eitaa logo
مقاومــت
1.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
202 ویدیو
14 فایل
اخبار و تحلیل های مقاومت کُلــُ نفسِِ ذائــِـقَهُ المَوتـــِ همـــه ی مردُم طعم مرگ را می چشند چه خوب است شهادت در راه حق
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰شخصیت ●شهید سید مجتبی علمدار چهره ای با صلابت داشت میتوانستی در صورت زیبایش، سیمای یاران اهل بیت ها را مشاهده کنی؛ زیرا بزرگان دین ما گفته اند: «هر کس به قومی شبیه شود از آنها خواهد شد و با آنها محشور میشود.» شخصیتی پرجاذبه و وصف نشدنی داشت. ویژگی هایی که برای انسان کامل برشمرده اند در او جمع بود همه به او احترام میگذاشتند شخصیت سید از همان کودکی به خوبی شکل گرفت با حضور در جبهه گوهره وجودی او بیشتر پر و بال یافت همه بستگان و اهل فامیل روی او حساب خاصی داشتند. مادر او را الگو و معلم خود میدانست. کم حرف بود به هر چه که از دین میدانست عمل میکرد به کوچک و بزرگ احترام میگذاشت با هر کس مناسب با سن و سالش سخن می‌گفت. حق الناس بسیار برایش مهم بود. اگر ناخواسته کاری انجام میداد و بعد متوجه میشد که کسی از او دلگیر شده تا او را راضی نمیکرد آرام نمی گرفت میگفت خدا از حق خودش میگذرد ولی از حق مردم نمیگذرد. خودش هرگز اشتباهات دیگران را به دل نمی گرفت. سعی میکرد با رفتار یا عمل پسندیده ای طرف مقابلش را متوجه اشتباهش کند. 💠برگرفته از کتاب علمدار 🌐شهید سید مجتبی علمدار https://eitaa.com/nashrhadii
هدایت شده از مقاومــت
بِــــسْــــم‌ِالله‌الــــرحمــــن‌الــــرَحیم🌱 "صلی الله علیک یا صاحب الزمان💛🌿
🔰شروع ماجرا پسر خانواده ای نسبتا مرفه است پدرش شغل خوبی دارد و بضاعت مالی آنها بالاست. اما در تربیت او اصول دین و اخلاق رعایت میشود. او آموزه های قرآنی را به خوبی آموخته می داند هر جا از اقامه ی نماز صحبت میشود از انفاق هم صحبت شده با پول توجیبی خود برای بسیاری از خانواده های مستحق همدان وسایل ضروری تهیه میکند و همه را به این کار تشویق میکند. به محله ای جدید میروند این محل مسجد ندارد جوان ها همه به دنبال هرزگی و ... هستند به سراغ اهالی میرود. از همه کمک می گیرد میشود یکی از اولین بانیان مسجد اعظم در شمال همدان این مسجد هم اکنون برای بسیاری از اهالی منشأ خیر و برکات است و این مقطعی است که سید مصطفی شانزده ساله است. 📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه 💠شهید سید مصطفی الحسینی https://eitaa.com/nashrhadii
اسلام ناب را با همه ی وجود حس کرده برای همین است که عاشق امام میشود. سه بار در دوران دبیرستان خودش را به خرمشهر رساند. با هر سختی که بود به عراق و شهر نجف رفت امام را ملاقات کرد او با اعلامیه ها و نوارها و رساله ی امام برگشت. در مقابل ظلم سر خم نمی کند. لذا به مقابله با ساواک می پردازد مقابله با کانون های فساد، که در همدان تأسیس شده بود، و تشکیل تجمعات از دیگر کارهای این نوجوان هفده ساله است. در ساواک برای او پرونده تشکیل میدهند. فشارهای ساواک باعث میشود که به زندگی مخفی روی آورد. در این دوران منشأ بیداری و هدایت صدها جوان در میشود. او چندین عملیات بزرگ را طراحی کرده حکم او اعدام است. لذا پنهانی از کشور بیرون میرود تا سفیری باشد برای بیداری این اعجوبه باید جان های مردم آزاده را بیدار کند. کویت اولین مقصد اوست بعد راهی الجزایر میشود. آنجا امکان فعالیت به او نمی دهند برای همین راهی لیبی انقلابی آن زمان میشود. مقصد بعدی او مصر است. آموزش نظامی را در آنجا فرا می گیرد. به لبنان می رود. در آنجا با انقلابیون بزرگ نظیر دکتر چمران و امام موسی صدر و شهید محمد منتظری آشنا میشود. مدتی بعد می شود مربی رزمندگان لبنانی و فلسطینی! آماده ی جهاد می‌شود و به مبارزه با صهیونیست میپردازد. سوریه یکی دیگر از کشورهایی است که در آن مشغول فعالیت انقلابی میشود. سید مصطفی تمام هزینه های سفرها و برنامه های فرهنگی را از جیب خودش پرداخت میکند. او به بسیاری از انقلابیون نیز کمک مالی میکند! حالا کشورهای عربی پر شده از چریک های مبارز و انقلابی ، باید جایی برود که به او نیاز بیشتری است.... ادامه دارد..... 📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه 💠شهید سید مصطفی الحسینی https://eitaa.com/nashrhadii
🔰سفیر هدایت این جوان اهل آرام گرفتن در یک گوشه نبود. مدتی به مهد کمونیست رفت کشور کوبا در کنار قاره ی آمریکا میزبان او شد. در آنجا انجمن اسلامی راه انداخت و نحوه ی حرکت در مسیر اسلام را به آنها آموخت. پاکستان و هند مقصد بعدی اوست. مردم کراچی به یاد دارند که چطور با جلسات قرآن شروع و بعد آنها را با اسلام ناب آشنا کرد. بعد به افغانستان رفت و مجاهدان را در راه جهاد با دشمن همراهی کرد. احمد شاه مسعود اسطوره ی مبارزان افغان برایش پیام ها فرستاد میخواست در کنارشان بماند. در هر موضوعی وارد میشد حدیث و آیه ای برای گفتن داشت. ذهن سرشار او یاری گر تفکرات اسلامی و انقلابی اش بود. از آنجا به سریلانکا رفت مردم آنجا به قول خودت مانند جاهلیت زندگی میکردند. برای آنها سفیر بیداری شدی اکنون صدها انسان مسلمان و شیعه در این کشور برایش دعا میکنند. راستی موقوفه ای که در آنجا با هزینه ی خودش ساخت و نام آن را امام خمینی گذاشت هنوز پابرجاست. 📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه 💠شهید سید مصطفی الحسینی https://eitaa.com/nashrhadii
🔰تفریح نمیدانم در این بیست و پنج سالی که از خدا عمر گرفت چند روز را به اصطلاح ما استراحت و تفریح کرد؟ البته کلام مقتدایش را شنیده بود که بهترین تفریح برای انسان کار است. او همیشه در حال بهترین تفریح بود کم میخوابید و بیشتر مطالعه میکرد او به چندین زبان زنده ی دنیا مسلط شد. با پیروزی انقلاب به ایران برگشت شورای انقلاب او و چند همفکرش را مسئول تشکیل سپاه همدان کرد. مسئول شناسایی و جذب اعضای سپاه شد. در آن دوران یک لحظه فراقت نداشت. به پرسنل سپاه تهران آموزش میداد در فکر فعالیت فرهنگی بود. همان ماه های اول انقلاب چند عنوان کتاب برای کودکان و نوجوانان تألیف کرد به آنها توصیه میکرد به دنبال خرید کالای داخلی باشند. از دو دستگی نیروهای انقلابی دلش میسوخت. بنی صدر و منافقین خلق که شروع به فعالیت کردند ناراحت بود. او حتی قبل از انقلاب آنها را در مسیر انقلاب و اسلام نمی دانست. 📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه 💠شهید سید مصطفی الحسینی https://eitaa.com/nashrhadii
