هدایت شده از حَیَّ عَلَی الله
استاد انصاریان_خورشید پشت ابر.mp3
1.24M
🎙استاد انصاریان
🔖خورشید پشت ابر
کوتاه و شنیدنی👌✅🌟
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅
@ala_allah
🍂
🔻 #دفاع، از دیروز تا امروز
گفتگویی دوستانه با محسن رضایی
قسمت هشتم 👇
🔻ما باید هم جنگ را اداره کنیم و هم زندگی مردم را. ما میگفتیم که اگر میخواهیم در جنگ زودتر پیروز شویم و کار را زودتر انجام داده و موفقیتمان را کامل کنیم، راهی غیر از این نداریم و فوقش باید مردم مدتی ریاضت بکشند وگرنه هم جنگ طول خواهد کشید و هم پیروزی بزرگی بهدست نخواهد آمد. این یکی از اختلافات ما با سیاسیون بود. پس اگر ما میخواستیم آن حمله نهایی را انجام دهیم شدنی بود ولی کار سادهای نبود. مشکل دومی که داشتیم این بود که ما میگفتیم صدام باید سقوط کند، از ما سوال میشد که تا کجا میخواهید پیشروی کنید؟ ما میگفتیم باید تا بغداد پیش برویم. میگفتند اگر تا بغداد پیش بروید در نزدیکی بغداد، آمریکاییها دخالت کرده و از بمب اتم استفاده خواهند کرد. ما میگفتیم اگر کار به صورت گسترده و وسیع صورت بگیرد و موفیقتآمیز باشد، آمریکاییها این کار را نخواهند کرد. این جایی بود که ما نمیتوانستیم یکدیگر قانع کنیم. ولی مقصودم این هست که این مهم، شدنی بود ولی کار ساده و سهلالوصولی نبود. اما این تهدید را میکردیم. یعنی ما همواره دشمن را تهدید میکردیم و حتی امام در شرایطی فرمودند صدام کاری نکند که من حکم جهاد به زنان ایرانی صادر کنم. با این کار هم یک نوع تحریک غیرت مردان ما بود و هم واقعا بیانگر این بود تا دشمن را بترساند که من اگر تصمیم نهایی را بگیرم از زن و مرد ما همه مسلح شده و وارد جنگ میشویم.
استاد دانشگاه جامع امام حسین(ع) در پاسخ به اینکه چرا قطعنامه پایان جنگ شد، اظهار کرد: قطعنامه وقتی صادر شد ابتدا ایران نپذیرفت. علت نپذیرفتن ایران روی میز مذاکره یک چیزی بود و بیرون میز مذاکره چیز دیگر. روی میز مذاکره این بود که دوستان ما(شورای عالی دفاع و هم مذاکرهکنندگان از سوی ایران) میگفتند بعضی از شروط باید تغییر کند. مثلا تعیین متجاوز را ما معتقد بودیم که باید جلوتر از آزادسازی اسرا انجام شود، چون نگرانی که دوستان ما داشتند این بود که اگر اسرا آزاد شوند ولی آن بندی که متجاوز جنگ را مشخص میکند عقبتر باشد، ممکن است عمل نکنند و لذا چون ما برگ برندهمان تعداد زیاد اسیران ارتش عراق بود، بنابراین اختلاف نظرهایی روی بندهای قطعنامه بود. بحث بود که اگر این بندها کامل شود ایران آن را خواهد پذیرفت، لذا ایران اعلام کرد که ما مخالف با قطعنامه 598 نیستیم، ولی اصلاحاتی باید در آن صورت بگیرد.
