✅ فهرست کتابهایی که بهتازگی توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل تجدید چاپ شده است:
آموزش فلسفه (جلد دوم) نویسنده: مرحوم آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، چاپ هجدهم
https://nashrebeynolmelal.ir/?p=8052
اسلام ناب بر اساس اندیشۀ رهبر معظم انقلاب اسلامی نویسنده: محمد طهماسبی، چاپ دوم
https://nashrebeynolmelal.ir/?p=3298
عصر ظهور نویسنده: علامه علی کورانی عاملی، چاپ سیوسوم
https://nashrebeynolmelal.ir/?p=8218
آیین زمامداری و مدیریت: شرح و تفسیر نامۀ 53 نهج البلاغه نویسنده: حشمت الله قنبری همدانی
https://nashrebeynolmelal.ir/?p=6255
ماوراء مرز (یادداشت هایی از دو ماه زندگی در بخشی از خراسان و ماوارءالنهر که امروزه تاجیکستان نام دارد) نویسنده: احسان صفرزاده، چاپ دوم
https://nashrebeynolmelal.ir/?p=6112
رهبری امام علی علیه السلام در قرآن و سنت (ترجمۀ المراجعات) نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین موسوی عاملی، مترجم: محمدجعفر امامی، چاپ بیستودوم
https://nashrebeynolmelal.ir/?p=3285
آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد نویسنده: ناصر باهنر، چاپ بیستوسوم
https://nashrebeynolmelal.ir/?p=6884
ماه خاتون نویسنده: مجید پورولی کلشتری، چاپ دوم
https://nashrebeynolmelal.ir/?p=3269
مسائل و مشکلات خانوادگی نویسنده: آیتالله احمد بهشتی، چاپ سوم
https://nashrebeynolmelal.ir/?p=7933
#گزیده_کتاب
#رومی_روم
📚 پیش میراندم و پیش میراندم. چیزی نمانده بود برسم به مسیر پیادهروی. زمزمۀ روضههای عربی را از دور میشنیدم. باد برایم سوغات آورده بود. گویا در چند قدمی موکبها بودم. مغزم میخارید و شقیقههایم به تپش افتاده بود. چه باید میکردم؟ با خودم، با رومی، با سمیره، با ابوحنیف. تو را به خدا دیگر اسم نورما را نیاور. او دیگر برای من تمام شده. حالا فقط من هستم و این زندگی بیسروتهی که معلوم نیست پایانش چه خواهد شد. هر چه باشد دیگر نورما را در آن ندارم. چه اتفاق غریبی! چه ماجرای شگفتی! نورما را با مولایت حسین عوض کردی؟ یادت نیست؟ ها برزان؟! مرد کرد عربشده! شیعۀ سینهچاک خاندان علی! توبه کردۀ روزهای نکبتی! مرد باش. خطایی کردی. پایش بمان. آن چالۀ لعنتی چه به روزت آورد که هم نذرت را فراموش کردی و هم قَسَمَت را؟! حالا هم میخواهی دوباره خطا کنی؛ خطایی بدتر از خطاهای قبلی.
📌 برگرفته از ص 279 رمان «رومی روم»، نوشتۀ حسین زحمتکش، شرکت چاپ و نشر بینالملل
چاپ و نشر بینالملل
جلسه نقد و بررسی رمان اربعینی "رومی روم"، امروز در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
✅ در نشست نقد و بررسی کتاب رومی روم مطرح شد:
«رومی روم» منطق اربعین را بهخوبی نشان میدهد گرچه مناسک اربعین را زیاد توصیف نمیکند
📚 به گزارش روابط عمومی شرکت چاپ و نشر بینالملل، جلسۀ نقد و بررسی کتاب رومی روم سهشنبه ۱۵ شهریور، در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. در این جلسه که به همت مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد، حسین زحمتکش زنجانی، مولف کتاب و طاهره مشایخ و ابراهیم اکبری دیزگاه به عنوان ناقدان کتاب، نظراتشان را در مورد این رمان بیان کردند.
رومی روم داستان دو رزمندۀ بسیجی و بعثی است که پس از ماجراهایی که در اواخر دوران جنگ تحمیلی، در عملیات مرصاد، داشتند، سالها بعد در راهپیمایی اربعین دوباره به هم میرسند. این رمان، بهار امسال توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل در 286 صفحه منتشر شد.
حسین زحمتکش، در ابتدای نشست گفت: من قبلا کارهای پژوهشی در حوزۀ ادیان و عرفان انجام میدادم ولی به این نتیجه رسیدم که با نگارش رمان، میتوان مخاطب بیشتری جذب کرد. موضوع پیادهروی اربعین یکی از موضوعات مغفول در ادبیات داستانی ماست و حتی نویسندگان مذهبی هم کمتر در این مورد رمان نوشتهاند. البته «رومی روم» وجه دیگری هم دارد و آن دفاع مقدس است. در این رمان به طور ویژه به عملیات مرصاد توجه شده که البته به این عملیات هم در میان کتابهای دفاع مقدس، کمتر پرداخته شده است. یک موضوع عاشقانه هم در رمان هست که به نظر من بزنگاه داستان است و ختم به یک ماجرای گوارا میشود. تمام موضوعات داستان به پیادهروی اربعین ختم میشود و کینهها و اتفافات ناگوار از ذهن شخصیتهای داستان پاک میشود. ما به این نقطه میرسیم که امامحسین علیهالسلام میان شعیان را جمع میکند.
مؤلف رمان رومی روم با اشاره به طرح جلد کتاب، گفت: میخهای موجود در استکان چای نماد کینه است.
طاهره مشایخ در این نشست ابراز داشت: این کتاب برای من گیرا بود و توانستم زود مطالعۀ آن را به پایان برسانم. عنوان و طرح جلد کتاب، متناسب با موضوعات بود و این از نقاط قوت کتاب است. همان پاراگراف اول کتاب خواننده را درگیر میکند و افتتاحیۀ کتاب به نظر من باشکوه بود و به خواننده میفهماند که با چالشهایی روبهروست.
نویسندۀ رمان «سلفی با خرابکار» با اشاره به قصول دهگانۀ کتاب، گفت: فصل پنجم کتاب که عملیات مرصاد را پوشش میدهد، ماجرای خرس و چاله را به تصویر میکشد. به نظر من چاله استعاره از دنیاست. فصل هفتم، که مربوط به خانواده ارسلان است، شاید به نظرم میشد حذف شود.
وی افزود: جنبههای مختلف انسانی در این داستان وجود داشت.
ابراهیم اکبری دیزگاه، دیگر سخنران این نشست بود که بیشتر سعی داشت برداشت و تحلیل خود را از داستان ارائه کند و کمتر به نقد آن بپردازد. او بیان داشت: به نظر من موضوع اصلی رمان، جنگ تحمیلی است و حتی موضوع اربعین ذیل این موضوع اصلی است. در رمان، پیادهروی اربعین زیاد روایت نمیشود، اما منطق اربعین بر کتاب حکمفرماست. به نظر من رمانهایی که در مورد اربعین نوشته شده، ضعیف است و حتی قابلیت ترجمه ندارد و نکتۀ آقای زحمتکش در مورد مغفول بودن این موضوع درست است. داستان «رومی روم» داستان دو ملت است. دو ملتی که بینشان خون جاری شده است. ارسلان و برزان، نمایندۀ دو ملتند. گرچه گرایشات مذهبی دارند، ولی به آن معنا مذهبی نیستند. هنوز هم آثار جنگ در زندگی آنها جاری است. کینۀ شدیدی هم از همدیگر دارند. نقطۀ ثقل داستان همان کینه است و اربعین اینجا معنا مییابد که دو ملت را که کینه از هم دارند و میخواهند از هم انتقام بگیرند، به هم میرساند. اربعین مثل دیگی است که همه چیز در آن میجوشد و همه مثل هم میشوند. فقط اربعین است که میتواند کینهها را از بین ببرد. به نظر من علت اهمیت اربعین این است که بنیان این ماجرا بر اساس محبت و کرامت است. کتاب، با این رویکرد منطق اربعین را بهخوبی نشان میدهد گرچه مناسک اربعین را زیاد توصیف نمیکند.
نویسندۀ رمان «سیاگالش» در ادامه افزود: برزان و ارسلان سه مواجهه با هم دارند که هر سه مواجهه خوب توصیف شده و کتاب روی این سه مواجهه استوار شده است. در ماجرای فرار ارسلان از خرس که صحنۀ خیلی خوبی بود، من توقع داشتم که نویسنده از این خرس بیشتر استفاده کند.
چاپ و نشر بینالملل
جلسه نقد و بررسی رمان اربعینی "رومی روم"، امروز در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
دیزگاه در بخش انتهایی سخنانش بیان داشت: کتاب اگرچه پایان خوبی دارد، اما کتاب تلخی است. کتاب از این حیث ضد جنگ است که نشان میدهد جنگ چه آسیبهایی دارد. ذات جنگ اینطور است که نشاط و شیرینی زندگی را از انسان میگیرد. در این کتاب به حق و باطل هم اشاره میشود، اما به هر حال نشان میدهد هر دو طرف آسیب دیدند، گرچه ما دفاع کردیم و باید این کار را میکردیم، ولی توصیۀ کلی کتاب، جنگ نکردن است؛ زیرا باعث قربانی شدن عدۀ زیادی میشود. این کتاب اگر در زمان جنگ نوشته میشد، کتاب مفیدی نبود؛ اما حالا پس از ۳۴ سال، فرصت خوبی است که به ذات و عوارض جنگ فکر کنیم. کتاب فراتر از فرقه و قوم و مذهب است، بلکه مربوط به احوالات انسان است.
حسین زحمتکش زنجانی هم با اشاره به صحبتهای ناقدان گفت: برداشتهای آقای دیزگاه درست است. اما در مورد نکتۀ خانم مشایخ، به نظر من فصل هفتم گرانیگاه کتاب است و مشکلات ارسلان را نشان میدهد؛ مشکلاتی ناشی از جنگ. و ضمناً در این فصل است که علت سفر ارسلان به کربلا مشخص میشود.
#گزیده_کتاب
#احکام_کاربردی
✅ حق تقدم در مسجد و زیارتگاهها
📚 اگر کسی جایی را از مسجد برای قرائت قرآن یا دعا یا تدریس یا نماز (چه فرادا و چه جماعت) یا هر یک از اهداف خوب، اشغال کند، کسی حق ندارد او را از آنجا بلند کند و برای او مزاحمت ایجاد کند.
اما اگر کسی بخواهد نماز بخواند و فردی که قبلاً جا را اشغال کرده به کارهای دیگر مشغول باشد (به نحوی که تزاحم ایجاد شود؛ مثلاً جای دیگری برای نمازگزار پیدا نشود یا نمازگزار برای پیوستن به صفوف جماعت چارهای جز ایستادن در همان مکان اشغالشده، نداشته باشد)، طبق نظر امامخمینی بنا بر فتوا و طبق نظر آیتالله سیستانی بنا بر احتیاط واجب نفر قبلی باید جا را برای او خالی کند؛
آنچه در مورد حق تقدم در استفاده از مسجد گفته شد، در مورد مشاهد مشرفه هم صادق است. در مورد مسجد گفته شد در صورت تزاحم، نماز بر سایر کارها در مسجد اولویت دارد. حال آیا در زیارتگاهها هم زیارت مزار و نماز زیارت بر سایر کارها تقدم دارد؟ طبق نظر امامخمینی و آیتالله سیستانی خوب است در این مورد هم احتیاط شود.
📌 برگرفته از ص 273 و 274 کتاب «احکام کاربردی»، پژوهش علیرضا کریمی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب #رومی_روم 📚 پیش میراندم و پیش میراندم. چیزی نمانده بود برسم به مسیر پیادهروی. زمزمۀ
مستند رادیویی کتاب «رومی روم» در شبکه فرهنگ بازگو میشود
مدیر گروه کتاب شبکه فرهنگ رادیو گفت: در یک برنامه مستند رادیویی در این شبکه با عنوان «داستان یک کتاب» ماجرای شکل گیری و چاپ کتاب «رومی روم» جمعه شب این هفته پخش میشود.
https://www.ibna.ir/fa/shortint/326100
#گزیده_کتاب
#فرزانه_فروزنده
📚 حاج شیخ به جز ساعات استراحت، در اوقات دیگر شبانهروز به مطالعه، مذاکرۀ علمی، رسیدگی به امور اعتقادی و شرعی مردم و ارشاد مؤمنان اشتغال داشت و به اوراد و اذکار ویژهای از جمله دعای سلام الله الکامل التام و زیارت آل یس که در مفاتیح الجنان، مندرج است، اهمیت میداد و همه روزه دعاها و زیاراتی را از حفظ میخواند.
📌 برگرفته از ص 124 کتاب «فرزانۀ فروزندۀ جانها و دلها» در شرح احوال آیتالله شیخ مجتبی قزوینی، تألیف غلامرضا گلی زواره، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریف_شناسی_عاشورا_و_تاریخ_امام_حسین
✅ دربارۀ اربعین (1)
📚 در اینکه روز اربعین از شعائر شیعه است و همچنان باید آن را با نام و یاد و عزاداری امام حسین علیهالسلام و یاران باوفایش زنده نگه داشت، هرگز میان دانشمندان شیعی اختلاف نبوده و نیست. روز اربعین یکی از ایام مهم زیارتی امام حسین است؛ تا آنجاکه در فرمایش امام حسن عسگری علیهالسلام، زیارت اربعین از نشانههای ایمان به خدا و محمد و آل محمد صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم شمرده شده است.
اما اختلاف در این است که آیا پیامآوران عاشورا پس از رهایی از خرابۀ شام برای زیارت مرقد مطهر امام حسین به کربلا آمدند و اگر آمدند در اولین اربعین امام حسین بود یا در اربعین دوم؟ به عبارت دیگر در سال ۶۱ هجری بود یا در سال ۶۲ هجری؟
مرحوم محدث نوری با اقامۀ هفت دلیل محکم و شواهد بسیار، ثابت میکند که این کار هرگز نمی تواند در سال اول و بلافاصله پس از رهایی از شام، واقعیت داشته باشد و با توجه به حقایق تاریخی، این امر بسیار بعید، بلکه محال و ناممکن مینماید. اما مرحوم شهید قاضی طباطبایی تبریزی با نوشتن کتابی در حدود هزار صفحه و با عنوان «تحقیق دربارۀ اول اربعین حضرت سیدالشهدا» رأی و دیدگاه محدث نوری را در این باره بهشدت انکار میکند و سعی در اثبات این موضوع دارد که خوانندگان با مطالعۀ هر دو دیدگاه، خود میتوانند قضاوت کنند.
📌 برگرفته از صفحات 223 و 224 کتاب «تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین علیهالسلام»، تألیف محمد صحتی سردرودی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریف_شناسی_عاشورا_و_تاریخ_امام_حسین
✅ دربارۀ اربعین (۲)
جالبتر از همه اینکه خود سیدبن طاووس، که منشأ خبر مورد بحث تنها کتاب لهوف ایشان است، در کتاب دیگرش اقبال الاعمال که در اواخر عمرش نوشته است، آنچه را که در لهوف نوشته بود با صراحت انکار و رد میکند و با وضوح تمام مینویسد:
در مصباح یافتم که حرم حسین همراه با مولایمان علیبنالحسین علیهماالسلام در روز بیستم صفر روز [اربعین] به شهر مدینه رسیدند. و در غیر مصباح هست که آنها همچنین در برگشتشان از شام، روز بیستم صفر به کربلا رسیدند؛ اما هر دو قول، دور از عقل است؛ چرا که عبیدالله بن زیاد به یزید در نامهای ماجرا را گزارش داد و از وی درباره فرستادنشان به شام کسب اجازه کرد و آنها را به شام نفرستاد، مگر پس از آنکه جواب نامه را دریافت و این کار خود بهتنهایی به بیست روز یا بیشتر از بیست روز نیاز دارد. و از طرفی روایت داریم که آنان (خانوادۀ امام حسین) پس از ورود به شام، یک ماه در آنجا، در محل خرابهای که آنها را نه از گرما و نه از سرما حفظ میکرد، اقامت داشتند و صورت حال با این حساب اقتضا میکند که آنان بیشتر از چهل روز پس از شهادت امام در شام تأخیر کرده باشند، تا پس از آن به عراق یا مدینه رسیده باشند. عبورشان هنگام برگشتن، از کربلا امکان دارد، اما این در روز بیستم صفر [اربعین] ممکن نمیشود؛ چرا که آنان بنا بر آنچه روایت شده، با جابربنعبدالله انصاری اجتماع کردند. [او را بر سر مزار امام ملاقات کردند] و اگر جابر میخواست از مدینه به زیارت قبر امام برود، نیاز به این داشت که خبر شهادت امام به او برسد و خود اینکه جابر پس از اطلاع، از مدینه به کربلا بیاید، بیشتر از چهل روز وقت میخواست.
📌 برگرفته از صفحات ۲۲۵ کتاب «تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین علیهالسلام»، تألیف محمد صحتی سردرودی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریف_شناسی_عاشورا_و_تاریخ_امام_حسین
📚 در هر حال جسارت یزید نسبت به سر مقدس امام حسین علیهالسلام و برخورد خصمانۀ وی با اهل بیت در مدت اقامتشان در شام و حتی اشعار کفرآمیزی که خواند:
لعبت هاشم بالملک فلا
خبر جاء ولا وحـى نـزل
از مسلمات تاریخ است و ندامتی که از او نقل میشود، مانند اشکهای تمساح وی، اگر هم واقعیت داشته باشد، بیگمان از سر تزویر و فریب مردم بوده است. ابوالحسن مسعودی سخنی در
تاریخش دارد که می تواند تا حدی چهرۀ یزیدبن معاویه را نشان دهد.
ترجمۀ سخن مسعودی به صورت فشرده چنین است:
یزید اهل فسق و فساد، عیش و نوش، سگباز و زنباره و میمونباز، و معتاد به شرب خمر بود. روزی، در حالی که ابن زیاد را در طرف راست خود نشانده بود، داشت شراب می خورد ـ و این بعد از کشتن حسین بود ـ رو به ساقی خود کرد و شعری به این مفهوم خواند که:
برای من شراب بریز تا دلم را خنک کنم و مثل آن، پیالهای نیز برای ابن زیاد بریز که وی رازدار و امانتدار من است ...
📌 برگرفته از صفحات 223 کتاب «تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین علیهالسلام»، تألیف محمد صحتی سردرودی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#فرزانه_فروزنده
📚 به گفتۀ حجةالاسلاموالمسلمین فاضل فردوسی وقتی که شیخ مجتبی برای تنوع آب و هوایی به روستای ابرده (در 35 کیلومتری مشهد) رفت، هنگامی که از کنار رودخانۀ آبادی عبور میکرد، زنی که از باغ خود برمیگشت، ظرفی حاوی زردآلود در دست داشت. آن کاسه را جلو آورد و به ایشان تعارف کرد. حاج شیخ یک عدد زردآلو برداشت و میل کرد. بعد گفت: بیست سال است در این وقت چیزی نخوردهام؛ ولی امروز نخواستم دست این زن روستایی را کوتاه کنم. زیرا ایشان میان صبحانه، نهار و شام چیزی نمیخورد؛ مگر یک چایی هنگام عصر.
📌 برگرفته از ص ۱۲۹ کتاب «فرزانۀ فروزندۀ جانها و دلها» در شرح احوال آیتالله شیخ مجتبی قزوینی، تألیف غلامرضا گلی زواره، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#زینب_فریاد_فرمند
📚 یزید که در سریری ابریشمین فرورفته و تاجی مزین به الماس و یاقوت و زبرجد بر سرنهاده بود، پس از مشاهدۀ همسرش که خشمگین و سربرهنه به مجلس او آمده بود، از جا جست و در حالی که چادری بر سر او میانداخت گفت: ای هند، هرچه می خواهی برای نوادۀ پیامبر و کشته شدۀ قریش، ناله و شیون کن، ابنزیاد که لعنت خدا بر او باد، در کشتن او شتاب کرد، خدا او را بکشد.
هند پس از آنکه یزید چادری بر سر او انداخت، خشمگینتر شد و به او گفت: ای یزید، تو برای اینکه من بدون روسری به اینجا آمدهام غیرت نشان می دهی، چرا برای دختران فاطمه زهرا غیرت نمیورزی که آنان را با چهرههای گشاده در ویرانهای جای دادهای؟ به خدا قسم به خانهات برنمیگردم، مگر اینکه آنان را به خانهام بیاوری.
این رویدادها و نیز نگرانی بنی امیه از پیدایش آشوب و نافرمانی در شهر، که پس از آگاهی مردم از حقیقت ماجرای کربلا، وقوع آن حتمی به نظر می رسید، یزید را بر آن داشت که اسیران اهل بیت را به مدینه بازگرداند.