🔰ساده زیستی روی پله های خانه فرش انداخته بودیم نمای قشنگی پیدا کرده بود. آمد پیش من و گفت مامان جان میشود روی پله غذا خورد یا نماز خواند؟!» تعجب کردم. گفتم: «نه!» مکثی کرد و ادامه داد پس این فرش ها چیست که روی پله ها انداختید؟ آخر روی پله فرش نمی اندازند این ها را باید به فقرا بدهیم. مادر جان ما نمیتوانیم روز قیامت جواب خدا را بدهیم. همیشه به فکر فقرا بود شنیده بود که امام کاظم الله فرمودند: همانا مهر قبول اعمال شما برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا اگر چنین نکنید هیچ عملی از شما پذیرفته نمی شود.» 📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه 💠شهید سید مصطفی الحسینی https://eitaa.com/nashrhadii
🔰ساده زیستی اخلاق اسلامی را به تمام معنا رعایت میکرد. سر سفره ای که دو نوع غذا بود نمی نشست یا اینکه اگر مجبور بود یک نوع غذا را بر می داشت. و با رعایت آداب مشغول میشد و میگفت من فقط از این میخورم اگر در خانه چنین کاری میکردیم و سفره مفصل پهن می کردیم به ما اعتراض میکرد میگفت: مادر جان سفره ی یزیدی باز کردی؟ خبر داری همسایه ات شام خورده؟ بچه اش با شکم سیر خوابیده؟ مادر، اگر دو جور غذا داریم یکی را بده همسایه ای که ندارد. البته معمولاً غذاهای ساده درست میکردم اهل تجملات نبودم ولی باز حرف پسرم را گوش میکردم. بعضی وقتها از من ایراد میگرفت میگفت: مادر جان شما سه تا خدا داری؟ گفتم چی میگویی مگر میشود؟ گفت: «چرا نمیشود شما من را خیلی زیاد دوست داری این خدای اولت، بابا را خیلی دوست داری این خدای دومت، مال و ثروت و طلاهایت را دوست داری این هم خدای سومت، بعد ادامه داد هر چه که یاد خدا را در دل آدم کم کند جای خدا را میگیرد و به نوعی میشود خدای انسان. گاهی اوقات مراسم دعای ندبه و کمیل و .... در منزل ما برگزار می شد. بچه ها تک تک می آمدند که مشکلی پیش نیاید. یک بار من پذیرایی آماده کردم و گفتم دعا خواندند و خسته شده اند بخورند جون بگیرند آمد و گفت مادر جان دستت درد نکند، اما خیلی تشریفاتی نکن ممکن است بعضی از بچه ها وقتی برای مراسم می رویم منزلشان توانایی پذیرایی نداشته باشند و اسباب خجالت آنها شود.» 📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه 💠شهید سید مصطفی الحسینی https://eitaa.com/nashrhadii
هدایت شده از مقاومــت
بِــــسْــــم‌ِالله‌الــــرحمــــن‌الــــرَحیم🌱 "صلی الله علیک یا صاحب الزمان💛🌿
•استوری ●طراحی 🔰سالگرد شهادت سید مجتبی علمدار ۱۱ دی ماه
💠باید خاکریز های جنگ را بکشانیم به شهر! 
یعنی نسل جدید را با شهدا آشنا کنیم
در نتیجه جامعه بیمه می‌شود و یار برای امام زمان(عجل الله) تربیت میشود.
