eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
930 دنبال‌کننده
22هزار عکس
16.8هزار ویدیو
542 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از کارهای روزمره زن دوره پهلوی آوردن آب از قنات بود واقعا چی بودیم چی شدیم.
به اندازه تمام کتب درسی در تمام پایه‌ها از دبستان تا متوسطه حتی بیشتر مفاخر ملی داریم. نسل دهه هشتادی که از بدو تولد با فضای مجازیه ضدارزش‌ها رشد کرده الگوهای حقیقی رو نشناخته بهشون حق بدیم و کمکشون کنیم
21.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعار زن، زندگی، آزادی در آمریکا هر سال ۹۰۰ هزار نفر برای کارگری جنسی در جهان قاچاق می شوند که سهم آمریکا از این تعداد بیشتر از ۱۴۰ هزار تا ۲۱۰ هزار نفر است. مقصد اغلب بردگان جنسی جهان سانفرانسیسکو است. جالب اینجاست که این فعالیت ها تحت اطلاع مقامات فدرال و قضایی آمریکا صورت می گیرد.
enc_1642117054350958340270.mp3
3.08M
رهبر انقلاب پس از اطلاع از مراسم تجلیل از حاج محمدرضا طاهری، عبای خود را برای هدیه به ایشان ارسال کردند. مراسم اختتامیه نخستین کنگره ملی نوحه و نغمه‌های عاشورایی عصر روز یکشنبه دوم مهرماه با حضور حجت‌الاسلام محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و جمعی از شاعران و مداحان در برج میلاد برگزار شد. در این مراسم محمدرضا طاهری به عنوان پرچم‌دار نغمه‌پردازی نوین به دلیل سه دهه نغمه‌پردازی و خلق نواهای نوآورانه و در عین حال اصیل برای جلسات عزاداری و موالید اهل بیت(ع) تجلیل شد. سعید حدادیان گفت: گفت: حضرت آقا خبردار شدند که بناست از حاج محمدرضا طاهری برنامه تجلیل داشته باشیم که ایشان عبای خود را برای هدیه به حاج محمد ارسال کردند.حجت الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی طی سخنانی گفت: خاطرم هست که کم سن و سال بودیم و از قم خود را به حسینیه پنبه‌چی و بیت الزهرا می‌رساندیم که نوحه و مناجات او نظیر داشت و به حق امروز مجالی شده تا از حاج محمدرضا طاهری تجلیل کنیم.  تجلیل از محمدرضا طاهری و ۲۶ برگزیده کنگره ملی نوحه/ مقام معظم رهبری عبای خود را به محمدرضا طاهری اهدا کردند https://www.mizanonline.ir/fa/news/4735848/%D8%AA%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%DB%B2%DB%B6-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%86%DA%AF%D8%B1%D9%87-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%AD%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B8%D9%85-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجری فاکس نیوز : به ایرانِ ابرقدرت سلام کنید! 💪😎✌️🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
صادق آهنگران تو یه تیکه از شعرش میخونه،شمعِ شبهای دوعیجی می‌شدیم.. 🔶میدونید این مصرع یعنی چی؟! ✖️بعثی های عراق تو منطقه دوعیجی،بمبِ فسفری مینداختن،فسفر وقتی با اکسیژن هوا ترکیب بشه شعله‌ور میشه،رزمنده ها که زیر این بمب ها گیر میکردن،فسفر به تن‌شون می‌چسبید،و با هیچ وسیله ای دیگه خاموش نمیشد و اونا می‌سوختن و می‌سوختن و می‌سوختن... 🔷صبح،باد خاکستر هاشون رو می‌برد😞 به خدا قسم که ما خیلی مدیونیم! 🔶چه خون هایی ریخته شد تا ماها شاید بیدار بشیم،هوشیار باشیم تا شاید بیایم پایِ کار،پشت دولت و رهبری رو خالی نکنیم که پشتمون بد خالی میشه.. ❤️💚❤️💚❤️💚
نیم کیلو باش ولی مرد باش ☝ هفته دفاع مقدس گرامی باد.🌸🌸
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(۱۲٫) ⬅️ کلاهی که علی کریمی و مهناز افشار سر براندازا گذاشتن رو باید تو تاریخ ثبت کنید 😂 پول گرفتن واسه اجاره اکانت شون بعد یه عده فکر کردن اینا دغدغه انقلاب دارن
🌹طنز جبهه!😜 (5) 🌿... برای اولین بار فریبرز یه سری بچه های تازه وارد را برده بودن ميدان تير.😬 یکی از بچه ها هر چی تير مي‌زد به هدف نمي‌خورد.😵 اطرافش هم نمي‌خورد. دو سه نفر آمدند گفتند اشكال نداره شما برو جلوتر بزن. 😜😛رفت جلو 😄شلیک کرد ولی بازهم نخورد.😇 باز هم جلوتر، نخورد... 🎩😇 اسلحه را گرفت رو به ديوار نمي‌خورد.😮 خشاب را در آورد.😞 فریبرز تیرهای جنگی را درآورده بود و به جایشان👈 تير مشقي گذاشته بود.🎩 گلوله بدون مرمي. ايستاده بودند و مي‌خنديدند😄 فریبرز هم برای اینکه, قافیه را نباخته باشد رو به نیروهای تازه وارد کرد وگفت:👇 😀 من خواستم شما را امتحان کنم😰 شما باید حواستان را جمع کنید و قبل از عملیات واقعی مهمات خود را, خصوصا فشنگ هایتان را چک کنید تاقلابی و مشقی نباشد.😜👌👋 🌿... فریبرز استاد 😅سرڪار گذاشتن بچه‌‌ها بود... خصوصا بچه های تازه وارد😄 روزی از یکی از برادران ازش پرسید: 😵 شما وقتی با دشمن روبه‌رو می‌شوید برای آنکه کشته نشوید و توپ💣 و تانک آنها در شما اثر نکند چه می‌گویید؟🤔 و فریبرز هم 👈 خیلی جدی جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص برمی‌گردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند. اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی ڪه ڪسی نفهمد بگویی: 🙏 اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و جای حساسنا برحمتک یا ارحم ‌الراحمین»... طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد😮 و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است»😵😄 اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت: «اخوی غریب گیر آورده‌ای؟»😂😂
🌹طنز جبهه!😜 (6) 🌿...استاد سیاه کردن بچه ها بود😎 یک روز ذوق فریبرز گل کرد و به نیروها گفت:🎩👇 «میخوام یه بازی تازه یادتون بدم؟» ـ بچه ها گفتند, چه بازی جدیدی هست؟! ـ گفت: همه توی چادر جمع بشید تا بگم.😇 توی چادر جمع شدیم و بازی «تاج گذاری»🎩 شروع شد! هیچکس سر درنیاورد تا خودش توضیح داد که یک"کلاه مخصوص" دست من هست، این "کلاه" سر همه گذاشته می شود. اگر اندازه بود آن فرد یک تومان می گیرد اگر اندازه نبود باید یک تومان بدهد... 🌿... منتهی دو شرط دارد😊 اول باید چراغ ها خاموش باشد. دوم اینکه یک نفر باید این کار را از یک طرف شروع کند و به نوبت سر همه بگذارد... 😞بازی شروع شد😖 وکمی خندیدیم 😜 و چراغ خاموش شد. اولین نفر مجبور شد یک تومان بدهد چون کلاه اندازه سرش نبود، نفر دوم... وقتی به من رسید یک تومانیام را آماده نگه داشته بودم...😁 وقتی خواست کلاه را بردارد دستی هم به صورتم کشید و رفت سراغ بغلی دستیام...😜 بالاخره بازی تمام شد و چراغ روشن..ِ. قیافه ها دیدنی بود!😇 از خنده روده بر شده بودیم. فریبرز دوست شلوغ ما از داخل آب گرمکن حمام، گردان دوده ها 😄را جمع کرده و توی"کلاه مخصوص"🎩 ریخته بود و در آن تاریکی با دست سیاهش صورت هر که را لمس کرده بود  و کلاه سرش گذاشته بود😇سرش را با دوده وصورتش را بادست سیاه کرده بود😍 🌿یکبار دیگه وسط سينه زني، ناگهان، فریبرز برخاست و دست هايش را رو به آسمان بلند كرد...🙏 چادر تاريك بود و مي شد او را از قد بلندش شناخت... در حالي كه بغض😞 كرده بود، گفت: برادرا! ما آمده ايم اينجا تا پاك شويم. آمديم كه گناه نكنيم. حالا كساني كه گناه كارند، از چادر خارج شوند و بچه هايي كه اطمينان دارند بي گناه هستنند، بمانند.😇آه و ناله بچه ها بلند شد. خيلي ها بلند شدند و بيرون رفتند. آنها خودشان را گناه كار مي دانستند.چند نفري هم داخل چادر ماندند. ما ايستاديم و به حال آنها كه ماندند غبطه خورديم.😵 فریبرز تك تك بچه هاي داخل را بوسید وگفت: 👇 🌿...«قربون چهره هاي نوراني تون برم. من را هم در آن دنيا شفاعت كنيد.»👌پس از مدتي، عزاداري تمام شد و ما داخل چادر شديم. همين كه چراغ روشن شد، نتوانستيم از خنده مان جلوگيري كنيم...😄 صورت تمام كساني كه داخل چادر مانده بودند، سياه بود؛ و سياه تر از صورت بچه ها, دست هاي فریبرز بود... 🎩فریبرز در حالي كه مي خنديد، گفت: منو ببخشيد كه اين كارو كردم. مي خواستم به كساني كه خودشان را بي گناه مي دانند، درسي داده باشم. فقط پيامبران و ائمه اطهار(ع) هستند كه معصوم و بی گناه هستند.👌 ما كه خاك پاي آن ها هم نمي شويم....😇