eitaa logo
انتشارات تبصیر
1.8هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
723 ویدیو
70 فایل
نشر تبصیر| شماره پروانه: 18402 خانه قرآن و عترت همیار حافظ کانون فرهنگی شهید حاج قاسم سلیمانی مدیرمسئول انتشارات: @Tabsir_contact
مشاهده در ایتا
دانلود
اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز گذشت ماه خدا ماه ما نیامد باز شبیه هررمضانی که بی تو آمدورفت نفس به سینه ی ما ماندوجانیامدباز چقدرهرسحرازدرد دوریش یک ماه صدا زدیم که آقا بیا،نیامد باز دوباره من نشدم آنچه راکه او می‌خواست دوباره کرد برایم دعا نیامد باز اگرچه بدشده بودم ولی مرابخشید اگرچه شددلش ازمن رضانیامدباز دوباره روضه بخوان،روضه خوان،که گریه کنیم که صاحب همه‌ی روضه‌هانیامدباز پس ازگذشتن یک ماه گریه دردستم مگو که تذکره ی نیامدباز : چیست دلچسب ترین عیدی این شهرالله یک سحر،وقت اذان،صحن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
شکوه دارم از خودم بربخت خود پا میزنم سالها روضه میایم باز درجا میزنم گریه ات را با گناهانم دراوردم ولی مینشینم ناله ی الغوث آقا میزنم گرچه میگویم که دنیای منی یابن الحسن در عوض قید شمارا پای دنیا میزنم از دورویی خسته ام از دست دارم میروم با همین اعمال زشتم حرف زیبا میزنم من بدم اما دعایم کن تو بابای منی طفل بازیگوش هستم رو به بابا میزنم خیمه ات خلوت که باشددرددل راحتتر است پس میایم حرفهایم را سحرها میزنم طاقت من طاق شد پس کی براتم میرسد یا ببر تا یا که خودم را میزنم : تا کی به پس پرده نهان چهره ی ماهت عمریست که من منتظرم بر سر راهت https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
بیش از این کاش با خدا باشیم بیش از این با تو آشنا باشیم می شود عاشق تو اهل سحر باید اهل شب و دعا باشیم ای خوش آن قدر که کنار شما تا سحر مست ربنا باشیم تو می آیی اگر که از ته دل ما بخواهیم با شما باشیم حسرت چشمهای مانده به راه عصر جمعه بگو کجا باشیم؟ در کنار تو می شود آیا یک شب جمعه کربلا باشیم؟ با تو کاش گریان تن از هم جدا جدا باشیم فرصتی نیست...رفیق، باید باز در فکر یک شفا باشیم : 💔 هی گنه کردم و هی جار زدم یار بیا من ندانم چه شود عاقبت کاربیا خود بگفتی دعا بهر ظهورت بکنیم خواندمت خسته ام ای یار بیا https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
شور و شیرین جوانی پای ماتم خرج شد بهترین ساعات عمر من در این غم خرج شد هیچ کالایی گران‎تر از بکاء روضه نیست پای هر یک قطره خون شاه عالم خرج شد انبیا را دستگیری کرده گریه بر حسین عفو حق بارید وقتی اشک آدم خرج شد کعبه از گریه‎کنان اسبق شش گوشه است در غم مشک فراتت اشک زمزم خرج شد از نخ چادر نماز وصله‎دار فاطمه است هر نخی که در سیاهیهای پرچم خرج شد دستبند مادر و انگشتری خواهرم بهر نذری دادن در روضه با هم خرج شد قلک چشم ترم را تا شکستم گریه ریخت در عزایت کل دارایی‎ام خرج شد آبروی رفته‎ی ما را تو برگردانده‎ای با دو قطره آبرویی که محرم خرج شد روستا یک کهنه بوریا برایش مانده بود که همان هم در ازای جسم درهم خرج شد ساربان بی مروت را خدا لعنت کند کل انگشتان دستت پای خاتم خرج شد : 💔 رزق آب و نان ما دست است و سالـها خوردیم آبِ ، نانِ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟ دوباره یار سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی به حد وسع برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم بدست شدی چه روزها که فقط منفعت پرست شدی چقدر از غمش افتاده ای به کم خوابی؟ زمان پیری ات آمد هنوز هم خوابی چقدر محضر او دیده ی تر آوردی ادای منتظران را فقط دراوردی بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم بجای ننگ شدن باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست دم ز او بزنیم بجای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی باشیم خدا کند که بسوزیم و آه، گریه کنیم بخواند او همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده  که داغ او به دل اهل روستا مانده : 💔 روزهارفت و فقـط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما آقاجـــان https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
گله ای نیست اگر غصه ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی این قراریست که با صاحب مرقد داریم ما گنهکارترین ها وسط صحن رضا آنچه در خلد برین خلق ندارد داریم روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش دیده ای در طلب اشک مقید داریم ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه قدر خاطره ی بد داریم شاه بر شانه ی خم، پیکر خود را می‌برد با عبا داشت علی اکبر خود را می‌برد : گاهی به و زمانی به یکدم به و دمی با خوشیم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796