📌 برگرفته از ص ۲۱۹ کتاب «زینب، فریاد فرمند»، تألیف آنتوان بارا، ترجمۀ غلامحسین انصاری، شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ دوم: تابستان ۱۴۰۰
#گزیده_کتاب
#بصره_و_نقش_آن_در_تحولات_قرن_اول_هجری
✅ شیعیان و محبان بصری اهلِبیت و قیام امامحسین علیهالسلام (۱)
پس از خروج عبیداللهبنزیاد از بصره، گروهی از شیعیان بصره در منزل زنی از قبیلۀ عبدالقیس جمع شدند. نام آن زن، ماریه بنت سعد بود که از شیعیان اهلِبیت بود و خانۀ او مرکز اجتماع، مشورت و گفتوگوی شیعیان محسوب میشد. یزیدبنمسعود (نبیط) که از قبیلۀ عبدالقیس بود، پس از آگاهی از نامۀ امام به زعمای بصره، تصمیم گرفت برای یاری حضرت حرکت کند تا به او ملحق شود. بهگفتۀ سیدبنطاووس در لهوف، یزیدبنمسعود که رئیس و شیخ بنیتمیم و بنیحنظله و بنیسعد بود، آنان را برای یاری امام فراخواند و به ایشان گفت:
«... او (امام حسین) از هر جهت برای ولایت بر مسلمانان شایسته است. او بر امت پیشوایی دارد و خداوند او را برای خلق خویش حجت فرستاده و راه سعادت را به شما نشان داده است. ای مردم، صخربنقیس (احنفبنقیس) شما را در نبرد جمل از یاری و همراهی امیرالمؤمنین بازداشت. پس بیایید تا امروز با یاری نوۀ رسول خدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، آن ننگ را از دامن خویش بشوییم. سوگند به خدا، هر آن کس که از یاری حسینبنعلی سر باز زند، خداوند او را در دنیا خوار و شمار خاندانش را کاهش خواهد داد. اکنون من زره بر تن و آمادۀ نبرد شدهام. بدانید آن کس که کشته نشود، لاجرم خواهد مُرد. هرآنکس هم که از مرگ گریزد، عاقبت در چنگ آن افتد.»
📌برگرفته از ص ۲۲۲ کتاب «بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری»، تألیف سید امیر حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#بصره_و_نقش_آن_در_تحولات_قرن_اول_هجری
✅ شیعیان و محبان بصری اهلِبیت و قیام امامحسین علیهالسلام (۲)
یزیدبنمسعود و یارانش برای یاری امام حسین علیهالسلام مجهز و آماده شدند؛ ولی بهعلت تعللی که در حرکت توسط قبایل صورت گرفت، پس از حرکت از بصره خبر شهادت امامحسین را شنید و از این جهت که نتوانست در رکاب حضرت به شهادت برسد، بسیار گریه کرد و بیاندازه متأثر شد.
اما بهنقل از طبری، او تصمیم گرفت که به یاری حضرت بشتابد. او ده پسر داشت. به آنها گفت: کدامتان در این سفر همراه من میشوید؟ دوتن از پسرانش به نام عبدالله و عبیدالله آماده شدند. یزید بههمراه دو فرزندش با شتاب حرکت کرد تا در ابطح به امامحسین رسید. آنگاه سلام گفت و نزد حضرت نشست و دلیل آمدنش را برای امام بازگو کرد و حضرت نیز برای او دعای خیر کرد. پس یزید و دو پسرش همراه امام بودند و در کنار ایشان در کربلا جنگیدند تا اینکه به شهادت رسیدند.
📌برگرفته از ص ۲۲۳ و ۲۲۴ کتاب «بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری»، تألیف سید امیر حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#فرهنگ_جامع_سخنان_امام_حسین
📚 منهالبنعمرو گوید: چون سر مطهر امام را به دمشق آورده و بر نی حمل میکردند، من پیش روی او بودم. شخصی سورۀ کهف را میخواند تا رسید به آیۀ شريفۀ «أم حسبت أن أصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا»؛ آیا پنداشتی که واقعہ اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ماست؟!
به خدا سوگند ناگاه آن سر مطهر به سخن آمد و با زبان فصیح فرمود: «شگفتتر از اصحاب کهف، واقعۀ شهادت و بردن من بر نی است!»
سلمةبنكهيل گوید: سر مطهر امام را دیدم که بر نی این آیه را میخواند:
«فسيكفيكهم الله وهو السميع العليم»؛ دل قوی دارید که خداوند شما را از شر و آسیب ایشان نگاه میدارد و او شنوای داناست.
📌 برگرفته از کتاب «فرهنگ جامع سخنان امامحسین علیهالسلام»، تآلیف گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم علیهالسلام، ترجمۀ علی مؤیدی، ص ۵۷۴، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#فرزانه_فروزنده
📚 روزی گفتند: شخصی شتری را نحر نموده و گوشت آن را نذر طلبهها کرده است، رفتیم و مقداری از گوشت نذری را گرفتیم، در بین راه، مرحوم قزوینی به بانویی برخورد که سرهای دو فرزندش را بر زانوی خویش گذاشته بود و گویا آنان از گرسنگی و بیحالی ناشی از کمبود مواد غذایی در رنج بودند، ایشان به مدرس آمد و آن گوشت نذری را طبخ کرد و بدون اینکه ذرهای از آن را میل کند، به آن زن داد. بعد حاج شیخ گفته بود وقتی دیدم آن کودکان با خوردن این غذا جان گرفتند و چشمان خویش را گشودند، بسیار شادمان گردیدم ولی شب را در اتاق خود، به حالت گرسنگی سر بر بالین نهادم، ناگهان دیدم کسی در میزند بلند شدم و در را گشودم، دیدم پیرمردی است با سیمایی نورانی، بقچهای به دستم داد و گفت این را برای شما فرستادهاند، وقتی آن بقچه را باز کردم دیدم حدود پانزده قرص نان روغنی است، آنها را نیز جز اندکی و در حدّ رفع گرسنگی مصرف نکرده و بین طلبهها توزیع کرد.
📌 برگرفته از ص ۱۲۷ کتاب «فرزانۀ فروزندۀ جانها و دلها» در شرح احوال آیتالله شیخ مجتبی قزوینی، تألیف غلامرضا گلی زواره، شرکت چاپ و نشر بینالملل
رمان «رومی روم»، رمانی است که هم حال و هوای اربعین دارد و هم در چهارچوب ادبیات دفاع مقدس جای میگیرد؛ چرا که بخشی از رمان مربوط به عملیات مرصاد است.
یادداشت خانم سعیده شبرنگ در مورد این رمان را که امروز در خبرگزاری تسنیم منتشر شد، با مراجعه به پیوند زیر مطالعه فرمایید:
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/06/28/2776112
#گزیده_کتاب
#فرزانه_فروزنده
📚 از لحاظ خوراک به غذایی بسیار مختصر و اندک قناعت مینمود و کسی ندید ایشان در طول حیات پربرکتشان، بر سر سفرههای رنگین حضور یابد، یکی از طلاب گفته است بارها اتفاق میافتاد برای صرف ناهار به منزل ایشان میرفتم، چند قرص نان و یک سیر پنیر و مقداری گردو، تهیه کرده، با هم میخوردیم، زندگی وی کاملاً زاهدانه بود.
📌 برگرفته از ص ۱۲۵ کتاب «فرزانۀ فروزندۀ جانها و دلها» در شرح احوال آیتالله شیخ مجتبی قزوینی، تألیف غلامرضا گلی زواره، شرکت چاپ و نشر بینالملل
⚠ مسئلۀ مورد ابتلای این روزها
#گزیده_کتاب
#احکام_کاربردی
📚 ... قول بدون علم یا حجت نیز حرام است؛ یعنی انسان حرفی را که بهدرستی آن اطمینان ندارد، با قطعیت بیان کند؛ البته اگر انسان شک داشته باشد که مطلبی درست است یا نه، میتواند به نقل از منبع خبری بازگو کند یا گزاره را به نحو ظنی (نه قطعی) بیان نماید. از مصادیق قول به غیر علم عبارت است از: قرار دادن یک مسئلۀ نظری اجتهادی به عنوان یک امر بدیهی، یک محتمل و مظنونی (مثل شایعه) را قطعی بیان کردن، یک مسئلۀ مستحبی را واجب شمردن بدون آنکه تحت عناوین ثانویه قرار گرفته باشد و ...
📌 برگرفته از ص ۲۴۰ کتاب «احکام کاربردی»، پژوهش علیرضا کریمی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریر_اخلاق_ناصری
✅ انواع محبت
📚 محبت در نوع انسان، بر دو گونه است، یکی طبیعی و دیگری ارادی. محبت طبیعی مانند محبت مادران به فرزندان که ا گر این نوع محبت در سرشت مادران نبود، تربیت و ادامۀ حیات برای اطفال و کودکان ممکن نمیشد.
محبت ارادی نیز خود دارای چهار نوع است:
۱- محبتی که بهسرعت شکل میگیرد و بهسرعت از میان میرود؛
۲- محبتی که بهکندی شکل مییابد و بهسرعت زایل میگردد؛
۳- محبتی که بهسرعت شکل گرفته، بهکندی از بین میرود؛
۴- محبتی که دیرهنگام شکل میگیرد و بهکندی از میان میرود.
📌 برگرفته از ص ۲۲۸ و ۲۲۹ کتاب «تحریر اخلاق ناصری»، نوشتۀ خواجه نصیرالدین طوسی و تحریر سید رحیم حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب #تحریر_اخلاق_ناصری ✅ انواع محبت 📚 محبت در نوع انسان، بر دو گونه است، یکی طبیعی
#گزیده_کتاب
#تحریر_اخلاق_ناصری
✅ دلایل شکلگیری محبتهای ارادی
📚 اما لذت علت محبتی است که زود شکل میگیرد و سریع از میان میرود.
اما نفع علت محبتی است که دیرهنگام شکل میگیرد و زود از بین میرود.
اما خیر علت محبتی است که زود شکل میگیرد و دیر از میان میرود.
اما مرکب از این سه مؤلفه (لذت و نفع و خیر) را علت محبتی میتوان دانست که دیر شکل میگیرد و دیر از میان میرود.
📌 برگرفته از ص 229 کتاب «تحریر اخلاق ناصری»، نوشتۀ خواجه نصیرالدین طوسی و تحریر سید رحیم حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریر_اخلاق_ناصری
✅ عدالت، موجب پیوند قلبها
📚 محبتی که بین پادشاه و رعیّت و رئیس و مرئوس و غنی و فقیر وجود دارد نیز در معرض شکایت و ملامت است، چراکه هریک از طرفِ خود انتظار چیزی دارد که در اغلب اوقات، حاصل نمیگردد و حاصل نشدن و فقدان توأم با انتظار، موجب فساد نیّت است و فاسدشدن نیّتْ درنگکردن را به دنبال دارد و به دنبال درنگ، ملامت و سرزنش میآید، اما با رعایت شرط عدالت، این فسادها نیز از میان میروند.
📌 برگرفته از ص ۲۳۴ کتاب «تحریر اخلاق ناصری»، نوشتۀ خواجه نصیرالدین طوسی و تحریر سید رحیم حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#کوفه_و_نقش_آن_در_قرون_نخستین_اسلامی
📚 امام حسن علیهالسلام با آگاهی از پراکندگی کوفیان و نفاق لشکریان خود به منظور اتمام حجت به آنها فرمود: «میدانم شما در مقام مکر و حیله با من هستید، ولی میخواهم حجت خود را بر شما تمام کنم. فردا در فلان موضع جمع شوید و بیعت خود را نشکنید و از عقوبات الهی بترسید.» سپس ده روز در آن موضع توقف کرد، اما بیش از چهارهزار نفر جمع نشدند. آنگاه به منبر رفت و خطاب به آنها فرمود:
عجب دارم از گروهی که نه دین و نه حیا دارند. وای بر شما! به خدا سوگند، معاویه به آنچه برای شما در کشتن من ضمانت کرده است، وفا نخواهد کرد. من میخواستم برای شما دین حق را برپا دارم، ولی مرا یاری نکردید. من خود بهتنهایی میتوانم خدا را عبادت کنم (و نیازی به شما ندارم)؛ اما به خدا قسم، شما هرگز در حکومت بنیامیه فرح و شادی نخواهید دید و انواع عذابها بر شما وارد خواهد آمد؛ گویا فرزندانتان را میبینم که بر در خانههای فرزندان ایشان ایستادهاند و آب و طعام میخواهند، ولی به آنها نمیدهند. به خدا اگر یاوری میداشتم کار را به معاویه واگذار نمیکردم؛ زیرا به خدا و رسول او سوگند یاد میکنم که خلافت بر بنیامیه حرام است. پس اف بر شما باد ای بندگان دنیا! به زودی وبال اعمال خود را خواهید یافت.
📌 برگرفته از ص 293 و 294 کتاب «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی»، تألیف محمدحسین رجبی دوانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
✅ صلوات بر پیامبر اعظم، سایر انبیاء و ائمه علیهمالسلام
#گزیده_کتاب
#احکام_کاربردی
📚 مستحب است هنگام شنیدن نام حضرت خاتم الانبیاء، محمد مصطفی، صلوات فرستاده شود و هنگام نوشتن نام ایشان هم صلوات نوشته شود. همچنین هنگام شنیدن نام سایر انبیاء و ائمه نیز صلوات بر آنها مستحب است؛ اما هنگام صلوات بر سایر انبیاء اول باید (این «باید» به معنای وجوب نیست؛ به معنای استحباب است) بر حضرت خاتم الانبیاء و اهل بیت ایشان صلوات فرستاده شود و بعد بر سایر انبیاء؛ مثلاً گفته شود: حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام). بجز حضرت ابراهیم که جایز است تنها بر ایشان صلوات فرستاده شود: حضرت ابراهیم (علیه السلام).
📌 برگرفته از ص ۱۲۱ کتاب «احکام کاربردی»، پژوهش علیرضا کریمی، شرکت چاپ و نشر بینالملل