168.3K
#میلاد_حضرت_زهرا_س
#سبک:ستاره بریزید آمد
#مسجدی
ستــاره بریزید سر زد نور فاطمه
ملائکه دارن بر لب شعر و زمزمه
یا فاطمه جانم یا زهرا خوش آمدی (۲)
پیچیده به عالم عطر یاس مصطفی
خدا به پیمبــر ، کرده کوثری عطــا
گل طاها،ماه دلارا،ام ابیها خوش آمدی
روح عالم ، نگین خاتم، حضرت زهــرا خوش آمدی
یا فاطمه جانم یا زهرا خوش آمدی (۲)
سیدهٔ نســوان ، ای بانوی عالمیــن
گل یاس حیدر، هستی مادر حسین
مَهِ اَنور ، یاس معطر ، سورهٔ کوثر خوش آمدی
گل ریحان ،نغمه باران ، ای سر و سَروَر خوش آمدی
یا فاطمه جانم یا زهرا خوش آمدی (۲)
─┅═🌸🌼🌸═┅─
رقیه سعیدی (کیمیا)
@navaye_asheghaan
.
📋 خلاصه عرض کنم حال گریهدارم را
#مناجات / #امام_زمان
#مناجات_با_امام_زمان (عج)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه عرض کنم حال گریهدارم را
دلا بسوز که گم کردهام نگارم را
نشستهام سر راهت بلند میگِریَم
مگر که گوشه چشمی کنی هَوارم را
جناب یوسف اگر شد سری بزن به گدات
که من به عشق تو ول کردهام دیارم را
هزار بار دعای خودت نجاتم داد
ببخش یاد نکردم یک از هزارم را
به کار تو نمیایم ولی مرا نفروش
به هم نریز عزیزم تو روزگارم را
بگیر بغض مرا تا کمی سبک بشوم
گذاشتم به سوی خیمهی تو بارم را
دلی که سوخته را هدیه میکنم بَردار
بریز دور و بر خیمهات غبارم را
بگو به نوکری خیمهات قبول شدم
به دست راست بده حکم افتخارم را
مرا بخاطر زینب به کربلا بفرست
به کربلا ببر این قلب بیقرارم را
به اقتدای تو هر صبح و شام میسوزم
چه بد زدند امام بزرگوارم را
#سید_پوریا_هاشمی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 بدون آب بریدند حنجر او را
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدون آب بریدند حنجر او را
کشاندهاند به گودال مادر او را
عصا زدند به او پیرمردها بلکه
در آورند نفسهای آخر او را
قرار بود که چیزی نماند از جسمش
به دست نعل سپردند پیکر او را
*شاعر: #ناصر_دودانگه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 روضه حضرت ام البنین (س)
#روضه_حضرت_ام_البنین (س)
#روضه_حضرت_عباس (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینقدر این خانم مؤدب بود، همچین که وارد خونهی امیرالمومنین شد؛ دم در ایستاد صدا زد:« تا زینب خانم این خونه نیاد دم در من وارد نمیشم». همچین که بیبی اومد دم در، خانم جان بفرمایید. گفت:« همین توو دهنهی در بهت بگم خانم این خونه تویی، من نیومدم اینجا خانمی کنم؛ من اومدم کنیز شما باشم.
چند روزی که گذشت، دید وقتی امیرالمومنین صدا میزنه:« فاطمه!» دید بچههای علی یه جوری نگاه میکنند؛ دید حسین یه جوری کز میکنه یه گوشه«فاطمه!»؛ دید حسن یه جوری زانوهاش و بغل میگیره. اومد پیش امیرالمومنین:« آقا! ببخشید من بیادبیم میکنما ولی میشه به این نام من و صدا نکنید»؟!
- چرا آخه؟!
- آخه وقتی صدا میزنی:« فاطمه!»، بچهها یاد مادرشون میافتند؛ وقتی صدا میزنی:« فاطمه» حسن به درو دیوار نگاه میکنه؛ هی زیر لب میگه:«نزن! نزن! نزن»...
همچین که کاروان ابی عبدالله از مدینه راهی مکه میخواست بشه، کاروان راه افتاد؛ بیبی اومد عباسش و صدا زد:« عباسم! باید یه قولی به مادرت بدی.
- مادرجان هرچی بگی رو چشمم میذازم.
بیبی صدا زد:« عباسم! داری با حسین میری با حسینم برمیگردی؛ یه وقت نکنه ببینم بیحسین برگشتی؟! اگه میخوای من شیرم و حلالت کنم با حسین میری هرجایی رفت دنبالش میری. از خواهرش محافظت میکنی...
اما یه روزی رسید کربلا، بیبی یه نگاهی دورش کرد دید کسی نیست کمکش کنه میخواد سوار بر ناقه بشه. همچین که دید کسی نیست کمکش کنه یه نگاهی کرد سمت علقمه عباسم! مگه به بابام علی قول ندادی مواظب زینب باشی؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته
باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته
وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند
وای بر دل زندگیام جمله یکجا سوخته
کاروانی که دلم را بُرد روزی با خودش
آمده از گرد و خاکِ راه اما سوخته
بال و پرهاشان شکسته یا کبود و بیرمق
شانهها از تازیانه خُرد حتی سوخته
#حسن_لطفی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 بچهم فدای حسین
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخه میگن پنج تا صورت غم درست میکرد، با این دست رو خاک غم میکشید. بعضیا میگفتن:« ام البنین! تو که چهارتا بچه بیشتر نداشتی، چرا پنجتا صورت غم درست میکنی؟!
- صدا میزد:« آخه حسینم مادر نداره، برا حسینمم جا مادرش گریه میکنم».
بشیر خبر آورد برا اهل مدینه:« آی اهل مدینه! دیگه در این شهر جای زندگی کردن نیست، آخه حسین و کربلا کشتن». یهو دیدن یه خانمی اومد جلو، چی میگی بشیر؟!
- صدا زد:« خانم جان! یا ام البنین، کربلا نبودی چهارتا بچهت و کشتن، یکی یکی اسامی و گفت تا رسید به عباس، هر اسمی رو میبرد، ام البنین هی صدا میزد:« بچهم فدای حسین، از حسینم چه خبر داری»؟!
صدا زد:« ام البنین! دستاش و قطع کردن، عمود به فرقش زدن».
یهو ام البنین صدا زد:« ببینم! مگه توو کربلا، من باورم نمیشه چه جوری با عمود به فرق عباس من زدن؛ آخه کسی جرئت نمیکرد به عباس من نزدیک بشه».
شروع کرد روضه بخونه:
همچین که رو اسب نشسته، دست به بدن نداره؛ نانجیب یه تیر سه شعبه به چشم عباس زد. ( دیدی یه چیزی توو چشمت میره سریع دست میزنی اون شیئ و دربیاری چشمت اذیت میشه). همچین که تیر به چشمش زدن، سر و خم کرد تیر و بین دو زانو قرار داد، همچین که سر و خو کرد کلاهخود از رو سرش زمین افتاد. اون نانجیب اومد جلو صدا زد:« عباسی که میگن تویی؟! چرا پا نمیشی با من بجنگی»؟!
- گفت:« نامرد! یه موقعی اومدی من دست به بدن ندارم».
-گفت:« تو دست نداری من که دارم».
چنان با عمود آهن...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
#روضه_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها _ حاج #حسن_خلج
◼️◼️◼️◼️
ای مادر،چهار آفتاب ادرکنی ....
*یا ام البنین*
ای مادر چهار آفتاب ادرکنی ....
*ما رو دریاب بی بی*
زهرای سرای بوتراب ادرکنی ....
ما دست به دامان توییم ای بانو...
*درد دارا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،دلتنگا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،گداها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،بی پناها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،پناهنده ها گوشه کنار اومدن دامن بی بی رو گرفتن، حق داری خوب جایی اومدی، هر سال میومد در خونه ی قمر بنی هاشم،خرج سالشو از عباس می گرفت،میرفت...." اون سالم مثل هر سال،طبق عادت همیشه ، در خونه ی عباس و کوبید،کنیزک اومد درو باز کرد،چی میخوای؟عرض کرد: برو به مولا و آقات بگو گدای هر ساله اومده..." میگه آقا خرج سالمو بده برم... مرد سائل دید کنیز بغضش ترکید،شروع کرد گریه کردن،گفت خانم من جسارتی نکردم شما ناراحت شدید؟! من گدای عباسم ، اومدم خرج سالمو از آقام بگیرم و برم.... کنیزک با همون حالت اشک و ناله و بغض گفت ای مرد دیگه در این خونه رو نزن! چرا؟ چی شده؟آقام از من ناراحته؟؟ آقام گفته منو رد کنی؟کنیزک جواب داد نه" آقای تو خیلی آقاتر از این حرفاس، اما آقای تو رو لب تشنه کنار علقمه .... با مشک پاره .... عمود به سرش زدن .... تیر به چشمش زدن ...." مرد سائل گفت باورم نمیشه این حرفایی که شما میزنی من آقامو هر سال می دیدم ، اون پهلوونی که من دیدم،مگه کسی حریفش میشد،عمود به سرش بزنه؟!! گفت آخه ای مرد تو خبر نداری،اول دست چپ و راستش و قطع کردن ..... "دست خالی نریا،هر کی کربلا میخواد دامن عباس و بگیره ...."
یاابوالفضل،ابوالفضل،ابوالفضل الدخیل...
اون گداها و سائلی که میومد در خونت،گدای خوبی نبود،خرج سالشو میخواست از شما، آقاجان ما خرج نسل مونو از تو میخوایم ،آقا نکنه تو نسل ما یکی باشه،حسینی نباشه... یا ابوفاضل...... تو نسل ما همه دیوانه های حسین باشن،اسم عباس میاد بیچاره بشن، یا ابوالفضل.....سائل سرشو انداخت پایین آرام آرام از خونه ی قمر بنی هاشم فاصله گرفت و دور شد اما با خودش زمزمه داره ، حالا چی کار کنم؟جواب زن و بچه ام رو چی بدم؟ زن و بچه م امیدوار بودن بیام پیش تو در خونه تو دست پر برگردم، حالا برم چی بگم؟چی جواب بدم؟ از اون طرف کنیز درو بست رفت داخل منزل خانم ام البنین پرسید کنیزک کی بود در میزد؟عرض کرد بی بی جان (می خواست بی بی رو ناراحت نکنه) کسی نبود ،رفت،فرمود وقتی سوال میکنم جواب منو بده" خانم یه سائلی بود برا گدایی اومده بود" فرمود سائل که آنقدر معطلی نداره؟چی میگفت؟تو چی گفتی؟ دیگه مجبور شد عرض کنه بی بی جان این سائل میگفت من هر سال میومدم،خرج سالمو میگرفتم از آقا قمر بنی هاشم، منم مجبور شدم بگم دیگه عباسی نیست ...." اونم رفت. یه وقت دیدم سراسیمه ام البنین چادر به سر کرد تو کوچه دوید،دنبال مرد سائل آقا.. آقا.. آقا.. بایست،برگشت دید خانم ام البنین ، چه فرمایشی دارید؟فرمود عباس مرده،مادرش که نمرده؟!! تا من هستم هر سال بیا سهمتو از من بگیر ، برادرا دست بندازیم گوشه ی چادر ام البنین رو بگیریم،مادره،مادری می کنه ،امروز گدایی کن بگو بی بی جان شما یه نگاه کن، منم یکم مثل شما امام شناس بشم، منم بفهمم حسین یعنی چی؟برا اینکه شما بودی وقتی خبر آوردن ام البنین عون و کشتن،گفتی از حسین چه خبر ، جعفر رو کشتن،از حسین چه خبر، عباس رو کشتن،گفت میگم از حسین چه خبر؟؟؟*
ای مادر چهار آفتاب ادرکنی ...
زهرای سرای بوتراب ادرکنی ...
ما دست به دامان توییم ای بانو
یا فاطمه ی بنی کلاب ادرکنی ...
