eitaa logo
نرگِث
833 دنبال‌کننده
618 عکس
44 ویدیو
3 فایل
یک عدد آدمی‌زاد از نوع زن محل پرورش پیازچه‌های نرگس ‌ تلگرام: https://t.me/nargth نرگث با ص سه دنده: @I4khatun
مشاهده در ایتا
دانلود
نرگِث
خداحافظی با نوسانات خلقی بهترین سر تیتر می‌تونه که باشه
[ این پروسهٔ " تغییر " خیلی عجیب بود. برههٔ چند هفتگی رو یا خواب بودم یا خواب‌آلود، یا غم‌زده بودم یا در شرف غم. اوقاتی که زننده بودن و ناآشنا ]
غروب‌های پائیزی کمال‌گراترین‌ها هستن. چرا که رنگ نارنجی [ محض ] رو برای پوشیدن انتخاب نمی‌کنن.
نرگِث
غروب‌های پائیزی کمال‌گراترین‌ها هستن. چرا که رنگ نارنجی [ محض ] رو برای پوشیدن انتخاب نمی‌کنن.
پوشش غروب‌ها بیان‌گر علقهٔ اون‌هاست. بر خلاف سه طیف غروب، پائیز متفاوت‌تر به عمل اومده
اولین‌ها ناآشنا نیستند. با اولین‌ها می‌توان دست دوستی داد، اخت گرفت و هم‌سطح شد. اولین‌ها [ عجیب ] نیستند
گیسوان پائیز را باید بر پشت گوش زد و پیشانی‌اش بوسید. نازش را کشید و قربانش رفت. [ چرا کلیشه عزیزم؟ دوست‌داشتنی‌ها تموم ناشدنی‌ان و هر لحظه راجع بهش باید زمزمه داشت ]
هدایت شده از آبي بداهه‍ .
برایِ توصیفت عریضه‌ای بلند بالا می‌خواهم بنویسم. اما کلمۀ در خور شأنی نمی‌یابم تا زیبایی‌ات را به تصویر بکشم. از دهخدا می‌پرسم برای معشوقِ عاشق کُشِ من چه در چنته‌ات داری؟ اما او هم کم آورده است!! کلمات دست پا گیرند، میدانی؟ قلمم به مِن و مِن افتاده است، همانند زمانی که غرق قهوۀ چشم‌هایت می‌شوم. گفتم چشم‌هایت ؛ آخ از چشم‌هایت که وقتی خیره‌ات می‌شوم، انگار نسخ می‌شوم. چه در چشم‌هایت داری؟ رازش چیست؟ انگاری که خدا مشتی عسل بهشتی ریخته باشد به جای دو تیلۀ چشم‌هایت. ولی خدا را خوش نمی‌آید این حد از دلبری ... رحمی به دل ما کن ... ما تاب نداریم. صبر هم نه. راستی صبر دوری‌ات را هرگز ندارم. حتی به قدر باز دمِ یک نفسی ... تصور دوری‌ات نفسم را بند می‌آورد. دیگر نفسی بر نمی‌گردد ... گفتم چشم‌هایت همانند قهوه‌ست؟ آری گفتم. حالا دلیل اعتیادم به کافئین را میفهمی؟ حالا دلیل قهوه‌هایِ پشت سر هم و سیگارهای کنج لبم را میدانی؟ وقتی ازم دوری و خمارت می‌شوم، مجبورم به جای چشم‌هایت قهوه را سر بکشم و به جای لب‌هایت سیگار را ببوسم. اما افسوس ... هیچ‌کدام حتی یک درصد هم طعمِ تلخیِ دوست داشتنی تو را نمی‌دهند. هیچ‌کدام ... "براستی تو چه در چشم‌هایت داری؟" [اولین عریضه‌ام بماند اینجا، برای علتِ دیوانگی‌ام. بالآخره هر علتی معلولی دارد و من مفتخرم که این‌گونه دیوانه‌ام.]
نرگِث
[ به راستی که قبلهٔ عشق، وطن است ] -طوفان‌الاقصی | 02 ه.ش
رونوشت: آدمی‌زادها سرمهٔ اشتیاق بر دیدهٔ یک‌باره‌ها می‌کشند
" قلم ناتوان بی‌چارهٔ خاک خورده. "
آدمی‌زاد را صبر نباشد. ولی بر اساس صبر بنیانش بوَد.