eitaa logo
نوای قران(ربانی)
160 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
18.7هزار ویدیو
454 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 متن سوره ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
🌺 ترجمه آیات 1⃣تا0⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰 ترجمه آیات 🔸به نام خداى رحمان و رحيم 🔸 آنچه در آسمانها است و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مى گويد و او عزيز و حكيم است1⃣ 🔸او كسى است كه براى اولين بار كافرانى از اهل كتاب را از ديارشان بيرون كرد با اين كه شما احتمالش را هم نمى داديد و مى پنداشتيد دژهاى محكمى كه دارند جلوگير هر دشمن و مانع آن مى شود كه خدا به ايشان دست يابد ولى عذاب خداى تعالى از راهى كه به فكرشان نمى رسيد به سراغشان رفت و خدا رعب و وحشت بر دلهايشان بيفكند چنانكه خانه هاى خود را به دست خود و به دست مؤمنين خراب كردند، پس ‍ اى صاحبان بصيرت عبرت بگيريد2⃣ 🔸و اگر نه اين بود كه خدا جلاى وطن را براى آنان مقدر كرده بود هر آينه در دنيا عذابشان مى كرد و به هر حال در آخرت عذاب آتش دارند3⃣ 🔸اين بدان جهت است كه ايشان با خدا و رسولش دشمنى كردند و هر كس ‍ با خدا دشمنى كند (همين سرنوشت را دارد) چون خدا شديدالعقاب است4⃣ 🔸شما مسلمانان هيچ نخلى را قطع نمى كنيد و هيچ يك را سر پا نمى گذاريد مگر به اذن خدا و همه اينها براى اين است كه خدا فاسقان را خوار كند 5⃣ 🔸خدا هر غنيمتى از آنان به رسول خود رسانيد بدون جنگ شما رسانيد شما بر اموال آنان هيچ اسب و شترى نتاختيد ليكن اين خدا است كه رسولان خود را بر هركس كه خواهد مسلط مى كند كه او بر هر چيزى قادر است6⃣ 🔸آنچه خدا از اموال اهل قرى به رسول خود برگردانيد از آن خدا و رسول او و از آن خويشان رسول و فقيران و مسكينان و درماندگان در راه است تا اموال بين توانگران دست به دست نچرخد. و هر دستورى كه رسول به شما داد بگيريد و از هر گناهى نهيتان كرد آن را ترك كنيد و از خدا بترسيد كه خدا عقابى سخت دارد 7⃣ 🔸از غنائم سهمى براى فقراى مهاجرين است، آنان كه به دست دشمن از اموال و خانه هاى خود بيرون شدند، و به اميد رسيدن به فضل و رضوان خدا ترك وطن كردند و همواره خدا و رسولش را يارى مى دهند اينان همان صادقانند 8⃣ 🔸و نيز سهمى از آن غنائم از آن كسانى از اهل مدينه است كه در مدينه و در قلعه ايمان جاى دارند و قبل از مهاجرين ايمان آورده بودند و هر مومنى را كه از ديار شرك به سويشان هجرت مى كند دوست مى دارند و وقتى اسلام به آنان چيزى مى دهد در دل خود نيازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى كنند و مهاجرين را بر خود مقدم مى دارند هر چند كه خود نيز محتاج باشند. و كسانى كه بخل درونى خود را به توفيق خداى تعالى جلو مى گيرند رستگارند9⃣ 🔸و سهمى از آن كسانى است كه بعدها به اسلام در مى آيند مى گويند: پروردگارا ما را و برادران ايمانيمان را كه در ايمان از ما سبقت گرفتند بيامرز و كينه كسانى را كه ايمان آوردند در دلهاى ما ميفكن كه تو رئوف و رحيمى 0⃣1⃣ _____________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
🌺 بیان آیات1⃣تا0⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰 بیان آیات 🔸اين سوره به داستان يهوديان بنى النضير اشاره دارد كه بخاطر نقض ‍ پيمانى كه بام سلمين بسته بودند محكوم به جلاى وطن شدند. و نيز به اين قسمت از داستان اشاره دا رد كه سبب نقض عهدشان اين بود كه منافقان به ايشان وعده دادند كه اگر نقض عهد كنيد ما شما را يارى مى كنيم، ولى همين كه ايشان نقض عهد كردند، منافقين به وعدهاى كه داده بودند وفا ننمودند. و در ضمن اين اشارات مطالبى ديگر نيز در اين سو ره آمده، و از آن جمله مساءله حكم غنيمت بنى النضير است. 🔸و از آيات برجسته اين سوره هفت آيه آخر آن است كه خداى سبحان در آنها بندگان خود را دستور مى دهد به اين كه از طريق مراقبت نفس و محاسبه آن آماده ديدارش شوند، و عظمت كلام و جلالت قدر خود را در قالب بيان عظمت ذات مقدسش، و اسماى حسنى و صفات عليايش، بيان مى فرمايد. و اين سوره به شهادت سياقش در مدينه نازل شده. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
🌺 تفسیر آیه 1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰سبَّحَ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ1⃣ 🔸اين آيه آغاز سوره مى باشد و سوره با مضمونى افتتاح شده كه با همان مضمون ختم مى شود، چون در آخر سوره باز سخن از تسبيح تمامى موجودات آسمانها و زمين رفته، مى گويد: (يسبح له ما فى السموات و الارض و هو العزيز الحكيم ). و اگر سوره را با مسأله تسبيح افتتاح نمود، به خاطر مطالب ى است كه در خلال سوره آمده، و آن - همان طور كه گفتيم - خيانت يهود و نقض ‍ عهدش، و وعده فريبكارانه منافقين به يهوديان است، خواسته بفهماند اين گونه مكرها بر دامن كبريايى خدا گردى نمى نشاند. 🔸و اگر آيه را با جمله و ختم كرد، براى اين است كه باز در اين سوره سرانجام كار يهود و منافقين را تشبيه كرده به اقوامى كه در قرنهاى نزديك به عصر يهوديان و منافقين و بال فريبكاريهاى خود را چشيدند، و اين خود شاهد عزت و اقتدار خداست. و نيز اگر دچار عذاب شدند، بدين جهت بوده كه عذابشان بر طبق حكمت و مصلحت بوده، و اين خود شاهد حكمت خدا است. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰هـو الذى اخـرج الذيـن كـفـروا مـن اهـل الكـتـاب مـن ديـارهـم لاوّل الحشر2⃣ 🔸اين آيه تسبيح موجودات و عزت و حكمت خداى را كه در آيه قبلى آمده بود تأييد مى كند، و مراد از جمله (آنان كه از اهل كتاب كافر شدند و خدا بيرونشان كرد) قبيله بنى النضير اسـت كـه يـكـى از قـبـائل يـهـود بـودنـد، و در بـيـرون شـهـرمـديـنـه مـنـزل داشتند، و بين آنان و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم عهدى بر قرار شده بود كه همواره با هم به مسالمت زندگى كنند، دشمنان هر يك دشمنان ديگرى و دوستان هر يـك دوسـتـان ديـگـرى بـاشـد. ولى بـنـى النـضـيـر ايـن پـيـمـان را شـكـسـتـنـد، و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم دستور داد تا جلاى وطن كنند كه - ان شاء اللّه - شرح داست انشان در بحث روايتى آينده مى آيد. كلمه  به معناى بيرون كردن است اما نه بيرون كردن يك نفر، بلكه يك جمعيت، و نه به اختيار، بلكه به اجبار. و اضافه (اول الحشر) اضافه صفت به موصوف، و بـه مـعـنـاى حـشـر اولى است. و لام در  به معناى (فى - در) است، نظير لامـى كـه بـر سـر كلمه (دلوك) در جمله (اقم الصلوة لدلوك الشمس ) آمده، يعنى نماز بخوان در هنگام دلوك شمس. و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى همان كسى است كه يهوديان بنى النضير را براى اوليـن بـار از جـزيـره العـرب از خـانـه و زندگيشان بيرون كرد. آنگاه به اهميت جريان اشـاره نـمـوده، مـى فـرمـايـد: (مـا ظـنـنـتـم ان يـخـرجـوا) يـعـنـى: هـيـچ احـتـمـال نـمـى داديـد كه دست از وطن خود كشيده بيرون روند، چون شما از اين قبيله قوت و شـدت و نـيـرومـندى سابقه داشتيد. (و ظنوا انهم مانعتهم حصونهم من اللّه) خود آنها هم هـرگـز چـنـيـن احـتـمـالى نمى دادند، آنها پيش خود فكر مى كردند قلعه هاى محكمشان نمى گـذارد خـدا آسـيبشان برساند، و مادام در آن قلعه ها متحصن هستند، مسلمانان بر آنان غلبه نمى يابند. بفرمايد (مانعتهم حصونهم من المسلمين) فرمود (من اللّه) و اين بدان جهت است كه در آيـه قـبـلى اخـراج آنـان را بـه خـدا نـسـبـت داده بـود. و هـمـچـنـيـن در ذيـل آيـه، القـاى رعـب در دلهـاى آنـان را به خدا نسبت داد. از لحن اين آيه استفاده مى شود بنى النضير چندين قلعه داشتند، نه يكى، چون فرموده (حصونهم ). آنگاه به فساد پندار آنان، و خبط و اشتباهشان پرداخته، مى فرمايد: (فاتيهم اللّه من حـيـث لم يـحـتـسـبـوا) خـداى تـعـالى از جـايـى و از درى بـه سـراغـشـان آمـد كـه هـيـچ خـيـال نـمى كردند. و منظور از (آمدن خدا) نفوذ اراده او در ميان آنان است، اما نه از راهى كه آنان گمان مى كردند - كه همان دژها و درها است - بلكه از طريق باطنشان كه همان راههاى قلبيشان است، لذا مى فرمايد: (و قذف فى قلوبهم الرعب). و كلمه  به معناى خوفى است كه دل را پر كند، (يخربون بيوتهم بايديهم ). معناى اينكه فرمود: (يخربون بيوتهم بايديهم و ايدى المؤمنين) خـانـه هـايشان را به دست خود ويران مى كردند كه به دست مسلمانان نيفتد. و اين از قوت سيطره اى بود كه خداى تعالى بر آنان داشت، براى اين كه خانمانشان را به دست خود آنـان و به دست مؤمنان ويران كرد. و اين كه فرمود: و به دست مؤمنان بدين جهت است خدا بـه مـومـنـان دسـتور داده، و آنان را به امتثال دستور و به كرسى نشاندن اراده اش موفق فـرمـوده بـود. (فـاعتبروا) پس پند بگيريد اى صاحبان بصيرت، چون مى بينيد كه خـداى تـعـالى يـهـوديـان را بـه خـاطـر دشـمـنـيـشـان بـا خـدا و رسول چگونه در بدر كرد. بعضى از مفسرين گفته اند: خود يهوديان خانه هايشان را خراب كردند، تا بهتر بتوانند فرار كنند، و مؤمنين خانه هاى ايشان را خراب كردند تا به آنان برسند. بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد: مـنـظـور از تـخـريـب خـانـه هـا اخـتلال نظام زندگى است. يهوديان به خاطر نقض عهد، خانه هاى خود را خراب كردند. و مـنـظـور از خـراب كـردن آن بـه دسـت مؤمنـيـن، اين است كه مؤمنين مأمور شدند با ايشان قتال كنند. ولى هـيـچ يـك از ايـن دو قـول بـه نـظـر درسـت نـمـى رسـد، زيـرا ظاهر جمله (يخربون بـيـوتهم...) اين است كه بيان باشد براى جمله (فاتيهم اللّه من حيث لم يحتسبوا) و مـعـلوم مـى شود كه تخريب بيوت اثر نقض عهد است، و بعد از آن واقع شده است، و وجه اول مـى خـواسـت بگويد: تخريب خانه ها به نقشه خود يهود بود، نه نقشه الهى. و وجه دوم مى خواست بگويد: تخريب خانه ها عين نقض ‍ عهد است، نه اين كه به راستى خانه ها را خراب كرده باشند. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
🌺 تفسیر آیه3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و لو لا ان كتب اللّه عليهم الجلاء لعذبهم فى الدنيا و لهم فى الاخره عذاب النار3⃣ 🔸گـفـتـيـم جـلاء بـه مـعناى ترك وطن است. و (نوشتن جلاء عليه يهود) به معناى راندن قـضـاء آن اسـت، و مـراد از عـذاب دنـيـوى آنـان، عذاب انقراض و يا كشته شدن و يا اسير گشتن است. و معناى آيه است كه : اگر خداى تعالى اين سرنوشت را براى آنان ننوشته بود كه جان خـود را بـرداشـتـه و جـلاى وطـن كـنـنـد، در دنـيـا بـه عـذاب انـقـراض يـا قـتـل يا اسيرى گرفتارشان مى كرد، همانطور كه با بنى قريظه چنين كرد، ولى در هر حال در آخرت به عذاب آتش ‍ معذبشان مى سازد __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
🌺 تفسیر آیه4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ذلك بانهم شاقوا الله و رسوله و من يشاق اللّه فان اللّه شديد العقاب4⃣ 🔸كلمه  به معناى مخالفت از روى دشمنى است. و اشاره با كلمه  به هـمـان مسأله بيرون راندن بنى النضير،  و استحقاق عذاب آنان در صورت عدم جلاء است. در ايـن آيـه شريفه نخست مشاقه با خدا و رسول را ذكر نموده، سپس خصوص ‍ مشاقه با خـدا را آورده، و ايـن اشـاره اسـت بـه ايـنـكـه مـخـالفـت بـا رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هم مخالفت با خداست. و بقيه الفاظ آيه روشن است. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
🌺 متن سوره ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
🌺 تفسیر آیه 8⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَرِهِمْ وَ أَمْوَلِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضلاً مِّنَ اللَّهِ وَ رِضوَناً ...8⃣ 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه بدل است از جمله (ذى القربى )و جملات بعدى اش. و آوردن نام صرفا به منظور تبرك است، در نتيجه هر فى ء در اسلام آن روز به دست مى آمده، مخصوص رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله وسلم و فقراى مهاجرين بوده. در روايت هم آمده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم فى ء بنى النضير را بين مهاجران تقسيم نمود، و به انصار نداد، الا به دو نفر، و يا سه نفر از فقراى ايشان. 🔸بعضى ديگر گفته اند: بدل است از يتامى و مساكين و ابن سبيل، در نتيجه صاحبان سهم عبارت بوده اند از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم، و ذى القربى - چه اين كه فقير باشند و يا غنى - و فقراى مهاجرين و ايتام و مساكين آنان، و در راه ماندگان ايشان. و شايد مراد از قول آن كس كه گفته: جمله (للفقراء المهاجرين ) بيان مساكين در آيه قبلى است، نيز همين باشد. 🔸ولى آنچه با رواياتى كه ما قبلا از ائمه اهل بيت عليهم السلام نقل كرديم مناسب تر است، اين است كه بگوييم جمله (للفقراء المهاجرين ...)، بيان مصداق و موارد فى ء در راه خداست، كه كلمه بدان اشاره است، نه اينكه فقراى مهاجرين يكى از سهامداران فى ء باشند، بلكه به اين معنا است كه اگر در مورد آنان صرف شود در راه خدا صرف شده است. 🔸در اين صورت حاصل معناى آيه چنين مى شود: خداى عزوجل امر فى ء را به رسول خود ارجاع داد، او به هر نحو كه بخواهد مى تواند مصرف كند - آنگاه به عنوان راهنمايى آن جناب به موارد صرف فى ء فرموده: يكى از موارد آن راه خدا است، و يكى هم سهم رسول است، و يكى ذى القربى، و چهارم يتامى، و پنجم مساكين، و ششم ابن السبيل. و سپس موارد راه خدا و يا بعضى از آن موارد را نام برده، مى فرمايد: يكى از موارد سبيل الله فقراى مهاجرين است كه رسول هر مقدار كه مصلحت بداند به آنان مى دهد. 🔸بنابراين، مناسب آن است كه آن رواياتى را هم كه مى گويد: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فى ء بنى النضير را در بين مهاجرين تقسيم كرد، و به انصار چيزى نداد، الا به سه نفر از فقراى آنان: ابو دجانه سماك ابن خرشه، و سهل بن حنيف، و حارث ابن صمه، به اين وجه حمل نموده، بگوييم اگر در بين مهاجرين تقسيم كردند نه از اين باب بوده كه مهاجرين سهمى از فى ء داشتند، بلكه از اين باب بود كه صرف در بين آنان مورد رضاى خدا بوده، و از مصاديق سبيل الله بوده است. 🔸و به هر حال منظور از فقراى مهاجرين كه مى فرمايد: (للفقراء المهاجرين الذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم ) مسلمانانى هستند كه قبل از فتح از مكه به مدينه هجرت كردند، و آنان تنها كسانى هستند كه كفار مجبورشان كردند از شهر و وطن خود بيرون شده خانه و اموال خود را بگذارند، و به مدينه الرسول كوچ كنند.(يبتغون فضلا من اللّه و رضوانا) 🔸 كلمه فضل به معناى رزق است، مى فرمايد از خا نه و ديار خود بيرون شدند تا از خدا رزقى براى دنيا و رضوانى براى آخرتشان طلب كنند.(و ينصرون اللّه و رسوله ) 🔸 يعنى خدا و رسولش را با آن اموال و با جانهايشان يارى كنند. (اولئك هم الصادقون ) 🔸 اينهايند راستگويان. اين جمله راستگويى مهاجرى نى را كه چنين صفاتى داشته اند تصديق مى كند. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
🌺 تفسیر آیه9⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الايمَنَ مِن قَبْلِهِمْ يحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيهِمْ ...9⃣ 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه مطلبى جديد را بيان مى كند، مى خواهد انصار را كه از فى ء سهم نخواستند مدح فرمايد، تا دلگرم شوند. و جمله (الذين تبووا الدار)مبتداء است، و خبر آن جمله مى باشد، و منظور ازاين كسان همان انصارند، و مراد از (تبوى دار) تعمير خانه گلى نيست، بلكه كنايه است از تعمير بناى مجتمع دينى، به طورى كه همه صاحبان ايمان در آن مجتمع گرد آىند. و كلمه عطف است بر كلمه . و منظور از (تبوى ايمان) و تعمير آن، رفع نواقص ايمان از حيث عمل است، چون ايمان دعوت به سوى عمل صالح مى كند، و اگر جوى باشد كه صاحب ايمان نتواند عمل صالح كند، چنين ايمانى در حقیقت ناقص ‍ است، و وقتى كامل مى شود كه قبلا جوى درست شده باشد كه هر صاحب ايمانى بتواند دعوت ايمان خود را لبيك گويد، و مانعى بر سر راهش نباشد. 🔸بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه ايمان عطف بر كلمه نباشد، بلكه عطف باشد بر مسأله تبوى دار، و فعلى كه عامل در آن است حذف شده، و تقدير آيه چنين باشد: (و الذين تبوؤ ا الدار و آثروا الايمان). 🔸بعضى ديگر گفته اند: جمله (و الذين تبوؤ ا...) عطف است بر كلمه . 🔸بنابراين نظريه، انصار هم در فى ء شريك مهاجرين خواهند بود. اين مفسر سپس گفته اگر كسى اشكال كند در روايت آمده (رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم فى ء بنى النضير را تنها به مهاجرين داد، و به انصار نداد، مگر به سه نفر از فقراى ايشان ) در پاسخ مى گوييم اين روايت خود دليل بر عطف است ، نه استيناف، براى اينكه اگر جائز نبوده به انصار بدهد، به آن سه نفر هم نمى داد، و حتى به يك نفر هم نمى داد، پس اينكه به بعضى داده خود دليل بر شركت انصار با مهاجرين است. چيزى كه هست از آنجا كه امر فى ء ارجاع به رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله وسلم شده،او مى توانسته به هر نحو كه صلاح بداند به مصرف برساند، و آن روز و در شرايط آن روز مصلحت ديده آن طور تقسيم كند. 🔸از نظر ما هم مناسب تر آن است كه جمله (و الذين تبووا...) و همچنين جمله بعدى را كه مى فرمايد: (و الذين جاءوا من بعدهم ) عطف بر كلمه بگيريم، نه استيناف، براى اينكه كلمه بيان مصاديق سهم سبيل اللّه است. 🔸بلكه روايتى هم كه مى فرمايد: (به سه نفر از انصار سهم داد) همان طور كه آن مفسر گفت خود مؤيد اين نظريه است، براى اينكه اگر سهيم در فى ء تنها مهاجرين بودند و بس، به سه نفر از انصار سهم نمى داد، و اگر فقراى انصار هم مانند مهاجرين سهم مى بردند، با در نظر گرفتن اينكه به شهادت تاريخ بسيارى از انصار فقير بودند بايد به همه فقراى انصار سهم مى داد، نه فقط به سه نفر، و همان طور كه ديديم به تمامى مهاجرين سهم داد، (و خلاصه كلام اين شد كه اولا اختيار فى ء به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم سپرده شد، و در ثانى ذكر مهاجرين صرفا به منظور بيان مصداق بوده، نه اينكه مهاجرين سهم داشته اند، و ثالثا جمله (و الذين ...) عطف به ما قبل است، و جمله اى جديد نيست ). 🔸پس بنا بر اين، ضمير در جمله (و الذين تبووا الدار و الايمان من قبلهم ) به مهاجرين برمى گردد. و مراد، قبل از آمدنشان و هجرتشان به مدينه است. يحبون من هاجر اليهم 🔸يعنى مردم مدينه كسانى را كه از مكّه به سويشان هجرت مى كنند به خاطر اينكه از دار كفر به دار ايمان و به مجتمع مسلمين هجرت مى كنند دوست مى دارند. و لا يجدون فى صدورهم حاجه مما اوتوا 🔸ضمير در يجدون و در به انصار برمى گردد، مى فرمايد: انصار در باطن خود حاجتى نمى يابند. و ضمير به مهاجرين برمى گردد، و منظور از حاجت بدانچه به مهاجرين دادند، اين است كه چشم داشتى به فى ء بنى النضير نداشتند. و كلمه در اوتوا به قول بعضى بيانيه، و به قول بعضى ديگر تبعيضى است. و معناى جمله اين است كه: انصار حتى به خاطرشان هم نگذشت چرا رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم از فى ء بنى النضير به مهاجرين داد و به ايشان نداد، و از اين بابت نه دلتنگ شدند، و نه حسد ورزيدند. 🔸بعضى هم گفته اند: مراد از حاجت، معلول حاجت است و آن حالتى است كه حاجت انسان را دچار آن مى سازد، يعنى حالت غيظ. و معناى جمله اين است كه: انصار در دل خود از اين بابت خشمى احساس ‍ نمى كنند.