نرگِث
آدمیزاد را صبر نباشد. ولی بر اساس صبر بنیانش بوَد.
آدمیزاد عجیبغریب ناملموس
تعاریف از عشق متفاوتاند و متعدد.
امّا عشق همینجا ریشه دارد، گویی با تمام وجودت عجین است.
- 02
پشت به غمها میکنیم؛ سقوط دوباره را پاک میکنیم. میان خیالهایمان.
پروانه را بالای دیوار حک میکنیم.
زمان و ثانیهها به کنار
شاید غروب تا طلوعی آنجا بود.
بیایید در آغوش خیال، بیخیالی به پا کنیم.
- آبان صفر دو
نرگِث
تیترها عجیبتر میشن و نرگس کمحوصلهتر
عنوان حوصله خیلی نامحسوس دخیله توی روال زندگی.
اینروزا هم نبودنش خلل عجیبی وارد زندگی نرگس کرده.
به رسم سابق، دخترای نرگس سلام.
هدایت شده از آبي بداهه .
اون بالا گفتیم که ماها مسئلهمون اینه که نمیدونیم مسئلهمون چیه! در حقیقت نمیدونیم دردمون چیه! حالا این جلسه استاد امینی خواه خیلی خوب توضیح میدن و مثال میزنن که ؛ ماها دردمون از نبود عشقه. بعد اوج فاجعه اینجاست که برامون مهم نیست که عشق نداریم. نمیریم دنبال اینکه چیکار کنیم عشقمون زیاد بشه. یا اصلا دغدغه ما این نیست چرا عشق ما داره کم میشه! تو دین ما از عاشق با عنوان مومن یاد میشه. یعنی مومن واقعی، عاشق واقعیِ و کیک نیست. دوای اصلی ما که اون بالا ذکر کردم، دنبالش هستیم و نمیدونیم چیه و هر کاری میکنیم دردمون با هیچی دوا نمیشه، عشقه. دارویِ عین شین قاف. :)
چشما راز نگهدار نیستن، نخود تو دهنشون خیس نمیخوره.
چشما آخر صداقتن، لو میدن همهچی و.
چشمای پدَ سوختهٔ خوشانصاف
* لبخند
وجود چندین محتوا توی متن نقطه ضعف نیست و قشنگ هم هست اما اگه نویسنده برای بیان این چند محتوا هی از این شاخه به اون شاخه نپره و بتونه با انسجام پشت سرهم ردیفشون کنه.
داستانهای جذاب، تو دستهٔ پر پیچ و خما قرار دارن. گُنگ باشن و عجیب، غیر قابل انتظار باشن و تک.
درست مثل آدمیزاد.