eitaa logo
نوای قران(ربانی)
163 دنبال‌کننده
21هزار عکس
24.1هزار ویدیو
520 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔘 مرگ اندیشی ذوالقرنین، در مسافرت‌های طولانی خود، با یک جمعیت فهمیده برخورد کرد که از پیروان حضرت موسی علیه السلام بودند، زندگی آنان در آسایش توأم با عدالت و در درستکاری بود. خطاب به آنان گفت: ای مردم! مرا از جریان زندگی خود آگاه سازید که من سراسر زمین را گشتم، شرق و غربش را، صحرا و دریایش را، جلگه و کوهش را محیط نور و ظلمتش را، مانند شما را ندیدم به من بگویید! چرا قبرهای مردگانتان در حیاط خانه‌های شماست؟! برای آن که مرگ را فراموش نکنیم و یاد مرگ از قلبمان خارج نشود. پرسید: چرا خانه‌های شما در ندارد؟ گفتند: به خاطر این که در میان ما افراد دزد و خائن وجود ندارد و همه ما درستکار و مورد اطمینان یکدیگریم. پرسید: چرا حاکم و فرمانروا ندارید؟ گفتند: چون به یکدیگر ظلم و ستم نمی کنیم تا برای جلوگیری از ظلم نیازی به حکومت و فرمانروا داشته باشیم... ذوالقرنین پس از پرسشهای چند گفت: ای مردم به من بگویید! که آیا پدرانتان همانند شما رفتار می‌کردند؟ در پاسخ، پدرانشان را چنین تعریف کردند؛ آنان به تهیدستان ترحم داشتند. با فقرا همکاری می‌نمودند. اگر از کسی ستم می‌دیدند، او را مورد عفو و گذشت قرار می‌دادند و از خداوند برای وی آمرزش می‌خواستند. صله رحم را رعایت می‌کردند. امانت را به صاحبانشان بر می‌گرداندند و خداوند نیز در اثر این رفتار پسندیده کارهای آنها را اصلاح می‌نمود. ذوالقرنین به آن مردم علاقمند شد و در آن سرزمین ماند تا سرانجام از دنیا رفت. 📔 بحار الأنوار: ج١٢، ص١٧٩ 🔰 @DastanShia
. 💠 داستان ذوالقرنين عليه السلام: ۱. داستان ذوالقرنين عليه‌السلام در قرآن: قرآن كريم، همچنان كه شيوه آن در ياد كرد سرگذشت هاى پيشينيان است، به ذكر نام و تاريخ ولادت و زمان زندگى و نسبت و ديگر مشخّصات ذو القرنين نپرداخته، بلكه به ياد كردن از سه سفر او بسنده كرده است: سفر اول به مغرب است تا جايى كه به محل غروب آفتاب مى رسد و خورشيد را مى بيند كه در چشمه اى گل آلود فرو مى رود و در آن محل به قومى برخورد مى كند. سفر دومش به مشرق است تا جايى كه به محل طلوع خورشيد مى رسد و ملاحظه مى كند كه خورشيد بر قومى طلوع مى كند و خداوند ميان آنان و آفتاب پرده و پوششى قرار نداده است؛ و در سفر سوّمش به جايى ميان دو مانع (كوه) مى رسد و در آنجا نيز مردمى را مى يابد كه تقريبا هيچ سخنى نمى فهمند. آنان از تبهكارى و شرارت هاى يأجوج و مأجوج در روى زمين به ذو القرنين شكايت كردند و پيشنهاد دادند كه هزينه اى در اختيارش بگذارند تا او ميان ايشان و يأجوج و مأجوج سدّ و مانعى بسازد. ذو القرنين خواهش آنان درباره ساختن سد را پذيرفت و وعده داد كه برايشان سدّى مهمتر از آنچه فكرش را مى كنند بنا كند. ولى از پذيرفتن هزينه خوددارى ورزيد و فقط از آنان خواست كه با تأمين نيروى انسانى و مصالح ساختمانى او را كمك كنند. در اين داستان به وجود مردان و قطعات آهن و دَم ها و كوره هاى آهنگرى و مس يا روى گداخته اشاره شده است. نكات و جهات اصلى كه از اين داستان استفاده مى شود، يكى اين است كه قهرمان آن، قبل از نازل شدن داستان او در قرآن و بلكه حتى در زمان حياتش به نام ذو القرنين شناخته مى شده است. نكته دوم اين است كه او به خدا و روز واپسين ايمان داشته و از دين حق پيروى مى كرده است، و وى با وحى يا الهام يا به وسيله پيامبرى از پيامبران الهى كه پيش او بوده و با تبليغ وحى كمكش مى كرده، تأييد مى شده است. نكته سوم اين است كه او از كسانى بوده كه خداوند خير دنيا و آخرت را به وى داده است. خير دنيا، سلطنت عظيمى است كه به واسطه آن توانست به مشرق و مغرب آفتاب برسد و هيچ چيز جلوگير او نشد و همه اسباب و امكانات، مسخّر او بود و خير آخرت، عدالت گسترى او بود و اقامه حق و عفو و گذشت و مدارا و عزّت نفْس و گستردن خير و خوبى و جلوگيرى از شرّ و بدى. به علاوه وى از سيطره و قدرت جسمى و روحى برخوردار بوده است. نكته چهارم اين است كه وى در مغرب به عدّه اى ستمگر برخورده و آنها را كيفر داده است. نكته پنجم اين است كه سدّى كه وى ساخت در مغرب و مشرق آفتاب نبوده است؛ زيرا بعد از آنكه به محل طلوع خورشيد رسيد سبب و وسيله اى را دنبال كرد، تا به ميانه دو كوه رسيد. از مشخصات سدّ ذو القرنين ـ علاوه بر اينكه در جايى غير از مغرب و مشرق بوده ـ اين است كه ميان دو كوه ديوار مانند واقع بوده و فاصله ميان آن دو كوه را مى گرفته است. همچنين در ساختمان آن سد، قطعات آهن و مس يا روى گداخته به كار رفته بوده و اين سد لا جرم در تنگه اى بوده كه دو ناحيه مسكونى را به هم ارتباط مى داده است. 📔 میزان الحکمة، ج١١، ص٣٠۵ 🔰 @DastanShia