نرگِث
[ به راستی که قبلهٔ عشق، وطن است ] -طوفانالاقصی | 02 ه.ش
رونوشت: آدمیزادها سرمهٔ اشتیاق بر دیدهٔ یکبارهها میکشند
نرگِث
آدمیزاد را صبر نباشد. ولی بر اساس صبر بنیانش بوَد.
آدمیزاد عجیبغریب ناملموس
تعاریف از عشق متفاوتاند و متعدد.
امّا عشق همینجا ریشه دارد، گویی با تمام وجودت عجین است.
- 02
پشت به غمها میکنیم؛ سقوط دوباره را پاک میکنیم. میان خیالهایمان.
پروانه را بالای دیوار حک میکنیم.
زمان و ثانیهها به کنار
شاید غروب تا طلوعی آنجا بود.
بیایید در آغوش خیال، بیخیالی به پا کنیم.
- آبان صفر دو
نرگِث
تیترها عجیبتر میشن و نرگس کمحوصلهتر
عنوان حوصله خیلی نامحسوس دخیله توی روال زندگی.
اینروزا هم نبودنش خلل عجیبی وارد زندگی نرگس کرده.
به رسم سابق، دخترای نرگس سلام.