حسن زاده.mp3
2.62M
بسم الله الرحمن الرحیم
شعر رحلت جانسوز حضرت ام البنین س 🌷 با مداحی حاج جواد حسن زاده 🌷 ۱۴۰۳/۹/۱۹
به سبک عم اوغلی چوخ گل سارالار .....
مدینِیه سال یولووی
مهربان ابالفضلیم
ئولور آنون اُمُّ بَنین
هارداسان ابالفضلیم
هارداسان ابالفضلیم
هایانداسان تابِ دئلیم
گوزلریم سنه قربان
گئجه گونوز یوللارا باخیب
ایلَرم اوغول افغان
ائله حالیم پوزقون اولیب
آغلادی منه مروان
فغان ائدوللر آنووا
دشمَنان ابالفضلیم
هارداسان ابالفضلیم
اورکده وار بیر مُحَنیم
قلبیمی ائله داغلار
اگر غَریبانه ئولَم
گوزلریمی کیم باغلار
دوتوب عزا بزمی هَمی
سس چکیب منه آغلار
غمون ائدیبدور آناوی
باغریقان ابالفضلیم
هارداسان ابالفضلیم
دیردیم اوغلانلاریمون
سایه سی باشیم اوسته
ولی سوزور اشکِ تَریم
ایندی گوزیاشیم اوسته
اجل تَری بیر بیر آخیر
آننیدان قاشیم اوسته
داخی آنون ئولمه لیدی
قهرمان ابالفضلیم
هارداسان ابالفضلیم
ائشیتمیشم قوللاریوی
ائتدیلر قلم اوغلوم
چاتیبدی سن نن منه تک
مشکیله علم اوغلوم
دئموسن هئچ نیلِیوری
بینوا ننم اوغلوم
آناوی آتدون نیه بس
وای جوان ابالفضلیم
هارداسان ابالفضلیم
التماس دعا
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
@navaye_asheghaan
1_8012212742.mp3
14.69M
#⃣#حضرت رقیه(س)
#⃣#زمینه....شور
#⃣#محمود کریمی
#⃣#ه ناخن دارم که خار بیرون بکشم
#⃣#پیشنهاد...دانلود اجباری
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢
نه ناخن دارم که خار بیرون بکشم از پامو
همش کابوسه تو خواب، رو نیزه سر بابامو
شمردن یادم میره تا که بشمرم زخمامو
فقط میدونم
قدّ ستارهها، زخم دارم
قدّ تن بابا، زخم دارم
از سر تا به پا، زخم دارم
من تازه سهسالمه، ایّوبم
با چشمای منتظر، یعقوبم
آتیشه تو قلب پرآشوبم
همینکه عمّه مونده پیشم، خوبم
بابا اونشب که تو راه از روو ناقه افتادم من
تو خواب و بیداری با دست بسته افتادم من
بیابون و تنهائی، یاد عمّه افتادم من
میگفت خانومم
سفر سنگینه برات امّا
اگه هرکجا شدی تنها
بگو ادرکینی یاامّاه
مادر رو دیدم با چشم گریون
خواب و درد و دست و پای بیجون
دست مادرم توی موهام بود
دیگه نفهمیدم چی شد باباجون
من تازه سهسالمه، ایّوبم
با چشمای منتظر، یعقوبم
آتیشه تو قلب پرآشوبم
همینکه عمّه مونده پیشم، خوبم
فقط میدونم
قدّ ستارهها، زخم دارم
قدّ تن بابا، زخم دارم
از سر تا به پا، زخم دارم
بابا! یکماهه که از حسّ بغلت محرومم
شبا وقتیکه برات گریه میکنم، آرومم
چشماتو وا کن، ببین مثل مادرت خانومم
ببین زهرا رو
سیاه شده تا زیر ابروم
رمق دیگه نداره بازوم
امون بریده، درد پهلوم
ایندفعه سفر میری، باباجون
مدیونی تنها بری، باباجون
عمّه مونده و رباب و گریه
تو با علیاصغری، باباجون
فقط میدونم
قدّ ستارهها، زخم دارم
قدّ تن بابا، زخم دارم
از سر تا به پا، زخم دارم
من تازه سهسالمه، ایّوبم
با چشمای منتظر، یعقوبم
آتیشه تو قلب پرآشوبم
همینکه عمّه مونده پیشم، خوبم
VC_2023_10_16_14_31_19.mp3
1.22M
بانوای عبداللهی ====👆
روضه حضرت ابوالفضل(ع)
دئمدیم نهری گئدیب خیملره دوندرسن
یا بیر مشکی سووا بیر گوز ایکی قول ویرسن
عباس من
اوخ آتان گر چوخودی قارداش مشکی آتیدون یره سن
اولماسیدی سو اورک بیر بله چرپنمازیدی
نه قولار کسیلردی نه بلیم سنمازیدی بلیم سیندی قارداش ای
آی یارالی قارداش ای
@navaye_asheghaan
#دوشنبه_های_امام_حسنی💚
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است
شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است
با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد
حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است
هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز
زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است
#امام_زمان_عج_مناجات
اگرچه زود؛ میآید، اگرچه دیر؛ میآید
سوار سبزپوش ما به هر تقدیر میآید
همان خورشید موعودی که در روز طلوع او
حدیث صبح صادق میشود تفسیر، میآید
زمین آبیتر از این آسمانها میشود وقتی
که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» میآید
شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی
به روی سنگها هم میکند تأثیر، میآید
در اعماق نگاهش میتوان خشمی مقدس دید
دلش لبریز از مِهر است و با شمشیر میآید
چنان با ضربههای حیدری اعجاز خواهد کرد
که از دیوار هم، گلنغمۀ تکبیر میآید
دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است
نه قدری زودتر از آن، نه با تأخیر میآید
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
#مناجات_امام_زمان_عج
#گریز_به_حضرت_ابالفضل_ع
صبح و شب راهیه بازار می شود می ارزد
یوسف فاطمه را یار شدن، می ارزد
با کلافی که از خون جگر
پیش خریدار می شود، آرزو می کنم
طبیبی که علاج غم هجران هستی
از غم هجر تو، بیمار شدن، می ارزد
کاروان راه. بینداز که ما خوشحالیم
به خدا قافله سالار شدن، می خواهم
یابن الحسن، عزیزم فاطمه
ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم، نباشم
تا که یک لحظه ای کوتاه ببینیم تو را
متوسل به علمدار شدن، می ارزد
سقای دشت کربلا اباالفضل، اباالفضل
دستش از تن جدا اباالفضل، اباالفضل
ام البنین در کربلا، اباالفضل، اباالفضل
بر فرق عباسش زدند عمودی واویلا واویلا
تا که یک لحظه کوتاه باشد. ببینیم تو را
متوسل به علمدار شدن، می ارزد
هر کسی که مجذوب جمالت گفته
محو خال لب دلدار شدن، می ارزد
دست و پامیزنم آقا که مرا هم بخری
بس این نوکر دربار شدن، می ارزد
یابن الحسن، غافلم غرق گناهم چه بدبختم
یار این عبد گنهکار شدن، می ارزد؟
تو دنیایی که هستم آقا
غریبم رفیقم تو تنهام نذاشتی
قد یک دقیقه در حسین جان
بمونه دو خط شعر غریب نوشتم رقیه ات بخونه
نوشتم هر وقت بهت فکر کنم تو بهشتم حسین جان
این همه سینه زن داری رفیق نه
حدودی با توییم ولی دقیق نه
ای. آقام، ای آقام، ای آقام
پسر فاطمه این دفعه، شبیه قبلاً
وا نکن که ستار شدن، می ارزد
دل من را به همان پنجره. فولاد ببند
گاهی اوقات گرفتار شدن، می ارزد
هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله
راهی کعبه ی دلدار شدن، می ارزد.
@navaye_asheghaan
بنام خدا
#یا_ام_البنین
#گفتی_یامولا_مرا_هرگز_مخوانید_قاطمه
"" "" "" "" "
لطف و احسان شما دریاست یا ام البنین
رتبه و شأن شما والاست یا ام البنین
بعد زهرای بتول گشتی انیس مرتضی
منصبت چون فاطمه اولاست یا ام البنین
سالها بودی تو بانو؛مونس مولا علی
همت و سعی تو بی همتاست یا ام البنین
تا که بستی با علی پیمان و عهد زندگی
جمله ای از تو بسی زیباست یا ام النین
گفتی یا مولا؛ مرا هرگز مخوانید فاطمه
این سخن پر راز و پر معناست یا ام البنین
دادی بر دردانه های فاطمه تو بال و پر
راضی از تو علی و زهراست یا ام البنین
غرق بودند در یم مهرت حسین و مجتبا
بحر مهرت؛ بحر پر غوغاست یا ام البنین
ام اِلاحساس؛ ام الابرارید و دریای ادب
دامنت جولانگه عنقاست یا ام البنین
پروریدید اسوهٔ شور و شهامت را شما
این یل عشق آفرین؛ هیجاست یا ام البنین
بر نوشتند هر چه از شأن ومقاماتش کم است
او بصیرت پیشه و ؛بیناست یا ام البنین
در تمام عمر خود؛گامش نشد لرزان دمی
او دلش همواره با مولاست یا ام البنین
نی حسین را؛ او برادر؛ بلکه بودش جان نثار
زین سبب؛ او حاکم دلهاست یا ام البنین
ام العباس؛ فاخرم در زمرهٔ عشاق او
او چو مولایش حسین آقاست یا ام البنین
مرد و زن پیرو جوان داریم ارادت بر شما
چونکه اوغلون تاج سر بر ماست یا ام البنین
یکصد و سی و سه بار گوئیم ابوفاضل مدد
بهر ما نامش دم عیساست یاام البنین
هرکه دل بندد بر او آسوده خاطر جان دهد
این دلاور؛ شافع عقباست یا ام البنین
مسلم فرتوت گلهین #فاخر
@navaye_asheghaan
|⇦•گداى خوشه چینم تا قیامت..
#روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
گداى خوشه چینم تا قیامت خرمن او را
که حسرت میبرد فردوس عطر گلشن او را
چنان مشکل گشا، باب الحوائج، کاشف الکرب است
گرفتند اولیا الله عالَم دامن او را
ندیدم سربلند و سرفرازى را مگر اینکه
بدیدم محضر ام البنین خم گردن او را...
معیّن گشته مزد فاطمیه دست این بانوست
که معنا کرده سفرهدار زهرا بودن او را
امیرالمؤمنین همسر، ابوفاضل پسر، به به!!
بنازم این مقام و جاه و شأن اَحسن او را
عباى مرتضى را وصله که میزد همه دیدند
که نخ میکرد جبرائیل بعضاً سوزن او را...
زیارت میکنم جاى رباب و نجمه و زینب …
مزار اطهر او را، معلّا مدفن او را
اگر دیروز جارو کرد زیر پاى زینب را
کنون جارو کشند اینسان ملائک مسکن او را
چنان جانسوز مرثیه میان کوچه سر میداد
که میدیدند مردم گریههاى دشمن او را
به او گفتند عباست صدا میزد حسینم کو؟!
نشانش داد زینب پارۀ پیراهن او را
اگر چیزی جز این میماند از عباس، می دادند
فقط دادند دستش تکه تکه جوشن او را
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
ــــــــــــــــــــــــ
يَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَى جَمَاهِيرِ النَّقَدِ
وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ
(ای که عباس را دیدی حمله میکرد بر تودههای فرومایه
و از فرزندان حیدر هر شیر یال داری دنبال او بود)
أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ
وَيْلِي عَلَى شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
(خبردار شدهام که به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالیکه بریده دست بود
وای بر من بر شیر بچهام که ضربت عمود سرش را خمیده کرد)
لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ
لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ
(اگر شمشیرت در دستت بود
کسی نمیتوانست به تو نزدیک شود)
عَمَد الحَدیدُ بِالکَّربلا خَسَفَ القَمَر
@navaye_asheghaan
4_5866318387327547836.mp3
4.49M
هدیه. به حضرت ام البنین صلوات.
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل لولیک فرج
زمینه واحد. شور. حضرت. عباس.
پهلوونم
بلند شو. تمومه لشگرم. ابالفضل
پهلوونم
بلند شو امید خواهرم. ابالفضل
پاشو. از جا
پاشو ای همه سپاهه من ابالفضل
بی پناهم.
پاشو ای همه پناهه من ابالفضل
یه طرف. مشک.
یه طرف. افتاده. عباس. علمه تو
از رو خاکا
بر می دارم. دو تا دسته قلمه تو
پیچیده تو
تمامه صحرا بوی عطر گل یاس
چجوری من
تن تو از رو زمین. جمع کنم عباس
ابو فاضل. ابو فاضل. ابو فاضل. ابو فاضل
توی خیمه
سکینه چشم براته تا که بیایی.
داره میگه
رقیه با گریه که عمو کجایی.
به شماره
نفست افتاده دیگه اخراشه
ای ماهه من
چقدر تنت پر از زخم. و خراشه
تو نباشی
به زینب خیلی میشه جسارت عباس
تو نباشی
می برن زینب و به اسارت عباس
سره تو تا
بینه ابروهای تو. وا شده. عباس
تیرو نیره
چقدر تو تنه تو جا شده عباس.
