eitaa logo
اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
8.5هزار دنبال‌کننده
25 عکس
1 ویدیو
19 فایل
☑️ اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی 🔹کانال سروش: sapp.ir/matn_narimani 🔸کانال تلگرام: t.me/narimani_matn
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 / *بخش دوم صوت* (ع) (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آنجا که در تشخیص او زینب به مشکل خورد سید مهدی نواب اون روضه خون میگفت:« کسی اگه یبار بره کربلا حتی اونایی‌ام که تاحالا نرفتن کربلا، اگه تربت ابی‌عبدالله، مُهر ابی‌عبدالله جلوشون بذاری زود تشخیص میدن»... برا مثال:« اگه یه تربت امام رضا با یه تربت کربلا بذاری، از رنگش زود تشخیص میده». گفته اگه یکی یه بار بره کربلا زود میتونه تشخیص بده، خاکو...!! حالا زینبی که پنجاه سال با این برادر بزرگ شده، من باورم نمیشه توو گودال گفته باشه '' اَ اَنتَ اَخی '' آیا تو برادر منی؟! نمیدونم بااین بدن چکار کردن؟! شیخ جعفر شوشتری میگه:« کاری با این بدن کردن، دیگه پشت و روی بدن مشخص نبوده»... یه جایی امام صادق دیدن اشاره‌ای به انگشتر میکردن میگفتن:« به اندازه نگین انگشتر جای سالم تو بدن جد ما نبوده»... @seyedrezanarimani "آنجا که در تشخیص او، زینب به مشکل خورد تاثیر سم‌ها روی تن را، تازه میفهمی یک مشت نامحرم، که وقتی که دوره‌ات کردن آنگاه حال چند زن را، تازه میفهمی" دم غروب فردا که بشه تازه بی‌بی میشینه میگه مادر جان حالا حالتو میفهمم. من دیدم امام حسن موهاش سفید شد، دیدم امام حسن محاسنش سفید شد، به ما که حرف نمیزد اما حالا فهمیدم... حالا که مردا دوره ام کردن حالتو میفهمم بی‌بی جان... @narimani_matn همچین که ابی‌عبدالله مثل امشبی راه افتاد تو این صحرا تنهایی، نافع ابن هلال میگه پشت سر ابی‌عبدالله راه افتادم، ترسیدم کسی تو این دل شب جسارتی کنه از پشت آروم آروم سر راه افتادم. دیدم ابی عبدالله هی خم‌ میشه، یه چیزی از روزمین برمیداره! _چه خبره؟! اومدم جلوتر ببینم حسین فاطمه چه میکنه؛ یهو ابی‌عبدالله برگشت گفت:« نافع برو خیمه‌ها». روایت میگه همچین که ابی‌عبدالله سر و برگردوند یه جمله به نافع ابن حلال فرمود؛ _فرمود:« نافع برو میخوام تنها باشم، نافع خیلی دلم گرفته، برو منو تنها بذار»... _آقا میترسم آخه شما... _گفت:« نه میخوام تنها باشم» میدونی یاد کجا افتادم؟! همچین که امیرالمومنین هم داشت این بدن و غسل میداد، دید از پشت در خونه صدا میاد؛ _حسن جان اینا کی‌اند؟! _گفت:« بابا جان سلمانه، مقداده، ابوذره، عماره» _گفت:« بگو برن میخوام تنها باشم»... امام حسن اومد در و بازکرد، برید. بابام میگه:« میخوام تنها باشم»... روایت میگه رفتن، فقط یکیشون پشت در موند؛ قید نکردن کی اما فکرکنم ‌سلمان بود. سرشو به این در گذاشت شروع کرد داد بزنه... امیرالمومنین دوباره فرمود:« حسن جان مگه نگفتم برو بهشون بگو برن». _گفت:« آری گفتم اما سلمان نمیره میگه کجا برم»... بخدا امشب فقط شب مادره... آخه ابی‌عبدالله اومد توو خیمه با زینب (س) دوتایی باهم‌ خلوت کردن، خاطرات مدینه رو هی براهم تعریف میکردن، هی گریه میکردن... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّلْمِ دَمُهُ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش سوم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نمیدونم چرا دلم آشوبه دل نگرون حال بچه‌هاتم فکر نکنی، که زینبت بریده تا آخر دنیا داداش، باهاتم یه یاعلی بگو رو پا بلند شو دشت و سر یزیدیا خراب کن اصلا همین شبی بزن به مِیدون اصلا داداش روی منم حساب کن چادرم و دور کمر میبندم خودم دفاع از حرم میکنم غصه نخور هرکی بیاد این طرف با ذوالفقار پاش و قلم میکنم نمیدونم چرا دلم ‌گرفته بیا باهم یه ذره صحبت کنیم به یاد روزای خوبِ مدینه با همدیگه امشب و خلوت کنیم یادمه شرط ازدواجم بودی گفتم محاله از حسین جداشم حتی اگه یه روز بیاد که با اون مجبور بشم راهی کربلا شم قرار نبود که تنهایی جایی بری قرار نبود که من تنها بمونم تو روی نیزه‌ها سفر کنی و منم با این نامحرما بمونم اینقده حرف گودال و پیش نکش اینقده روضه توی گوشم نخون یه دل سیر میخوام تو رو ببینم یه شب دیگه کنار زینب بمون ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میدونم امشب اسیرِ، غم و دوری مگه نه قولمونو که فراموشش، که نکردی مگه ته عمریه سایه‌ی تو، بوده روی سرم ولی انگاری فردا میری، که بر نگردی مگه نه جای ما نیست که توی این، همه جنجال بخدا حرف دوری و نزن، که میرم از حال بخدا نمیشه تو جای من، پیش رقیه بمونی من خودم بجای تو، میرم تو گودال بخدا دیگه داره میرسه، روز غم خواهر تو خیلی داداش نگرانم، واسه مو و سر تو فدای صدای قرآن، خوندنت بشم حسین بذار تا ببوسم ‌امشب، به زیر حنجر تو @seyedrezanarimani خنجر رسید از راه، حنجر را ببرد در پیش چشم فاطمه سر را ببرد خنجر ولی، کار بریدن را رها کرد از بوسه گاه مادرش، زهرا حیا کرد تا منصرف، آن خنجر از زیر گلو شد با یک لگد، سالار زینب پشت و رو شد با ضربه‌ی اول، شبیه محتضر شد در زیر چکمه تشنگی‌اش، بیشتر شد با ضربه‌ی دوم، دوباره دست و پا زد خیلی به زحمت، مادر خود را صدا زد با ضرب سوم، که قصد حنجرش کرد بالای سر، زهرای هجده ساله غش کرد با ضربه‌ی چهارم، محاسن غرق خون شد فرزند زهرا، حآ و سین و یاء و نون شد با ضربه‌ی پنجم، به جانش رعشه افتاد روی زمین پا میکشید، ای داد بی داد مثل تو مشتاق بریدن هیچ کس نیست شش ضربه‌ی محکم زدی ای شمر، بس نیست با ضربه‌ی هفتم، آمد صدای شیر خواره آمد صدای خس خس ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این اکبر من، صدپاره تنش این قاسم من، گلگون کفنش عباس و جدا، دست از بدنش حلقش شده چاک، این اصغر من گفتا شه دین، کِی داور من این خنجر شمر، این حنجر من @seyedrezanarimani این تَف هوا، این ریگ روان این پهلوی من، آن نوک سنان این سینه‌ی من، آن تیر خسان آن نیزه‌ی کین، این هم سر من گفتا شه دین، کِی داور من این خنجر شمر، این حنجر من @narimani_matn یارب یارب، این وقت صلاة این تشنگی‌ام، آن شَطّ فرات بگذشته‌ام از، این گونه حیات این سُم سطور، این پیکر من گفتا شه دین، کِی داور من این خنجر شمر، این حنجر من @seyedrezanarimani یارب یارب، رِضا باالقضاء الله الله، صبرا باالبلاء برمن نبود، معبود سواک ای ناصر من، ای یاور من گفتا شه دین، کِی داور من این خنجر شمر، این حنجر من *شاعر مرحوم: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آب روون میبینم، یاد لبهات می‌افتم یاد لبهای خشک، خودت و بچه هات میفتم برات گریه کردم روضه میخوندن از غم کربلات، گریه کردم برای تشنگیت کنار فرات، گریه کردم برات گریه کردم برا سکینه روضه خوندی باهات، گریه کردم رمق دیگه تو چشمات نبود به جات، گریه کردم یَومٌ عَلَی صَدرِ النبی، یَومٌ علی وجهِ الثَّری هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراء،ِ وا حَمْزَتا وا جَعْفَرا " مظلوم حسین مظلوم حسین " @seyedrezanarimani روضه برات میخوندم، من دیگه از حال رفتم با پای دل با اشکام، به طرف یه گودال رفتم برات گریه کردم چرا رو خاکه عمامه و عبات، گریه کردم گفتن که دیگه در نمیاد صدات، گریه کردم برات گریه کردم گفتن که توی چنگِ شمره موهات، گریه کردم تو دست و پا زدی توی قتلگاه، گریه کردم ای وای من، ای وای من، ای تشنه‌ی تنهای من خنجر میاد رو حنجرت، بی‌سر میشی آقای من " حسین وای ، حسین وای " @narimani_matn غریبی تو آقا، از قتلگاهت پیداست از جایی که حتی رو،کهنه پیروهنت دعواست برات گریه کردم غریب عالمین بمیرم برات، گریه کردم برای دفنت اومدن از دِهات، گریه کردم برات گریه کردم تنت که تن نبود برا قطعه‌هات، گریه کردم کفن نداشتی که برا بوریا، گریه کردم خاک زمین شد پیرهنت، آقا چقد بد کشتنت "حسین واویلا، حسین واویلا" *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پنجاه سال / خواهری‌ام را / چه میکنی احساس های / مادری‌ام را / چه میکنی غریب مادر/ مادر برات بمیره/ خواهر برات بمیره من بی وضو / موی تو را / شانه نکردم حالا به دنبال سرت / باید بگردم روضه نمیخواهد/ تنی که سر ندارد قربان آن آقا / که انگشتر ندارد جایی برای بوسه‌ی / مادر ندارد یک تکه سالم این همه / پیکر ندارد جنجاله/ مادر تو وسط / گوداله جنجاله / تن تو زیر لگد / پاماله شمشیره / نیزه با پهلوی تو / درگیره شمشیره / یه نفر میگه بمون / که دیره ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دل تو دلم نیست چه کنم/ شکر خدا قرارمی شب شبه آخره داداش / شکر خدا کنارمی دور و بر خیمه‌ی من / راه میری و خونه دلت فکر اسیریم و نکن / آخ چه پریشونه دلت وای اگه صبح از راه بیاد / وای اگه فردا برسه وای اگه که کار عطش / به ظهر فردا برسه وای کربلا / وای کربلا تیر سه شعبه خودشو/ به این در اون در زده تا وقتی علمدار تو دید / از توو کمون بشه رها @seyedrezanarimani چشم تموم نیزه‌ها / فکر علی اکبرتم تیرا به فکر زدن / حلق علی اصغرتن هرکی با هرچی بتونه / فردا سراغ تو میاد لحظه رو نِی شدنت / کاشکی نیاد خدا نخواد لحظه‌ی آخر که بشه / مادرمون میاد داداش دخترت از پا نیزه‌ها / سر تو رو نبینه کاش وای کربلا / وای کربلا پیرهنی که مادرمون / داده برا تنه توئه چشمای دشمنت پِی / غارت پیرهن توئه کاش لااقل وقت غروب / دشمن تو نیاره آب کاش پای گهواره دیگه / تازه نشه غم رباب @narimani_matn داری میری و رفتنت / آتیش به جونم میزنه خودت بگو خواهر تو / چطور ازت دل بکنه خاطره‌هام با تو داداش / مرور میشه یکی یکی درد دلامو بعد تو / نمیدونم بگم به کی میمونه رو خاکا تنت / غارت میشه پیروهنت یه بار نه صد باز میزنن / نیزه به روی بدنت وای کربلا / وای کربلا سخته داداش مادر تو / گوشه‌ی گودال ببینه که شمر داره میرسه و / رو سینه‌ی تو میشینه *شاعر: و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با