eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
874 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
14.9هزار ویدیو
501 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
* * * *🖤🥀😔😭 *شهید وحید زمانی نیا*🌹 تاریخ تولد: ۱۳۷۱ تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ محل تولد: تهران/ بزرگ شده ی شهر ری محل شهادت: بغداد محل دفن :شهر ری حرم حضرت عبدالعظیم (ع) *🌹 نوعروسش آرام آرام اشک می‌ریزد.*🖤 مادر شهید می‌گوید: ۲‌ماه پیش مراسم عقد پسرم را برگزار کردیم و آرزو داشتم پسرم را در لباس دامادی ببینم اما......فقط بخاطر نو عروسم که ۲ ماه از عقدشان میگذشت ناراحتم🖤🥀 چهار سال در سوریه به عنوان مدافع حرم حضور داشت تا اینکه *توسط شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان همراه و محافظ انتخاب شد*💙 او در سال 1394 در سوریه حضور داشت و به دست نیروهای تکفیری شیمیایی شده بود. *در کفن‌ پوشیده تن، دامادِ نور*🖤🌷 *تا رَوَد در حجلۀِ سبزِ حُضور*🖤🌷 روز ۱۳ دی ماه ۹۸ در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد با ۲۷ سال سن در کنار سردار بزرگ ایران و اسلام پر کشید🕊🕋 *شهید وحید زمانی نیا* *شادی روحش صلوات*💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 🥀🕊🥀🕊🥀 * * * *🖤🥀😔😭 *شهید هادی طارمی*🌹 تاریخ تولد: ۱۳۵۸ تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ محل تولد: زنجان / دفن تهران محل شهادت: بغداد 🌹مادرش میگوید هادی عادت داشت که من را هر وقت میدید دست یا پای مرا میبوسید و به ما خیلی احترام میگذاشت *جگرم سوخت ولی خداروشکر که عاقبت بخیر شد..*🖤 او حدود ۱۶ سال در لباس سبز سپاه به خدمت مشغول بود سال‌ها در تیم حفاظتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی حضور داشت. *هادی برادر شهید بود* یکی از برادرش *شهید جواد طارمی* در عملیات خیبر بعد از ۱۵ سال پیکرش به وطن بازگشت🕊 هادی دارای دو دختر ۴ ساله و ۹ ساله به نام‌های *محیا* و *هانیه* است دخترانی که دلتنگ پدر هستند در وصف دختران شهید : *این‌که تکه‌تکه و پاره تن است*🖤 *پیکرش همچون شقایق گشته بود*🖤 *مادرم می‌گفت عاشق گشته بود*💙 *بس که دلتنگ توام از سر شب تاحالا* *آنقدر بوسه به تصویر تو دارم که نگو* *تو کجایی پدرم ؟؟؟*🥀🖤😔 روز ۱۳ دی ماه ۹۸ در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد در کنار سردار بزرگ ایران پر کشید 🥀🕊🥀🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شبکه ماهواره ای از وجود جاسوسان موساد در فضای مجازی و دروغ پراکنی علیه مردم ایران @serat_18
⭕️سردبیر سایت مشرق نیوز ترور شد 🔻آقای سلیمانی سردبیر سایت مشرق نیوز ‏که در پرونده های مهمی چه علیه منافقین کوردل و چه مفاسد اقتصادی گام برمیداشت را در خیابان تعقیب و بوسیله چاقو به قصد شهادت زده‌اند و در بیمارستان بستری شده است. برای سلامتی‌ایشان دعا کنید. 🆔 @pedarefetneh 🔜 🆔 @pedarefetneh 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻حاج احمد متوسلیان:ای بسیجی تا وقتی پرچم اسلام را در افق نصب نکردی حق نداری استراحت کنی... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 📚طرح یک مسابقه کتابخوانی را داده بود و به بهترین خلاصه کتاب،جایزه میداد. 🎁 جایزه ها را با پول تو جیبی خودش میخرید و می خواست علاقه بچه ها به کتاب خواندن بیشتر شود. کافی بود بفهمد مسجدی کتابخانه ندارد سریع به آنجا می رفت و چند روزه کتابخانه ای راه می‌انداخت. به خاطر همین اخلاقش بود که دوستان زیادی داشت و همه از بودن با او لذت می بردند... 📖 پرنده ای در عرش / ص۵۴ و ۵۵ ➕به راهیان نور بپیوندید👇🏻 🆔️@Rahianenoor_News
💌 | 🔻عزیزان از شما می‎خواهم که با تمام توان و قدرت خود کوشش داشته باشید، راهی را دنبال کنید که نیاز آینده انقلاب است، دوباره توجه داشته باشید، ابتدایی‎ترین اقدام در این راه، دستیابی به دانش و علم و اخلاق است لذا با امید و عشق و علاقه سعی خود را روز به روز در این جهت افزایش دهید و بدانید برای رسیدن به کمال و آینده روشن سعی و تلاش و سختی و ملامت زیاد دارد که برای رسیدن و دستیابی به آن اراده و همت بلند نیاز است.... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻هیچ رفاقتی بین آب و آتیش نیست روایت غواصان... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔻هاشم دو خصوصیت بارز داشت که در کمتر کسی پیدا می‌شود, دلسوزی و خیرخواهی؛ اگر کسی چیزی از او می‌خواست تمام سعی و تلاشش را می‌کرد تا او را به خواسته‌اش برساند. 📍هر کس هر کاری و مشکلی داشت وی اولین کسی بود که پیش قدم می‌شد. هیچ وقت خودش را دست بالا نمی‌گرفت اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار می‌شد او در صف کمک رسانی حاضر می‌شد. ✍روایتی از مادر ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻شهید علی چیت سازیان: شهدا برای کسانی زنده اند که قدر آنها را بدانند ... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔅 تاریخ تولد: ۳ آذر ۱۳۵۹ 📆 تاریخ شهادت: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ 📌مزار شهید: مازندران 🕊محل شهادت : خانطومان 💎 شب عاشورا اگر کربلا بودیم و در تاریکی شب، امام می فرمود هرکس میخواهد می تواند برگردد. نمیدانم چه می کردیم!! ✔️ مدافعان حرم، یارانی هستند که به پای ماندند و حال برای دفاع از حرم خواهرش لبیک گویان راهی می شوند. محمود رادمهر از جمله محبّانی است که پرستوی دلش در هیئت حسین بال و پر گرفت. وقتی روضه اسارت و بازار را شنید، کوچ کرد سوی حرم عمه‌سادات و بال هایش را نذر دفاع از حرم بی بی کرد. ➖ دلی که با ارباب خو بگیرد، نمی تواند زینب را تنها بگذارد. از محمود فقط مژده شهادتش آمد و پناهگاهِ پیکرِشهدا، جسمش را در آغوش گرفت. خانطومان نمی توانست از محمود دل بکند که سالها پیکرش را میزبان بود. 🔹 بعد از ۵ سال به حرمت بیقراری های مادرش، برای چشم های منتظر همسرش و دلتنگی فرزندانش، برای هوشیاری دلهای به خواب رفته و به قول خودش برای رضای خدا برگشت. 🔸 با آمدنش، دل ها زیر و رو شد. بغض ها شکست و اشک ها، روح خسته از گناه را شست. حرها توبه کردند و حبیب ها، تشنه تر شدند برای شهادت اما آن ها که خود را به خوابِ غفلت زده و قصد بیداری ندارند تیر طعنه هایشان بر قلب داغدار خانواده شهدا می نشیند. کاش اگر مرهم نیستیم، نمک روی زخم نباشیم. ✍️نویسنده : ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝تقاضای شهید مدافع حرم برای اعزام به سوریه بسمه تعالی به فرمانده محترم لشکر عملیاتی ۷ ولیعصر (ع) ... با صلوات بر محمد و آل محمد(ص)، احتراما اینجانب بسیجی که به لطف پروردگار و عنایت اهل بیت، سابقا تجربه حضور در دو نوبت ماموریت جعفرطیار را داشته ام و از آن تاریخ به بعد نیز جهت اعزام به جبهه نبرد با گروههای تکفیری - صهیونیستی از هیچ تلاشی فروگذاری نکرده ام، لذا اکنون با توجه به انگیزه و تعهد و استعدادهای فکری و جسمی که در خود میبینم، امید آن دارم که با پیوستن به نیروهای اعزامی به این ماموریت از تمام توانم در جهت دفاع از کیان و ارزش های اسلامی، مقدسات، ملت و مملکتم بهره برده و در این مسیر مقدس مثمر ثمر باشم. لذا خواهشمندم در صورت امکان با تقاضای اینجانب موافقت و در این راستا دستور لازم را صادر فرمایید. با سپاس فراوان عارف کایدخورده ۹۶/۴/۲۶ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
📜 🕊🌹 زمستان سال 1336 در روستای بخش دهدز، به دنیا آمد و در دامان مادری مذهبی و متدین پرورش یافت و پس از پایان دوره دبستان به شهر امیدیه رفت، تا تحصیلاتش را در آنجا به پایان برساند، او علاقه زیادی به کتب ریاضی، فیزیک و ورزش‌های سوارکاری و تیر اندازی داشت. در دوران دبیرستان توسط یکی از برادران پیرو خط امام به گروه منصورون پیوست و همراه آنان آموزش‌های نظامی را فرا گرفت. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
"به شهادت🕊🌹 رسید. خودش هم همیشه همین رامیخواست، وبه همسرش می گفت:"من نه اسیرمیشوم ونه مجروح" ووقتی هم که شهیدشدم "افضلی"خبرشهادت مرابرای شماخواهدآورد. و همین هم شد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🕊🌹 علیدادی پس از گرفتن مدرک دیپلم، همه وقت خویش را صرف یاری امام خمینی (ره) نمود. زمانی که تلاش‌ها و زحمات مردم غیور ایران به بار نشست و نظام جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) تشکیل شد، قدرت‌الله در بهار 1358 برای آبادسازی ایران در جهاد سازندگی مشغول به کار شد و با تأسیس سپاه پاسداران، لباس سبز سپاه را بر تن کرد و در همان زمان در کنار شهید اسماعیل دقایقی، سپاه امیدیه و پس از آن سپاه ماهشهر و رامشیر را نیز تأسیس کرد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🕊🌹 در زمان حمله رژیم بعثی عراق به ایران، به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت و در عملیات‌های رمضان، بیت المقدس (طرح عملیات و مشاور فرمانده تیپ 46)، طریق‌القدس، والفجر 8، خمینی روح خدا فرمانده کل قوا، ثامن الائمه(ع)، فتح المبین (فرمانده گردان انشراح امیدیه)، حصر آبادان، والفجر مقدماتی (در قسمت اطلاعات و عملیات مشغول بود) و بدر شرکت نمود و مسئولیت‌های بی‌شماری همچون فرماندهی محور عملیات و جانشین عملیات لشگر بدر را بر عهده گرفت. در غروب دومین روزعملیات کربلای2دررشته کوه‌های سکران،واقع در دره عمومی حاج عمران کردستان براثراصابت ترکش به پیکرش درسن 29سالگی ردای سرخ شهادت رابرتن کرده وعاشقانه به دیدارحق شتافت. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🕊🌹 وقتی قدرت شهیدشد ، دیگه حملات دشمن هم تمام شده بودوبچه هاکه برای "اسماعیل دقایقی"فرمانده لشکر9 بدرلحظه به لحظه حماسه بزرگ "قدرت"را می گفتند،چشماش پراشک شدوگفت: این تپه هاوکوهها بایددرنقشه های ایران بنام "قدرت الله علیدادی" ثبت بشوند چراکه شهیدی بودکه باخلق حماسه ای بزرگ وباخون خودش توانست این مواضع رابرای جمهوری اسلامی تثبیت کند. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
نام و نام خانوادگی : 🕊🌹 تاریخ تولد :1336 تاریخ شهادت :1365/6/10 محل تولد :دهدز محل شهادت : حاج عمران عملیات منجر به شهادت :کربلای 2 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
بعضی وقتها روزهاوساعتها مسائل فیزیک را مطالعه می کرد،ریاضی هم می خواند، روی مسائل برقی والکترونیک بسیارکارمی کرد و درپاسخ سوال اطرافیان که چرااین همه وقت برای این مسائل می گذاری میگفت:"همه قانون های دنیا از روی این کتب بهره برداری می شوند نه تنها این کتب رامی خوانم که دوست دارم بچه هایم نیزهمین مسیرراادامه دهند." "قدرت "نامه ای برای پسربزرگش که سه چهارسال بیشترنداشت نوشت. پس ازسطرها حرفهای ناب وعاشقانه وآرزوهای پدرانه برای اویک سطرکلمه"اما"نوشت: ....صابرم توخیلی عزیزهستی،توهمه وجودمنی، امااماامااماامااماامااماامااماامااماامااماامااما تکلیف الهی است. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
وقتی عراقی هافشارواردمی کردند که واردشهرشوند،" قدرت" سواربرموتورازنقطه ای به نقطه دیگر درنقاط درگیری حاضرمی شد و دوباره به جای دیگری می رفت،لحظه ای آرام نمی گرفت. مردم که مغازه هارارهاکرده بودند ورفته بودند،بچه ها خواستند نوشابه یا چیزی بردارند، "قدرت"و"دقایقی"مانع شدند و گفتند: "مال مردمه، هرچه برداشتید پولش را داخل مغازه بگذارید."  وقتی دیگه خرمشهردرحال سقوط بود،تعدادی ازبچه های رزمنده ای هم که ازامیدیه به خرمشهر آمده بودندمثل نساج وفارسیمدان و... شهیدشده بودند،بقیه بچه ها بایدعقب نشینی می کردند ولی "قدرت"که مسئولیت بچه هارا داشت خود به تنهایی درخرمشهرماند و به مقاومت ادامه داد، آخر سر هم با کلی التماس وپیام حاضر به ترک شهرشد، آن هم باشنا و عبور از رودخانه. ستون تانکهای عراقی بودکه به طرف اهواز حرکت می کردند،"قدرت" بچه هارا اطراف جاده مستقرکرد،خودش به روی جاده رفت...بازدن اولین تانک  ستون تانکها ، عراقی ها رامتوقف کرد، فریاد تکبیر بچه ها بود که به آسمان می رفت.. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🔻دخترک با چشمانی خیس، به کادوهای بسته‌بندی‌شده نگاه می‌کرد. چه رؤیاهایی که شبانه بافته بود و با رج به رج آن خندیده بود، کرده بود از شدت خوشحالی، اشک ریخته بود از شوق و بو کشیده بود را که روی این تارهای بافته نشسته بود. حالا چند روزی است که این تار بافته‌شده ریش‌ریش شده، از هم رفته و دیگر عطر تن هیچ‌کس از آن به مشام نمی‌رسد! بوی می‌آید، بوی و خاک، صدای هیاهو و زنان و کودکان از این تارهای از هم‌رفته به گوش می‌رسد... تصویر زخمی بر تارهایش نقش بسته، دخترک صاحب پیکر را می‌شناسد. روزی در او کلمه را هجی کرده بود. او در این هیبتی که درون تصویر متلاشی شده قد کشیده بود... نوازش‌های صاحبش را چشیده، را شنیده و به خاطر سپرده بود. دختر این‌بار نگاه غمبارش را به تابلوی روی دیوار می‌دهد و بعد نگاهش نام نشسته در گوشه قاب را هدف می‌گیرد: ! پدرش در کوت عبدالله چشم باز کرده بود. خلق و خویش آیینه تمام‌نمای بود اینطور دیده بودند و می‌گفتند! برای دفاع از که رفته بود پدرش ناراضی بود، ناغافل رفت! ناغافل هم شد... دخترک روزهای خوش قبل از این واقعه را دور می‌کند. روز تولدش بود، خانواده در تکاپو بودند کادوهایش را زودتر بگیرند و آماده کنند. قرار بود سوپرایز شود. اما قضیه برعکس شد! پدرش کادوی تولدش را زودتر از خویش دریافت کرد و او بود که با خبر پروازش خانواده‌اش را سوپرایز کرد، زودتر از لحظه ، ناغافل! حالا اما دخترک از بین این همه فقط بغض غافلگیر کردن پدر و رؤیایی که بافته بود به دلش ماند... رؤیایی که رؤیا ماند و تحقق نیافت... ♡سالگرد بهترین بابای دنیا!♡ 📸 شهید مدافع حرم 🗓تاریخ تولد: ۲۳ آذر ۱۳۶۱ 🗓تاریخ شهادت: ۱ آذر ۱۳۹۳ 🥀مزار شهید: گلزار شهدای اهواز 🕊محل شهادت: سوریه https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🌹  "سردارشهیدقدرت الله علیدادی"🕊🌹 هنوزازجنگ خبری نبود،ولی درگیری بود،مرزها ناامن شده بود،تعدادی ازبچه های امیدیه وآغاجاری به شلمچه اعزام می شوند وپاسگاههای مرزی راتحویل گرفتند،ایرج دستیاری(اولین شهیدجنگ) هم همانجا شهید شد،قدرت هم بود تا اینکه چندماه بعدجنگ شروع شد،یکی ازدوستان قدرت می گفت :"قدرت ازاولین تیر درجنگ حضورداشت." لشکرهای عراق که  به طرف "خرمشهر"حرکت کرده بودند ،همه بچه ها "پل نو"رابرای دفاع انتخاب کرده بودند و پشت نهرعرایض قرارگرفتند.ولی قدرت این طرف نهربه طرف تانکهای عراقی که دشت را پرکرده بودند و به طرف شهرمی آمدند سنگرگرفته بود. و این شروع مبارزه تمام عیاراو بود با ارتش بعث عراق. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
از وصیت نامه شهید👇 بسم رب الشهدا ❣الذى خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملا – سوره الملك‌آيه ۲ درود و سلام به رهبر كبير انقلاب امام بزرگوارو سلام به خانواده‌هاى شهداى اسلام. اينجانب قدرت اله عليدادى در اين شرايط از زمان،راه رسيدن به هدف خود را انتخاب كرده‌ام در اين شرايط كه دشمنان اسلام و خدا و انسانيت در روى زمين فساد مي كنند و حق را به ناحق، خيررا به شر، عدل را به ظلم، هدايت را به ضلالت و جهالت ، عهد و امانت را به خيانت و غارت ، جوانمردى و آزادى را به بردگى و اسارت ، عشق و ايمان را به تمايل‌چرانى منحرف كردندو براى حفاظت و نگهدارى از مفاسدشان مردان خدا را كشتند، خانه‌هايشان را غارت كردند، به حيثيت و ناموس شان تجاوز كردند، جهاد را تنها راه احقاق حق مي دانم. اسلام و قرآن كريم آمده است براى اينكه فساد را ازروى زمين ‌برچيدندو ريشه‌اش را بكندودر اين‌ زمان تمام ظالمان دست‌دردست هم داده‌اند تا اسلام را بردارند. اى برادران و خواهران مسلمان، غافل ازخداى خود نشويد هر چه نعمت داريم از آن خداوند بزرگ است. قدر نعمتهاى خداوند بزرگ را بدانيم. قدر رهبر كبير را بدانيم. راجع به وضع عيالم و بچه‌هايم و بدهكاريهايم و خانواده‌ام نامه هاى جداگانه نوشتم. درضمن‌درگلزار شهيدان آغاجارى مرا دفن كنيد. والسلام قدرت اله على دادى https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🌹 مدافع حرم حجت‌الاسلام به فرزند شهیدش پیوست. 🔻شهید حجت‌ الاسلام والمسلمین مصطفی خلیلی‌ بلوطکی فرزند نورالله در تاریخ ۱۸ شهریورماه سال ۶۷ در اهواز دیده به جهان گشود. این جوان اهوازی پس هجوم تکفیری‌ها به سوریه به همراه خیل عظیمی از جوانان پرشور خوزستان و اهواز برای دفاع از حرم نورانی حضرت زینب کبری و حضرت رقیه سلام الله علیما به این کشور رفت و در نبرد با دشمن حضور یافت و در روز یکشنبه ۱۲ بهمن ماه سال ۹۴ به شهادت رسید. در سن ۲۷ سالگی در منطقه باش کوی سوریه و در عملیات آزادسازی شهرهای شیعه نشین نبل و الزهرا به فیض شهادت نائل شد و نامش در زمره شهدای مدافع حرم جهان اسلام به ثبت رسید. 📿شادی روحشان
☀️گوشه ای از ایثار بسیجی شهدا👇 👌شهادت پدر پس از شهادت چهار پسرش .✍️... روز اول شروع جنگ ایشان بین نماز مغرب و عشاء ، رو به ما نمود و گفت: "بسم الله الرحمن الرحیم، ما زمان شاه سرباز ندادیم و نباید هم می دادیم ولی الان زمانی است که باید سرباز بدهیم و شماها بایستی دوره ببینید و خودتان برای رفتن به جبهه و پیروزی و حفظ انقلاب آماده کنید. "بعد از اینکه این جملات را به ما، باحالتی خاص گفت: "خدایا ! من این ساعت مقدس را شاهد می گیرم که تا آن اندازه که در فهمم بود، من امر خدا را به فرزندانم امر کردم." شهید سید حمزه که بعد از «شهادت چهارمین» فرزندش با اصرار راهی جبهه شد... او می‌گفت: آنها رفته‌اند برای خودشان رفته‌اند و من هم باید به وظیفه خودم عمل کنم... ایشان درعملیات کربلای 5 به شهادت رسیدند.... وقتی سید حمزه با به شهادت رسیدند، به دلایلی نتوانستیم متوجه شویم که در کدام منطقه به شهادت رسیدند... اما پس از چندی متوجه نوای دلنشین صدای اذانی شدیم که ما را به سمت خود می خواند. رد صدا را گرفتیم و به محلی رسیدیم که پیکر مطهر شهدای بزرگوار در آنجا قرار داشت. با حیرت تمام متوجه شدیم که این صدای اذان گوی گردان "حاج سید حمزه سجادیان" که بود که ما را به آن منطقه رهنمون گردید، با اینکه مشخص بود مدتی از زمان شهادت ایشان گذشته است... ✍️طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد... یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود و سر شهید دیگري را كه لای پتو پیچیده شده بود را بر دامن داشت. معلوم بود که شهيدِ دراز کش مجروح بوده است. خوب، پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سرهم است. 555 و 556. فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند. معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است... پدری سر پسر را به دامن گرفته است... شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر...راوی: سردار باقرزاده ✍️سالها پیش در دوران نوجوانی چند باری که از خیابان پیروزی تهران رد می شدم،  پیرمردی را دیدم که دم منزل خود روی یک "پیت حلبب" می نشست و گویی منتظر چیزی بود... می گفتند کار هر روز و هر شبش هست این انتظار، اهالی احترامش میکردن؛ حاج علی چهار فرزندش را در هشت سال دفاع مقدس تقدیم کشور کرده بود و یک فرزند را در در مبارزات با رژیم ستم شاهی... خودش هم با شصت ماه جبهه, جانباز شیمیائی بود... گفتنش راحت است، اما دادن پنج فرزند در راه انقلاب چیز کمی نیست... اصلا تصورش هم ممکن نیست. می دانم تا لحظه آخر هیچ طلبی از "انقلاب" نکرد و از "سفره انقلاب" چیزی برنداشت؛ تمام سهمش ازاین "سفره" شد یک "پیت حلبی" و سالها انتظار. یادبود حاج علی افراسیابی پدر 5 شهید ✍️وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰ ﺗﻤﯿز ﺷﺪ. ﺣﺎﻻ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ... ✍️با سلام به امام زمان(عج) و درود به امام خمینی وسلام به رزمندگان اسلام... اسم من زهرا میباشد. این هدیه را که نان خشک و بادام است برای شما فرستادم.پدرم می خواست جبهه بیاید ولی او با موتور زیر ماشین رفت و کشته شد... من نه سال دارم و نصف روز مدرسه و نصف روز قالی بافی میروم... مادرم کار می کند.ما پنج نفر هستیم.. پدرم مرد و ما باید کار کنیم... من نود و دو روز کار کردم تا برای شما رزمندگان توانستم نان بفرستم.از خدا می خواهم که این هدیه را از یک یتیم قبول کنید و پس ندید و مرا کربلا ببرید... آخر من و مادرم خیلی روزه می گیریم تا خرجی داشته باشیم... مادرم خودم، احمد و بتول و تقی برادر کوچکم هست سلام می رسانم. خدا نگهدار شما پاسداران اسلام باشد .کتاب کشکول خاطرات دفاع مقدس, ناصر کاوه