ابو فاضل. ابو. فاضل. ابو فاضل. ابو فاضل
می بوسم من
با گریه دو چشم از خون تره تو من
روی زانوم
می زارم. لحظه ی آخر سره تو من
غرق خونی
غرق خونی غرق خونی. ای علمدار
می خوای از جا
پاشی. اما نمی تونی ای علمدار
ابو فاضل. ابو فاضل. ابو. فاضل. ابو. فاضل
رضا نصابی
@navaye_asheghaan
میم مثه مادر مادر کیه جز فاطمه
ساقیمون اگه حیدره
کوثر کیه جز فاطمه
شاخه گل پژمرده ی علی
ای شیشه ی ترک خورده ی علی
آه از دل علی از دل علی
ای زخم نمک خورده ی علی
فاطمه چرا تو اسمت غمه
چجوری آروم بشم
شنیدم عمرت کمه
فاطمه غمِ تو آتیشمه
مصیبت تو همون
مصیبت اعظمه
برای دیدنت با این دل بی قراری
کجا برم کجا آخه حرم نداری
****
میم مثه مادر مادر یعنی ام البنین
محشر میبینی با چشات
محشر یعنی ام البنین
کشته ی چشای قمرتم
از وقتی که زیر بال و پرتم
تو مادر منی مادر منی
پس من پسرتم من پسرتم
آه ببین دوباره خوردم زمین
تو رو صدا میزنم آی ننه ام البنین
باز بیا تو پای حرفام بشین
تو رو صدا میزنم آی ننه ام البنین
شنبه به شنبه پای سفرتون نشستم
پس نزنی دلم رو من دل به تو بستم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@navaye_asheghaan
جای زهرا بعد زهرا مثل زهرا مادری
هرچه مادر هست قربان چنین نامادری
وفات شهادت گونه حضرت ام البنین س تسلیت باد
به خط کربلایی منوچهر حسن زاده
@navaye_asheghaan
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی حسین طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ابالفضلی ام دلم دخیل علمه
ابالفضلی ام ام البنین مادرمه
روز افتتاح جنت البقیع
برامون روز مبارکی میشه
حرم ام البنین با حرم آقامون امام حسن یکی میشه
قسم به قطع الیقین سفره ام البنین
مجربه واسه زیارت اربعین
ام البنین ام بی بنین ...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ابالفضلی ام شفیع تو محشرمه
ابالفضلی ام ام البنین مادرمه
شب جمعه هایی میرسه که ما
از ضریحت نمیشه دل بکنیم
صحن ساقی العطاشا تو حرم
میسازیم و سقا خونه میزنیم
گره گشای همه سیدتی فاطمه
صحن و سرای تو یه شعبه از علقمه
ام البنین ام بی بنین ...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ابالفضلی ام آقام خدای کرمه
ابالفضلی ام ام البنین مادرمه
مادر عشق و وفا و ادبی
نوکر ماه بنی هاشمتیم
به علمدار حرم بگو اگه
برسه پاش همه حاج قاسمتیم
هوا هوای حسین
نوا نوای حسین
مثل تو میگم همه کسم فدای حسین
ام البنین ام بی بنین ...
@navaye_asheghaan
~ نام اثر : اسم پسرهامو نبر ...
#زمینه_زیبا_جدید💯
◾️◾️ #حضرت_ام_البنین_س ◾️◾️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بنداول 📝
مادر ادب / حضرت ام البنینه
گریه ی ما از / غربت ام البنینه
حال و هوای این عزا - دلو پر از غم میکنه
سفره ی فاطمیه رو - ام البنین جّم میکنه
انگاری که بازم / فصل خزونه
یه مادری داره ،امشب، روضه میخونه
"دیگر مرا ام البنین نخوانید
ام البنین دیگر پسر ندارد"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢واویلتا یا ام البنین💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بنددوم 📝
کنار بقیع/ ۴ تا قبر/ رو خاک میسازه
گریه و عزاش/ تا همیشه جانگدازه
یبار برا همیشه اونو/ راحت از این خیال میکنید
سوالش از زینب همینه / عباسشو حلال میکنید؟
میبینه ربابو /گریه ش میگیره
روضه علقمه میخونه/ اما میمیره
"الا مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی کمانت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢واویلتا یا ام البنین💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بندسوم 📝
تو علقمه/ حضرت / احساسو کشتند
بشیر اومده/ میگه که/ عباسو کشتند
با گریه میگه آی بشیر / اسم پسرهامو نبر
بگو حسینم چی شده/ بگو که از حسین چه خبر
