وقتی صحبت از خاطرات شهیدان میشود، چیزی که به ذهن متبادر میگردد اغلب درباره سیر و سلوک و سیره رفتاری مردانیست که در جنگی اتفاق افتاده جانشان را پای آرمانهای اسلام فدا کرده اند. راض بابا اما درباره دختر نوجوانی است به نام 🌹 *#راضیه_کشاورز* ۱۱ شهریور ۱۳۷۱ در مرودشت #شیراز به دنیا آمد و تا قبل از بهار ۱۶ سالگیش موقعیتهای چشمگیری را در زمینه های *#ورزش_کاراته ، #مسابقات_قرآن و #درس و تحصیل کسب کرد.*
*دختری که تمام تلاشش را به کار میبندد تا در زندگی اول باشد.* در شانزدهمین بهار عمرش حادثهای رخ میدهد و او را در رسیدن به خواسته اش کمک میکند؛ کتاب مجموعه ای خاطرات از زبان دوستان و خانواده شهید راضیه کشاورز است که از زمان وقوع انفجاری که باعث زخمی شدن شدید وی شده آغاز می شود و تا زمان به شهادت رسیدن وی ادامه می یابد. مطالعه این کتاب اگرچه برای کسانی که موضوع شهادت علاقه دارند توصیه می شود اما دختران نوجوان و همین طور خانم هایی که در زندگی به دنبال الگویی امروز و از جنس خود هستند، قطعا از خواندن آن لذت بیشتری خواهند برد.
#طعم_کتاب 📕
*یکدفعه در خود فرو رفت انگار میخواست حرفی را به زبان بیاورد. نگاه مختصری به من کرد و گفت: «مامان، من یه آرزویی دارم... دعا میکنین برآورده بشه؟» التماس دعایش، هنگام تحویل سال از یادم نرفته بود. خندان پرسیدم: «دختر من چه آرزویی داره؟» از پنجرۀ آشپزخانه، بیرون را نگاه کرد. *«مامان، دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجرهش رو به کعبه باز بشه.»*
این کتاب را #نشر_شهید_کاظمی منتشر کرده است.*
*#شیراز_تسلیت*
#زن_زندگی_شهادت