إلهی
چه باید کرد که گناه فراموش شود، وگرنه با یاد گناه اگر برانی، شرمنده، و اگر نوازی شرمنده ترم.
فراز ۲۰۲
#علامه_حسن_زاده_آملی
#الهی_نامه
╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮
🆔 لینک کانال تسنیم 👇
https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e
╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چه خوش عبدی که تا آخر گدای پنج تن باشد.
یا رب بحق پنج تن آل عبا
برای ایران و ایرانی
آرامش، امنیت، سربلندی و عزت
را از درگاه لطفت خواستاریم.
╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮
🆔 لینک کانال تسنیم 👇
https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e
╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹بعد از حوادث غزه تعدادی از دانشجویان دانمارکی برای مسلمان شدن و شناخت بیشتر اسلام به مرکز اسلامی در کپنهاگ رفتند
هر چه بیشتر با اسلام میجنگند، اسلام بیشتر منتشر میشود.
خداوند میفرماید: «يُريدونَ لِيُطفِئوا نورَ اللَّهِ بِأَفواهِهِم وَاللَّهُ مُتِمُّ نورِهِ وَلَو كَرِهَ الكافِرونَ» صف_۸
آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل میکند هر چند کافران خوش نداشته باشند!
#اسلام
╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮
🆔 لینک کانال تسنیم 👇
https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e
╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
🌸 با ظهور امام زمان(عج)
چه اتفاقات خوبی رخ می دهد:
1- علم به اوج خود می رسد
2_جهل و نادانی از بین می رود
3- بسیاری از گمراهان هدایت می شوند
4- ظلم و جور برطرف شود و عدالت و امنیت تمام جهان را فرا گیرد
5- زمین گنج ها و برکات خود را آشکار می کند
6- تمام فقرا بی نیاز می شوند به طوری که کسی برای گرفتن خمس و زکات پیدا نشود
7- تمام مریض ها خوب می شوند و کورها بینا می گردند
8- باران به قدر کفایت ببارد و کره زمین سبز و خرم شده و تمام درختها میوه دار شوند
9- بدنها سالم و عمرها طولانی شود
10- ويرانه اي روي زمين نمي ماند مگر اينکه حضرت مهدي (عج) آن را آباد ميسازد.
11- اشرار نابود شوند و اخیار (خوبان) باقی بماند
12- کینه از دل مردم برود و دلها با هم مهربان گردد
13- رحمت خداوند متعال و گشایش الهی مردم را فرا گیرد
14- امام زمان در هر سال دو عطیه و در هر ماه دو شهریه به مردم پرداخت می نماید
15- به مردم مومن به اندازه چهل نفر نیرو داده خواهد شد و دل او مانند پاره آهن می گردد
16- درندگان و حيوانات با هم صلح نمايند و بچه ها با مار و عقرب بازی می کنند و ضرری به ان ها نمی رسد .
17- شیعیان از راه دور امام زمان را می بینند و با آن حضرت صحبت می کنند
18- تمام مرزها برداشته شده و همه ی کره زمين تحت يک حکومت خواهد بود.
19- گروهی از مومنین زنده شده و برای یاری امام به دنیا بر میگردند
20- هر مرد مومن از شير دليرتر و از نيزه کاری تر می شود
💖خدایا بحق حضرت زینب(سلام الله علیها)فرج امام مارابرسان...
✨به جمع ما بپیوندید👇👇
🌱مختص خانم هاست🧕
🆔https://eitaa.com/joinchat/1235222999Cb45ff44a2d
چادرازانسانکوهمیسازد!
یککوهپرابهت..
کوهکہباشی...↯
آرامشِزمینمیشوی..
کوهکہباشی...↯
همنشینِآسمانمیشوی...
کوهکہباشی...↯
دراوجی..
کوهکہباشی...↯
دیگرانراهمبهاوجمیرسانی]
#چادرانه| ̶
یازهرا ع🌹
✨به جمع ما بپیوندید👇👇
🌱مختص خانم هاست🧕
🆔https://eitaa.com/joinchat/1235222999Cb45ff44a2d
١.
🔹 تشیع محمود فارسی با عنایت امام زمان (عج)
شخصی از علماء نقل میکند مرا دعوت کردند به نزد زنی، پس رفتم به نزد او و من میدانستم که او زنی است مؤمنه از اهل خیر و صلاح.
پس اهل او، تزویج کردند او را به محمود فارسی که در نصب و عداوت اهل ایمان، اشدّ اهلش بود و خداوند تبارک و تعالی توفیق داد او را برای شیعه شدن به خلاف اهلش که به مذهب خود باقی بودند.
پس به آن زن گفتم: چه عجب! چگونه پدر تو جوانمردی کرد و راضی شد که تو با این ناصبیان وصلت کنی؟ چه اتّفاق افتاد که شوهر تو مخالفت اهل خود کرد و مذهب ایشان را ترک کرد؟
آن زن گفت: به درستی که از برای او حکایت عجیبه ای است که هرگاه اهل ادب آن را بشنوند حکم میکنند که آن از عجایب است.
گفتم: آن حکایت چیست؟
گفت: از او بپرس که تو را خبر میدهد به آن.
شیخ فرمود: چون حاضر شدیم در نزد محمود، گفتم: ای محمود! چه تو را بیرون آورد از ملّت اهل تو و داخل کرد در میان شیعیان؟
گفت: ای شیخ! چون حقّ واضح شد، آن را پیروی کردم. بدان به درستی که عادت اهل ما، چنین است که چون بشنوند قافله ای وارد میشود بر ایشان، بیرون میروند که او را پیش ملاقات کنند و دیدار نمایند.
پس اتّفاق افتاد که ما شنیدیم قافله بزرگی وارد میشود.
پس من بیرون رفتم و با من کودکان بسیاری بودند، من در آن وقت، کودکی بودم نزدیک بلوغ.
پس از روی نادانی کوشش کردیم و در جستجوی قافله برآمدیم و در عاقبت کار خود، اندیشه نکردیم و چنان سعی داشتیم که هرگاه کودکی از ما وامی ماند او را بر ضعفش سرزنش میکردیم.
پس راه را گم کردیم و در وادیی افتادیم که آن را نمی شناختیم. در آن جا آن قدر خار و درختان انبوه درهم پیچیده بود که هرگز مانند آن ندیده بودیم.
پس شروع کردیم به راه رفتن، تا از راه رفتن بازماندیم و از تشنگی، زبان ما بر سینه ما آویزان شده بود. پس یقین کردیم به مردن و به رو درافتادیم.
در این حال بودیم که ناگاه سواری دیدیم که بر اسب سپیدی سوار است و در نزدیک ما فرود آمد و فرش لطیفی در آن جا فرش کرد که مثل آن ندیده بودیم و از آن، بوی عطر به مشام میرسید.
ملتفت او بودیم که ناگاه سوار دیگری دیدیم که بر اسب قرمزی سوار بود و جامه ای سفید پوشیده بود و بر سرش عمّامه ای بود که برای آن دو طرف بود. پس فرود آمد بر آن فرش و ایستاد و نماز کرد و آن رفیق دیگرش با او نماز کرد. آن گاه نشست برای تعقیب.
پس ملتفت من شد. فرمود: «ای محمود! »
به صدای ضعیفی گفتم: لبّیک، ای آقای من!
فرمود: «نزدیک من بیا. »
گفتم: از شدّت عطش و خستگی، قدرت ندارم.
فرمود: «باکی نیست بر تو. »
چون این سخن را فرمود، محسوسم شد که در تن خود، روح تازه یافتم. پس با سینه به نزدیک آن جناب رفتم. پس دست خود را بر صورت و سینه من کشید و آن چه در من بود از رنج و آزار همه برطرف شد و به حالت اوّلی خود برگشتم.
پس فرمود: «برخیز! یک دانه حنظل از این حنظلها برای من بیار! »
در آن وادی حنظل بسیاری بود. حنظل بزرگی برایش آوردم. آن را دو نیمه نمود و آن را به من داد و فرمود: «آن را بخور! »
پس آن را از آن جناب گرفتم و جرأت نداشتم بر مخالفت کردن او و در نزد من معهود بود تلخی حنظل.
چون از آن چشیدم، دیدم که شیرین تر است از عسل و سردتر از یخ و خوشبوتر است از مشک! پس سیر و سیراب شدم.
آن گاه به من فرمود: «رفیق خود را بگو، بیاید. »
پس او را خواندم. او به زبان شکسته ضعیفی گفت: توانایی بر حرکت ندارم.
پس به او فرمود: «برخیز! باکی بر تو نیست. »
پس او نیز به سینه، رو به آن جناب کرد و به خدمتش رسید. با او نیز همان گونه کرد که با من کرده بود. آن گاه از جای خود برخاست که سوار شود.
به او گفتیم: تو را به خداوند قسم میدهیم ای آقای ما، که نعمت خود را بر ما تمام کن و ما را به اهل ما برسان.
فرمود: «عجله نکنید! » و با نیزه خود دور ما خطّی کشید و با رفیقش رفت.
پس من به رفیقم گفتم: برخیز! تا بایستیم مقابل کوه و راه را پیدا کنیم.
پس برخاستیم و به راه افتادیم. ناگاه دیدیم دیواری در مقابل ماست. به سمت دیگر سیر کردیم، دیوار دیگر دیدیم و هم چنین در هر چهار جانب ما. پس نشستیم و بر حال خود گریستیم.
🔰 @DastanShia