#قرآن #امام_زمان #تشرف
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir
#تشرف #امام_زمان
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir
4_5920531594841425607.mp3
زمان:
حجم:
1.24M
* #کلیپ_صوتی #امام_زمان #تشرف #آیت_الله_بافقی
🎧 تشرفی خدمت امام زمان علیه السلام با محوریت مرحوم آیت الله بافقی
🎙 حجتالاسلام والمسلمین ناصری
⏱ پنج دقیقه
🔺 @nasery_ir
* #امام_حسین #امام_زمان #تشرف
🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار...
علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید:
🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است.
🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟
🔸ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید.
نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند».
🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!»
🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🔹گفتند:« چى هست؟»
🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#تشرف
❓سوال: در بعضی از تشرفات مطالبی را فرد به انسان میگوید، که انسان میبیند با واقعیت انسان، جور در میآید آیا میتوان گفت حالا که دارد از مسائل شخصی من خبر میدهد پس دیگر خود حضرت بقیتالله بوده است؟
🔸 جواب: همین میزان برای همه مردم مساوی نیست. مثلاً در کتاب نقل کرده است که طرف خودش از علمای زمانهای قبل بوده است. متعدد با شخصی که دیده سؤال و جواب کرده است. تحت عنوان اینکه فردی را دیده و خیلی هم جوابها فوقالعاده است [ و دیگر گمان کرده خود حضرت را دیده است]؛
🔹 اما وقتی نگاه دقیقتری به جوابها میکنیم، میبینیم این جوابها مال حضرت نیست. برای یک نفرِ وارد هست ولی برای حضرت نیست. آن یک نفر شاید عالم پختهای بوده یا به این سؤالها وارد بوده است.
🔸 اینها به قول امروزیها، درست کارشناسی نمیشود. گاهی هم اینها، وسیله دست نفوسِ بیمارِ سودجویِ احتیاجِ به ترمیمِ شخصیتی قرار میگیرد. طبیعت کار هم هست. ولی چه دلیلی دارد که با این قضیه پخته برخورد نشود. چون ما باید حتی در مقابل نسلهای بعد، اگر یک وقت کتابی منتشر شد یا صحبتی در این زمینه شد. جوابگو باشیم.
کد ۸۴۷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#حضرت_خضر #امام_زمان #تشرف
🔻 حضرت خضر سلامالله علیه، یکی از ابواب آن بزرگوار (حضرت بقیه الله روحی له افداء) است.
🔸 آنوقت همین حضرت خضر که یکی از ابواب و طالب [و مشتاق زیارت حضرت] است، در قضیه حضرت موسی مطلوب قرار میگیرد!
🔹 مطلوبِ چه کسی قرار میگیرد؟ مطلوب یک پیغمبر اولوالعزم؛ یعنی موسیبن عمران، و به یوشع میفرماید: من دنبال این بزرگ یعنی حضرت خضر خواهم رفت (او امضی حقبا) یعنی اگر هفتاد سال باید بروم، میروم تا او را پیدا کنم.
🔸 به نسبت حضرت موسی علیهالسلام، حضرت خضر علیهالسلام اینطور مطلوب میشود. آن وقت چقدر ما باید زمینه، فهم، مراقبه و طهارت و تقوی داشته باشیم، تا به چنین مراتبی (تشرف و ملاقات با حضرت) نزدیک شویم.
🔹 چرا قضاوتهای فلهای و کوچک میکنیم. هم راه را بر خودمان میبندیم، هم راه را بر دیگران احیاناً میبندیم و سطح کار را خیلی مادی سعی میکنیم تعریف کنیم و همینطوری تشرف را ملاقات جسمانی بین دو نفر فرض میکنیم.
ادامه دارد...
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#تشرف #امام_زمان
🔻 خیلی از تشرفات باید از یک فیلتری رد شود. باید نگاه، نگاه پخته و عمیقی به تشرفات باشد.
🔸 دراین کتابهای فارسی متأخرین متأسفانه در قضیه تشرفات مقداری بیمبالاتی و خلط شده است. از بعضی نواحی ظلم شده است ولی اصل تشرف غیر قابل انکار است؛ بوده و هست و خواهد بود.
🔹 در تشرفات ممکن است موردی از آن بوده باشد که شخص خدمت یکی از اصحاب حضرت رسیده باشد و فکر کند خدمت خود حضرت بقیت الله روحی له الفداء رسیده است.
🔸 تشخیصهایش خیلی سخت است. طبیعتاً باید مقرون به قرائن و شواهد متعدد باشد. همینطور فلهای و بیحساب و کتاب که پذیرفته نمیشود. این هم حساب و کتاب مهمی است. باید ملاحظه شود.
🔹 یک نفر مثلاً خواب دیده است [اما بصورت تشرف نقل می کند]. وقتی کسی نیست که همانوقت مچش را بگیرد یا ضرری مادی به او نمیخورد، در این زمینه یک چیزی میگوید و همین ظلم به اعتقادات است.
🔸 مگر مواردی که مؤیَّد به شواهد و قرائنی است که اطمینان بخش است و از نظر بزرگان پذیرفتنی است. علائم صدق در آن هست.
کد ۸۴۷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#تشرف #علی_بن_مهزیار
🔻 میگفت: «ره چنان رو، که رهروان رفتند». کمی در جزئیات سیر علیبن مهزیار نگاه کنید. یک سفرش را من برای دوستان توضیح میدادم. صبر میکرد قافله از اهواز حرکت کند، به عراق میآمدند، به نجف میآمدند. مدتی در نجف بودند. کربلا میرفت. مسجد سهله میرفت. مسجد کوفه میرفت. زیارتگاهها میرفت. تا اینکه در آن چند روزی که در آنجا بودند، موعد حرکت قافله به سمت حجاز شود.
🔸 چه سختیهایی با کمی زاد و راحله و سختیِ مرکب، پیاده، به هر صورت تا مدینه میرفتند، تا در مسجد شجره مُحرم شوند و دیگر در مسجد النبی، بقیع، گریه و زاری داشت که یابن رسولالله! کجایی، بیا.
🔹 با چه سختی مُحرم میشدند. چقدر با سختی خودشان را برسانند به مکانهای بعدی، شب که نمیتوانستند بروند، روز باید میرفتند. گرما داشته، سرما داشته. آفتاب بوده. بار روی سرشان نگذارند.
ادامه دارد...
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#امام_زمان #تشرف #طهارت #غض_بصر #کنترل_چشم #توبه
🔻 نورانیت از چشمهای ما رفته است. یک وقت میبینید سِنی هم از ما میگذرد، اما چشمها پر از بیحیائی است، اصلاً ادب درونی ندارد، اَشکال رکیکه در آن میآید و این اشکال را نگه میدارد.
🔸 وقتی هم که چشم نبیند، تازه خیالات تولید میکند، از قبل استفاده میکند. چشمی که آلوده بشود، مستحق حضرت نیست.
❓سوال: این عدم استحقاق قاعدتاً باید قبل از توبه باشد؟
🔹 حاج آقا: قاعدتاً بله، ولی توبهی هر چیزی به اقتضای خودش است و توبهی چشم این است که واقعاً پاک و شسته بشود. آن قدر اشک و گریه از آن جاری بشود تا آن را بشوید.
🔸 حضرت، نور مطلق است؛ نه این نورهای ظاهری. نوری است که با ظلمت معصیت و ظلمت بدی جمع نمیشود.
کد ۵۳۳
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#تشرف #امام_زمان
💠 تشرف احمد بن اسحاق در زمان امام عسکری(ع)
🔻 احمد بن اسحاق قمی -که وکیل امام عسکری (علیه السلام) بود و مسجد امام را در قم ساخت- محضر آقا امام عسکری (علیه السلام) در سامرا مشرف شد.
🔸 آقا به او فرمودند: احمد بن اسحاق! اگر خدمات دهها سالهی تو نبود، تو را مشرف به این امر نمیکردم، اما طول خدمت تو باعث شد که امروز بر تو امری را نمایان کنم.
🔹 ایشان میگوید: حضرت پرده را کنار زدند، دیدم آقا بقیۀ الله نشستهاند. احمد بن اسحاق زمانی کوتاه آقا را زیارت میکند.
🔸 قضیه خیلی حساب شده است؛ یک بار دیدن امام (علیه السلام) [مسئلهای است که] یک فرد تا قیامت با او کار دارد و از صوَر خالدهای است که تا قیامت او را رشد میدهد.
🔹 حضرت خضر (علیه السلام) نیز همینطور است. کسی یک بار موفق به دیدن حضرت خضر نمیشود، مگر اینکه در اموری، [نسبت به مصونیت از انحطاط] تضمینی پیدا کرده باشد، چون این چهره و این صورت، غیر این صورتهایی است که ما میبینیم. لابهلای خطوط این چهره، توحیدِ هزاران ساله است. مگر این قضیه شوخی است؟!
کد ۴۵۸
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#تشرف #امام_زمان
🔻 ما راحتیم و از ما راحتتر هم شاید باشد. کسانی هم که مثلاً در بخش تشرفات یک خیال دارد. میگوید صبح به نانوایی میروم، در صف نانوایی حضرت را میبینم، حضرت میفرمایند: کجا میخواهی بروی؟ میگویم: میخواهم بروم کلهپاچه بخرم. میفرمایند: با هم میرویم یک کلهپاچه میخوریم. بعد هم میروم میگویم که من حضرت را دیدم. همه میگویند: بهبه، چهچه. تمام شد.
🔸 بعضیها اینقدر در باب ولایت و یا در باب تشرفات فکر محدودی دارند. حالا کمی پایینتر، یا کمی بالاتر، کمی مصداقش این طرفتر یا آن طرفتر است. ولی هرچه وارد همین قضیه وارد میشویم، میبینیم که ابواب دیگری در معارف و مخاطبت و مجالست باز میشود.
🔹 کافی است بعضی از تشرفات را بخواهید درست بررسی کنید، میبینید چه دقائقی در آن بوده است. چه صدماتی میخوردند. چه خون دلها به اینخاطر به قلب رفته است.
🔸 ولی آن کسی که خیالبافی میکند، شاید هم هیچوقت نرسد ولی تمام «ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ» (این نهايت فهم آنهاست (نجم ۳۰)). این تمام درکش از امام زمان علیهالسلام این است که...
ادامه دارد...
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
هدایت شده از الهادی
* #امام_حسین #امام_زمان #تشرف
🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار...
علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید:
🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است.
🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟
🔸ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید.
نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند».
🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!»
🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🔹گفتند:« چى هست؟»
🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir