eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
313 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
آدینه ها غروب که دلگیر می شوم در انتظار ماه رخت پیر می شوم چون شبنمی به شستن گرد و غبار دل از آبشار دیده سرازیر می شوم افتاده ام به پای تو در اوج بی کسی لطفی نما و گرنه زمین گیر می شوم آئینه ام گرفته به زنگار معصیت از هرم آفتاب تو تطهیر می شوم با آیه های روشنی از صبح انتظار تلفیقی از تلاوتِ تفسیر می شوم وقتی غزال عشق غزل صید می کند با مصرع ظهور تو تقریر می شوم پژواک ناله های غریبانه شماست آدینه ها غروب که دلگیر می شوم
دل تنگی غروب همه جمعه های من کی می رسد به صحن حضورت صدای من؟! دیگر دلم برای شما پر نمی زند برگرد و بال تازه بیاور برای من عمری اگر که می گذرد دل خوشم به این نزدیک تر شده است به تو لحظه های من غیر از ضرر برای تو چیزی نداشتم حتی نیامدست به کارت دعای من اشکت اگر به نامۀ اعمال من نبود بخشش نبود شامل یا ربنای من یک روز، محض خاطر این چند قطره اشک وا می شود به خیمۀ سبز تو پای من یک شب میان سینه زدن ها و گریه ها مُهری بزن به نامۀ کرب و بلای من @navaye_asheghaan
دل هوای روی ماه یار دارد جمعه ها دل هوای دیدن دلدار دارد جمعه ها صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها چشم های منتظر با اشک های عاشقی هر نگاهش حرف ها بسیار دارد جمعه ها آفتابا امرکن تا ابرها ‍پنهان شوند آسمان بر تابشت اصرار دارد جمعه ها بی تو دلتنگیم جان مادرت زهرا بیا بی تو دیگر حالت تکرار دارد جمعه ها دلخوشم با جمله ای سرشار ازعشق و امید: یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها @navaye_asheghaan
گفتم این جمعه دگر یار نماید خود را از پس پرده پدیدار نماید خود را گفتم این جمعه همان جمعه آخر باشد یوسف فاطمه این بار نماید خود را گفتم این جمعه دگر آید و ان شاءالله همچو ماهی به شب تار نماید خود را گفتم این جمعه شب هجر سحر خواهد شد اگر آن حجت دادار نماید خود را گفتم ای دل مکن این قدر ز غم بی تابی که طبیب دل بیمار نماید خود را هاتفی گفت اگر میثم تمار شوی پسر حیدر کرار نماید خود را پیش چشم تو حجاب است وگرنه دلدار پیش چشمان تو بسیار نماید خود را « در حجاب است ز بی رغبتی ما دلدار ورنه یوسف به خریدار نماید خود را » همه ی درد دل یار ز بی دردی ماست غم نداریم که غمخوار نماید خود را ما که مردیم خدا از غم زهرا پس کی روضه خوان در و دیوار نماید خود را سیدمجتبی شجاع @navaye_asheghaan
۲ یا حیدر مدد،یا حیدر مدد شرر به جان ما زده____ اگر چه باز اهرمن شروع شده قبل از این____ وفاق ما ای هم وطن وعده ی صادق ۲ و___ بپا کنیم محشری سپاه قدس ما شود ___حماسه ساز خیبری مهمان ما شده شهید___طالب خون او شدیم نعره ی حیدری زنیم___مرحبیان را بشکنیم پنبه ز گوش خود در آر ____که وقت فتح خیبر است شعار هر آزاده ای ____مددنا یا حیدر است ٠۳_٠۵_۱۲ 🌷شهید_ما
498.7K
ی _صادق_۲
آمد سراغ صندوق، آمد شبانه راهب از قبل شد کمان‌تر، قدّ کمان راهب یک عمر منتظر بود تا سر بیاید از راه به او سپرده بودند، پیشینیان راهب با مشت زد به سینه، با اشکِ دیده‌اش گفت زیباتر از مسیحا! دردت به جان راهب شاهی که هر دو عالم بودند در امانش آن شب سپرد اما، سر در امان راهب بعد از تنور خولی، قبل از مساجد شام شد نوبت کلیسا، شد میهمان راهب تا شد سرش مرتب، پیش نگاه زینب فوراً رسید خیرش، به خاندان راهب مریم به سینه می‌زد، آسیه گریه می‌کرد در مجلسی که زهرا شد روضه‌خوانِ راهب دردی به جانش افتاد، تا دید وضع سر را دردی که شعله می‌زد، تا استخوان راهب گیسوی چنگ خورده...، ابروی سنگ خورده... اوضاع صورتش برد، تاب و توان راهب وضع بد دهان را، زخم روی زبان را تا دید ناگهان بند آمد زبان راهب آبی نخورد دیگر، نانی نخورد دیگر خونِ جگر از آن پس، شد آب و نان راهب آرام شد رقیه، وقتی که از کلیسا آمد سحر به گوشش، صوت اذان راهب در اوج قِصه بوسه می‌زد به گونه‌ی او جای رباب خالی در داستان راهب ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅ @navaye_asheghaan
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 بابا، برلب رسید ازغصه جونم کجـا بـودی بـابـای مهـربونم تمـام دختـران شـامی امروز همه بابا شونو دادن نشونم بیـا بـابـا یتیـم خـویش دریـاب شدم از طعنه های شام بیتاب یکی ازدختران باطعنه می گفت رقیـه، مـن پـدر دارم،دلـت آب پدر داران مرا تحقیر کردند دگر از زنده ماندن سیر کردند همه بر گریه ام خندیده بودند سه ساله دخترت را پیرکردند اگر دردمندی بگو با رقیه اسیری به بندی بگو یا رقیه بکارت گره گر فتاده بگو ز کارت گره وا کند تا رقیه میان خاک ها دادند جایش پر از تیغ مغیلان بود پایش برای دخترک جای عروسک سر ببریده آوردند برایش دهان من ز مشت زجر کج شد تمام دنده هایم رج به رج شد دگـر پاها و دستم حس ندارند رقیـه جـان تـو دیگـر فلج شـد سه ساله بـار غم بـردم بدوشم دگر افتادم از آن جنب وجوشم شکسته پهلـویم بـابـا ، بمـانـد اَمــانـم را بــریـده درد گــوشم به شام و کوفه دلم رامحک زدند ز طعنه زخـم درونـم نمـک زدنـد عـدو بـه خنده مـن و عمه ی مرا چوشکل فاطمه بودیم کتک زدند 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 @navaye_asheghaan
❁﷽❁ ❤️ زیبــاترین سلام ، سلامُ علیَ الحسین شیــرینیِ کــلام ، سلامُ علیَ الحسین هر روز ، صبحدم به قصــد فرج بگو ذکر علیَ الدوام ، سلامُ علیَ الحسین ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بسم ربّ المهدی جان» ❤️ اولیـــن ذکر لبـم ، نام تو باشد زیباست مرغ دل جَلدِ روی بام تو باشد زیباست دل هر مدعی عشق در این عصر ظهور عـاشــق روی دلارام تو باشــد زیباست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت علی فانی 🌴💎🌹💎🌴 ـ 💕 آیت الله (ره) : چـله گنـاه نکـردن بگیـرید تا سـوزِ دل و اشـک چشمـانتان بـرای سیـد الشهـدا'؏لیه السلام ' فراوان گـردد. الهم عجل لولیک الفرج به نیت سلامتی وتعجبل درامرظهورآقا
آری ضرر نمودم و ارزان گریستم گاهی اگر برای غمِ نان گریستم هر لذّتی به غیر تو خسران محض بود در ابتداش خنده و پایان گریستم جز گریه چیست، لشکر افتادگانِ عجز بنگر مرا که تا بُنِ دندان گریستم گریه اگر نوشته شود، شعر می‌شود من با قلم برای تو دیوان گریستم آتش کجا به هیزم تَر می‌کند اثر؟! آری برای توبه ز عصیان، گریستم کارم ز دوری‌ات به تحیّر کشیده است دیشب به یاد روی تو، خندان گریستم تا سر به دامن تو گذارم به وقت مرگ دیدی چگونه سر به گریبان گریستم؟! گاهی برای غصه روز دهم حسین! گاهی ز داغ شام غریبان گریستم بر پیکر تو زخم فراوان زدند پس من در مصیبت تو فراوان گریستم پیراهن از تن تو چرا می‌کَنَد عدو؟! عمری به یاد آن تن عریان گریستم بر نیزه‌ها تلاوت قرآن نموده‌ای بر آیه آیه مصحف قرآن‌ گریستم ✍
امید آخر دل‌های بی‌قرار حسین «مرا هزار امید است و هر هزار» حسین به کوهِ امنیت و بندگی رسید سریع به‌کشتی تو هرآن‌کس که شد سوار حسین تویی که شأن نزول «تبارک‌اللّه»ی به‌خلقت تو خدا کرده افتخار حسین خدا به طالع ما مهر نوکری زده است به غیر نوکری‌ات نیست کاروبار حسین غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین گناه‌کارم و در بین خلق محترمم غلامی تو به‌من داده اعتبار حسین از این‌ محبّت و این‌ عشق و این‌ حسینیه‌ها هزارشکر که «لایمکن‌الفرار» حسین اگر حبیب به عشقت دوبار جان داده‌ست هزار جان بده تا من هزاربار حسین... ✍
آرام جان خسته‌دلان! پیکرت کجاست؟ جانم به لب رسیده پدر جان، سرت کجاست؟ جسمت اسیر فتنۀ یغماگران شده پیراهن امانتی مادرت کجاست؟ از چه جواب دختر خود را نمی‌دهی؟ بابای با محبّتم! انگشترت کجاست؟ در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت خاکم به سر، عمامۀ پیغمبرت کجاست؟ سوز عطش ز خون تنت موج می‌‌زند ای تشنه‌لب، برادر آب‌آورت کجاست؟ از دود خیمه تربت شش‌ماهه گم شده بابا بگو مزار علی‌اصغرت کجاست؟.. ✍
🔹امام مهربان🔹 همواره حُسن مطلع و حُسن ختامم حتی برای شمر و خولی من امامم من آمدم از سنگ‌ها هم دُر بسازم از کوفیان تا می‌توانم حر بسازم بگذار ابر تیرها بارش بگیرند شمشیرها از جسمم آرامش بگیرند باید بمانم گرچه تیغ و دشنه باشد شاید یکی از این جماعت تشنه باشد شاید یکی یک جلوۀ روشن بخواهد شاید یکی انگشتری از من بخواهد پیراهنم وقتی که سهم این و آن است آغوش من با نعل اسبان مهربان است شاید دل سنگ کسی را نرم کردم شاید تنور خانه‌ای را گرم کردم تاریخ را پای کلام خود نشاندم من خطبه‌ام را با زبان زخم خواندم تاریخ را آزاد کردم با قیامم همواره حُسن مطلع و حُسن ختامم ✍
بیا بر قله‌ی هستی لوای عدل برپا کن بیا دین را دوباره مثل جدّ خویش احیا کن چرا از چشم خود تنهای تنها اشک می‌ریزی؟ بیا در ماتم جدّ غریبت گریه با ما کن بیا از چشم سقّا تیر دشمن را برون آور بیا زخم گلوی خشک اصغر را مداوا کن بیا اشک خجالت پاک کن از دیده‌ی سقّا بیا از خون دل بر تشنه‌کامان دیده دریا کن بیا با عمّه‌هایت جستجو کن در بیابان‌ها گلی در کربلا گم گشته زیر خار پیدا کن بیا و گریه کن بر یاس‌های نیلی زهرا بیا روی کبود عمّه‌هایت را تماشا کن بیا خونْ پاک کن با اشک از پیشانیِ جدّت بیا قرآنِ ثارالله را بر نیزه معنا کن بیا و عمّه را بیرون ببر از بین نامحرم بیا زنجیر از بازوی زین العابدین وا کن برای آنکه در محشر قبول مادرت افتد بیا و دفتر اشعار ” میثم ” را تو امضا کن ✍
طراوت همه‌ی روضه‌ها ! امام زمان ! شبی به روضه‌ی ما هم بیا امام زمان فقط به لطف دعای تو حالمان خوب است همیشه باخبر از حال ما امام زمان! به حال مضطر ما هیچ کس محل نگذاشت کسی بجز تو نکرد اعتنا امام زمان ! فراق توست سرآغاز درد بی درمان که جز ظهور ندارد دوا، امام زمان ! شکستن دل مولای‌مان خدا نکند خدا کند که بمانیم با امام زمان شنیده‌ایم همه بخشش از بزرگان است ببخش محض رضای خدا امام زمان ! قیامت و دل قبر و زمان جان کندن به دادمان برس این چندجا امام زمان ! سلامِ سینه زنان را به جد خود برسان اگر روانه شدی کربلا امام زمان! تو را به جان علی اکبر امام حسین بده حواله‌ی پایین پا، امام زمان ! به گریه کردن هر لحظه‌ی تو گریه کنیم به غیر تو نکنیم اقتدا، امام زمان ! کنار علقمه‌ای یا کنار گودالی کجای کرببلایی؟ کجا امام زمان ؟ امام کرببلا شد به لطف نیزه و تیر هزار و نهصد و پنجاه تا " امام زمان " ✍
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عشق مشترک همه رفیق بی کلک همه نداره خوب و بد توو سختیا خودت میای کمک همه من فقط تو رو دارم خیالمو راحت کن بگو تنهات نمیزارم دستته کار حاجتم وقتی تویی همه کارم من فقط تو رو دارم از خدا بخواه تا زنده ای یه سره گریه‌ت بگیره واسه صریع العبره آقای دل شکسته ها خودشه حب الحسین فی قلوب منکسره ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هستی عشق همیشگی رو به رواله با تو زندگیم شما که جای خود داری ما باید از منزلت دخترت بگیم زندگیمه رقیه مثل عموش امام حسن خیلی کریمه رقیه بریدم از همه تموم دلخوشیمه رقیه زندگیمه رقیه از خدا بخواه تا زنده ای یه سره گریت بگیره واسه صریع العبره آقای دل شکسته ها خودشه حب الحسین فی قلوب منکسره
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش سلام کرد به جدّش... سلامی از سر صدق سلام آن‌ که کند جان فدای جانانش سلام کرد بر آن گونه‌های خاک‌آلود بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش سلام کرد بر آن بوسه‌گاه نورانی سلام آن‌ که کند جان خویش قربانش سلام آن‌ که دلش زخمی مصیبت‌هاست سلام آن‌ که اگر بود کربلا، جانش، میان طف، سپر نیزه و سنان می‌کرد و می‌سپرد به شمشیرها گریبانش... سلام آن‌ که اگر نینوا حضور نداشت علی‌الدوام شده نالۀ فراوانش سلام آن‌ که سرازیر می‌شود هر روز به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش... ✍
عصر هر جمعه‌ی دلگیر، تو را می‌خواند دم به دم کوچه‌ی تقدیر تو را می‌خواند مادری چشم به راه است بیایی از راه کنج خانه پدری پیر تو را می‌خواند ندبه‌ها اشک شد و از تو نیامد خبری قطره‌ی اشکِ سرازیر تو را می‌خواند عالمی منتظر جلوه‌ی مولایی توست هر نفس قبضه‌ی شمشیر تو را می‌خواند ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید صبح و شب عرصه‌ی تدبیر تو را می‌خواند یازده قرن گذشت از غم تنهایی تو دل وامانده‌ی ما دیر تو را می‌خواند مادری پشتِ در خانه صدایت می‌کرد مادری خسته، زمین‌گیر، تو را می‌خواند دارد از حنجره‌ای خشک صدا می‌آید دختری در غل و زنجیر تو را می‌خواند از همان ساعت سه، ساعت سر، ساعت حزن عصر هر جمعه‌ی دلگیر تو را می‌خواند ✍
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ام البنین یادت داد که تو به معرفت و ادب زبون زد باشی ام البنین یادت داد میون امام حسینیا سرآمد باشی علم تو فرق داره حتی بوی حرم امام حسین با حرم تو فرق داره دیدم از تعصب ارمنیا که قسم تو فرق داره نفسی به فداک ساقی العطاشا الحق و الانصاف حرمت داره تماشا کاخ علویه دربار ابالفضل ایوون طلائیت عظمت داره ابالفضل ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ابالحسن یادت داد به ذخیره ی امام حسین ملقب باشی ابالحسن یادت داد که تا آخرین نفس کفیل زینب باشی غضب تو فرق داره با تموم شهدای کربلایی نسب تو فرق داره قمر عشیره ی بنی هاشم لقب تو فرق داره روزی نمیگیرم از دست غریبه اینکه تو مریض شفا میدی کجاش عجیبه این داره تعجب از کسی که مَرده مُرده حرمش بیاد و زنده بر نگرده ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عطر تو زینت فزای روضه‌ها، مهدی بیا هجر تو از پا می‌اندازد مرا، مهدی بیا مهربان‌تر از پدر مادر به فرزندان تویی العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا ندبه باید کرد از درد فراق روی تو اَبکیَنَّکَ صَباحاً و مَسا، مهدی بیا به تقاص خون جدت یالثارات الحسین! زودتر با ذوالفقار مرتضی مهدی بیا ای فدای قد و بالای پیمبر گونه‌ات وارث حلم تمام انبیا، مهدی بیا مادرت زهرای مرضیه صدایت می‌زند روز و شب مهدی بیا، مهدی بیا، مهدی بیا جان به لب آمد ولی نامت نیفتاد از لبم عمر من طی شد فقط با ذکر یا مهدی بیا صبح عاشورا نشد، پس وعده‌ی ما اربعین در مسیر از نجف تا کربلا مهدی بیا شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر از دل گهواره می‌خوانَد تو را مهدی بیا ✍️