📙برگرفته از کتاب علمدار @khakriz_media2 |خاکریز مدیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | ❣️ | این صدای زیبای سید مجتبی است.... 🎵 | چقدر سخت حال عاشقی که نمیداند..... •استوری 🔰سالگرد شهادت سید مجتبی علمدار ۱۱دی ماه 💠تولید رسانه خاکریزمدیا @khakriz_media2 |خاکریز مدیا
🔰بینش سیاسی سید مصطفی نمونه ی مجسمی از انسان های صالح بود. او در مباحثه با افراد مختلف با چهره ای ،متبسم استدلالهای متکی بر جهان بینی توحیدی و اسلامی در زمینه ی مسائل فردی، اجتماعی و سیاسی مطرح می کرد و نتایج خوبی می گرفت. مسائل سیاسی و اجتماعی ایران را در آن مقطع زمانی که تحت سیطره ی ظلم بود خوب میشکافت و بدون ترس مطرح می کرد. اطلاعات عمیق و گسترده ای از مسائل سیاسی جهان به ویژه نظریه های چپ کمونیسم یا راست سرمایه داری داشت. با ارائه ی دلیل عقلی و محکم ایرادات خود را وارد و اشکالات نظریه ی آنها را اثبات می کرد. یک شب پیش سید مصطفی بودم کتابی در دستش بود. درباره ی اسرائیل و برنامه های سلطه گرانه ی این رژیم سید برای من از آن کتاب توضیح داد؛ اینکه میخواهند ما مسلمان ها را زیر سلطه ی یهود و استکبار ببرند و سرمایه های ما را به یغما برده و ما را به استثمار بکشند و ..... کوه که می رفتیم با هم سرود انقلابی میخواندیم. برای ما از مسائلی می گفت که تا آن موقع فکرش را نکرده بودیم یادم هست در آن زمان ما را تشویق می کرد که اجناس ایرانی بخریم می گفت خرید اجناس آمریکایی و اسرائیلی تقویت اقتصاد آنهاست. 📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه 💠شهید سید مصطفی الحسینی https://eitaa.com/nashrhadii
هدایت شده از مقاومــت
بِــــسْــــم‌ِالله‌الــــرحمــــن‌الــــرَحیم🌱 "صلی الله علیک یا صاحب الزمان💛🌿
هدایت شده از خـاکریزمدیا
هدایت شده از خـاکریزمدیا
•استوری ●طراحی 🔰سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی ۱۳ دی ماه 💠وصیت هایی به رجال سیاسی کشور: «در قبال مردم خدمت بکنید از افراد پاکدست و خدمتگزار استفاده بکنید نه افرادی که اگر یک میزی در ده به آن‌ها بدهی خاطرات خان‌های سابق را تداعی می‌کنند». 📙برگرفته از کتاب مالک زمان https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از خـاکریزمدیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | ❣️ | این صدای زیبای حاج قاسم است.... 🎵 | رقص جولان بر سر میدان کنند‌‌.... •استوری 🔰سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی ۱۳ دی ماه 💠تولید رسانه خاکریزمدیا @khakriz_media2 |خاکریز مدیا
هدایت شده از مقاومــت
بِــــسْــــم‌ِالله‌الــــرحمــــن‌الــــرَحیم🌱 "صلی الله علیک یا صاحب الزمان💛🌿
🔰توصیه به جوانان برای آن دسته از جوانانی که کوچکترین شکست یأس و ناامیدی در رگ و ریشه خود جایگزین میسازند موضوعی را در میان می گذارم... در برابر مصائب زندگی استقامت کنید و از وسوسه های بیجا و خانمان برانداز دور باشید بیایید این افکاری که در خود جمع کرده اید مثل یاس و ناامیدی و ترس از شکست را دور بریزید، فقط تلاش کنید تا مفید به حال خویش و جامعه ی خود باشید. من اگر در کار خودم استقامت نشان نمیدادم بدون تردید امروز نمی توانستم به مقام قهرمانی برسم. تنها در عالم ورزش چنین قانونی حاکم نیست در همه ی امور زندگانی چنین است. 📙برگرفته از کتاب غلامرضا 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii
🔰شهید علی ادهم برادران عزیزم امروز به جای اینکه از مناره های مسجدالاقصی صدای الله اكبر و لااله‌الاالله شنیده شود، صدای چکمه های صهیونیست خون آشام به گوش میرسد، میدانید چرا؟ چون مسلمانان از اسلام غفلت کردند و به دستورات اسلام عمل ننمودند.» سعی کنید با دوستی و محبت بین خود، پیوندتان را استوار سازید و به یکدیگر احترام فراوان گذارید که روایات ما حرمت مؤمن را عظیم تر از کعبه دانسته است. پس به این موضوع اهمیت دهید و دوستی کنید، هر روز چند آیه از قرآن کریم را بخوانید که دل را جلا میدهد. 📙برگرفته از کتاب آخرین نامه 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii
🔰شهید قنبر زارع برادرم امروز حضور در صحنه های حق و باطل وظیفه‌ی توست. تکلیف شرعی توست؛ زیرا اگر تو نباشی دشمن خواهد آمد. اگر تو در تشییع جنازه ها در راهپیمایی‌ها در نمازهای جمعه و جماعت، در صحنه‌ی جنگ و کار و تلاش و کوشش نباشی دشمن را تقویت نموده‌ای و چه بسا که ناگهان، کار را از کار گذشته ببینی! برادرم در هر کاری باید به قدرت لایزال خدایی تکیه نمایی که همه‌ی قدرت ها به جز او هلاک شدنی هستند و از بین رفتنی. و باید بدانیم که هر کاری در خط رضایت باری تعالی نباشد بی‌شک ضایع و محو خواهد بود و نیز هر کاری حق نباشد باطل است پس باید همه‌ی کارهای ما برای خدا باشد. 📙برگرفته از کتاب آخرین نامه 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii
🔰بزرگ ترین جایزه غلام رضا تختی به عمق علاقه ی خالصانه ی طبقات محروم و رنج دیده نسبت به خودش واقف بود. یک بار خبرنگاران داخلی و خارجی از او پرسیدند با ارزش ترین مدالی که تا کنون گرفته ای کدام است؟ گفت: «بزرگترین پاداش و عالی ترین هدیه ای که گرفتم مدال یا نشان طلا و نقره نبود، قلب یک انسان بیش از هزاران مدال طلا برای من ارزش دارد. من میدانم که هزاران هزار نفر از مردم حق شناس میهنم در قلب مهربان خودشان جای کوچکی هم برای من ذخیره کرده اند». 📙برگرفته از کتاب غلامرضا 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii
مقاومــت
🔰بزرگ ترین جایزه غلام رضا تختی به عمق علاقه ی خالصانه ی طبقات محروم و رنج دیده نسبت به خودش واقف بو
🔰حق ماموریت سال ها پیش وقتی یک صبح از خواب بیدار شدم دیدم طفل نوپایم جان به جان آفرین سپرده دست در جیب کردم دیدم پول کافی ندارم و این مقدار کفاف کفن و دفن را نمیدهد راهی پشت مسجد سپهسالار منزل غلام رضا تختی شدم. مادر پیرش تا مرا دید گفت: غلام رضا بعد از نماز تازه به خواب رفته اما من به اتاقش رفتم و از او طلب وجه دستی کردم. او به داخل اتاقکی رفت و ساکی پر از پول که به خاطر مقام قهرمانی جهان گرفته بود جلویم قرار داد در داخل ساک چند بسته اسکناس دیده میشد یکی را برداشتم و شروع به شمارش کردم ، تختی خیلی از عمل من ناراحت شد و گفت الان موقع شمارش پول است؟ من مقداری از دسته ی اسکناس را برداشتم و به بیرون رفتم. وقتی پول را شمردم دیدم ۸۷۰ تومان است. بعد از مدتی تختی به دیدن من آمد پول را آماده کرده جلویش گذاشتم. با خنده گفت: چیه حق مأموریته؟ گفتم نه. گفت پس چیه؟ وقتی از موضوع با خبر شد با ناراحتی پول را پرت کرد و بدون خداحافظی و با عصبانیت از من جدا شد. او برای پول و مقام هیچ ارزشی قائل نبود و به قول خودش هر چه داشت تعلق به مردم داشت. 📙برگرفته از کتاب غلامرضا 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii