eitaa logo
اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
8.6هزار دنبال‌کننده
25 عکس
1 ویدیو
19 فایل
☑️ اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی 🔹کانال سروش: sapp.ir/matn_narimani 🔸کانال تلگرام: t.me/narimani_matn
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 *بخش دوم صوت* (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از درد بی‌حساب سرم را گرفته‌ام با اشک، زخم بال و پرم را گرفته‌ام از صبح تا غروب نشسته ام یکی یکی... این خارهای موی سرم را گرفته‌ام دردم زیاد بود طبیبم جواب کرد یعنی اجازه‌ی سفرم را گرفته‌ام @seyedrezanarimani مانند من ز ناقه نیفتاد هیچ کس این جا منم فقط کمرم را گرفته‌ام خوشحال بودنم ز سر اتفاق نیست از دست این و آن پدرم را گرفته‌ام خیلی تلاش کرده‌ام از دست بچه‌ها این چند موی مختصرم را گرفته‌ام *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 *بخش سوم صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت تو رو زدن، تورو زدن نیزه‌ها و خنجر تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر @seyedrezanarimani بابا! بابا! از من خیلی انتظار نداشته باش چشمام نمی‌بینه؛ میدونی چرا بابا چشمام نمی‌بینه؟! سیلی گرفت قوت بینایی مرا... *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
▪️ ۱۴۴۳ 🔹۲۲ مرداد ۱۴۰۰ [ @narimani_matn ]
📋 *بخش اول صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در راه هجرانت سرم گرم بیابان است خاک کویر چشم من محتاج باران است شب تا سحر جای گلایه اشک میریزم حاجت‌رواتر می‌شود هر کس گه گریان است مردم که عاشق بودن من را نمیفهمند در هجر وصل است و میان وصل هجران است مِنت سرم نگذاشتی، حق گردنم داری چون در بساط تو، غریبه مثل مهمان است @seyedrezanarimani یک شب قدم بگذار بر چشم گنه کارم یک شب قدم بگذار بر این دل که ویران است امروز حرف فاطمه روی زمین مانده هرکس نباشد روضه‌خوان فردا پشیمان است دروازه‌های کربلا را روی ما بستند نوکر بدون کربلا در کنج زندان است در محملش محکم گره زد معجر خود را زینب رسیده کربلا حالش پریشان است ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 (ع) *بخش دوم صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جدشونم همین جور بود. اصلا اینا از جدشون امام حسن یاد گرفتن... همچین که اون مرد شامی اومد توو مدینه، شروع کرد توهین بکنه به امام حسن؛ انقدر توو شهر شام تبلیغ علیه ائمه کردن مخصوصاً امیرالمومنین و بچه‌های علی... @seyedrezanarimani مرد شامی اومد سراغ حسن ابن علی رو گرفت بهش نشون دادن آقا رو؛ تا رسید شروع کرد ناسزا بگه، توهین بکنه آقا اومد جلو صدا زد:« ببینم انگار توو این شهر غریبی کس و کار نداری، از لحجه‌ت مشخصه مال اینجا نیستی؛ ما رو هم نمیشناسی که اینجوری داری توهین می‌کنی». مهمونش کرد بردش خونه روایت میگه غذا بهش داد، جای خواب بهش داد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دم در خیمه ایستاده و داره صحنه‌ها رو با چشمش می‌بینه، ابی‌ عبدالله هم به خواهرش فرمود:« خواهرم! من دارم میرم همه‌ی این زن و بچه‌ها حفاظتشون با توئه خواهرم. مخصوصا سفارش عبدالله و قاسم و کرد. آخه روایت میگه ده ساله بود که پدرش و از دست داد؛ ابی عبدالله براش پدری میکرد. چند ماه بیشتر نداشت که باباش و از دست داده، ابی عبدالله حکم پدری برا عبدالله رو داره،هرجا میره دنبال ابی ‌عبدالله راه میوفته... سپرد به زینبش مخصوصا عبدالله رو سنش کمه مواظب این بچه باش. همچین که با همه خداحافظی کرد و رفت میگن طول کشید وداع ابی ‌عبدالله دم در خیمه همه‌ی زن و بچه‌ها ریختن دور حسین. هرکسی یه جوری دومن حسین و گرفته میگن نرو... - یکی میگه بابا نمیخواد بری - یکی میگه داداش نمیخواد بری یه نفر از دشمن میخواست طعنه بزنه، گوشه بزنه، اذیت کنه از اون دور فریاد زد چی شده حسین؟! رفتی بین زنا خودت و پنهان کردی. - چرا نمیای از بین خواهرات بیرون؟! @narimani_matn همچین که اومد توو گودال اینقدر این بدنش زخمای شمشیر و نیزه خورده، همه‌ی این صحنه‌ها رو از دم درِ خیمه بچه‌ها دارن می‌بینند. مگه زینب چند نفر و میتونه جلو چشماشون و بگیره؟! عبدالله داره از دور می‌بینه، بچه‌ها دم در خیمه ایستادن، دخترا هی دارن توو سرشون میزنند، نزنید بابامون و... @seyedrezanarimani توو کوچه‌ها هم که امام حسن دنبال مادرش بوده، همچین که اون نامردا اومدن جلو، هی یه قدم میرفت جلو؛ برید عقب، مادر منه، برید از این کوچه بیرون. اما در خونه رو که آتیش زدن اونجا زینبم بود، اونجا زینب هی توو صورتش میزد، نکنید همچین با مادر من، نزنید اینقدر مادر منو... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 *بخش دوم صوت* (ع) (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عمه محکم گرفته دستش را داشت اما یتیم‌تر می‌شد لحظه لحظه عمو در آن گودال حال و روزش وخیم‌تر می‌شد   باورش هم نمی شد او باید بنشیند فقط نگاه کند بزند داد و بعد هر تیری ای خدا کاش اشتباه کند   یادش افتاد روضه‌هایی را که عمویش کنار او می‌خواند حرف مادر بزرگ را می‌زد روضه‌ی شعله را عمو می‌خواند @seyedrezanarimani مادرش پشتِ در که در افتاد نفسی مادرانه بند آمد شیشه‌ای خورد شد به روی زمین راه کوچه به خانه بند آمد دستهای پدر بزرگش را بسته و می‌کِشند اما نه دست مادر به دامنش افتاد گفت تا زنده است زهرا نه چل نفر می‌کِشند از یک سو اما یک زن باردار سَد می‌شد بین کوچه علی اگر می‌ماند که برای مغیره بد می‌شد @narimani_matn کار قنفذ شروع شده اما پدر من حسن آنجا بود خواست تا سمت مادرش بِدَوَد آنکه دستش گرفت بابا بود نه که گودال،کوچه را می‌دید همه افتاده بر سرِ مادر به کمر بسته چادرش اما به زمین خورده معجر مادر تا ببیند چه می‌شود باید به نوک پای خویش قد بکشد شرط کردند هرکه می‌آید از تنش هر که نیزه زد بکشد برای این که بیشتر به این بدن نیزه بزنند، هرکی میرفت نیزه‌ش و میزد از توو بدن در می‌آورد که جای نیزه‌ی بیشتری باشه توو بدن حسین... @seyedrezanarimani از همانجا به سنگ‌اندازان داد می‌زد تورو خدا نزنید وای بر من مگر سر آورید اینقدر سخت نیزه را نزنید زره‌اش را که کَنده‌اید از تن اینکه پیراهن است نامردا از روی سینه چکمه را بردار وقت خندیدن است نامردا دست خود را کشید تا گودال یک نفس می‌دوید تا گودال از میان حرامیان رد شد بدنش را کشید تا گودال *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 *بخش سوم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مقتل میگه، افتادی آقا جان از روی زین، بر خاک و خون غلطان مقتل میگه، از مادر آب خواستی آقا بردن، پیرهنت راستی تنها نذار، ام المصائب رو خیمه نفرست، اسب بی‌صاحب رو مقتل میگه، پنجه توو موت کردن مقتل میگه، هی زیر و روت کردن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 *بخش چهارم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باید برم عمه جون شده تنش غرق خون طاقت من شد تموم بازم نگو که بمون از این بالا ببین چه طور شد بی‌کس و تنها عموم یه نفرم توو خیمه نیست سپر بشه برا عموم میزننش! سالم نمونده بدنش چند دقیقه که بگذره دعواس سر پیراهنش وای عموم! غریب نشسته رو به روم نمیگیره دلم آروم وای عموم @seyedrezanarimani من یادگارِ حسنم خونِ بابامه توو تنم با دست خالیم باشم لشکر و بر هم میزنم از دست عمه کشیدم دستم و تا پیشت باشم توو غم غربت میسوزی آب رو آتیشت باشم رهاش کنید! نگاه به بچه‌هاش کنید یا لااقل دور از حرم شهید کربلاش کنید عمه بیا! دستم شده از تن جدا راضی شده ازم بابا عمه بیا! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]