حسینو توی گودال/ به خون کشیدند
خوب شد نبودی ندیدی/ سر و بریدند
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢واویلتا از کرببلا💢
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍شعر از : #علی_حاجیان_فر
@navaye_asheghaan
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج مهدی رسولی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با عروساش، بین گذر، نشسته
رو چادرش خاک چقدر، نشسته
چندماهه که، بچه هاشو ندیده
چندماهه اینجا، بی خبر، نشسته
خبر دادن بهش، بشیر اومده
اومده امّا، سر بزیر اومده
منتظر یه کارِوون، امیر بود
ولی یه کارِوون اسیر بود
همه امیدش، دیگه ناامید شد
خبر دادن که عباسش شهید شد
نمیدونم، که از بشیر چی شنید
روزگارش سیاه موهاش، سفید شد
تلخی راهو واسشون عسل کرد
مشکل بی مادری شونو، حل کرد
ام البنین اومد توی قافله
دخترای فاطمه رو، بغل کرد
روزای خوب، تموم شد و شب رسید
کاسه ی صبر همه، بر لب رسید
چیزی نمونده بود بمیره زینب
ام البنین به داد زینب رسید
نوحه میخونه، واسه دردونه هاش
مرهم داغ زینبه، شونه هاش
عمه ی سادات میزنه رو سرش
ام بنین میزنه رو گونه هاش
*دست عبدالله رو گرفته، بدو عزیزم، ام البنین میدوه، پسر عباس میدوه، دید دروازه شلوغه، ام البنین نگاه کرد، یهو صفا رو وا کردن، مردا عقب ایستادن، راه باز کنید، خانم مدینه داره میاد، اومد جلو، خانمِ امیره، بشیر به لکنت افتاد، بشیر چه خبر؟ خانم اومدی، عباستو، پسراتو، شهید کردن. داره نگاه میکنه، بشیر حسینم؟ صدای ناله بلند شد، ام البنین.. "قُتِلَ الحُسین"، اونم چجوری، وَحیداً، عَطشاناً، عُریان..اینا رو شنید. ام البنین جمعیت رو زد کنار، یه جمله ای گفت: تا شنید" قُتِلَ الحُسین"، صدا زد پس بگو زینب خونه خراب شده دیگه.. بقیه کجان؟ام البنین بیرون شهرن، دروازه رو وا کردن. ام البنین هراسان اومد دید یه چند تا خیمه زدن، نگاه میکنه، تا دیدن ام البنین داره میاد،بچه ها دویدن، دور دامن ام البنینو گرفتن، دخترا سر یکی رو شونه، یکی رو سینه. هی داره نگاه میکنه، عبدالله هی چادرو میکشه، چته عزیزم؟
یوما.. یوما... جانم پسرم.. کجاست، عمه کجاست، کیو میخوای عزیزم؟
همه دخترا اومدن، سه ساله کجاست، کلثوم! رقیه کجاست؟ عبدالله هی سراغ رقیه رو میگیره.. زینب کجاست؟ شنید ام البنین اومده، ام البنین بیچاره شد، چرا؟، منتظر یه خانم رشیده ست، یه خانم حیدری، اما اونی که دارن میارنش، مگه زینب چندسالشه، یعنی چی دارن میارنش؟، حیدریه، ولی شبیه فاطمه شده. یه پیرزن، زیرِ بغلاشو گرفتن، داره میاد، ام البنین داره میدوه، او دید ام البنین داره میاد، صدا زد، وا عباسا، ام البنین دید زینبو، میزد تو صورت، وا حسینا... رسیدن به هم، سرا رفت تو بغل هم، شایدم رو خاک نشستن دوتایی، امام زمان ببخشید منو آقا.. انقده گریه کردن، انقده ناله زدن، زین العابدین فرمود: عزاست، چادر عزا بزنید، ام البنین دونه دونه داره سراغ میگیره، پرسید زینب با کی برگشتی؟، علی اکبرت، قاسمت، هر چی ام البنین می پرسید زینب سر تکون میداد، همه؟، بچه های حسن کو؟ حتی عبدالله؟، ام البنین مث مادرم زدنش، حتی وقتی رفتم، جنازه ش هم پیدا نکردم، زیر سُم اسبا یجوری له شد، اصلا پیدا نکردم عبدالله رو... ام البنین همینجوری نگاه میکنه، یهو صدا زد عروسم کجاست؟ بگید عروسم بیاد، دلم برا علی تنگ شده. تا اینو گفت صدای ضجه ی زنا بلند شد، یهو بلند شد گفت زینب دیگه نگو رباب رو هم نیاوردی. زینب صدا زد ام البنین، رباب بیرونه، اومد دید زیر آفتاب یه نفر نشسته، صدا زد اینجا چرا نشستی؟ بلند شو، تو شیرخواره داری، زیر آفتاب چرا؟، زینب از جاش بلند شد، ام البنین رهاش کن..*
گریه نکن رباب، عروسِ مادرم
گریه نکن رباب، منم یه مادرم
از وقتی که برگشتیم زیر سایه نرفته
@navaye_asheghaan