❣﷽❣
💚#روضه_امام_حسین_ع
💚#دفتری_امام_حسین_ع
💚#روضه_تنور_خولی
ما هدیه کنیم به روح احمد #صلوات
بر آدم و نوح و هم محمد #صلوات
بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام
بر خاتم انبیا محمد #صلوات
(#دعا_ فرج)
🌾#السلام_علیک_یاصاحب_العصر_والزمان
☀️خوشا روزی که دلدار من آید
☀️شبی آقا به دیدار من آید
☀️خوشا روزی که ماه من بیاید
☀️به پایان آن شب تار من آید
آقا جان یا صاحب الزمان..مهدی زهرا..
آقا جان آجرک الله فی مصیبت جدک..
☀️خوشا روزی که در دل غم نماند
☀️شب شادی دلدار من آید
☀️خوشاروزی که مُحرم درطواف است
☀️از آن کعبه برون یار من آید
☀️بجز دیدار تو کاری ندارم
☀️بیا تا آخر کار من آید
🚩یا صاحب الزمان..الغوث و الامان
♦️#السلام_علیک_یااباعبدالله
دستتو بزار رو قلبت بگو حسین جان
آقا.. بین من و تو فاصله هاست
(دلت هوای کربلا داره؟
دوست داری کربلا رو ببینی؟)
دوست داری یه شب جمعه ای کنار حرم ابی عبدالله باشی.. اونا عرض کنی
آخ ..دوست داری بین الحرمین باشی..
بگو آقا جااان..
بین من تو فرسنگ ها فاصله است..
اما آقا خودت فرمودی..هر کی هر کجا به منه حسین ع سلام بده منه حسین ع جوابشو میدم.
💢یهسلام میدم با حسرت طرف کرببلا
💢آرزو دارم بمیرم تو محرم آقا
آقا جان
💢غم کربلا منو میکشه
💢دل من فقط به حرم خوشه
⬅️دلتو یه لحظه ببرم کربلا..آی حاجت دارا..آی مریض دارا..آی جوون دارا..آی اونی که التماس دعا داری..
⬅️روز عاشورا هر شهیدی که زمین می افتاد...امام حسین می آورد تو خیمه دارالحرب..
(خیمه دارالحرب خیمه ای بود که شهدا رو اونجا نگهداری میکردند)
آخ چه کردند کربلا...
خدا لعنت کنه اون نانجیبی که ..صدا زد..همه کُشته ها رو از خیمه بریزید بیرون..
جلو چشم زن و بچه سر از بدنها جدا میکردند...
نمیدونم چه گذشت به دل خانم رباب..
نمیدونم مادر قاسم چه کرد..
نمیدونم دختر حسین ع چه کشید..
آخ بیبی زینب کبری چه حالی داشت..
امان امان..
🥀مأمور بردن سر کیه.. خولیه..
دیر وقت رسید کوفه..دید در دارالاماره بسته است..
آخ یا صاحب الزمان..آقا جان ببخش آقا..
درِ تنور و باز کرد
آخ..
⬅️نیمه دل شب،، زنش بلند شد وضو بگیره..دید خونش روشنه..
خدا خونهٔ من که تاریک بود، این نور چیه..
(از کجا این نور میاد)
دنبال نور اومد.. دید از تنوره..
آخ درِ تنورو برداشت..
دید یه سر بریده روخاکستر تنور..
🌿#یاحسیــن
🎆میگه یه مرتبه دیدم چهار زن مجلله،دور تنور نشستند
یکی میگه حسین جان، مادرت حوا به فدای تو..
یکی میگه حسین جان.، هاجر فدای تو..
یکی میگه مریم فدای تو..
یکی میگه آسیه فدای تو..
همه داشتند گریه می کردند.
میگه یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین اومد..،پایین اومد،پایین اومد..
این چهار بانوی بهشتی بلند شدند...رفتن کمک کردن یه خانم قدخمیده رو پایین آوردند..
💢خمیده خمیده این بانو اومد کنار تنور..
نشست..سر در تنور کرد..
هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین جان..
آخ غریب مادرحسین
مظلوم مادر حسین
آخ امان از دل زهرا س
(مادر اومده حسین جان)
مادر 3
♦️سلام مادر ببین با من چه ها کردند
(حسین ع داره با مادر درد دل میکنه)
♦️سلام مادر ببین با من چه ها کردند
♦️لب تشنه سرم ازتن جدا کردند
مادر مادر
(دیدی دلت عقده داره میخوای بامادر حرف بزنی، چطورحرف میزنی)
مادر3
♦️ببین موهام پُر از خاکستر و خونه
♦️سَرم اینجا تنم بین بیابونه
آخ مادر
♦️ته گودال که غوغا شد کجا بودی
♦️سر نعشم که دعوا شد کجا بودی
امان از دل زهراس
↔️حالا بیبی داره جواب میده
(حسین جان)
🌾سلام مادرچرا پُر خونه روی تو
🌾سلام مادر بریده کی گلوی تو
(آخ حسینم)
🌾خودم دیدم چه به روز تو آوردند
🌾به پیش من لباس کُهنه ات بُردند
حسین جان مادر
خودم کربلا بودم مادر
همه صحنه هارو دیدم مادر
🔷هلالابننافع میگه صدای العطش حسین ع روشنیدم ،،رفتم ظرفی رو آب کردم گفتم برای فرزند زهراس ببرم..
گفت یه مرتبه دیدم شمرداره از قتلگاه بیرون میاد..
صدا زد هلال کجا میری..
گفتم صدای العطش حسین ع زهراس رو شنیدم براش آب آوردم..
یه وقت صدا زدهلال برگرد..من حسینو سیرابش کردم..
گفتم نانجیب توکه آبی نداشتی..
میگه یه مرتبه دیدم دامن عربیشو زد کنار..
سر بریده حسین..
🔶میگه نگاه کردم دیدم شمر داره میلرزه..
گفتم نانجیب توکه کارخودتو کردی چراداری میلرزی
صدا زد هلال همین که داشتم سر از بدن حسین زهرا س جدا میکردم، یه مرتبه شنیدم صدای مادری بلنده..هی صدا میزد آخ عزیز مادر حسین
غریب مادر حسین
ای مادر3
(دشتی)
🔅اگر کشتن چرا آبت ندادن
🔅چرا زان دُرِّ نایابت ندادن
🔅اگرکشتن چرا خاکت نکردن
🔅کفنبرجسمصدچاکتنکردن
🔅چرا برتن حسینم سر نداری
🔅بمیرم من مگر مــادر نداری
هر چقدر ناله داری تسلای دل خاتم فاطمه زهرا س سه مرتبه ناله بزن بگو
🌻 #یاحسیــن
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🎆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🎆
.
#امام_حسین
ای برلبان فاطمه بیت الغزل حسین
اسطوره ی شجاعت بین الملل حسین
توشاهکارخلقت وشش گوشه ات شده
دربین نوکران توۻرب المثل حسین
احلی من العسل که به وصف شماکم ست
احلی من الشراب طهور وعسل حسین
کفران نعمت ست طلب کردن بهشت
وقتی کسی گرفت ۻریحت بغل حسین
ماراخودت به روۻه کشاندی واشک گفت
حی علی المحرم وحی علی الحسین
اینهاتمام مرحمت مادرشماست
که اینگونه عاشقت شده ام از ازل حسین
لطفت عجیب ریشه به جانم دوانده ست
ای بهترین عبادت وخیرالعمل حسین
مارابنام حۻرت نوکرصدازنند
وقتی که میدهی به غلامت محل حسین
#عالیه_رجبی🏴
Mahmood.karimi.Gardo.Khak.Mibinam.Ro.Saret(128).mp3
7.34M
♫♪گرد و خاک میبینم روی سرت
محشر کبری شد دورو برت♬♫♪
♬♫♪رد پاها مونده روی پرت
خون و خاک و اشک رو چشات گِل شده♬♫♪
♬♫♪زخم تشنگی رو لبات گُل شده
برات ای ماه بی بدل چه بلایی شد این عجل♬♫♪
عسل لبهات خاکی اند عجل احلی من عسل
♫♪.ılılıll|̲̅̅●̲̅̅|̲̅̅=̲̅̅|̲̅̅●̲̅̅|llılılı.♫♪
گرد و خاک میبینم روی سرت
♬♫♪محشر کبری شد دورو برت
رد پاها مونده روی پرت♬♫♪
♬♫♪خون و خاک و اشک رو چشات گِل شده
زخم تشنگی رو لبات گُل شده♬♫♪
♬♫♪ساعتی پیش بودی توو حرم و
رو عبا آوردی اکبرمو دیدی حال زار خواهرمو دخترمو♬♫♪
♬♫♪انقده بلا به سرت اومده که به سر زنون پدرت اومده
دیگه خونین و پرپری حالا هم قد اکبری♬♫♪
♬♫♪توی آغوشم زیر لب داری اسمم رو میبری
خون و خاک و اشک رو چشات گِل شده♬♫♪
زخم تشنگی رو لبات گُل شده
♫♪.ılılıll|̲̅̅●̲̅̅|̲̅̅=̲̅̅|̲̅̅●̲̅̅|llılılı.♫♪
زینبم این بوی پیرهن یوسف رفته از دست منه
♬♫♪زینبم میبینی این حسنه این حسنه این حسنه
بی رمق صدا میزنه یا حسن این امانت حسنِ یا حسن♬♫♪
♬♫♪رو زمین انداخت دشمنش روی جسمش تاخت دشمنش
به خداوندی خدا که به تیغش باخت دشمنش♬♫♪
♬♫♪یا حسن تو شونه باورمی یا کریم امید آخرمی
یا غریب یا مظلوم بی حرمی بی حرمی بی حرمی♬♫♪
♬♫♪مثل کربلا حرم و مرقدت باز بنا میشه ضریح و گنبدت
یه روزی توو صحن و سرا کنار اون گل دسته هات♬♫♪
همه مون سینه میزنیم برای آقا زاده هات
───|✦✦✦|───
Mahmoud Karimi - Delam Be Yade Haram Ta Karbala Rahie [SevilMusic].mp3
4.6M
دلم به یاد حرم تا کربلا راهی ✹╱✹
میخونه تو قتلگاه زیارت ناحیه ✹╱✹
فرقه بالسیوف فرقه بالرماح ✹╱✹
جدم و میزدن گوشه قتلگاه ✹╱✹
وای حسین، وای حسین✹╱✹
زمان خون گریه هات درست دم مغرب ✹╱✹
روضه بر گشتن یه اسب بی صاحب ✹╱✹
فرقه بالسنان فرقه بالحجر ✹╱✹
جدم و میزدن بی کس و بی سپر ✹╱✹
با پرچم انتقام فاطمه العجل ✹╱✹
مرور میشه روضه ها دوباره از روی تل ✹╱✹
فرقه بالسهام فرقه بالعصا ✹╱✹
جدم و میزدن کوفیا بی هوا ✹╱
❣﷽❣
🔶#روضه_امام_حسین_ع 4
🔷#روضه_هفتم_امام_حسین_ع
🔷#دفتری_امام_حسین_ع 4
❣بر چهرهٔ قرصِ ماه مهدی صلوات
❣بر عطر خوش نگاه مهدی صلوات
❣برندبه های جمعه های منتظران
❣بر خاک ره سپاه مهدی صلوات
🌿#السلامعلیکیااباعبدالله
🌿#یاحسین3
🌟مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا
🌟گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا
🌟در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک
🌟می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا
🌟دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه
🌟بشنوم در گوشهٔ مقتل صدای فاطمه
🌟دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل
🌟با سرشک دیده سقایی کنم در کربلا
🌟عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین
🌟تا برات کربلایم را کند امضا حسین
🌟با همین پروندهٔ سنگین و این بار گناه
🌟می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین
💥#یاحسین3
♻️ گفت برادرم از دنیا رفت
دو سه شب از مرگش..
یک شب تو خواب دیدم خیلی گرفتاره.. خیلی ناراحته..
از خواب بیدار شدم
خیلی ناراحت شدم. یکی دو شب گذشت. دوباره خوابشو دیدم..
دیدم تو ناز و نعمته... گفتم: برادر! چه شد یک دفعه حال و روزت خوب شد؟ گفت: دیشب خانمی رو
تو قبرستان دفن کردند..
خدا بخاطر اون زن عذاب رو از همه اهل قبرستان
برداشت. گفتم: این زن کیه؟؟
گفت: عیال استاد اشرف آهنگره
گفتم: مگر این زن چه کرده؟ گفت: نمی دونم؛ همین قدر بهت بگم..
این خانم اینقدر مهمه.. که از سر شب تا به صبح امام حسین(ع) سه مرتبه اینجا به دیدنش اومده
🔅#یااباعبدالله
میگه صبح از خواب بیدار شدم. اومدم به بازار آهنگرا ،دیدم یکی از مغازه ها بسته است.
گفتم: این دکان کیست؟ گفتند:دکان اشرف آهنگره گفتم: چرا بسته است؟
گفتند: خانمش از دنیا رفته..
میگه من هم مثل بقیه برای تسلیت رفتم پیش اشرف آهنگر..
میگه وقتی خلوت شد گفتم: آقا! خانمت کربلا رفته است؟ گفت: نه.
گفتم: خانمت روضه خوان امام حسین ع بوده؟ گفت: نه.
(گفت: آقا! به خانم من چه کار داری؟اینا چه سوالیه میکنی) گفتم: یک خواب عجیبی
دیدم..جریان را نقل کردم تا جریان را گفتم،، گفت: درست خواب دیدی
گفتم: چرا گفت: خانم من فقط یک برنامه داشت. مقید هم بود..صبح که نمازشو میخوند، می اومد زیر آسمان بالای بلندی رو به قبله می ایستاد و سه مرتبه صدا میزد..
السلام علیک یا ابا عبدالله!
زیارت عاشورا میخوند..
(پول نداشت کربلا برود.. کار دیگری هم نمی توانست انجام بدهد دست به سینه به امام سلام میداد)
آقا جان قربونت برم آقا تو به یاد من بلشی ولی من یادت نکنم آقا ؟
🌺#صلاللهعلیکیااباعبدالله
⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا..
شب/روز هفت ابی عبدالله...
روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر..
دسته گل میارن..عکس بابارو میارن .
زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند
(عزاداری میکنند سبک میشن)
⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...به هر بهانه ای کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند..
غذا میخوان کنک میزنند..
بابارو میخوان کتک میخورند..
⏹الهی غریب نشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی..
چه کشیدند یتیمان حسین ع
چه کشید بی بی زینب س
💔امان از دل زینب
💔چه خون شد دل زینب
✔️(هر روضه ای میشه خوند)✔️
صدا زد...
◼️بهسویشاموکوفهامچه ظالمانه میبرند
◼️نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
◼️سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران
◼️نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند
⬅️عصر روز یازدهم عمر
سعد دستور داد یک عده عرب اومدند محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد:
حالا برید زن و بچه هارو سوار کنید. تا جلو اومدند که زنها را سوار کنند،
بی بی زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. ما به شما نامحرمیم. کنار بروید..
بی بی همهٔ زنها و بچه های اهل خیمه رو سوار ناقه کرد..
نوبت رسید به عمه سادات زینب..
بمیرم اومد سوار ناقه بشه هر چی دورو بر خودشو نگاه کرد..دید محرم نداره..
صدا زد..
(#دشتی)
⚫️کجایید ای هواداران ببینید محمل زینب
⚫️که بر باد فنا رفته بساط محمل زینب
⚫️کجایی ای علی اکبر، شبیه روی پیغمبر
⚫️کجایی ای علمدارم، ضیای چشم خونبارم
یه وقت دیدند بی بی زینب س صدا زد: وا غربتاه.. وا
حسیناه..ای داد از غریبی..
☑️خواهره دیگه... کنار جنازه برادره اگر گریه نکند چه کنه..
جا داشت یک عده بیان بی بی رو
دلداری بدن..بهش تسلیت بگن..
از کنار بدن برادر بلندش کنند..
چه کردند؟
بمیرم زینب را کتک زدند..
با تازیانه...
💔امان از دل زینب
💔چه خون شد دل زینب
هر چقدر ناله داری به سوز جگر زینب کبری س سه مرتبه ناله بزن بگو
🌹#یا_حسین
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🎆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🎆
.
کلیم اگر دعا کند، بی تو دعا نمی شود
مسیح اگر دوا دهد، بی تو دوا نمی شود
اگر جدائی اوفتد، میان جسم و جان من
قسم به جان تو! دلم از تو جدا نمی شود
گریه اگر کنم همی، بهر تو گریه می کنم
ورنه زدیده ام عبث، اشک رها نمی شود
گرد حرم دویده ام، صفا و مروه دیده ام
هیچ کجا برای من ،کرب و بلا نمی شود
کسی که گشت گرد تو ،گرد گنه نمی رود
پیرو خط کربلا، اهل خطا نمی شود؟
عمر گذشت، وانشد، راه زیارتت به من
حاجت این شکسته دل، چرا روا نمی شود؟
جز سر غرق خون تو، که شد چراغ قافله
رأس بریده بر کسی، راهنما نمی شود؟
ای بدن تو غرق خون! وی سر و روت لاله گون!
با چه خضاب کرده ای؟ خون که حنا نمی شود
کرب و بلا و کوفه شد، سخت به عترتت ولی
هیچ کجا به سختی، شام بلا نمی شود
چوب به دست قاتلت، سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در، طشت طلا نمی شود
سوز درون (میثمت) بوده شراری از غمت
ورنه زشعرش این همه، شور به پا نمی شود
شاعر: غلامرضا سازگار
#شهادت
#حضرت_ابالفضل_ع
#دستگاه: همایون
مداح:
حاج محمود کریمی
🏴🏴🏴🏴🏴
وقت جُدایی رسید ، بادِ مخالف وزید،
از شَرر داغ تو ، پشتِ برادر خمید
پُشت و پناهم شِکست ،
پشت سِپاهم شکست
فاطِمه در کربلاست ،
عَلقمه در خون نشست
(از جانِ خود سیرم ای خدا ،
من بی او میمیرَم ای خدا)
اهل حرَم ناله کنان با مادرم ،
تو هم رَفتی حالا که من بی لَشکرم
🏴میر و عَلمدار من، یوسف بازار من ،
ماه سپاهِ حسین، یار وفادار من...
اهل حَرم بی قرار خَسته و چشم انتظار ماه حرم ، در کسوف مانده در این شامِ تار
ای یل ام البنین، گِریه من را ببین ، 😭
من چه کنم تا که تو، پا نَکشی بر زمین
😭😭
دریای خون گشته عَلقمه ،
دنبالت آمَده فاطمه!
در این غُربت سایه ی تو رفت از سرم ،
تو هم رفتی حالا که مَن بی لشکرم
🏴(میر و عَلمدار من، یوسف بازار من ،
ماه سپاهِ حسین، یار وفادار من...
🏴
اهل حَرم ناله کنان با مادرم ،
تو هم رَفتی حالا که من بی لَشکرم
العطش کودکان هِلهله دشمنان ،
ولوله ی کاروان بر لبَم آورده جان!
وقت جِسارت شده نوبت غارَت شده ، خواهرَت آماد بند اِسارت شده😭
جانَم را آوردی بر لبَم ،
داداش
من فکر فردایِ زینبم،
حُسین
حسین
حُسین ....
🏴🏴🏴🏴🏴
#تمـام_ملـک_خـداونـد ..
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس حاج سید محمد جوادی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
تمـام ملـک خـداونـد غـرق مـاتـم توست
فقط نـه مـاه محـرّم زمــان محـرم توست
بهشت و حور و قصـورم تویی امام حسین
هـزار شکر کـه در سینهام فقط غـم توست
*چشم بهم زدیم شبِ هفتم محرم رسید .. شبِ هفتم دیگه روضه خوان نمی خواد از امشب دبگه آبُ رو به خیمه ها بستن .. یه سال صبر کردی شبِ هفتم برسه .. علی لای لای ..*
غـم تـو را نفـروشـم بـه ثـروت دو جهــان
چه اعتناش به درهم کسی که درهم توست
*از امشب دیگه عباس خجالت میکشه .. از امشب همه چشما به دست اباالفضلِ ...
بشتاب ای عموجان درخیمه قحط آب است
اصغر فتاد مدهوش در دامن رباب است
شد آب اگر میسّر اول بده به اصغر
این طفل شیخواره از تشنگی کباب است
حسین ....
نفس هات مثل آتیشِ علی جون
گلویِ نازکُ لب هات کبابه
چی میشه رویِ دستِ من بخندی
که اشکت باعث مرگ ربابه
میخونم از چشم بابا بعید برگرده عمو
*وقتی بچشو رو دست گرفت بلند بلند خندیدن بهش.. گفتن ببین کارش به کجا رسیده بچشو رو دست گرفته اومده ..
آتش به جانِ باغِ یاس افتاد
اربابِ ما به التماس اُفتاد ..
علی لای لای .. گلوم لای لای ..*
ببینید رویِ دستم بیقراره
سراغ آبُ با چشماش میگیره
همه درنده ها سیرابند اما
داره از تشنگی بچه م میمیره ..
حرمله میگه من میخوام سراز تنش جدا کنم
وقتی که پرپر میزنه من باباشو نگاکنم
یجوری حرمله زد با سه شعبه
سر ناز تو رویِ دوشم افتاد
صدای شیونی از خیمه اومد
گمونم مادرت تو خیمه جون داد
مانده ام سنگ روی سنگ چرا بند شده
شمر از دیدن این صحنه چه خرسند شده
سر شش ماهه به یک پوست فقط بند شده
حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت
علی جانم .. خدا به دلِ آقامون چی گذشت .. گوش تا گوش پاره شده حسین دید بچه داره دستُ پامیزنه .. صبر کرد گفت دیگه جون داد تموم شد چندقدم رفت دید دوباره داره بال بال میزنه .. راوی میگه هیچ وقت حسینُ تو این حال ندیدم چندقدم طرفِ خیمه میره .. هی دوباره برمیگرده طرف میدان .. هی میگه خدا چه کنم .. جواب ربابُ چی بدم .. (میدونی چرا برمیگشت؟) تا میرفت طرف خیمه میدید یه خانم منتظره ..هی میگه الان بابام داداشمُ میاره .. داداشم دوباره لبخند میزنه .. دوباره تو خیمه دورش میشینیم ..
بده فرصت پر قنداقۀ تو باز کنم
سخت جان میدهی ای راحت جانم پسرم
با وجودی که کنم قبر تو یکسان با خاک
باز هم جانِ تو بابا نگرانم پسرم
آوردش پشت خیمه با غلافِ شمشیر یه قبر کند .. گفت زودی دفنش کنم رباب نبینه اگه رباب ببینه گوش تا گوش پاره ست طاقت نمیاره .. همچین که قنداقه خون آلودُ تو خونۀ قبر گذاشت رفت خاک بریزه عمه جان زینب هی میگه مهلاً مهلاً یابن زهرا .. داداش صبر کن رباب داره میاد .. چند قدم میاد رو خاکا میشینه هی میگه پسرم برات آروزها داشتم .. یکیشو بگم :
آرزویم همه این بود زبان باز کنی ..
ابی عبدالله خانم زینب رباب رسیدن ، حسینی که تا الان عجله داشت خاک بریزه رو قنداقه.. حالا تعلل میکنه ؛ زینب گفت داداش تا حالا عجله داشتی؟.. حالا تعلل میکنی.. گفت زینب یه نگاه کن بچه م هنوز داره میخنده .. چشماش بازه داره میگه بابا جوابی دادی بهم...گفت :
گلایه زیر لب از تیر دارم
بیا پایین ز نیزه شیر دارم
دو دستم را به زیر آب بردم
حلالم کن نبودی آب خوردم
آواره ام میانۀ هر شهر کرده ای
آبت نداده ام نکند قهر کرده ای
*بزار از خرابه نشین بگم اینم برا پدر مادرامون .. تو خرابه رباب دستایِ خالیشُ تکون میداد میگفت :
عمه زینب پس علی اصغر کجاست ؟..
جای دستش مانده رویِ گردنم ..
انگشتر بابا به یادش مانده بودُ
تا دید دست ساربان زد زیرِ گریه
وقتی که دستش برلب خشک پدر خورد
با دیدن او حرمله زد زیر خنده
شب هفتم محرم
اینجا چقدر دور و بَرَم داد میکشند
اُفتاده هر کجا گذرم داد میکشند
از نیزه دارها که توقع نداشتم
طفلانِ شام هم به سَرَم داد میکشند
بر میخورَد به من،چقدر بر سرِ رباب
تا ناله میکند پسرم داد میکشند
تقصیر من که نیست عمو روی نیزه نیست
عمه بگو که بی خبرم داد میکشند
با این طناب حق بده من هم زمین خورم
وقتی نمیشود بپرم داد میکشند
میمانم از مسیر که قدری نفس کشم
تا تیر میکشد کمرم داد میکشند
این چشمهای خیره به یک نقطه را ببین
خود را نمیشود بِبَرم داد میکشند
زنجیر میکشند کمی داد میکشم
چسبیده است روی پرم داد میکشند
بر نیزه بودی و دل من رفت عمه گفت
آهسته تر بگو پدرم ، داد میکشند
بابا نمی شود که بخوابیم میپریم
هِی وقتِ خواب رویِ سرم داد میکشند
حسن لطفی
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_کوفه
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
نزدیک دروازه رسیدم تا... دلم سوخت
خیلی میان این شلوغیها دلم سوخت
اوباش شهر کوفه دورم را گرفتند
در بینشان بودم تک و تنها دلم سوخت
وقتی کنیز سابقم نان دست من داد
چیزی نگفتم به کسی اما دلم سوخت
اینها که میخندند من را میشناسند
از چشم های آشنا آقا دلم سوخت
هرجا سرت را روی نی دیدم دلم ریخت
دیدم سرت را زیر دست و پا دلم سوخت
پیرزنی که با عصا بر پهلویم زد
هی ناسزا میگفت بر زهرا دلم سوخت
دارند عبایت را حراجی میفروشند
پس بیشتر از هرکجا اینجا دلم سوخت
زندانی کوفه شدم چشم تو روشن
دیدی همینکه جای خوابم را دلم سوخت