eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
874 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
14.9هزار ویدیو
501 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج احمد دغدغه دار بود، همیشه در حال جمع کردن خاطرات از خانواده شهدا بود👌 احمد بعد از اینکه از پهلو تیر میخوره ، خودشو یک کیلومتر میکشه عقب  ۱۰ روز تو بیمارستان‌ حلب بستری میشه، و کلیه هاشو از دست میده 😔 شب آخر میگفت قربون حضرت زهرا برم چی کشیدی...😭💔 تا لحظه آخر داشت زیارت عاشورا میخوند... احمد اسماعیلی🌹 🕊 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦سخنی از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد آقای قالیباف و خاطره ی آقای قالیباف موقع تدفین شهید سردار سلیمانی
:👇 💔 عاشقانه اے به سبک شهـــدا 🌷 ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ لحظه هایی ﻛﻪ با ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ...نمازای دو نفره مون بود...💕ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯاﻣﻮ ﺑﻬﺶ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ...❤ﺍﮔﻪ ﺩﻭﺗﺎیی...💕کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ...اﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤﺎﺯﺍﻣﻮنو ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮﻧﻴﻢ... چقد ﺣﺲ ﺧﻮﺑﻴﻪ...ﻛﻪ ﺩو نفر...💕ﺍﻳﻨﻘﺪه همو ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ...💕منطقه که میرفت... تحمل خونه بدون حمید...💕 واسم سخت بود.... …؟ … 💗میرﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﭘﻴﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍ...ﻳﺎ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺣﻤﻴﺪ ﻳﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ....ﺑﻌﺪ ﻣﺪتی که برمی گشت...واسه پیدا کردنم، همه جا زنگ میزد... می گفتن:"بازم حمید،ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﻭ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ...💕"ﺯﻭﺩ ﭘﻴﺪﺍم میکرﺩ... ظرف ﺩﻭ،ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺖ…ولی من ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺳﺎله که... . ... 💗ﺍﮔﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻦ ﭼﻪ قشنگی ای ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎست...ﻛﻪ خیلی ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ...ﻣﻴﮕﻢ : "💕 ...عشق...💕" . .. ... . 💗ﻭقتی ﺟﻮﻭﻧﺎی الان میگن ﻛﻪ ﻧﻪ...ﺍصلا ﺍﺯ ﺍﻳﻦ خبرا نیست...از حرفشون خیلی ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ میشم... ﭼﺮﺍ ﻣﻔﻬﻮﻡ عشقو درکن نمیکنن ...؟! اﻻﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃ ﺑﻴﻦ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮو...خیلیﺑﮕﻦ ﺍﻳﺪﻩ ﺁﻟﻪ...! تو تقسیم کار خونه ست...ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭی ﻧﺒﻮﺩ...ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻫﺮ کسی ﺯﺭنگی میکرد...ﺗﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻪ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ یکی ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻛﻨﻪ...این در حالی بود...که قبل ازدواج...💕 ﺗﻮ خونه بهم میگفتن... ﺁﺷﭙﺰﻱ ﻛﻦ...می گفتم ﺁﺷﭙﺰ می گیرم... می گفتن ﻛﺎﺭ ﻛﻦ... می گفتم ﻛﻠﻔﺖ می گیرم... ﻫﺮ ﻛﺎﺭی می گفتن، ﻳﻪﺟﻮﺍﺏ تو آستینم ﺩﺍﺷﺘﻢ... ﺑﺎ ﺣﻤﻴﺪ که ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩم...💕ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﺎ ﻧﻪ...حتی ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻟﺒﺎسای ﺣﻤﻴﺪ ﻟﺬﺕ میبردم... (خانوم امیرانی،همسر شهید حمید باکری) مرواریدهای_ بی_ نشان
💥آدم عاقل: به حمید التماس می کردم که مرا هم با ماشین اداری ببرد به جایی که محل کار هردویمان بود. من توی بسیج بودم. خانه ما جایی بود که باید ۲۰ دقیقه پیاده می رفتیم تا به جاده برسیم. حمید فقط مرا تا ایستگاه می رساند و خیلی جدی می گفت: «پیاده شو فاطمه! با ماشین راه بیا!» می گفتم: «من که از بسیج حقوق نمی گیرم، فکر کن روزی یک تومن به من حقوق میدی. این یک تومن رو بذار به حساب کرایه ماشین.» می گفت: «ما نباید باعث بشیم مردم به غیبت و تهمت بیفتند. آدم عاقل هیچ وقت اجازه نمی ده کسی به او تهمت بزنه. ما هم ناسلامتی آدم عاقلیم دیگه، نیستیم؟»... 💥هیچ کاره: دنیا اصلا برایش ارزشی نداست و به هر چیز دنیایی که فکرش را می‌شود کرد، می‌خندید و بیشتر از همه به پست و مقام. همیشه می‌گفت: «من فقط یک بسیجی‌ام» یک بار که حمید از عملیات برگشته بود من نتیجه را جویا شدم. او خیلی کلی صحبت کرد و گفت: «بچه‌ها رفتند، گرفتند، آمدند» گفتم: «پس تو آنجا چه کاره‌ای؟» گفت: من؟ هیچ کاره، من فقط با یک دوربین مواظب بچه‌ها هستم که راهشان را عوضی نروند.من داخل هیچ کدام از اینها نیستم... راوی: همسر شهید
✍️ ایشون «بهزاد نبوی» هستن ... چریک پیر اصلاح ‌طلبان برانداز ... !! اینا همون اصلاح طلبان شروری هستند که می‌گفتند ما برای انتخابات نماینده نداریم، حالا اومده رأی بده ... !! براستی اگه شماها تو تهران لیست 30 نفره داشتید؛ پس چرا انتخابات رو 0 - 30 باختید ... ؟!! تو اصفهان چرا 0 -5 باختید؟ چرا تو گرگان مازنی نفر پنجم شد ... ؟!! از 88 به این طرف، طرفداران واقعی انقلاب اسلامی، هیچوقت تو تهران برنده نبودن، شما چیکار کردید با این مردم که حتی تو تهران 30 - 0 ترکوندنتون ... ؟!! شما انتخاباتی رو باختید که بر خلاف ادعاهای دروغتون؛ هم 30 تا کاندیدای لیستی توی تهران داشتید و هم دولت اصلاح ‌طلب خودتون، انتخابات رو برگذار کرد ... !! دیگه نمی‌تونید باخت 0 - 30 خودتون رو بندازید گردن انتخابات فرمایشی ... خیر اشتباه نکنید، شماها (اشراف کدخداپرست بی‌غیرت) در طول این هفت سال، مردم را به خاک سیاه کشیدید ... مردم هم ماهیت واقعی شماها رو شناختند و به شما پشت کردند ... شما زندگی رو از مردم گرفتید ... مردم هم شما رو به زباله‌دان تاریخ انداختند ... خودتون رو فریب ندید و شکستتون رو هم توجیه نکنید ... یه درصد هم برای مردم ،شعور قائل بشید خب ... !! 🔻برای پیوستن به شبکه Mtv لینک زیر را لمس کنید: @Mtv_Mahboobi
👈مناسب دانلود برای این ایام و حوادث واقعه.. 🔶 إِنَّ اَلدُّعَاءَ يَرُدُّ البَلاء [دعا بلا را برطرف می کند] 🎙حجت الاسلام 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹طنز جبهه! 💥داستانهای آقا فریبرز (4):👇 🌿...اوایل سعی کردم با بی‌اعتنایی او را از سر خودم باز کنم...😖 اما خودم کم آوردم و او از رو نرفت...😍 بعد سعی کردم با ترشرویی و قیافه عصبی گرفتن دورش کنم؛ 😠 اما او مانند کودکی می‌ماند که هر بی‌اعتنایی و تنبیه که از پدر و مادر می‌بیند، به حساب مهر و محبت می‌گذارد.😔 در آخر در تنهایی افتادم به خواهش و تمنا که تو را به مقدسات قسم ما را بی‌خیال شو و بگذار در دنیای خودم باشم...😠😖😇این ماجرا گذشت...😳 تا مدتی که داوطلبانه خواستم برم جبهه...😇 😰 گفتم پیش خودم هم فال است و هم تماشا, میروم جبهه هم ادای تکلیف کرده باشم و هم از شر فریبرز در امان باشم😞 به همه هم سپردم به کسی نفرمایند که من میخوام برم جبهه👌 خصوصا به فریبرز خان...😊 چشتان روز بد نبیند...😖 نمیدونم از کجا متوجه شد...😃 دعوتید به کانال شهدا👇 https://t.me/nasserkaveh44 Www.naserkaveh.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ⭕️ پیشنهاد عملیاتی جلیلی برای جلوگیری از فساد اقتصادی نمایندگان مجلس 🔸 تمام نامه نگاری های نمایندگان مجلس باید در صفحه مخصوص آن نماینده منعکس شود تا از کارهای خطا جلوگیری شود. @saeed_jalily
📣 حضور رهبر انقلاب در درس خارجشان چرا مقام معظم رهبری کلاس درس را تعطیل نکرد⁉️ ✅ اولین پیام: بیماری آن قدر هم که تبلیغ می شود، خطرناک نیست. ✅ دومین پیام: دعوت به آرامش و سیر طبیعی زندگی در کشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان لطفاً با دقت به این کلیپ نگاه کنید🙏 یک شهروند آمریکائی بصورت اتفاقی در حین خرید از فروشگاه وال مارت متوجه یک اسپری ضد ویروس میشه که 99% از ویروس‌ها و باکتری‌ها رو میکشه و در قسمت پشتی آن نوشته یکی از موارد استفاده آن ضد ویروس کرونا بشری است ، و می‌گوید چجور این اسپری در بازارها قبل از شیوع این بیماری اومده و میگن درمانی برای مقابله با این ویروس (( ناشناخته)) تا کنون ندارن!!؟ حال سوال اینجاست، آیا این یک راهکاری بوده برای مبارزه آمریکا با اقتصاد چین و یک توطئه با چندین هدف متفاوت مثل سودجوئی از راه فروش دارو یا....... نیست!! @tebbartar2
کاش ماسک‌های فراموشی را بر می‌داشتیم تا در هر دیدار یاد شما را به صورت واگیر دار به یکدیگر انتقال دهیم ... یاد و نام شما تنها اتفاقی است که هر چقدر پخش شود آسوده تر می شویم ... 🌱🌟روزای بی شما چه غمگینه کانال عطرِظهورِمولا ~┄┅┅✿❀💙❀✿┅┅┄~ 🦋 @atr_zohoor_mola 🦋
💥وقتى به مهدی باکری خبر دادند که برادرت کشته شده است و می‌ خواهیم پیکرش را برگردانیم؛ اجازه نداد و گفت: 🚩همه ى آنها برادرای من هستند اگر تونستید همه را برگردونید حمید را هم بیاورید!... 6 اسفند سالگرد سردار شهید حمید باکری جانشین لشکر عاشورا را گرامی میداریم🙏 ارادتمند: ناصر کاوه
💕بوی حمید... 👇 💥 به خاطر روابط نزدیکی که بچه‌های اطلاعات با فرمانده لشکر داشتیم بعد از شهادت حمید در عملیات خیبر تصمیم گرفتیم در حضور آقا مهدی از بکار بردن اسم حمید خودداری کنیم... و برای صدا کردن دوستانی که اسمشان حمید است از برادر و اخوی و... استفاده کنیم.ِ.. آن روز یکی از تیم های واحد برای ماموریتی حساس جلو رفته بود و هنوز برنگشته بود‌.حمید قلعه ای و حمید اللهیاری هم جز این تیم بود... هروقت تیمهای شناسایی دیرمیکردجلوترازهمه آقامهدی میرفت پدبالای سنگر میایستاد و منتظر میشد....از دور که نگاه میکردی لبهایش تکان میخورد و نزدیک میشدی میتوانستی ذکری زیرلبش را بشنوی: 👇 لاحول‌ولا‌قوة‌الا‌بالله ... آفتاب در دور دست هور در حال غروب بود که بلم های گمشده از دور پیدا شدند ‌من به محض دیدن آنها از شادی فریاد زدم حمید... حمید..و بطرف شان دویدم... هنوز حال و هوای استقبال بچه ها فروکش نکرده بود متوجه آقامهدی 💕 شدم... به دور دست جزیره مجنون که جنازه حمید جامانده بود خیره بود... توجه همه به آقا مهدی بود بعضیا به عصبانیت به من نگاه می کردند😇 دوباره یادحمید در ذهنش جان گرفته بود.نگاه منتظری که به فراسوی افق خیره مانده بود جنازه برادر به خاک افتاده بود و برادری که میتوانست دستور بدهد تا جنازه به عقب منتقل کنند تنها گفته بود‌:اول جنازه بچه ها بعد حمید... این من بودم که عهددسته جمعی راشکسته وموجب ملال خاطرآقامهدی شده بودم.تصمیم گرفتم پیش آقامهدی بروم و معذرت خواهی کنم: آقا مهدی میدانید، یعنی ما عشق شما را به حمیدآقا میدانیم . ماراضی نمی شدیم, که شما ناراحت بشید... تبسم لطیفی چهره اش را روشن کرد . دست بر شانه من نهاد و گفت: "الله بندسی!" مدتی است متوجه شده ام که شما رعایت حال مرا می کنید ... ولی شماها برای "من مانند حمید هستید و بوی او را میدهید" ... "حمید سربازی بیش ،برای اسلام و امام نبود. دعا کنید همه ما پیرو راهی باشیم که حمید بخاطر آن و حفظ ارزشهای آن، شهید شده است... "
💗برادران باکری هر سه پیکر پاکشان به دست نیامده است... 😇روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد. 😰 فاتحه مع الصلوات
💥مرد حماسه‌ساز: در عملیات خیبر، عراق که زخم خورده بود، با آتش تهیه بسیار شدیدی که می‌توان گفت در یک دقیقه، به چهل هزار گلوله توپ و خمپاره می‌رسید، به پل و اطراف پل که حمید و نیروهایش آنجا مستقر بودند، شلیک می‌کرد. حمید در غروب خونین 6 اسفند ۱۳۶۲ خوشحالی زائدالوصفی داشت. همرزمانش را در آغوش می‌کشید و نغمه سوزناک کربلا یا کربلا را زمزمه می‌کرد. او در آن روز، بادگیری صورتی به تن داشت. پس از این بچه‌ها را جمع کرد و این طور سخن گفت:👇 💫 «برادرانم! این مأموریت که قرار است ان شاءالله انجام دهیم، نامش شهادت است. کسی که عاشق شهادت نیست، نیاید. بقای جامعه اسلامی ما در سایه شهادت، ایثار، تلاش و مقاومت شماست. اگر در چنین شرایطی از خودمان نگذریم و به جهاد نپردازیم، ذلت و انحطاط قطعی خواهد بود.» 🌟 ناگهان گلوله خمپاره‌ای به حمید اصابت کرد و افتاد و پس از چندی به دیدار معبود شتافت. هیچ کس رمق نداشت. همه غمگین و افسرده بودند و به پیکر پاک و مطهر و سرد شده فرمانده شهیدشان، که به آرامی روی پل خفته بود، چشم دوخته بودند. هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دادند. حمید باکری که در جزیره، حماسه‌ها آفریده بود و باید گفت که او و دیگر یارانش برای فداکاری و ایثار آفریده شده بودند و برای فداکاری می‌زیستند، به لقاءالله پیوست...
🌹طنز جبهه! 💥داستانهای آقا فریبرز (5):👇 🌿...تا متوجه شد میخوام برم جبهه, خیلی با ادب و با کلاس آمد نشست کنارم😜و با حالت خاصی که پررویی و شرارت در آن موج میزد آمد دستش را روی کتفم گذاشت😇 و با بوسی که بر گونه ام زد, گفت:👇 😆حاج آقا، مگر امام نگفته پشتیبان روحانیت باشید تا به مملکت آسیبی نرسد!؟...😰 گفتم: خب... منظور 😥 گفت: خوب به فرموده امام 👈 من هم هوای شما را دارم تا دارم آسیبی به خودم و مملکت نرسد!😀 💥با خنده‌ای 😊 که ترجمه نوعی از گریه بود،😥 گفتم: برادرجان،❤ امام فرموده‌اند پشتیبان ولایت فقیه باشید، نه پشتیبان من مادر مرده! ...😖 تو رو به جدت بگذار این چند صباح را که مانده تا شهادت را مثل آدمیزاد سر کنم.😏 اما نرود میخ آهنین در سنگ!...😵😢 بالاخره با چرب زبانی مخصوص به خودش😄 مجبور شدم با خودم اونو ببرم جبهه😀👌 دعوتید به کانال شهدا👇 https://t.me/nasserkaveh44 Www.naserkaveh.com