یه سلام / به ذکر اسم اعظم حال دلم / باید بشه فراهم شکر خدا / این شبارو میبینم داشتم آقا / دلشوره‌ی محرم فاطمه داده رزق / گریه و نالمونو رسیدیم و شکستیم / بغض یک سالمونو یا اباعبدالله / دلم و به نگاه تو خوش کردم یا اباعبدالله / تو میخواستی که پیش تو برگردم " اباعبدالله / اباعبدالله " @seyedrezanarimani کوچه‌هامون / قیامت پرچماست هیئتامون / یه شعبه از کربلاست مثل حبیب و / حر و عابس شدن آرزوی / تموم سینه زناست سفره‌ی عاشقیمون / این شبا پهنه بازم از کرم تو ارباب / زندگیمو میسازم یااباعبدالله / میبینی آقا گریه و آهمو یااباعبدالله / تو میخوای آقا خیر و صلاحمو " اباعبدالله / اباعبدالله " @narimani_matn زندگیمون / از صدقه سریته بین همه / صحبت دلبریته نوکری / یعنی عاقبت بخیری پادشاهی / آقا تو نوکریته لشکر سینه زن رو / هرکی میخواد ببینه وعده‌ی ما نوکرها / کربلا اربعینه یااباعبدالله / به هوای ضریح تو محتاجم یااباعبدالله / به نگاه ملیح تو محتاجم " اباعبدالله / اباعبدالله " *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میگذره روز و شبم توی رویای تو خیلی خوبه حال من توی دنیای تو موج عشقه که قلب منو میکشه توو دریای تو خیلی حس قشنگیه که یه عمره نوکرتم کاش که ختم بخیر بشه با تو آخر عاقبتم من همه دار و ندارما از کرم تو دارم سر پناهم و از سایه ی عَلم تو دارم بهترین خاطراتم و از حرم تو دارم " اباعبدالله/ حسین حسین حسین حسین " @seyedrezanarimani کم نشه سایه‌ی لطف تو از رو سرم نوکریتو آقا با جون و دل میخرم بین گریه‌هام خواهشی دارم ازت حرم ببرم یک دعای تو بسه که عاقبت بخیر بمیرم سر رو پات بذارم آخر شبیه ظهیر بمیرم این نوکرت رسم گدایی رو خوب بلده در خونه ی هیچ کسی غیر تو رو نزده آقا نوکرتو جای دیگه حواله نده " اباعبدالله / حسین حسین حسین حسین " @narimani_matn روضه‌ی تو شده سنگ‌ صبور دلم تربت و اشک غمت شده آب و گلم مادرت که راضی باشه از نوکریم همینه صله‌ام من فداشدن و به پای تو دوست دارم آقاجون خسته ام دیگه از خودم بده کربلاتو نشون عشق یعنی لحظه های خوش سینه‌زنی جز یه پیرهن مشکی نداشته باشی کفنی یعنی غیر حسین دیگه از کسی دم نزنی " اباعبدالله / حسین حسین حسین حسین " *شاعر: و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام سایه ی سرم سلام ‌یار و یاورم تو ناخوشیا فقط دلم خوشه به حرم کربلا اینجاست قلبم آرومه چون از توو هیئت گنبد معلومه چیزی که مارو به تو میرسونه همین حال و هوای خوبمونه محرما سینه میزنیم آخه همین فقط برای ما میمونه من هواتو / دوست دارم نوکراتو / دوست دارم کربلاتو / دوست دارم حسین @seyedrezanarimani دلم هرجا که بره آخر پیش تو میاد اونی که تو رو داره بهشت واسه چی میخواد من تورو میخوام ای بهشت من با تو رقم خورد سرنوشت من منم گدای قدیمیه شما که از تو غیر تو چیزی نمیخوام روزای بی‌کسی زیاده ولی شبای روضه‌ی تو بسه برام مستمندم / بیچارم مثل بارون / میبارم با خیالت / بیدارم حسین @narimani_matn کدوم شبه که دلم هوای تو نکنه کدوم‌ سره خودشو فدای تو نکنه بین این لشکر رسمِ همیشه هرکی بی‌سر شد سردارت میشه شکوه استقامت شیعه رو باید توو چشم شهدا ببینی شبیه محسن حججی باید خودت رو محضر آقا ببینی بیقرار / چشماتم آقا گیر / امضاتم تا قیامت / باهاتم حسین *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
▪️ ۱۴۴۱ 🔹۱۹ شهریور ۱۳۹۸ 👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش اول صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پیمانه خالی است و، کرم بی‌نهایت است اما همین، گدایی ما، اوج عزت است کودک به غیر خانه‌ی، بابا نمیرود یعنی همیشه خانه‌ی عشاق، هیئت است اینجا حسینیه است، در این خانه‌ی حسین حتی نفس کشیدن ما، هم عبادت است آغوش اگر که باز کنی، خوب‌ها چرا هرکس گناه بیشتر آورده، دعوت است خاکی شدم برای تو خاکم، درست شد زحمت برای روضه‌ی تو، عین رحمت است @seyedrezanarimani ما پرورش گرفته‌ی، زهرای اطهریم از مادر آنچه میرسد اصلا، محبت است روی در، خون سر انگشت مرا، میبینی خانه‌ات را، کسی اندازه‌ی من، در نزده گر به زهرا برسد، نامه‌ی من، نیست غمی هرکسی بچه‌ی بد را زده، مادر نزده محشر همه به دور حسین، جمع میشویم فردوس، بی‌حضور تو خاموش و، خلوت است نزدیک اربعین شده، کاری بکن حسین دیگر برات را بده، وقت زیارت است ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش دوم صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همه‌ی بچه‌ها رو که جمع کرد بی‌بی، با یه دردسری با یه مکافاتی، همه رو زیر یه خیمه نیم‌سوخته جمع کرد، همه رو یکی یکی خوابوند. برا همه یکی‌یکی لالایی میخوند، این بچه ها نمیخوابند که. چقدر امشب بی‌بی کار داره... همه رو یکی‌یکی خوابوند، تا همه خوابیدن رفتن استراحت کردن، بی‌بی هم اومد یه ذره استراحت کنه بشینه، همچین که نشست رو زمین گفت:« آخ کمرم؛ چقد از صبح تا حالا دویدم»... همچین که اومد بشینه، یهو دید از پشت خیمه‌ها صدای زجه، شیون، بلند شد. گفت:« ای بابا من که همه رو خوابوندم‌ صدا کیه؟! اومد آروم آروم، ‌سختم هست برا این بی‌بی که از صبح تا حالا هی این طرف اون طرف دویده، دولا دولا؛ بابا سنی هم ازش گذشته... اومد آروم‌آروم ‌پشت خیمه‌ها خانم جان! رباب جان، شما اینجا چکار میکنی؟ _گفت:« زینبم خوابم نمیبره»... _چرا آخه؟! رباب جان! کمک من باش، می‌بینی که من باچه مکافاتی این بچه هارو خوابوندم؛ یه کمکی هم به من بده، امشب اومدی گریه میکنی چرا؟! حالا وقت گریه نیست که؟! _گفت:« خانم جان! میدونم اما دست خودم نیست»... از دم غروب که آب و آزاد کردن، حواسم نبود یکم آب خوردم... @seyedrezanarimani "دو دستم را به زیر آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم" خانم جان! سینه‌هام‌شیر آورده یادم اومد ظهر، همین چند ساعت پیش این بچه هی چنگ مینداخت؛ ولی شیر نداشتم بهش بدم. حلالم کن، حلالم کن... حالا چرا اینجا پشت خیمه‌ها؟! بیا توو خیمه بشین. _گفت:« نه؛ آخه دیدم اون لحظه هم خیلی خودم رو گرفتم کنترل کردم، دیدم آقام، مولام، این بچه رو زیر عبا پنهان کرد، منم نمیخواستم اربابم آقام، مولام خجالت زده بشه نرفتم‌جلو، اما از لای پرده‌ی خیمه میدیدم اومد همینجا پشت خیمه‌ها نشست. دیدم یه قبر کوچولو کَند، خودم دیدم زینب‌جان همینجا خاک کرد؛ اما هرچی میگردم پیداش نمیکنم»... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گودال، سخت بود برای دلش ولی اشک امام عصر، برای اسارت است ای سر بریده، بال و پرم را، نگاه کن داغی که مانده بر، جگرم را، نگاه کن پاشو کمک بده، که سوار شتر شوم نامحرمان دور و برم را، نگاه کن با شمر و، حرمله، طرف کوفه میروم برخیز همسفر، سفرم را، نگاه کن رفتم‌ پِی،ِ لباس تو اما مرا زدن بر روی گونه‌ها، ورمم را، نگاه کن عباس را، بگو که زمین خورد زینبت حالا کبودی، کمرم را، نگاه کن ای آفتاب، کم به تن، دلبرم بتاب ای آفتاب، چشم تَرم را، نگاه کن چادر نماند، تا بکشم روی پیکرت شرمندگی، اهل حرم را، نگاه کن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (ع) / *بخش دوم صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خیلی شرمنده شد زینب. _گفت:« داداش! یادمه یه روزی خواب بودم، یهو از خواب بیدار شدم؛ دیدم تو بالا سرم وایسادی، گفتم:« داداش چرا منو بیدارم نکردی»؟! _گفتی:« خواهرم دیدم خوابی؛ از لای این درم داره آفتاب رو صورتت می‌تابه؛ ایستادم جلو آفتاب، آفتاب به پوستت نخوره به صورتت نخوره. یادته، گفتم:« ایشاللله برات جبران کنم»... ای آفتاب! من که کاری ازم‌بر نمیاد؛ میبینی که من رو دارن دست بسته میبرن‌... امشب خیلی شب عجیبیه، امشب همچین که بی‌بی خیلی از این بچه‌ها رو با یه دردسری جمع کرد، دید دو سه تا از این بچه‌ها کم‌اند. یهو میومد یکی‌یکی دست سر این بچه‌ها میکشید. _عمه‌جان چرا گوشت اینجوریه؟! _گفت:« عمه جان! آخه توو این صحرا دنبالم میکردن؛ منم بهش میگفتم:« خودم گوشوارم و بهت میدم، اما اینا میکشیدن». _عمه ببین گوشم و... @seyedrezanarimani هی این بچه اون بچه؛ یکی‌یکی دلداری، _ پس دوتا بچه‌ها کم‌اند! گفت:« خواهرم ام‌کلثوم؛ عزیزم، میدونم خسته‌ای، پا میشی با همدیگه تابی تو این صحرا بخوریم دوتا بچه‌ها کم‌اند؟! تو این تاریکی‌ها، هی این طرف و بگرد؛ اون طرفا بگرد. _ای خدا! چیشدن این بچه‌ها؟! یهو دیدن زیر یه بوته‌ای، دوتا از این بچه‌ها دست گردن هم کردن، تا اومد برشون گردوند دید دوتایی جون دادن و مردن... این اسبا وقتی برا غارت میدویدن، این بچه‌ها زیر نعلای این اسبا، جون دادن و مرده بودن... @narimani_matn خواهرم ‌یکی دیگه نیست! بازم بگردیم، خیلی کمرمم درد میکنه... این طرف اون طرف؛ _ای خدا! کجا رفته این بچه؟! یهو بی‌بی فرمود:« خواهرم فکرکنم ‌من‌میدونم». _چرا از کجا؟! _آخه وقتی آب آزاد شد، بچه‌ها رو من یکی‌یکی زیر نظر داشتم. دیدم یکی از این بچه‌ها گریه میکرد یه ظرف آبم برداشته بود. دیدم از این مردا هی سوال میکرد:« گودال کدوم طرفه»... خواهرم فکرکنم رفته گودال؛ چون از اون‌ موقع به بعد دیگه ندیدم ‌این بچه رو... سریع دویدن تو گودال، دیدن یه بچه‌ای خودش رو انداخته رو این بدن بی‌سر. این بچه رو بلند کردند. _اینجا چیکار میکنی آخه؟! عزیز دلم، چجوری این همه راه اومدی تا اینجا؟! _گفت: عمه جان! خیلی دلم هوا بابامو کرده... دم خیمه که ایستاده بودم،بابام و از دور میدیدم این لباشو میدیدم بهم میخورد؛ هی میگفت:« جگرم»... _عمه‌جان! بابام سر نداره خب؛ _عمه‌جان مگه نمیبینی بابام سرنداره؛ ولی من خودم صدا بابامو شنیدم. _چی میگفت عمه جان عزیز دلم؟! _عمه‌جان! تو این صحرا، تو این تاریکی‌ها هی صدا میزدم:« اباَ، بابا»؛ دیدم از یه سمتی هی صدا میاد:« اِلَیَّ؛ بیا»... دو سه تایی خودشون رو انداختن رو این بدن انقد گریه کردن... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn