eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
12.2هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 ( ۶ ) 💠 📃 چیزی به سال تحویل نمانده بود که سفره را جمع کردیم. همه توی هال جا شدیم. سفره‌ی بچه‌ها را هم توی اتاق پهن کردیم. ابویاسر گفت بنشینیم رو به قبله. خانه شبیه مسجد شده بود. ردیف‌به‌ردیف نشستیم. ابویاسر شروع کرد به قرآن خواندن. توی جیبش یک قرآن کوچک داشت. ما یک قرآن بزرگ داشتیم که جلد نقره‌کوب داشت و گذاشته بودمش سر سفره هفت سین. قرآن عقدم بود. نشستم کنار سهیل و دستش را گرفتم. ابویاسر بعد از قرآن دعا کرد؛ به عربی. بین دعاهایش چند‌بار اسم فلسطین و اسرائیل و اسلام را برد. من برای بابا و خاله ناهید و صدرا و کیانا و دلارام دعا کردم. برای اسراء هم دعا کردم. نمی‌دانم اصلا شدنی هست یا نه؛ ولی از خدا خواستم کاری کند که یک روز همراه تمام خانواده‌اش به همان نوار باریک دراز برگردد. هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردم یک روز لحظه‌ی تحویل سال، کنار یک خانواده فلسطینی باشم و برای دلتنگی‌های یک زن فلسطینی دعا کنم. پ.ن: یکی می‌کنه به خونه‌اش برگرده چون در گوشه‌گوشه‌ی اون، از پدر خاطره داره، یکی آزادی رو زبون میاره، یکی که شده، می‌خواد یه بار دیگه بتونه ببینه و یا راه بره، هم که از صدای شبا نمیتونه بخوابه، آرزو می‌کنه جنگ تموم شه و دیگه نترسه. ادامه دارد... 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi