eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
12.5هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی صحبت از خاطرات شهیدان می‌شود، چیزی که به ذهن متبادر میگردد اغلب درباره سیر و سلوک و سیره رفتاری مردانیست که در جنگی اتفاق افتاده جانشان را پای آرمان‌های اسلام فدا کرده اند. راض بابا اما درباره دختر نوجوانی است به نام 🌹 ** ۱۱ شهریور ۱۳۷۱ در مرودشت به دنیا آمد و تا قبل از بهار ۱۶ سالگیش موقعیت‌های چشمگیری را در زمینه های * ، و و تحصیل کسب کرد.* *دختری که تمام تلاشش را به کار می‌بندد تا در زندگی اول باشد.* در شانزدهمین بهار عمرش حادثه‌ای رخ می‌دهد و او را در رسیدن به خواسته اش کمک می‌کند؛ کتاب مجموعه ای خاطرات از زبان دوستان و خانواده شهید راضیه کشاورز است که از زمان وقوع انفجاری که باعث زخمی شدن شدید وی شده آغاز می شود و تا زمان به شهادت رسیدن وی ادامه می یابد. مطالعه این کتاب اگرچه برای کسانی که موضوع شهادت علاقه دارند توصیه می شود اما دختران نوجوان و همین طور خانم هایی که در زندگی به دنبال الگویی امروز و از جنس خود هستند، قطعا از خواندن آن لذت بیشتری خواهند برد. 📕 *یک‌دفعه در خود فرو رفت انگار می‌خواست حرفی را به زبان بیاورد. نگاه مختصری به من کرد و گفت: «مامان، من یه آرزویی دارم... دعا می‌کنین برآورده بشه؟» التماس دعایش، هنگام تحویل سال از یادم نرفته بود. خندان پرسیدم: «دختر من چه آرزویی داره؟» از پنجرۀ آشپزخانه، بیرون را نگاه کرد. *«مامان، دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجره‌ش رو به کعبه باز بشه.»* این کتاب را منتشر کرده است.* **