eitaa logo
اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
8.6هزار دنبال‌کننده
25 عکس
1 ویدیو
19 فایل
☑️ اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی 🔹کانال سروش: sapp.ir/matn_narimani 🔸کانال تلگرام: t.me/narimani_matn
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 روضه تشییع امام موسی ابن جعفر (ع) / (ع) (ع) ویژه (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه مرتبه همه دیدن درِ زندان باز شد، غریبانه چهار تا غلام زیر یه تخته رو گرفتن دارن میارن. یه‌نفر اومد داد زد گفت این آقا اگه قریشی‌ئه چرا چهارنفر حمال دارن میبرنش؟ اگه قریشی نیست چرا بین قریشی‌ها دارن میبرنش؟ یهو منادی داد زد گفت این بدن،بدن آقا موسی‌ابن‌جعفره... بذار از قبلش برات بگم.... آدم سالهای سال یه گوشه‌ای شکنجه بشه، تو زندان باشه، جای درستی نداشته باشه بدنش اذیت میشه. اون نانجیبا اینقدر آقامون رو شکنجه دادن که هیچ، اونی که آدمو بیچاره میکنه اینه: زن بدکاره رو آوردن تو زندان موسی‌ابن‌جعفر. میگه دیدم آقا سر به سجده گذاشته، هی داره میگه: خدا من عبد ضعیف توأم، خدا من عبد فقیر توأم، منو نجاتم بده؛ (زنه عوض شد، آوردنش آقا رو اذیت کنه خودش تغییر پیدا کرد.) یهو همه دیدن زنه به سجده افتاد گفت آقا ببخشید، غلط کردم..... بچه‌ها، امشب بیاید ماهم به پاهای آقامون بیفیتم بگیم آقا غلط کردیم... @seyedrezanarimani آهسته گذارید روی تخته تنش را تا میخ اذیت نکند پیرهنش را اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند زشت است بیارند غلامان بدنش را این ساقِ بهم ریخته کِتمان‌شدنی نیست دیدند روی تخته‌ی در ، تا شدنش را این مرد الهی مگر اولاد ندارد بردند چرا مثل غریبان بدنش را؟ این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد... (ببینم دلت کجا میره.) این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را @narimani_matn تو شهر شام هم همچین که این خونواده رو آوردن، همه شروع کردن هلهله کردن؛ یکی داره بد میگه، یکی داره ناسزا میگه، یکی داره فحش میده٬ یکی داره سنگ میزنه.... حسین.... یکی میگفت خارجی‌ان به ما سنگ زدن، سنگ زدن، سنگ زدن گفت بچه‌های علی‌ان به ما سنگ زدن، سنگ زدن ،سنگ زدن تنگ شده دلم، ای داداش قربون صدات، ای داداش زینب گفتنات، ای داداش خواهرت فدات، ای داداش @seyedrezanarimani تا فهمیدن این آقا موسی‌ابن‌جعفره، اون مَرده رفت همه رو جمع کرد؛ گفت زشته٬ بدن امام ماست. ما شیعه‌ی این آقاییم. مگه شیعه‌ها مردن بدن آقاشون رو غلاما بخوان ببرن... اومدن اینقدر گل آوردن، تا حدی گل رو این بدن ریختن که وقتی میخواستن این بدن رو بردارن گلا رو کنار زدن تا بدنش مشخص بشه... یه آقایی رو هم من سراغ دارم، همچین که میخواستن بدن رو بردارن دیدن بدن تکون نمیخوره. این تیرا از تابوت زده بیرون، به بدن آقا امام حسن اثابت کرده.... یه‌جای دیگه رو هم من سراغ دارم، گُلا رو زینب کنار زد، اما چه گلی؟!؟! گل شمشیر، گل نیزه، گل سنگ، گل چوب...؛ همه دیدن خم شد، صورتش رو گذاشت رو رگهای بریده‌ی آقا اباعبدالله.... حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 روضه تشییع امام موسی ابن جعفر (ع) / (ع) (ع) ویژه (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه مرتبه همه دیدن درِ زندان باز شد، غریبانه چهار تا غلام زیر یه تخته رو گرفتن دارن میارن. یه‌نفر اومد داد زد گفت این آقا اگه قریشی‌ئه چرا چهارنفر حمال دارن میبرنش؟ اگه قریشی نیست چرا بین قریشی‌ها دارن میبرنش؟ یهو منادی داد زد گفت این بدن،بدن آقا موسی‌ابن‌جعفره... بذار از قبلش برات بگم.... آدم سالهای سال یه گوشه‌ای شکنجه بشه، تو زندان باشه، جای درستی نداشته باشه بدنش اذیت میشه. اون نانجیبا اینقدر آقامون رو شکنجه دادن که هیچ، اونی که آدمو بیچاره میکنه اینه: زن بدکاره رو آوردن تو زندان موسی‌ابن‌جعفر. میگه دیدم آقا سر به سجده گذاشته، هی داره میگه: خدا من عبد ضعیف توأم، خدا من عبد فقیر توأم، منو نجاتم بده؛ (زنه عوض شد، آوردنش آقا رو اذیت کنه خودش تغییر پیدا کرد.) یهو همه دیدن زنه به سجده افتاد گفت آقا ببخشید، غلط کردم..... بچه‌ها، امشب بیاید ماهم به پاهای آقامون بیفیتم بگیم آقا غلط کردیم... @seyedrezanarimani آهسته گذارید روی تخته تنش را تا میخ اذیت نکند پیرهنش را اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند زشت است بیارند غلامان بدنش را این ساقِ بهم ریخته کِتمان‌شدنی نیست دیدند روی تخته‌ی در ، تا شدنش را این مرد الهی مگر اولاد ندارد بردند چرا مثل غریبان بدنش را؟ این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد... (ببینم دلت کجا میره.) این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را @narimani_matn تو شهر شام هم همچین که این خونواده رو آوردن، همه شروع کردن هلهله کردن؛ یکی داره بد میگه، یکی داره ناسزا میگه، یکی داره فحش میده٬ یکی داره سنگ میزنه.... حسین.... یکی میگفت خارجی‌ان به ما سنگ زدن، سنگ زدن، سنگ زدن گفت بچه‌های علی‌ان به ما سنگ زدن، سنگ زدن ،سنگ زدن تنگ شده دلم، ای داداش قربون صدات، ای داداش زینب گفتنات، ای داداش خواهرت فدات، ای داداش @seyedrezanarimani تا فهمیدن این آقا موسی‌ابن‌جعفره، اون مَرده رفت همه رو جمع کرد؛ گفت زشته٬ بدن امام ماست. ما شیعه‌ی این آقاییم. مگه شیعه‌ها مردن بدن آقاشون رو غلاما بخوان ببرن... اومدن اینقدر گل آوردن، تا حدی گل رو این بدن ریختن که وقتی میخواستن این بدن رو بردارن گلا رو کنار زدن تا بدنش مشخص بشه... یه آقایی رو هم من سراغ دارم، همچین که میخواستن بدن رو بردارن دیدن بدن تکون نمیخوره. این تیرا از تابوت زده بیرون، به بدن آقا امام حسن اثابت کرده.... یه‌جای دیگه رو هم من سراغ دارم، گُلا رو زینب کنار زد، اما چه گلی؟!؟! گل شمشیر، گل نیزه، گل سنگ، گل چوب...؛ همه دیدن خم شد، صورتش رو گذاشت رو رگهای بریده‌ی آقا اباعبدالله.... حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش دوم صوت* (ع) (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آنجا که در تشخیص او زینب به مشکل خورد سید مهدی نواب اون روضه خون میگفت:« کسی اگه یبار بره کربلا حتی اونایی‌ام که تاحالا نرفتن کربلا، اگه تربت ابی‌عبدالله، مُهر ابی‌عبدالله جلوشون بذاری زود تشخیص میدن»... برا مثال:« اگه یه تربت امام رضا با یه تربت کربلا بذاری، از رنگش زود تشخیص میده». گفته اگه یکی یه بار بره کربلا زود میتونه تشخیص بده، خاکو...!! حالا زینبی که پنجاه سال با این برادر بزرگ شده، من باورم نمیشه توو گودال گفته باشه '' اَ اَنتَ اَخی '' آیا تو برادر منی؟! نمیدونم بااین بدن چکار کردن؟! شیخ جعفر شوشتری میگه:« کاری با این بدن کردن، دیگه پشت و روی بدن مشخص نبوده»... یه جایی امام صادق دیدن اشاره‌ای به انگشتر میکردن میگفتن:« به اندازه نگین انگشتر جای سالم تو بدن جد ما نبوده»... @seyedrezanarimani "آنجا که در تشخیص او، زینب به مشکل خورد تاثیر سم‌ها روی تن را، تازه میفهمی یک مشت نامحرم، که وقتی که دوره‌ات کردن آنگاه حال چند زن را، تازه میفهمی" دم غروب فردا که بشه تازه بی‌بی میشینه میگه مادر جان حالا حالتو میفهمم. من دیدم امام حسن موهاش سفید شد، دیدم امام حسن محاسنش سفید شد، به ما که حرف نمیزد اما حالا فهمیدم... حالا که مردا دوره ام کردن حالتو میفهمم بی‌بی جان... @narimani_matn همچین که ابی‌عبدالله مثل امشبی راه افتاد تو این صحرا تنهایی، نافع ابن هلال میگه پشت سر ابی‌عبدالله راه افتادم، ترسیدم کسی تو این دل شب جسارتی کنه از پشت آروم آروم سر راه افتادم. دیدم ابی عبدالله هی خم‌ میشه، یه چیزی از روزمین برمیداره! _چه خبره؟! اومدم جلوتر ببینم حسین فاطمه چه میکنه؛ یهو ابی‌عبدالله برگشت گفت:« نافع برو خیمه‌ها». روایت میگه همچین که ابی‌عبدالله سر و برگردوند یه جمله به نافع ابن حلال فرمود؛ _فرمود:« نافع برو میخوام تنها باشم، نافع خیلی دلم گرفته، برو منو تنها بذار»... _آقا میترسم آخه شما... _گفت:« نه میخوام تنها باشم» میدونی یاد کجا افتادم؟! همچین که امیرالمومنین هم داشت این بدن و غسل میداد، دید از پشت در خونه صدا میاد؛ _حسن جان اینا کی‌اند؟! _گفت:« بابا جان سلمانه، مقداده، ابوذره، عماره» _گفت:« بگو برن میخوام تنها باشم»... امام حسن اومد در و بازکرد، برید. بابام میگه:« میخوام تنها باشم»... روایت میگه رفتن، فقط یکیشون پشت در موند؛ قید نکردن کی اما فکرکنم ‌سلمان بود. سرشو به این در گذاشت شروع کرد داد بزنه... امیرالمومنین دوباره فرمود:« حسن جان مگه نگفتم برو بهشون بگو برن». _گفت:« آری گفتم اما سلمان نمیره میگه کجا برم»... بخدا امشب فقط شب مادره... آخه ابی‌عبدالله اومد توو خیمه با زینب (س) دوتایی باهم‌ خلوت کردن، خاطرات مدینه رو هی براهم تعریف میکردن، هی گریه میکردن... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّلْمِ دَمُهُ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش دوم صوت* (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صدا زد زینبم تشتی برام آماده کن. بی‌بی سریع دوید تشتی آماده کرد، "آی قربونت برم بی بی جان" تشت رو که گذاشت جلوی امام حسن داخل تشت رو نگاه کرد، دید پاره‌های جگر داداششه... این لبای خونی رو نگاه میکرد گریه کرد... این تشت خونی رو نگاه میکرد گریه میکرد... ابی عبدالله و عباس اومدن اول کاری که کردن زیر بغلای زینب رو گرفتن، چه خبره زینب لب خونی دیده؟! چه خبره زینب تشت خونی دیده؟! @narimani_matn اما رفقا گریه‌کنا نوکرا، یه جایی رو من سراغ دارم هیچ‌کس نبود زینب رو کمک کنه، یه مرتبه دیدن همچین که تشت رو وارد کردن اون نانجیب چوب رو برداشت، هی به این لب‌ها میزد؛ یه مرتبه زینب پا شد؛ گریبان چاک کرد «در این سفر یک اشتباه کردم تو چوب خوردی من نگاه کردم» "یا حسن" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (ع) (ع) / *بخش دوم صوت* (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ "ای که در قتلگاه افتادی بی‌کس و بی‌پناه افتادی دم اخر نگاه تو بود طرفِ خیمه‌گاه افتادی سر پیراهن و انگشتر بی‌حیاها چه جنجال کردن ده حرامی با سُمِّ مرکب پیکرت رو چه پا مال کردن " @narimani_matn امروز از هرچی میخوام بگم میام کربلا نمیشه... بذار از تشییع امام رضا بگم، که همه‌ی زنان طوس و اطراف همه اومدن، مهریه هاشون رو به همسرانشون بخشیدن. گفتن: مهرمون آزاد، فقط به ما اجازه بدید ما بریم تشییع جنازه امام رضا. شنیدیم خواهر نداره اینجا، شنیدیم اینجا مادر نداره، کس و کار نداره... همه‌شون اومدن، دست گردن هم انداختن گفتن: ما جای خواهرت، ما جای مادرت، برات گریه میکنیم... همه‌شون گل آوردن رو پیکر امام رضا گل میریختن... @seyedrezanarimani اما بذار از یه بدنی بگم... کدوم بدن و؟! بذار برگردیم مثل دیروز در خونه امام حسن. بذار از پیکر امام حسن برات بگم؛ مردم اومدن جای این که گل بیارن همه تیر و کمان آوردن، انقد به این تابوت تیر زدن... "ای که شیب الخضیب افتادی ای که خد التریب افتادی خواهرت زودتر بمیرد کاش تا نبیند غریب افتادی" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn