✳️ بازخوانی تجربیات علمی و اخلاقی آیت الله رضا زاده؛ استاد برجسته حوزه علمیه مشهد مقدس (دامت معالیه)
(بخش 3)
حضرت استاد، با توجه به اینکه فرمودید اساتید مختلفی را تلمذ فرمودید و استفاده کردید و تدریس و سلیقههای اساتید هم که قطعاً مختلف بود، بفرمائید از شیوههای تدریس اساتید و خاطراتی که از آنها به یادگار دارید و استفادههایی که فرمودید، به اجمال صحبت بفرمائید؟
این اساتید محترم من، شیوۀ خاصی در تدریس نداشتند. یعنی سبک تدریس همان شیوۀ متداول حوزهها بود که الان هم جریان دارد. البته از همۀ آقایان استفادۀ علمی و عملی بردهام. اما از بعضی آقایان در بعضی ابعاد استفادۀ بیشتری کردم. [البته اینکه من در اینجا عناوین خاص آقایان و یا لفظ آیت الله را بهکار نمیبرم، به خاطر رعایت وقت و اختصار است.]
از مرحوم حاج #شیخ_هاشم_قزوینی، علاوه بر بعد علمی، از بعد تزکیۀ نفس، صراحت و آزادمنشی و جنبههای اخلاقی، استفادههای زیادی کردهام، و با توجه به اینکه در ایام جوانی در درس ایشان شرکت میکردم، مواعظی که نوعاً در روزهای چهارشنبه داشتند، خیلی برای من سرنوشتساز بود. از مرحوم آقای میلانی، گذشته از بهره برداری اخلاقی، معنوی و تربیتی، با توجه به طول زمان توفیق حضور در درس ایشان، و دقت نظر معظم له، اعتقادم این است که در زمان خودشان از بعد علمی و دقت نظر، فرد کم نظیری بودند، و همین باعث توقف کوتاه من در نجف بود و استفادۀ زیادی کردم. و از حاج آقای وحید که هم اکنون در قم از وجود ایشان عدۀ زیادی استفاده میکنند، هم از جنبه ب علمی، اخلاقی و تربیتی بهره گرفتن، و هم از بعد فکری و شرح صدر، فوق العاده استفاده کردم. ایشان مطلبی را که دنبال میکردم، تا آنجا که به ذهن احتمال خلافی میآمد، متعرض میشدند و چیزی از مطلب باقی نمیگذاشتند. لذا شرح صدر و توسعۀ فکری را از ایشان بهره گرفتم. پس با وجود استفادههای متنوع از همۀ آقایان از مرحوم حاج شیخ قاسم قزوینی و مرحوم آقای میلانی و حاج آقای وحید، از این سه بعدی که عرض کردم، استفادۀ بیشتری کردم.
در مقاطع مختلف در تدریستان، نسبت به مرحوم شیخ هاشم قزوینی خاطراتی را نقل فرمودید که طلاب بسیار متأثر شدند. لطفاً خطراتی از مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی در زمینههای اخلاقی و کرامات ایشان بیان بفرمایید؟
دربارۀ مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی از جنبههای مختلف باید بحث شود. شخصیت ایشان در حوزۀ علمیۀ مشهد شناخته نشد و هنوز هم آنطور که باید، ایشان معرفی نشدهاند که چه انسانی بود و چه خدمتی کرد و در چه شرایطی این همه خدمت کرد. مرحوم حاج شیخ هاشم، از بعد تفهیم مطالب و تبیین مشکلات، خیلی قوی بود. مطالب مشکل را با زبان ساده و مثالهای بسیار جالب، خیلی روشن میکردند و افراد مطلع و آگاه نقل میکردند که در آن زمان در سطح عالی، هیچکس مثل ایشان حتی در نجف نبود. یکی از ابعاد دیگر شخصیت ایشان، این بود که انسانی آزاد، روشن و صریح بود و اعتقادم این است که شاگردان ایشان، از بعد آزادی و صراحت، شاید استفادۀ زیادی از ایشان کرده باشند.
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
به جرج جرداق گفتند: شما یک مسیحی هستی و خیلی هم مذهبی نیستی، چه شد که در مورد حضرت علی (علیهالسلام) کتاب نوشتی؟
به گریه افتاد و گفت مرحوم علامه امینی هنگامی که کتاب الغدیر را نوشت چند جلد از کتاب را برای من فرستاد.
یک نامه هم نوشت و گفت آقای جرج جرداق شما یک حقوقدان و وکیل دادگستری هستی، نه شیعه هستی و نه سنی که بگوییم طرفداری میکنی، کار تو دفاع از مظلوم است.
ما با اهل سنت بر سر علی (علیه السلام) دعوا داریم ما می گوییم حق با علی است آنها می گویند نه.
حالا این چند جلد کتاب الغدیر را به عنوان پرونده مطالعه کنید.
تمام مدارک هم از اهل سنت است. من از شیعه چیزی در آن ننوشته ام. شما هم در حد یک وکیل دادگستری قضاوت خود را برای من بنویسید.
می گوید: من دیدم وقتی انسانی مرا به عنوان یک وکیل دادگستری مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته بی انصافی است اگر کمک نکنم بنابراین پذیرفتم.
وقتی کتاب ها را دقیق خواندم دیدم در تاریخ از علی (ع) مظلوم تر نمی شناسم و لذا تصمیم گرفتم به اقتضای شغلم که وکیل دادگستری می باشم از این مظلوم دفاع کنم و کتاب «الامام علی صوة العدالة الانسانیة» را نوشتم.
.
http://eitaa.com/alinasirigilani
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
✳️ چند درس تاثیرگذار از زندگی حضرت زینب (ع)
چند درس مهم و تاثیر گذار از زندگی سراسر نورانی زینب کبرا (ع) که می توان آموخت قابل تذکار است:
🔹1. برای تربیت فرزندان به این در و آن در زدن و این کلاس و آن دوره گذراندن لازم نیست. نه امکانات مدرن امروز لازم است و نه لپ تاب و تب لت و نه تلگرام و اینستاگرام؛ همان پیرایه هایی که به دور خود بسته ایم. مهم ترین رکن تربیت فرزندان، عمل و نفس پاک والدین است.
خانه علی و فاطمه (ع) ساده ترین خانه و وسایل آن بی پیرایه ترین وسایل زندگی بود، آن چه که زینب را در تاریخ آن چنان نام آور کرد، جان پاک و نفَس زلال علی و فاطمه (ع) بود. آری، دوصد گفته چون نیم کردار نیست!
🔹2. زندگی سراسر عاطفه و احساس نیست؛ چنان که زن را نمی توان تنها در این حصار دید. عشق و شیدایی زینب کبرا به سالار شهیدان و فدا کردن همه هستی در برابر این عشق و حتی شهادت دو فرزند در صحرای کربلا که آن بانو هیچگاه به روی خود نیاورد، هرگز با حصار تنگ احساسات و عواطف قابل تفسیر نیست. معرفت و معارف دانی و دین شناسی و دین باوری آن بانو را چنین شیدای حقیقت کرد.
🔹3. می توان چنان زیست و چنان اندیشید که همه تلخی ها و ناکامی های ظاهری دنیا را که برای بسیاری سراسر زهر است، زیبا و زرّین دید.
راستی زینب کبرا (ع) به چه درک و درایتی از هستی رسیده بود که در کاخ پر زرق و برق دستگاه جبار یزید و سطوت چشم پُر کن و ملامت های پی در پی او، این چنین سخن بی بدیلی را بر زبان جاری کرد: «ما رایت الا جمیلا؛ جز زیبا چیزی نمی بینم.»
🔹4. می توان در فضای پرآشوب و پرفریب دنیا به دین و شعائر دینی طعنه زد و شادمانه با الگوهای سرمست هالیوودی حجب و حیا را کنار گذاشت و بر کوبیدن بر طبل شعار ظاهر فریب آزادی زنان، روسری را از سر برداشت و زیور و زیبایی زنانه را به تماشا نشاند، اما زینب در کنار حضور تاثیرگذار در تمام صحنه های نهضت کربلا از مدینه تا شام، نشان داد که آن چه که به زن زینت می دهد و او را در چشم جهانیان بزرگ و زیبا می کند، حجب و حیاء و عفت و عفاف است، نه جلوه و جمال.
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
خارج فقه جلسه ۱۱۶۴.mp3
8.75M
✳️ #خارج_فقه (جلسه ۱۱۶۴)
مباحث این جلسه:
۱. بررسی روایات باب «ان من علم بشهاده و لم یشهد علیها ..»
۲. وجوب شهادت با فرض دفاع از مظلوم
http://eitaa.com/alinasirigilani
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
خارج تفسیر جلسه ۱۱۹.mp3
27.24M
✳️ خارج_ تفسیر (جلسه ۱۱۹)
مباحث این جلسه:
۱. بررسی آیه شریفه «فازلهما الشیطان مما کانا فیه ...»
۲. چرایی لغزش آدم و چگونگی سازگاری آن با مساله عصمت
http://eitaa.com/alinasirigilani
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
✳️ متن ارسالی یکی از دوستان رزمنده
ما همان کهنه رزمندگان پیاده ایم که سواری نیاموخته ایم. مااکنون پریشان هستیم اماپشیمان نیستیم. ما استخوان در گلو وخار درچشم از وضعیت امروز مردم خوبمان شرمنده ایم. شرمنده ایم با صورتی سرخ
*''نسل انتقالی به پایان راه نزدیک میشود''*
اگر متوسط سن رزمندگان دفاع مقدس را ۲۳ سال در نظر بگیریم و سال ۶۳ را متوسط هشت سال دفاع مقدس محاسبه کنیم، سن متوسط بازماندگان دفاع مقدس (رزمندگان، جانبازان و آزادگان) در سال ۱۴۰۰ باید عددی حدود ۶۰ سال باشد و البته آسیب های روحی و جسمی وارده به این افراد، آنان را مشابه پیرمردانی ۷۰ تا ۸۰ ساله (بسته به نوع و شدت آسیب های روحی و جسمی) نشان میدهد.
دیگر خبری از والدین شهدا نیست و تقریبا پدران و مادران شهدا به آخر خط رسیده اند و جمعیت بسیاری از آنان به فرزندان خود پیوسته اند.
آرام آرام جانبازان، ایثارگران و رزمندگان بار و بندیل سفر را می بندند تا به رفقای آسمانی خود بپیوندند و تقریبا هر روزه در هر کوی و برزنی صدای لا اله الا الله را برای تشییع اینان می شنویم.
تا ده سال آینده، اگر خبرنگارانی هوس مصاحبه و گفتگو با یکی از رزمندگان زنده مانده از جنگ و دفاع مقدس را داشته باشند باید شهر به شهر،
کوه به کوه و دیار به دیار، روزها و ماهها، بگردند، تا شاید بتوانند یک کهنه سرباز پیر و فرتوت را، که نای سخن گفتن ندارد ، پیدا کنند تا مصاحبه ای نمایند.
: اگر دوباره جنگی شروع شد و ما نبودیم از قول ما *رزمندگان دیروز* به *رزمندگان فردا* بگوئید:
در حین مبارزه با دشمن متجاوز، به *بعد از جنگ* هم بیاندیشید.
مبادا *ارزشها* در خاکریزها جا بماند، و ارزش ها، مثل امروز، *عوض* شود و *عوضیها* ارزشمند شوند.
می بینید که چگونه ما را *غریبه* میپندارند
!
آن روزها:
*قطار قطار* می رفتیم.. *واگن واگن* بر می گشتیم.
*راست قامت* می رفتیم.. *کمر خمیده* بر می گشتیم.
*دسته دسته* می رفتیم. *تنها تنها* بر می گشتیم.
بیهیچ استقبال و جشن و سروری.
فقط *آغوش گرم مادری* چشم انتظارمان بود و دگر هیچ..!
اما مردانه، ایستادیم...
باور کنید که:
ما هم دل داشتیم،
فرزند و عیال و خانمان داشتیم.
اما با
*دل* رفتیم... *بیدل* برگشتیم.
با *یار* رفتیم... با *بار* بر گشتیم.
با *پا* رفتیم... با *عصا* بر گشتیم.
با *عزم* رفتیم... با *زخم* برگشتیم.
با *شور* رفتیم... با *شعور* برگشتیم.
ما اکنون *پریشان* هستیم.
اما *پشیمان* نیستیم.
*ما* همان کهنه *رزمندگان* پیادهایم که *سواری* نیاموختهایم.
*ما* همان هایی هستیم که به *وسوسهی قدرت* نرفته بودیم.
میدانید *تعداد ما* در هشت سال جنگ، چند نفر بود؟؟؟
*۳/۵* درصد از کل جمعیت ایران!!!
اما *مردانگی* را *تنها* نگذاشتیم.
ما *غارت* را آموزش ندیده بودیم. رفتیم و *غیرت* را تجربه کردیم.
اکنون نیز *فریاد* میزنیم که:
این *حرامیان یقه سفیدان قافلهی اختلاس* از ما نیستند...
*این گرگانی که صد پیراهن یوسف را دریدهاند* از ما نیستند .
این *خرافات خوارج پسند* وصله ی مرام ما نیست.
ما *استخوان در گلو* و *خار در چشم*، از *وضعیت امروز مردم خوبمان* شرمندهایم,,
شرمنده ایم، با صورتی سرخ.
شرمنده ایم، با دستانی که در فکه و شلمچه و مجنون و هور و ارتفاعات غرب جا مانده است
ای همه ی آنانی که *احساس پاک* را می شناسید!
*ما*، اگر به جبهه نمیرفتیم، با دشمنی که به تلافی قادسیه، برای هلاک مردم و میهن مان ایران، آمده بود، چه می کردید؟
شما را به آن خون شهیدان، ما را *بهتر قضاوت* کنید.
حساب اندکی از ما که *آلوده* شدند و *شرافت* خود را فروختند، را به پای ما ننویسید.
*بگذارم و بگذرم*
سربازم و هرگز نکنم پشت به میدان
گر سر برود من نروم از سر پیمان
ای خاک مقدس که بود نام تو ایران
فاسد بود آن خون که به پای تو نریزد!؟
تقدیم به خانواده های محترم شهدا و جانبازان و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس که مرد و مردانه از وجب به وجب این خاک و مرز و بوم دفاع کردند .
احمد ار پی جی زن دوشکاچی قناسه کلاش گرینف احمد موتوری اژدر بنگال
http://eitaa.com/alinasirigilani
۱۸ بهمن ۱۴۰۱
✳️ بازخوانی تجربیات علمی و اخلاقی آیت الله رضا زاده؛ استاد برجسته حوزه علمیه مشهد مقدس (دامت معالیه)
(بخش 4)
در مقاطع مختلف در تدریستان، نسبت به مرحوم شیخ هاشم قزوینی خاطراتی را نقل فرمودید که طلاب بسیار متأثر شدند. لطفاً خاطراتی از مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی در زمینههای اخلاقی و کرامات ایشان بیان بفرمایید؟
در آن زمان که مجله و روزنامه خواندن را، عدۀ زیادی از مردم برای اهل علم، درست نمیدانستند، مرحوم حاج شیخ هاشم، روی کرسی درست مینشست و درس میگفت، در حالی که مجله و روزنامه اش از جیب قبایش نمایان بود و هیچکس اعتنایی نمیکرد که عدهای از متدینین با فکر خاصی که دارند، از این کار خوششان نمیآیند. بسیار انسانی آزاد، خوشفکر، و صریح بود. بعد دیگری که ایشان در این بعد هم ناشناخته ماند و از دنیا رفت، بعد تربیتی ایشان بود. چهارشنبهها معمولاً ایشان نصف درس را تبدیل به موعظه میکردند و طلبهها را نصیحت میکردند و فوق العاده نصائح ایشان در طلبهها مؤثر بود. هم که کمالات معنوی ایشان عجیب بود و از این جهت هم ایشان انسان فوق العادهای بود. به مناسبتهایی ایشان، گاهی مطالبی را نقل میکردند، غالباً تحت عنوان یکی از آقایانی که حاضر نیست نامش را ببرم، و من اینها را یادداشت میکردم، و بعدها استاد بزرگوارم حاج آقای وحید فرمودند: «این کراماتی که شما نقل میکنید، از خود مرحوم حاج شیخ هاشم بوده» و علی ای حال، ایشان از این بعد هم انسان کم نظیری بود. من فقط یک نمونه از آن را نقل میکنم که دلیل بر عظمت و شخصیت کم نظیر ایشان میباشد؛ نقل میفرمودند که: «من در اصفهان درس میخواندم و همسری داشتم که متعهد بود و خدا بچهای از او به من داد. بچه شانزده ماهه بود؛ تازه به زبان ترکی ننه و بابا میگفت(مرحوم حاج شیخ هاشم ترک بود.) در باغی که متصل به منزل خانم بود، بچه بغل من بود. مشغول قدم زدن بودم که غذا حاضر شود و غذا بخورم و به دنبال درسم بروم. ناگهان بچه یک نگاه تندی به من کرد و بعد از این نگاه تند شروع کرد به صحبت کردن. گفت مرا کی خلق کرده؟ من بدون اختیار گفتم: تو را من خلق کردم، گفت: تو را کی خلق کرده؟ گفتم: پدرم، گفت: پدرت را؟ گفتم: پدرش همینجور [ادامه یافت...] بچه ساکت شد و من هم متحیر که این چه وضعی است که من میبینم؟ داشتم قدم میزدم، مرتبۀ دوم بچه شروع کرد به حرف زدن و گفت: این درختها را کی خلق کرده؟ گفتم: باغبان، گفت: باغبان را که خلق کرده؟ گفتم: پدرش. باز یک سری سؤالات اینجوری. مرتبۀ سوم بچه گفت: دروغ گفتی. من و تو و پدران تو و درختان و باغ و باغبان و همۀ جهان را، خدا آفریده است. ببینید وقتی که خدا میخواهد کسی به اوج کمالات برسد، بچۀ شانزده ماهه در بغلش حرف میزند، آن هم استدلال بر اثبات وجود صانع و خالق متعال. و از طرفی آن بزرگوار هم پاسخی که موافق با اعتقادش نیست، بر زبانش جاری شود؛ تا بچه خودش برهان اقامه کند. این پاسخ به نظرم به همان اندازه خارق العاده است که سؤال بچه.
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
۱۸ بهمن ۱۴۰۱
✳️ همدردی با زلزله زدگان ترکیه و سوریه
از خداوند مهربان برای همه کسانی که در حادثه تلخ زلزله ترکیه و سوریه چشم از جهان فروبستند، طلب رحمت بیکران، برای بازماندگان طلب صبر و اجر و برای آوارگان طلب گشایش امور می کنیم.
http://eitaa.com/alinasirigilani
۱۸ بهمن ۱۴۰۱
✳️ بازخوانی تجربیات علمی و اخلاقی آیت الله رضا زاده؛ استاد برجسته حوزه علمیه مشهد مقدس (دامت معالیه)
(بخش 5)
از شما شنیدهایم که مرحوم حاج شیخ هاشم، از نظر معیشت سخت در مضیقه بودند، و خاطرهای از ایشان بیان فرموده بودید، لطفاً آن خاطره را برای طلاب بیان بفرمائید؟
مرحوم استاد حاج #شیخ_هاشم_قزوینی عائلۀ بسیار کمی هم داشتند. فقط یک دختر و یک همسر بیشتر نداشتند و یک خانۀ خیلی محقر،و خانۀ ایشان ظاهراً دو اتاق بیشتر نداشت. ولی زندگی بسیار منظم و مرتب و تمیزی داشتند. یک وقتی احساس میکنند که برای همین عائلۀ کوچک، پولی برای خرج کردن ندارند. آن وقتها، متداول بود که در اطراف مسجد گوهرشاد و حرم حضرت رضا(ع)، افرادی مینشستند که کاغذهای مخصوصی داشتند و به اینها، عریضه نویس میگفتند. چون افراد با سواد کم بود، زائرینی که از حضرت رضا(ع) خواستهای داشتند، نزد این عریضه نویس میآمدند. او خواستههایشان را مینوشت و آن عریضه را داخل ضریح مقدس میانداختند و پولی هم به عریضهنویس میدادند. مرحوم حاج شیخ هاشم، تصمیم میگیرد که از فردا صبح، روزی یکی دو ساعت برود آنجا بنشیند و عریضه برای زائران بنویسد و از این راه اجرتی تهیه کند و زندگی اش را تأمین کند و مشغول درسش شود.
همانطور که عرض کردم، یکی از ابعاد شخصیت ایشان، آزادی ایشان بود. چقدر باید انسان آزاد باشد و به تعبیر من چقدر باید توحیدش کامل، و خالی از شرک به تمام معنا باشد، تا کار به مردم نداشته باشد که چه میگویند. وظیفهام این است که عریضه نویسی کنم و پول تهیه کنم، برای ادامۀ زندگی. و اینکه به طلبهها درس بدهد؛
و این دو مطلب را میرساند، اول آزادی ایشان و دوم اهمیت دادن ایشان به درس. ممکن است کسی بگوید حالا که من نان ندارم بخورم، درس را رها کنم و بروم دنبال تأمین زندگی. ولی ایشان این تصمیم را میگیرند و به هیچکس نمیگوید. شب میخوابد. صبح زود در منزل کسی در میزند. وقتی در را باز میکند، یکی از علمای آن زمان مشهد که شاید خیلی هم مشهور نبودند، دستمالی حاوی مبلغی پول به ایشان میدهد و میگوید:
این پولها را بگیر و خرج کن. عریضه نویسی برای شما حرام است و مشغول درست باش. ایشان به احدی آنچه را در ذهن داشته بود، نگفته بود. دستمال را میگیرد؛ میبیند داخل دستمال، بیست ریال و به تعبیر آن زمان، بیست قران پول است. پول را مصرف و به تدریس ادامه میدهند.
آری حجت خدا، #امام_زمان(عج) در توقیع شریف فرمودهاند: «...و لا ناسین لذکرکم ...»
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
🔴 وقوع زلزلهٔ بزرگ شام در آستانهٔ
ظهور امام زمان...
🌕 امام باقر به نقل از امیرالمومنین علیهماالسلام فرمودند:
وقتی دو نيزه(دو سرکرده لشکر) در شام درگیر شد از هم باز نگردد مگر آنكه نشانهاى از نشانههاى خداوند آشکار گردد؛ عرض شد آن نشانه چيست؟ فرمودند: زلزلهاى در شام روى دهد که بيش از صد هزار نفر در آن به هلاكت مىرسند، خداوند آن واقعه را رحمتى براى مؤمنان و عذابی براى كافران قرار مىدهد.. و چون چنين شود پسر هند جگرخوار -سفیانی- از بیابان يابس خروج كند تا بر منبر دمشق نشيند؛ پس هنگامی که چنين شود منتظر خروج امام مهدى عليه السلام باشيد.
عَنْ أبِي جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ عَلَيهِ السّلاَمُ أنَّهُ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيهِ السَّلاَمُ إِذَا اِخْتَلَفَ اَلرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لَمْ تَنْجَلِ إِلاَّ عَنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ اَللَّهِ قِيلَ وَ مَا هِيَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَالَ رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا أَكْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اَللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى اَلْكَافِرِينَ...
📗الغيبة (للنعمانی) ج ۱، ب ۱۸
ظهور بسیار نزدیک است
اللهم عجل لولیک الفرج
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
✳️ پرسشی در باره رابطه زلزله شام با ظهور حضرت حجت (ع)
خدمت حضرت استاد عرض سلام دارم.
نظر حضرتعالی نسبت به روایت پیوست را بفرمایید.
علیکم السلام
این مورد جزو علایم حتمی ظهور نیست.
از طرف دیگر یافتن مصداق خارجی برای روایات ناظر به عصر ظهور باید همراه با حزم و احتیاط زیاد و درنگریستن در سایر علامت ها باشد.
چنان که گره زدن این دست از حوادث طبیعی که اتفاقا شمار تلفات آن با مدیریت درست قابل کاهش تا حد صفر است، با گناهان مالی و جنسی نادرست است؛ زیرا به رغم صحت صدور روایات ناظر به این امر، ارتباط دادن حوادث به علم حتمی نیاز دارد.
در مورد پرسش باید توجه داشت که اصل اساسی در ظهور آمادگی فرهنگی و اجتماعی جهانیان و داشتن دغدغه موثر در آمدن منجی است که فعلا محقق نیست.
موفق باشید.
http://eitaa.com/alinasirigilani
۱۹ بهمن ۱۴۰۱