*روزها میومد کنار قبرستان بقیع، چهار تا صورت قبر می کشید زیر لب زمزمه ای داشت،خیلی معطلتون نکنم، دلاتون آماده س، ان شاالله بریم بقیع کنار قبر ام البنین اونجا برات بگم با ریشه کن شدن وهابیت .... زمزمه میکرد، چی کار کردی پسرم؟!!*
باور نمی کنم که زمین خورده ای پسر 2
تشنه کنار مشک تهی مرده ای پسر...
*پسرم ، پسرم....
عباس و خلف وعده ،نه باور نمیکنم، مگه میشه پسرم قول آب بده، بره و دیگه بر نگرده ......*
حسین .....
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_ام_البنین_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین
#کنیز
@navaye_asheghaan
غزل مصیبت
حضرت ام البنین (س)
.
نوحه میخواندند هر چه از پسرها بیشتر
او خجالت میکشید از نوحه گرها بیشتر
.
یک به یک بر هر زن و هر طفل میکرد التماس
تا دهندش از حسین او خبرها بیشتر
.
کودکان هم منتظر ، تا مادری لب تَر کند
تا بگویند از لب خشک پدرها بیشتر
.
نام سقا را که می بردند آتش میگرفت
آب میکردش رباب ، از همسفرها بیشتر
.
گرچه دلها آب میشد ، از شرارِ آه او
ناله هایش میزد آتش ، بر جگرها بیشتر
.
هر چه با خود حرف میزد در میان کوچه ها
گریه میکردند بر او ، رهگذرها بیشتر
.
گر چه چشمش اختر اَفشان بهر هجده ماه بود
روضه هایش بود ، از شق القمرها بیشتر
.
هر که دستی بهر دلجوئی سر او می کشید
سینه زن میشد بر آن بی دست و سرها بیشتر
.
#حضرت_ام_البنین
#حیدر_توکلی ✍
@navaye_asheghaan
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ;
برادر جان اجل در هر نفس با ماست، باور کن
نشان مرگ در هر عضو ما پیداست، باور کن
رفیقان را وفایی نیست در دنیا، ولی بشنو
از آنان بی وفاتر با تو این دنیاست، باور کن
به خدا تو خونه قبر،،،
تنهای تنها میشیم،،،
ما میمونیم و اعمالمون،،،
آخی،،،،
پدر رفت ودلم دریای خونه
زند بر سینه ام داغش جوونه
🥀🥀
غم بابا بسوزد استخوانم
نشینم بهر او روضه بخوانم
▪️▪️▪️▪️▪️
آی عزیزان داغ دیده،،،
امروز اومدین،،،
به یاد بابا عزاداری میکنید،،،،
کنار مزار بابا،،،
یک ساله،،،،
هی میای سر مزار بابا،،،،
هی یادت از مهربونی بابا میاد،،،
یادت از مظلومی بابا میاد،،،
به یاد بیماری بابا اشک میریزی،،،
آی اربابان مصیبت،،،
این جمعیت امروز اومدن..
به شما تسلیت گفتن...
زیر بغلای شما رو گرفتن،،،،
⬅️آی خانواده های محترم داغ دیده....
شما نازنین بابا رو از دست دادین،،،
خدا صبرتون بده،،،
داغ پدر سنگینه،،،
سخته،،،،
اما اگه داغ بابا دیدین،،،
همه دوستان و آشناها اومدن ،،،،
بدن بابای شما رو به خاک سپردن،،،
به شما تسلیت گفتند،،،
شما رو دلداری دادند،،،
مطمئنم به بدن بابای شماجسارت نشد،،،
اما دلا بسوزه،،،،
برا عزیز زهرا حسین،،،
سه روز و دوشب،،،
بدنش رو خاک گرم کربلا،،،
بی غسل و کفن ،،،رها شده بود،،،،
آخه بدن حسین زهرا،،،
با اسبای جنگی لگد مال شده بود،،،
بعد از حادثه عاشورا،،،،
بنی اسد وقتی اومدن بدنهای شهدای کربلا رو دفن کنند،،
اونقدر به بدن ها نیزه و شمشیر زدن،،،،
بنی اسد نشناختند،،،
خدایا چه کنیم،،،؟؟
اما یه وقت دیدن امام سجاد داره میاد،،،
فرمود بنی اسد،،،
صبر کنید،،،آخه من این بدنها رو خوب میشناسم،،،
این بدن بریره،،،این بدن ظهیره،،،،
این بدن عموم ابالفضله،،،قربون دستای قلم شدت،،،یا قمر بنی هاشم،،،
صدا زد این بدن بابای غریبم حسینه،،،
آقا فرمود بنی اسد برید یه قطعه حصیر بیارید...
🔸بنی اسد بیایید
🔸با خود کفن بیارید
🔸حسین کفن ندارد
🔸سر به بدن ندارد
بدن بابا رو میان حصیر گذاشت....
همینکه بدن و گذاشت داخل قبر،،،
دیدن آقا امام سجاد بیرون نمیاد،،،
بنی اسد نزدیک شدن،،،،
دیدن آقا زین العابدین لبها رو گذاشته به رگهای بریده بابا،،،
هی میگه بابای غریبم حسین...
بابای مظلومم حسین...
بابای تشنه لبم حسین،،،
❣یتیمی درد بی درمان یتیمی
❣یتیمی خاری دوران یتیمی
❣الهی طفل بی بابا نباشد
❣اگر باشد کتک خورده نباشد
بدم المظلوم بکربلا،،،،
صدای نالتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت بلند بگو یا حسین...
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون
🥀🥀🥀🥀🥀
.
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع
یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه
المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
امشب از همینجا...
سلام بدیم به بی بی ام البنین...
ان شاء الله وعده همه ما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
خیلی آبرو داره این خانم...
خیلی احترام داره...
امام باقر فرمودند...
و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى
خانم ام البنین مادر چهار شهید هست...
میدونی کدوم شهدا...
شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس...
مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند...
خیلی عظمت داره این بانو...
🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی
🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی
آی اونی که گفتی مریض دارم...
گرفتارم...
امشب مجلس بنام مادر عباسه...
مطمئن باش ابالفضل العباس...
به گریه کن های مادرش نظر داره...
مواظب باش دست خالی از این مجلس نری...
🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین
🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین
مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته...
بعد واقعه کربلا...
وقتی بشیر وارد مدینه شد...
اومد محضر بی بی ام البنین...
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
🔸تمام زندگیم مال حسینه
🔸دلم همواره دنبال حسینه
بشیر همه بچه هام فدای حسین...
به من بگو...
الان آقام حسین کجاست...
یدفعه بشیر صدا زد...
بی بی جان...
حسینت رو...
با لب تشنه سر از تنش جدا کردند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین
🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین
🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت
🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین
#وفات_حضرت_ام_البنین
#روضه_حضرت_ام_البنین
.👇
marsie_takmili (05).mp3
1.87M
✅ نکات تکمیلی در #آموزش_روضه و #مرثیه خوانی
جلسه 5 از 13
استاد طباطبائی فر
tasire_nafas (06).mp3
1.75M
✅ افزایش حس و سوز صدا و تاثیر نفس
قسمت ۶
- اخلاص، یاری از خدا و اهل بیت
- نحوه بیان و لحن
- پردازش محتوا.. الگوی تشبیه و تمثیل
استاد طباطبائی فر
#شعر_پایداری
#مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_اسرائیل
#جمهوری_اسلامی_ایران
شکر خدا که مکتب اسلام دین ماست
ایران با ثَبات و قوی سرزمین ماست
دشمن اگر چه هر نفسی در کمین ماست
محکمتر از همیشه نماد ارادهایم
ما پای خطّ قرمزمان ایستادهایم
این انقلاب ادامهٔ راه پیمبر است
اندیشهاش تحقّق فرمان حیدر است
در خدمت اوامر زهرای اطهر است
حقّا که این قیام، قیامی حسینی است
در گوش ما هنوز صدای خمینی است
با اقتدار کامل و با تکیه بر خدا
آموخت درس یاری مظلوم را به ما
هستیم با پیام الٰهیش آشنا
دست طلب به سمت غریبه نبردهاند
مستضعفان به مکتب او دل سپردهاند
روح مقاومت به تن دوستان دمید
فریاد بر سر همۀ دشمنان کشید
آوازهاش به گوش تمام جهان رسید
این سیّدی که کاخ ستم را به هم زد است
ذُرّیهٔ محمّد و آل محمّد است
زخمی شدیم اگرچه ولی ایستادهایم
شیطان غرب را سر جایش نشاندهایم
ما درس پایداری تمّار خواندهایم
عمّاروار پشت ولایت بایستید
تا پایِ دار، پشت ولایت بایستید
ای کدخدای خستهٔ محکوم بر فنا!
حقّا که سوخت میز تو و آن گزینهها
رو گشته است دست خبیث تو پیش ما
پنبه شده هر آنچه که یک عمر رشتهاید
بر ضدّ ما مطالب باطل نوشتهاید
از ما بپرس تا که بفهمید کیستیم
یک عمر با شرافت اسلام زیستیم
هرگز معطّل نظر غرب نیستیم
حاشا که لحظهها هدر کدخدا شود
حیف دقیقهای که حرام شما شود
با ما بگو که هیبت پوشالیات کجاست
دیگر تمام توطئههای تو برملاست
موشک فقط جواب رجزخوانی شماست
فردای انتقام به زودی رسیدنیست
نابودی دوبارهٔ طاغوت دیدنیست
اینک سپاه ماست که در صحنه مانده است
طعم شکست را به ستمگر چشانده است
تا فتح قدس راه زیادی نمانده است
آن قبله را به سلطهٔ دنیا نمیدهیم
ما باج به یهود و نصارا نمیدهیم
✍ #امیرحسین_قاسمی_پور
@navaye_asheghaan
دست خالی هرکسی آمد زیانش کمتر است
معتصم وقتی شدی حال و هوایت بهتر است
کیسه ی زر را نمیخواهم فقط ردّم نکن
باز کن در را رضاجان، سائلت پشت در است
از میان این همه کفتر که دورت میپرند
میخری تو آن کبوتر را که بی بال و پر است
یک سفر رفتم قم و دور حرم گفتم رضا
مشهدی که آمدم سوغات صحن خواهر است
آنقدر که بامرامی مثل بابایت علی
می نشینی در کنار آنکه آلوده تر است
بارها بین حرم برگشته ام باب الجواد
دیدن گنبد از این زاویه لطفی دیگر است
زودتر از عرض حاجت، حاجتم را می دهند
چون گرفتارم، قسم هایم به جان مادر است
خواهشاً خرج نجف تا کربلایم را بده
خرج آن حتی اگر جان دادن این نوکر است
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امام_رضا
@navaye_asheghaan
نوحه_سنتی واحد حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
☑️ بند اول
سلام اي مادر سردار تشنه
سلام حق بر آن دلدار تشنه
تمام جان اهل آسمانها
فداي آن سپه سالار تشنه
بسوزم در عزاي تو
سر و جانم فداي تو
گدايم من گداي تو
مرا غرق شرار و غرق آهم كن
تو را جان اباالفضلت نگاهم كن
آه واويلا واويلا واويلا(۳)
☑️ بند دوم
دوباره شور و محشر در زمين شد
همه ماتم سرا عرش برين شد
كجايي ساقي طفلان زهرا
عزاي حضرت ام البنين شد
مدينه سرد و خاموش است
همه عالم سيه پوش است
جنازه بر سر دوش است
صبا بر گو كه شاه مشرقين آيد
بگو تا كه علمدار حسين آيد
آه واويلا واويلا واويلا(۳)
☑️ بند سوم
امير المومنين حيدر كجايي
الا اي جان پيغمبر كجايي
عزاي همسرت ام البنين است
بيا اي فاتح خيبر كجايي
نخورده سيلي بر رويش
ندارد زخمي پهلويش
ملائك زائر كويش
ولي آن شب دلت خون شد تو اي مولا
شب غسل عزيزت حضرت زهرا
آه يازهرا يازهرا يازهرا(۳)
☑️ بند چهارم
نشد تشييع او ديگر شبانه
نزد در خانه اش آتش زبانه
نمانده در ميان كوچه تنها
نگشته غسل و دفنش مخفيانه
ولي زينب قلبش خون شد
دو چشمش رود جيحون شد
ز اشكش دامن گلگون شد
علي مي شسته آن شب جسم مادر را
صدا مي زد حبيب خود پيمبر را
آه يازهرا یازهرا یازهرا
یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
@navaye_asheghaan
السلام علیکِ یا امَ البنين
خون گریه کن آسمان دلها غمین است
امشـب شبِ مـاتـم ام البنیـن است
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
باد صبا ناله در علقمه سر کن
سقای طفلان حرم را خبر کن
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
از بهر تشییع مَلَک صف به صف آید
سـردار خیبر علـی از نجف آید
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
ای ساقی طفلان زهرا کجایی
از بهر دفن مـادر مدینه آیی
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
امشب دل حضرت مهدی غمین است
در نیمـه شب زائرِ ام البنیـن است
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
@navaye_asheghaan
السلام علیک یا ام البنین
مقامش را امیر المؤمنین خواند
وَ نامش را علی امُ البنین خواند
بقیع ھم نالہ سر میداد آن روز
نمازش را کہ زین العابدین خواند
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
@navaye_asheghaan
.
🏴 #زمینه #حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
#زمینه_حضرت_ام_البنین
#زن_دلاور_عرب
🏴بند اول
زن دلاور عرب،کنیزه خونه ی علی
تو بعد زهرا شدی،عزیزه خونه ی علی
تو خونه بودی ولی،نبودی جا فاطمه
گفتی به حیدر منو،نزن صدا فاطمه
تو شیرزن باوقار از،قبیله ی بنی کلابی
تو بعد زهرا عزیزه،جون واسه ابوترابی
تو الگوی هر زنی در،عفاف و بحث حجابی
همسر یعسوب دین
مادر ماهه زمین
سلام ام البنین
سلام ام البنین...
🏴بند دوم
زن دلاور عرب،معلمی تو به ادب
به کار عباسه تو،همه جهان در عجب
تو تربیت کرده ای،گل پسری بی بدیل
که تا رسید به فرات،نزد به آب حتی لب
تو یاد دادی به ابالفضل،حجب و حیا و وفا رو
تربیتش کردی تا که،یاری کنه دین خدا رو
کنار داداش حسینش،نشون بده کربلا رو
همسر یعسوب دین
مادر ماهه زمین
سلام ام البنین
سلام ام البنین...
🏴بند سوم
تو کرده ای مادری،به بچه های فاطمه
فرستادی به کربلا،تو پادشاهه علقمه
کسی که غوغا به پا،کرده توی کربلا
با نعره هاش تو دل،عدو نشست واهمه
ولی رسید کار به جایی،دستای اونو بریدن
زدن به فرقش عمودو،مشکش و با تیر دریدن
تو علقمه پهلوون و،به خاک و به خون کشیدن
خبر بهت تا رسید
گفتن حسین شد شهید
همونجا رنگت پرید
سلام ام البنین...
📒#وفات_حضرت_ام_البنین
🎤 کربلایی محمدرضا بصیری
✍کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
@navaye_asheghaan
.
#وفات_حضرت_ام_البنین
#نوحه
خزان غم به باغ یاس آمد
وفـات مـادر عبـاس آمد
علمدار امامت سرت بادا سلامت
نفسهـا آه آتشبـار گشته
که داغ فاطمه تکرار گشته
علمدار امامت سرت بادا سلامت
ز گلزار جنان یا ایهاالناس
به استقبال مادر آید عبّاس
علمدار امامت سرت بادا سلامت
بنی هاشم به نوحه دم بگیرید
بـرای فاطمـه مـاتم بـگیرید
علمدار امامت سرت بادا سلامت
اگر چه داغ عبّاسش بـه دل بود
ز اشک حضرت زهرا خجل بود
علمدار امامت سرت بادا سلامت
عزای همسر مولی المـوالی است
امیرالمؤمنین جای تو خالی است
علمدار امامت سرت بادا سلامت
درود ما به داغ روی داغش
سلام ما به قبر بیچـراغش
علمدار امامت سرت بادا سلامت
استاد حاج #غلامرضاسازگار ✍
#حضرت_ام_البنین
@navaye_asheghaan