eitaa logo
علی نصیری
1.2هزار دنبال‌کننده
966 عکس
341 ویدیو
140 فایل
پایگاه اطلاع‌رسانی استاد علی نصیری nasirigilani.ir ارتباط با ما: @NasiroddinAlavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ چهار روش اجتهادی رایج در حوزه در مبحث گذشته دو روش رایج اجتهادی در حوزه معرفی شد. 3. اجتهاد فقاهت محور و روايت مدار روش «اجتهاد فقاهت محور و روايت مدار» رايج‌ترين روش فقهي است که طي سده‌هاي متمادي مورد توجه فقهيان شيعه قرار گرفته و عموم موسوعه‌هاي فقهي بر أساس اين روش فراهم آمده‌اند. بر أساس اين روش، عموماً يک کتاب مختصر فقهي همچون شرائع‏الاحکام و عروة الوثقي به عنوان محور کار فقهي قرار مي‌گيرد و پس از ذکر عبارت‌هاي فقهي آن، ديدگاه موافقان و مخالفان به صورت تفصيلي مورد بررسي قرار گرفته و در کنار آنها مداليل روايات مورد توجه قرار مي‌گيرد. در اين روش، اجتهاد به معناي رايج کلمه که در آن عقل و استنباطات عقلي از جايگاه ويژه‏اي برخوردار است، در فقه راه يافته و فرآيند اجتهاد به جاي تکيه اساسي بر نصّ روايات معصوم، از مباني و روش‏هاي عقلي و اجتهادي براي فهم مداليل روايات بهره مي‏گيرد. علامه حلي معتقد است که ابن ابي عقيل (معاصر کليني) نخستين فقيه شيعه است که در کتاب المتمسك بحبل آل الرسول اين روش را مورد استفاده قرار داد و پس از او اکثريت قاطع فقهاء از همين روش براي واکاوي مباحث و مسايل فقهي استفاده مي‌کنند. براي اين روش ويژگي‌هاي ذيل را مي‌توان برشمرد: 1. ذکر آراء فقهي با الهام از روايات؛ 2. بهره‌گيري از اصول فقه و اجتهاد؛ 3. ارايه استدلال و براهين عقلي و نقلي براي دفاع از آراء؛ 4. استفاده محدود از روايات در دفاع از آراء؛ 5. استفاده از متون مختصر فقهي نظير شرايع الاسلام، عروة الوثقي و وسيلة النجاة؛ 6. اشراب آراء فقهي در دفاع يا رد ديدگاه‌ها؛ 7. کاربست روش فقه مقارن به صورت محدود. 4. اجتهاد روايت محور و فقاهت مدار نگارنده خود به روش «اجتهاد روايت محور و فقاهت مدار» اعتقاد دارد که بر أساس آن در مرحله نخست، متن روايات بر أساس کتبي همچون وسائل‏الشيعة مورد توجه قرار مي‏گيرد و در کنار استخراج مداليل روايات، آراء فقهي مورد بررسي و مداقه قرار گرفته و در نهايت استنتاج فقهي ارايه مي‌گردد. از نگاه ما روش اخباريان و اصوليان با همه احترامي که براي آنان قائل هستيم و همه خدمات علمي آنان را ارج مي‏نهيم، با کاستي‏هايي روبرو است؛ زيرا اخباريان با اعلام بي اعتباري عقل به عنوان يکي از ادله و منابع استنباط، عملاً فرآيند استنباط و اجتهاد و به عبارتي روشن‏تر، فرآيند دقيق و موشکافانه در فهم متون آيات و روايات که أمثال شيخ انصاري و صاحب جواهر دنبال کردند، را کنار نهادند. در روش رايج نيز به ميزان کافي روايات اهل بيت^ مورد توجه قرار نمي‏گيرند؛ به اين معنا که از يک سو در عموم موارد تنها شمار اندکي از روايات باب‏هاي مختلف فقهي مورد توجه قرار مي‏گيرد و از سويي ديگر، از ميان مداليل مختلف روايات اهل بيت^، تنها در باره مداليل فقهي به معناي خاص، گفت و گو مي‏شود. اين در حالي است که دستيابي به ديدگاه شارع مقدس و ارائه نقطه نظر جامع در هر زمينه از أبواب فقهي، به بررسي دقيق همه روايات آن باب و واکاوي موشکافانه همه مداليل آنها باب بستگي تام دارد. از سويي ديگر، روش «روايت محور و فقاهت مدار» آثار و نتايج موثري را در پي مي‌آورد که مي‌توان به موارد ذيل اشاره کرد: 1. دستيابي به قواعد عام فقهي؛ 2. امکان استخراج مسائل مستحدثه؛ 3. شناخت مقاصد شريعت؛ 4. آشنايي با علل تشريع احکام؛ 5. آشنايي با چگونگي تشريع احکام؛ 6. شناخت آثار و پيامدهاي اعمال؛ 7. آگاهي از چگونگي تشريع در امت‌هاي گذشته؛ 8. شناخت مذاهب فقهي مخالف. برگرفته از کتاب «راهنمای تحصیل در حوزه» جلد دوم، اثر استاد علی نصیری لینک کتاب در سایت طاقچه: https://taaghche.com/book/38699 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