پیگیر باشید 👋
@defae_moghadas
🍂
مسائل متفرقه تقلید
💠سوال ۵۲. در صورت تعارض فتوای ولی امر مسلمین با فتوای مرجعی در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وظیفه شرعی مسلمانان چیست؟ آیا معیاری برای تفکیک احکام صادره از طرف مراجع تقلید و ولی فقیه وجود دارد؟ مثلاً اگر نظر مرجع تقلید با نظر ولی فقیه در مسأله موسیقی اختلاف داشته باشد، متابعت از کدام یک از آنان واجب و مجزی است؟ به طور کلی احکام حکومتی که در آن نظر ولی فقیه بر فتوای مراجع تقلید برتری دارد، کدام است؟
✅جواب: در مسائل مربوط به اداره کشور اسلامی و اموری که به عموم مسلمانان ارتباط دارد، نظر ولی امر مسلمین باید اطاعت شود. ولی در مسائل فردی محض، هر مکلفی باید از فتوای مرجع تقلیدش پیروی نماید.
@esteftaate_rahbar کانال استفتائات رهبر
🍂
🔻 #دفاع ، از دیروز تا امروز
گفتگویی دوستانه با محسن رضایی
قسمت نهم 👇
🔻بعد قرار شد دبیرکل، بیانیهای منتشر کند و طی آن اصلاحاتی در قطعنامه صورت بگیرد که صدام حملات را به ایران شروع کرده است. در فاصلهای که دبیر کل میخواست بیانیه را برای تکمیل شدن قطعنامه 598 صادر کند، صدام حملاتی را به ما شروع کرد و پیشرویهایی که ما در خاک عراق داشتیم را از ما گرفت. و بعد هم که به مرز رسید شروع کرد به حمله کردن و اینجا بود که ایران قطعنامه را پذیرفت تا یک سد دفاعی سیاسی جلوی صدام بهوجود بیاورد.
ولی صدام توجهی به پذیرش قطعنامه از سمت ایران نکرد و هم خرمشهر را محاصره و هم از غرب به سمت کرمانشاه حمله کرد که عملیات مرصاد انجام شد. دو عملیات سرنوشت و عملیات مرصاد در انتهای جنگ و بین زمانی که ما قطعنامه را پذیرفته بودیم ولی صدام زیر بار قطعنامه نمیرفت، صورت گرفت ولی چون ما هر دو عملیات عراق را با شکست مواجه کردیم و دوباره او را تا مرز عقب زدیم، تقریبا 7-8 روز پس از ما، او هم پذیرفت که قعطنامه 598 را قبول دارد و جنگ تمام شد.
دکتر رضایی، همچنین در پاسخ به اینکه آیا ناگفتهای از جنگ هست که در این سالها بیان نکرده باشید، گفت: ناگفته که زیاد است اما بعضی چیزها را نمیگویم و در خاطراتم نیز بیان نخواهم کرد، چون برای ما منافع ملی و حفظ ارزشهای انقلاب مهمتر از منافع شخصی خود ماست، اما ناگفتههایی هست که گفتنش اشکالی ندارد و برای تجربه فرماندهان ما و دوستان سیاسی ما میتواند موثر باشد. یکی از آن ناگفتهها بر میگردد به مسئله مک فارلین که در یک مقطعی از جنگ، آمریکاییها احساس کردند ایران احتمالا صدام را شکست خواهد داد، لذا بدون اینکه به صدام بگویند و به دوستان خودشان اطلاع دهند، ریگان مک فارلین را به ایران فرستاده و در حقیقت به دنبال این بودند که از طریق او یک نوع رابطهای را با ما برقرار کنند که اگر در این تغییر و تحولات صدام سقوط کرد، از در دیگری یعنی ایران بتوانند وارد اداره منطقه شوند.
پیگیر باشید 👋
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 #دفاع ، از دیروز تا امروز
گفتگویی دوستانه با محسن رضایی
قسمت دهم 👇
🔻این اتفاقات (جریان مک فارلین) از طریق مشاور آقای میرحسین موسوی یعنی آقای کنگرلو صورت میگرفت. من زمانی متوجه شدم بدون اینکه ما مطلع شویم، پشت صحنه جنگ، کارهایی در حال انجام است. من با ترفندی، یکی از دوستان خودمان را فرستادم و اداره این کار را بر عهده گرفتیم تا آنچیزی که پشت صحنه و پنهان دارد صورت میگیرد، خارج از اداره و صحنه جنگ نباشد. لذا بهجای اینکه خواستههای سادهای را به طرف آمریکایی اعلام بکنند، من یک لیستی دادم از توپهای 155 میلیمتری که برای ما بسیار دقیق میتوانست بزند و وقتی آمریکاییها این لیست را دیده بودند، زیر بار نرفتند. شاید فهمیدند که اگر این توپها دست ما بیفتد ممکن است سرنوشت جنگ را عوض کنیم، زیر بار نرفته و با یک کیک و انجیل و مقداری قطعات ضدهوایی، مک فارلین را فرستاده بودند در فرودگاه و چون خواستههایی که ما از آنها داشتیم را نیاورده بودند و از طرف دیگر از سوی دفتر آقای منتظری، مطلبی در نشریهای در لبنان به نام الشراع گفته شده بود، حضرت امام به آقای هاشمی فرموده بودند که بروید و این قضیه را سریع افشا کنید و به آنان بگویید برگردند. یعنی یک کار سیاسی همراه با یک درخواست منطقی نظامی از آنان باعث شده تا راه آنان بسته شده و مشخص شود که آمریکاییها بهدنبال این نیستند که کمک جدی به ما در جنگ کنند تا صدام را شکست بدهیم. شاید یکی از مطالب ناگفته این مطلب باشد.
مجری برنامه در ادامه سوال کرد: چه حسرتی از زمان جنگ دارید؟ سردار رضایی پاسخ داد: حسرت ساقط کردن صدام هنوز بر دل من مانده است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد قویترین و باهوشترین فرمانده ارتش عراق، اظهار کرد: عراق فرماندهان خیلی برجستهای داشت. یکی از آنها آقای ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه سوم که یک انسان بسیار عملیاتی و با استعداد بود. آقای عدنان خیرالله آدم بسیار باهوشی بود. اتفاقا صدام از لحاظ نظامی نسبت به بسیاری از فرماندهان خود ضعیفتر بود. یعنی شاید اگر شعور برخی از فرماندهان پایینتر از خودش را داشت این همه اشتباه بزرگ در جنگ مرتکب نمیشد.
استاد دانشگاه جامع امام حسین(ع) در پاسخ به این سوال که کدام کشور بیشترین کمک مستشاری به عراق را از لحاظ تاکتیکهای زمینی در دوران جنگ میکرد، گفت: مصریها و روسها بیشترین نقش را از نظر تاکتیکی داشتند، ضمن اینکه از نظر راهبردی، آمریکاییها بیشترین نقش را در کمک به عراقیها داشتند.
پیگیر باشید👋
@defae_moghadas
🍂
مسائل متفرقه تقلید
💠سوال ۵۵. حکم یا فتوای ولی امر مسلمانان تا چه حد قابل اجرا می باشد؟ و در صورت تعارض با رأی مرجع تقلید اعلم، کدام یک مقدم است؟
✅جواب: اطاعت از حکم ولی فقیه بر همگان واجب است و فتوای مرجع تقلید نمی تواند با آن معارضه کند.
@Esteftaate_rahbar کانال استفتائات رهبر
ولایت فقیه و حکم حاکم
💠سوال ۶۰. آیا ولی فقیه ولایتی دارد که بر اساس آن بتواند احکام دینی را به هر دلیلی مانند مصلحت عمومی ، نسخ نماید؟
✅جواب؛بعد از وفات پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) امکان نسخ احکام دین اسلام وجود ندارد، و تغییر موضوع یا پیدایش حالت ضرورت و اضطرار یا وجود مانع موقتی برای اجرای حکم، نسخ محسوب نمی شود.
@esteftaate_rahbar کانال استفتائات رهبر
ولایت فقیه و حکم حاکم
💠سوال ۵۹. آیا کسی که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه ندارد، مسلمان حقیقی محسوب می شود؟
✅جواب: عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، اعم از این که بر اثر اجتهاد باشد یا تقلید، در عصر غیبت حضرت حجت(ارواحنا فداه) موجب ارتداد و خروج از دین اسلام نمی شود.
@esteftaate_rahbar کانال استفتائات رهبر
مسائل متفرقه تقلید
💠سوال ۵۴. اگر مقلد یکی از مراجع باشم و در این حال ولی امر مسلمین اعلان جنگ یا جهاد بر ضد کفّار ظالم نماید و مرجع تقلید من اجازه شرکت در جنگ را ندهد، آیا ملزم به رعایت نظر وی هستم؟
✅جواب: در مسائل عمومی جامعه اسلامی که یکی از آن ها دفاع از اسلام و مسلمین بر ضد کفّار و مستکبران متجاوز است، اطاعت از حکم ولی امر مسلمین واجب است.
@esteftaate_rahbar کانال استفتائات رهبر
💐 کشکول (99/20):👇
بیستم فروردین سالروز شهادت سید اهل قلم, شهید آوینی گرامی باد
⭐پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند... شهید سید مرتضی آوینی:
💥فحش اگر بدهند آزادی بیان است، جواب اگر بدهی بی فرهنگی است!😳 سوالی اگر بکنند آزاد اندیشند، سوال اگر بکنی تفتیش عقاید! تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند، جواب اگر بدهی دروغگویی! مسخره ات بکنند انتقاد است، جواب اگر بدهی بی جنبه ای! اگر تهدیدت کنند دفاع کرده اند، اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی! حزب اللهی بودن را با همه تراژدی هایش دوست دارم...👌
🌟در خانه طوری بودند که ما کمبودی احساس نمی کردیم. من هیچ وقت درگیر مسائل خرید بیرون خانه ،کوپن یا صف نبودم. جالب است بدانید که اکثرمطالعات شان را در این دوران در همین صف ها انجام میدادند!... تمام خرید خانه به عهده خودش بود واصلا لب به گلایه باز نمی کرد؛ خلق خوشی در خانه داشتند از من خیلی خوش خلق تر بودند....
🌺خون دادن برای امام خمینی زیباست، اما خون دل خوردن برای امام خامنه ای از آن هم زیباتر است
⭐ غربى ها ممكن است منت گذارند و جوايز را به جهان سومى ها هم اعطا كنند، اما شرط نخستين آن وابستگى به تفكر غربى است....
👣چند ماه پیش که از مکه برگشته بود تعریف می کرد که در عرفات گم شده.
می گفت: خیلی گشتم تا توانستم کاروان خودمان را پیدا کنم، من که گم بشوم دیگر چه توقعی از آن پیرمرد روستایی. خیلی تعجب کردم. بعدها فهمیدم که حدیث داریم هرکس در عرفات گم بشود خدا او را پذیرفته است.
💓 ما سنگر می سازیم، كلاهخود می پوشیم و ماسك می زنیم، اما مقام امن را در جایی دیگر می جوییم، در آن مأمن حقیقی، عندالله، آنجا كه بال فرشتگان در آتش غیرت حق می سوزد و جز شهدا را بدانجا بارنمی دهند. عجب ازما واماندگان زمین گیر ڪه در جستجـوی 💓شهدا به قبرستان ها می آییم.این خود دلیلی است ڪه از حقـیقت عالم هیچ نمیدانیم. مرده آن است ڪه نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد و اگر این چنین است از ما مـرده تر ڪیست...؟!
💥ققنوس زنده است...
افرادی مثل آوینی در ایران بایکوت شده اند. برای حذف يك تفكر دو شيوه وجود دارد: يكی آنكه تا وقتی آن فرد هست، با اهانت و جوسازی كاری كنيم كه خوانده و شنيده نشود و زمانی كه از دنيا رفت، منتظر بمانيم اگر فراموش شد كه هيچ، اما اگر فراموش نشد و يک مشت انسان سمج به ياد او همچنان جمع می شدند، او را به يک قديس تبديل كنيم كه سالی يک بار از او ياد شود و در عين حال مطالب او به دست مردم نرسد و در دانشكدهها نيز به متون درسی تبديل نشود... افرادی مثل آوينی در ايران بايكوت شدهاند و نمی گذارند مقالات آنها به متن درسی در دانشگاهها تبديل شود. چندین سال است از دانشگاه هنر خواهش می كنم به جای متون ترجمه شده غربی ازمتون و مقالات شهيد آوينی هم استفاده شود، اما كسی كاری در اين زمينه انجام نميدهد... بخشی از سخنرانی استاد حسن رحیمپور ازغدی با عنوان ققنوس زنده است سال ۱۳۸۸
🌟جعبه شیرینی رو که گرفتم جلوش، گفت: "میشه دو تا بردارم؟... بهش گفتم: البته سید جان!... این چه حرفیه... ؟
برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد....!؟
کار همیشگی اش بود... هر جا غذای خوشمزه یا شیرینی تعارف می کردند ، برمی داشت اما نمی خورد! می گفت: "میرم با خانواده ام می خورم، شما هم اینکارو بکنین، اینکه آدم شیرینی های زندگی اش رو با خانواده اش تقسیم کنه توی زندگی اش خیلی تاثیر میذاره ..."
کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه
نامزد شهادت - نسخه موبایل.pdf
627.6K
📕 نسخه پی دی اف داستان
#نامزد_شهادت 🌹
📱مناسب جهت مطالعه در تلفن همراه
🆔 @sardar_shahid_soleimani
🍂
🔻بچههای سر پست
#طنز
شب توی سنگر نشسته بودیم و چرت می زدیم . آن شب ، مهتاب عجیبی بود . فرمانده آمد داخل سنگر . گفت : این قدر چرت نزنید تنبل می شوید . به جای این کار بروید اول خط، یک سری به بچه های بسیجی بزنید. بلند شدیم و رفتیم به طرف خاک ریزهای بلندی که در خط مقدم بود . بچه های بسیجی ابتکار خوبی به خرج داده بودند. آنها مقدار زیادی سنگ و کلوخ به اندازه ی کله آدمیزاد روی خاکریز گذاشته بودند که وقتی کسی سرش را از خاک ریز بالا می آورد، بعثی ها آن را با سنگ و کلوخ اشتباه بگیرند و آنها را نزنند !
مهتاب از آن طرف افتاده بود و ما، بی خبر از همه جا بر عکس، خیال می کردیم که اینها همه کله ی رزمنده هاست که پشت خاکریز کمین کرده اند و کله هایشان پیداست . یک ساعت تمام با سنگ ها و کلوخ ها سلام و علیک و احوالپرسی کردیم و به آنها حسابی خسته نباشید گفتیم و بر گشتیم ! صبح وقتی بچه ها متوجه ماجرا شدند تا چند روز، نقل مجلس آنها شده بودیم . هی ماجرا را برای هم تعریف می کردند و می خندیدند !
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 #دفاع ، از دیروز تا امروز
گفتگویی دوستانه با محسن رضایی
قسمت یازدهم 👇
سرلشکر رضایی در پاسخ به اینکه آیا شایعه رفتن فرماندهان به عراق برای زیارت عتبات عالیات حقیقت دارد بیان داشت: هیچکدام از فرماندهان ما اینکار را نمیکردند، اما دوستان اطلاعات ما این کار را میکردند. مثلا در عملیات خیبر، بچههای ما برای شناسایی رفته بودند و من نگران بودم اسیر نشوند. قبل از اینکه عملیات لو برود، چهار پنج روز نیامده بودند و من خیلی ناراحت شده بودم که چرا برنگشتهاند.
بعد از اینکه برگشتند از آنها سوال کردم چرا اینقدر تاخیر داشتید، گفتند که به نجف و کربلا رفته بودند و با خیال راحت زیارت کرده و حتی عکس یادگاری هم انداخته و برگشتهاند.
دکتر رضایی سخنان خود را در مورد پیوند صنعت و دانشگاه در زمان جنگ، اینگونه ادامه داد: ما، طوری جنگ را اداره میکردیم که هم نگاهمان به حال بود و هم آینده و لذا وقتی برخی دوستان در مورد اینکه ما دانشگاه را وارد جنگ میکردیم میگفتند این که نمیتواند به این جنگ برسد، ما میگفتیم برای آینده که میرسد. بعضی فکر میکردند سپاه نمیخواهد بجنگد و میخواهد سازمان و تشکیلات و دانشگاه درست کند که اینطور نبود. این پیوند بسیار مهم بود و همان باعث شد که ما امروز موشک و پهباد بسازیم و بخش زیادی از پیشرفت امروز ما مربوط به آن اتفاق است.
اینکه چرا در عرصه اقتصاد این کار را نمیکنند این همان حرف ما هست. ما میگوییم چطور شد که ما در اقتدار که محدودیتها بیشتر بود و تحریمهای زیادی شدیم و حتی سیم خاردار که جنبه نظامی و دفاع داشت را به ما نمیدادند، این همه پیشرفت کردهایم؟ محدودیتهای این زمینه که از محدودیتهای بعد اقتصادی بیشتر بود. ما مدرنترین سلاحها را داریم میسازیم اما در اقتصاد مثلا وضعیت خودرو ما این است که هم کیفیتش پایین هست و هم قیمتش بسیار بالاست و یا چیزهای دیگر. اینکه ما در اقتصاد این همه مشکل داریم مربوط به این است که ما راهی را که در جنگ و در حوزه اقتدار طی کردیم، در اقتصاد کنار گذاشتهایم.
پیگیر باشید 👋
@defae_moghadas
🍂
4_5904603343551989177.mp3
22.36M
#مدح امام زمان (عج)
1398/2/1
✅ کانال حاج محمـود کریـمی ↙️
🆔 eitaa.com/joinchat/1151008781Ccd1f2a5a92
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 جشن شب میلاد امام زمان "عج"
☑️ با مداحی: #حاج_محمود_کریمی
🕌 هیات رایة العباس "عليه السلام"
🔘نشر پیام صدقه جاریه است🔘
✅ کانال حاج محمـود کریـمی ↙️
🆔 eitaa.com/joinchat/1151008781Ccd1f2a5a92
❣ غواص مجنون
نِنهش میگفت بُواش قنداقهشو دید
رو بازوش دس کشید مثل همیشه
میگفت دِستاش مثه بال نِهنگه
گِمونم ای پسر غِواص میشه
نِنهش میگفت: همهش نزدیک شط بود
میترسیدُم که دور شه از کنارُم
به مو میگف: نِنِه میخام بزرگ شُم
بِرُم سی لیلا مرواری بیارُم
نِنهش میگفت نمیخاستُم بره شط
میدیدُم هی تو قلبُم التهابه
یه روز اومد به مو گفت: بل بِرُم شط
نفس مو بیشتِر از جاسم تو آبه
زِد و نامردای بعثی رسیدن
مثه خرچنگ افتادن تو کارون
کِهورا سوختن، نخلا شکستن
تموم شهر شد غرقابهی خون
نِنهش میگفت روزی که داشت میرفت
پسین بود؟ صبح بود؟ یادُم نمیاد
مو گفتم :بِچِهای...لبخند زد گفت:
دفاع از شط شناسنامه نمیخواد
رفیقاش میگن: از وقتی که اومد
تو چشماش یه غرور خاص بوده
به فرماندهش میگفته بِل بِرُم شط
ماها هف پشتمون غِواص بوده
نِنهش میگف جِوونِ برگِ سِدرُم
مثه مرغابیای خسته برگشت
شبی که کربلای چاار لو رفت
یه گردان زد به خط یه دسته برگشت
نِنهش میگفت: چشام به در سیا شد
دوای زخم نمکسودُم نِیومد
مسلمونا دلُم میسوزه از داغ
جِوونُم دلبَرُم رودُم نِیومد
عشیره میگن از وقتی که گم شد
یه خنده رو لب باباش نیومد
تا از موجا جنازه پس بگیره
شبای ساحلو دمّام میزد
یه گردان اومده با دست بسته
دوباره شهر غرق یاس میشه
ننهش بندا رو وا میکرد باباش گفت:
مو گفتم ای پسر غِواص میشه
حامد عسکری