✳️ بازخوانی تجربیات علمی و اخلاقی آیت الله رضا زاده؛ استاد برجسته حوزه علمیه مشهد مقدس (دامت معالیه) (بخش 2) همین‌جا خاطره از مرحوم آقای خوئی یادم آمد، عرض می‌کنم: ایشان شب‌ها بعد از نماز مغرب و عشا در مسجدی، کنار صحن حضرت در نجف اشرف به نام مسجد "خضراء" درس می‌فرمودند. یک شب بعد از درس خدمت ایشان رفتم، برای یک سوال. کسی از رفقای من از ایشان سوال کرد: «آقا شما نظرتان این است که اگر کسی باصطلاح قاچاق و بدون گذرنامه، برای زیارت عتبات به عراق بیاید باید نمازش را تمام بخواند»، ایشان فرمودند: «آری. نهایتاً در صورتی که خوف جان یا عرض یا مال داشته باشد.» کسی دیگر از آقایان نشسته بود، عرض کرد: «آقا در زمان ائمه(علیهم السلام) مردم با زحمات زیاد به عتبات می‌آمدند و گاهی با دادن یک دست، ائمه هم منع نفرمودند. حال شما اینجور می‌فرمایید؟»، ایشان فرمودند: «آن زمان با این زمان فرق می‌کند. در آن زمان هنوز مکتب کربلا و امام حسین(ع) جای خودش را در دنیا باز نکرده بود. خلفاء مایل بودند این چراغ خاموش شود. لذا بر شیعیان واجب بود که نگذارند مکتب از بین برود ولو با قیمت جان و مال‌شان. اما اکنون به حمد الله، مکتب کربلا در دنیا زنده است؛ چه کسی از ایران و یا جای دیگر به زیارت بیاید چه نیاید، فرق نخواهد کرد. لذا در این زمان اگر برای مسافر عتبات، ترس ضرر جان یا عرض یا مال باشد، لذا معصیت است و باید نماز تمام بخواند.» آن‌گاه اشاره فرمودند به اوضاع آن روز ایران و فرمودند: «الان در ایران چون سرزمین اسلام در خطر است، باید مردم ایران علیه حکومت وقت ایران قیام کنند ولو کشته شوند. مکتب کربلا در زمان خلفا، نظیر اسلام در ایران زمان ماست.» حال با این فرمایش ایشان در سال 45، دیدگاه ایشان نسبت به انقلاب ایران، کاملاً روشن می‌شود، لکن چرا بعضی می‌خواستند ایشان را از همان اول موافق با انقلاب ندانند و کنار و گوشه هم در این رابطه حرف‌هایی می‌زدند، بنده نمی‌دانم. بگذریم. همان‌گونه که اشاره کردم، سیزده سال دورۀ مکتب و سطح بود و هفده سال هم درس خارج و از این هفده سال، یک سال در نجف و بقیه در مشهد، در خدمت مرحوم آقای میلانی فقهاً و اصولاً و هم‌زمان با آن سه سال در مشهد در خدمت حاج آقای وحید بودم. این آقایان اساتید من بودند در این دورۀ سی سال، و تا آخرین درس مرحوم آقای میلانی توفیق شرکت و جزوه نوشتن را داشتم و با فوت آن مجسمۀ علم و عمل و دقت، پروندۀ تحصیلی من که از مکتب‌خانۀ یک زن با جملۀ "هو الفتاح العلیم" شروع شد، و در مسجد گوهرشاد و فوت آقای میلانی با مبحث ترتب ایادی مکاسب، برای همیشه بسته و مختومه گردید. این دورۀ سی سال، و تا آخرین درس مرحوم آقای میلانی توفیق شرکت و جزوه نوشتن را داشتم و با فوت آن مجسمۀ علم و عمل و دقت، پروندۀ تحصیلی من که از مکتب‌خانۀ یک زن با جملۀ "هو الفتاح العلیم" شروع شد، و در مسجد گوهرشاد و فوت آقای میلانی با مبحث ترتب ایادی مکاسب، برای همیشه بسته و مختومه گردید. 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
السلام علیک یا ابّ الامه السلام علیک یابن محمدالمصطفی و علی المرتضی وفاطمه الزهراوالائمه الکبری سلام الله علیهم اجمعین یامولای ویاسیدی «نقدم أجمل التهاني والتبريكات لساحة مولانا بقیة‌الله الأعظم ارواحنافداه بمناسبة الظهور النوراني لآیة الله الکبری و مَثله العليا، أسم الله الرضي و جنبه العلیّ، نورالأنوار، أب الأئمة الأطهار، امیرالکونین، أميرالمؤمنين علي بن ابیطالب أفضل صلوات الله علیه» وَإذا شِمْتَ قُبَّةَ العالَمِ الأعْلي وَأنوارُ رَبِّها تَغْشاها چون چشمت به گنبد عالَم أعلي افتاد كه انوار پروردگارش پوشانده فَتَواضَعْ فَثَمَّ دارَةُ قُدْس تَتَمَنَّي الأفلاكُ لَثمَ ثَراها فروتني كن كه آنجا خانه قدسي است كه افلاك آرزوي بوسيدن خاكش را كنند يابنَ عَمِّ النَّبيّ أنتَ يَدُ اللهِ الَّتي عَمَّ كُلَّ شَيء نَداها اي پسر عموي پيغمبر توئي دست خدا، كه فرا گرفته سخايش همه چيز را أنتَ قُرآنُهُ الْقَديمُ وَأوصافُكَ آياتُهُ الَّتي أوْحاها توئي قرآن قديم خدا؛ و صفات تو، آيه هاي آن قرآن است كه وحي كرد آن را خَصَّكَ اللهُ في مَأثِرَ شَتّي هِيَ مِثلُ الاعْدادِ لا تَتَناهي اختصاصت داد خداوند به فضائل متعدد، كه مانند اعداد بي پايان است الهی بحق مولودالکعبه وامّه وابیه عجّل لولیّک الفرج
✳️ زیارت حضرت امیر (ع) در روز ولادت ایشان مغتنم است. السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ (السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ)، أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاکَ اللهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ اللهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ رَاضِیَةً بِقَضَائِکَ مُولَعَةً بِذِکْرِکَ وَ دُعَائِکَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیَائِکَ مَحْبُوبَةً فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِکَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلائِکَ [شَاکِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِکَ ذَاکِرَةً لِسَوَابِغِ آلائِکَ‏] مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِکَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِیَوْمِ جَزَائِکَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِیَائِکَ مُفَارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدَائِکَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیَا بِحَمْدِکَ وَ ثَنَائِکَ اللهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِینَ إِلَیْکَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِینَ إِلَیْکَ شَارِعَةٌ وَ أَعْلامَ الْقَاصِدِینَ إِلَیْکَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ الْعَارِفِینَ مِنْکَ فَازِعَةٌ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِینَ إِلَیْکَ صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاکَ مُسْتَجَابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَیْکَ مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَکَى مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَةٌ وَ الْإِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ مَوْجُودَةٌ [مَبْذُولَةٌ] وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِکَ مَبْذُولَةٌ [مَوْجُودَةٌ] وَ عِدَاتِکَ لِعِبَادِکَ مُنْجَزَةٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَکَ مُقَالَةٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِینَ لَدَیْکَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَکَ إِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْکَ نَازِلَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ إِلَیْهِمْ وَاصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِینَ مَغْفُورَةٌ وَ حَوَائِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِیَّةٌ وَ جَوَائِزَ السَّائِلِینَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ مُتَوَاتِرَةٌ وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ [لَدَیْکَ‏] مُتْرَعَةٌ اللهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اقْبَلْ ثَنَائِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ إِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمَائِی وَ مُنْتَهَى مُنَایَ وَ غَایَةُ رَجَائِی فِی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ روایتی درس آموز در باره پاداش خدمت به پدر مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ:  قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ أَبِي قَدْ كَبِرَ جِدّاً وَ ضَعُفَ فَنَحْنُ نَحْمِلُهُ إِذَا أَرَادَ الْحَاجَةَ فَقَالَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَلِيَ ذَلِكَ مِنْهُ فَافْعَلْ وَ لَقِّمْهُ بِيَدِكَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ لَكَ غَداً. ابراهیم بن شُعیب گوید: به امام صادق عَلَیهِ السَّلَامُ گفتم: من پدری دارم که بسیار پیر و شکسته شده است؛ و ما او را برای انجام حاجت و کارهایش بر دوش و در بَغَل می گیریم. حضرت فرمود: تا جایی که توان داری بر این کار ادامه بده، با دست خود برایش لقمه بگیر، که همانا برای فردایت سپری (در برابر آتش جهنم) خواهد بود. http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ بازخوانی تجربیات علمی و اخلاقی آیت الله رضا زاده؛ استاد برجسته حوزه علمیه مشهد مقدس (دامت معالیه) (بخش 3) حضرت استاد، با توجه به این‌که فرمودید اساتید مختلفی را تلمذ فرمودید و استفاده کردید و تدریس و سلیقه‌های اساتید هم که قطعاً مختلف بود، بفرمائید از شیوه‌های تدریس اساتید و خاطراتی که از آنها به یادگار دارید و استفاده‌هایی که فرمودید، به اجمال صحبت بفرمائید؟ این اساتید محترم من، شیوۀ خاصی در تدریس نداشتند. یعنی سبک تدریس همان شیوۀ متداول حوزه‌ها بود که الان هم جریان دارد. البته از همۀ آقایان استفادۀ علمی و عملی برده‌ام. اما از بعضی آقایان در بعضی ابعاد استفادۀ بیشتری کردم. [البته این‌که من در این‌جا عناوین خاص آقایان و یا لفظ آیت الله را به‌کار نمی‌برم، به خاطر رعایت وقت و اختصار است.] از مرحوم حاج ، علاوه بر بعد علمی، از بعد تزکیۀ نفس، صراحت و آزادمنشی و جنبه‌های اخلاقی، استفاده‌های زیادی کرده‌ام، و با توجه به این‌که در ایام جوانی در درس ایشان شرکت می‌کردم، مواعظی که نوعاً در روز‌های چهارشنبه داشتند، خیلی برای من سرنوشت‌ساز بود. از مرحوم آقای میلانی، گذشته از بهره برداری اخلاقی، معنوی و تربیتی، با توجه به طول زمان توفیق حضور در درس ایشان، و دقت نظر معظم له، اعتقادم این است که در زمان خودشان از بعد علمی و دقت نظر، فرد کم نظیری بودند، و همین باعث توقف کوتاه من در نجف بود و استفادۀ زیادی کردم. و از حاج آقای وحید که هم اکنون در قم از وجود ایشان عدۀ زیادی استفاده می‌کنند، هم از جنبه ب علمی، اخلاقی و تربیتی بهره گرفتن، و هم از بعد فکری و شرح صدر، فوق العاده استفاده کردم. ایشان مطلبی را که دنبال می‌کردم، تا آن‌جا که به ذهن احتمال خلافی می‌آمد، متعرض می‌شدند و چیزی از مطلب باقی نمی‌گذاشتند. لذا شرح صدر و توسعۀ فکری را از ایشان بهره گرفتم. پس با وجود استفاده‌های متنوع از همۀ آقایان از مرحوم حاج شیخ قاسم قزوینی و مرحوم آقای میلانی و حاج آقای وحید، از این سه بعدی که عرض کردم، استفادۀ بیشتری کردم. در مقاطع مختلف در تدریستان، نسبت به مرحوم شیخ هاشم قزوینی خاطراتی را نقل فرمودید که طلاب بسیار متأثر شدند. لطفاً خطراتی از مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی در زمینه‌های اخلاقی و کرامات ایشان بیان بفرمایید؟ دربارۀ مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی از جنبه‌های مختلف باید بحث شود. شخصیت ایشان در حوزۀ علمیۀ مشهد شناخته نشد و هنوز هم آن‌طور که باید، ایشان معرفی نشده‌اند که چه انسانی بود و چه خدمتی کرد و در چه شرایطی این همه خدمت کرد. مرحوم حاج شیخ هاشم، از بعد تفهیم مطالب و تبیین مشکلات، خیلی قوی بود. مطالب مشکل را با زبان ساده و مثال‌های بسیار جالب، خیلی روشن می‌کردند و افراد مطلع و آگاه نقل می‌کردند که در آن زمان در سطح عالی، هیچ‌کس مثل ایشان حتی در نجف نبود. یکی از ابعاد دیگر شخصیت ایشان، این بود که انسانی آزاد، روشن و صریح بود و اعتقادم این است که شاگردان ایشان، از بعد آزادی و صراحت، شاید استفادۀ زیادی از ایشان کرده باشند. 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
به جرج جرداق گفتند: شما یک مسیحی هستی و خیلی هم مذهبی نیستی، چه شد که در مورد حضرت علی (علیه‌السلام) کتاب نوشتی؟ به گریه افتاد و گفت مرحوم علامه امینی هنگامی که کتاب الغدیر را نوشت چند جلد از کتاب را برای من فرستاد. یک نامه هم نوشت و گفت آقای جرج جرداق شما یک حقوقدان و وکیل دادگستری هستی، نه شیعه هستی و نه سنی که بگوییم طرفداری میکنی، کار تو دفاع از مظلوم است. ما با اهل سنت بر سر علی (علیه السلام) دعوا داریم ما می گوییم حق با علی است آنها می گویند نه. حالا این چند جلد کتاب الغدیر را به عنوان پرونده مطالعه کنید. تمام مدارک هم از اهل سنت است. من از شیعه چیزی در آن ننوشته ام. شما هم در حد یک وکیل دادگستری قضاوت خود را برای من بنویسید. می گوید: من دیدم وقتی انسانی مرا به عنوان یک وکیل دادگستری مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته بی انصافی است اگر کمک نکنم بنابراین پذیرفتم. وقتی کتاب ها را دقیق خواندم دیدم در تاریخ از علی (ع) مظلوم تر نمی شناسم و لذا تصمیم گرفتم به اقتضای شغلم که وکیل دادگستری می باشم از این مظلوم دفاع کنم و کتاب «الامام علی صوة العدالة الانسانیة» را نوشتم. . http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ چند درس تاثیرگذار از زندگی حضرت زینب (ع) چند درس مهم و تاثیر گذار از زندگی سراسر نورانی زینب کبرا (ع) که می توان آموخت قابل تذکار است: 🔹1. برای تربیت فرزندان به این در و آن در زدن و این کلاس و آن دوره گذراندن لازم نیست. نه امکانات مدرن امروز لازم است و نه لپ تاب و تب لت و نه تلگرام و اینستاگرام؛ همان پیرایه هایی که به دور خود بسته ایم. مهم ترین رکن تربیت فرزندان، عمل و نفس پاک والدین است. خانه علی و فاطمه (ع) ساده ترین خانه و وسایل آن بی پیرایه ترین وسایل زندگی بود، آن چه که زینب را در تاریخ آن چنان نام آور کرد، جان پاک و نفَس زلال علی و فاطمه (ع) بود. آری، دوصد گفته چون نیم کردار نیست! 🔹2. زندگی سراسر عاطفه و احساس نیست؛ چنان که زن را نمی توان تنها در این حصار دید. عشق و شیدایی زینب کبرا به سالار شهیدان و فدا کردن همه هستی در برابر این عشق و حتی شهادت دو فرزند در صحرای کربلا که آن بانو هیچگاه به روی خود نیاورد، هرگز با حصار تنگ احساسات و عواطف قابل تفسیر نیست. معرفت و معارف دانی و دین شناسی و دین باوری آن بانو را چنین شیدای حقیقت کرد. 🔹3. می توان چنان زیست و چنان اندیشید که همه تلخی ها و ناکامی های ظاهری دنیا را که برای بسیاری سراسر زهر است، زیبا و زرّین دید. راستی زینب کبرا (ع) به چه درک و درایتی از هستی رسیده بود که در کاخ پر زرق و برق دستگاه جبار یزید و سطوت چشم پُر کن و ملامت های پی در پی او، این چنین سخن بی بدیلی را بر زبان جاری کرد: «ما رایت الا جمیلا؛ جز زیبا چیزی نمی بینم.» 🔹4. می توان در فضای پرآشوب و پرفریب دنیا به دین و شعائر دینی طعنه زد و شادمانه با الگوهای سرمست هالیوودی حجب و حیا را کنار گذاشت و بر کوبیدن بر طبل شعار ظاهر فریب آزادی زنان، روسری را از سر برداشت و زیور و زیبایی زنانه را به تماشا نشاند، اما زینب در کنار حضور تاثیرگذار در تمام صحنه های نهضت کربلا از مدینه تا شام، نشان داد که آن چه که به زن زینت می دهد و او را در چشم جهانیان بزرگ و زیبا می کند، حجب و حیاء و عفت و عفاف است، نه جلوه و جمال. 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir