.
#امام_حسین علیهالسلام
#مصائب_اسارت
#حسن_شیرزاد✍
ای چاره ساز مردم عالم حسین جان
آرام قلبهای پر از غم حسین جان
باب نجات مردم درمانده از گناه
شرط قبول توبۀ آدم حسین جان
خواندیم آیه آیه غمت را و سوختیم
تفسیر سرخ سورۀ مریم حسین جان
فرصت کم است روزی چشم مرا بده
آقای گریههای دمادم حسین جان
جان تمام مرثیه خوانان فدای تو
ای شور روضههای محرم حسین جان
در پایروضههایتو،جان،نذرکوچکی است
ما را ببخش بابت این کم، حسین جان
افتادهای میانۀ گودال روی خاک
تسبیح دانه دانۀ درهم حسین جان
بر روی نیزههای غریبی چه میکنی
خورشید نسلهای مکرّم حسین جان
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#توسل
#غلامرضا_سازگار
عرش زیر علم توست اباعبدالله
فرش خاک قدم توست اباعبدالله
نه فقط دشت جگر سوختۀ کرب و بلا
همه عالم حرم توست اباعبدالله
آنچه داریم و نداریم خدا می داند
ذرّهای از کرم توست اباعبدالله
مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزّت ما
همه مرهون دم توست اباعبدالله
شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی
دل ما وقف غم توست اباعبدالله
به خدایی خداوند دو عالم سوگند
گریۀ خلق کم توست اباعبدالله
تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل
حرم محترم توست اباعبدالله
دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی
قامت کوه خم توست اباعبدالله
«میثم» ازخویشچهدارد کهبهوصفت آرد
هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله...
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#توسل #کربلا
#علی_ذوالقدر✍
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین
ماند هَل مِن ناصِرَت بیپاسخ اما بارها
آمد از کربوبلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین
کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه میفهمم چرا
در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین
عاشقیگفت آنچه میخواهد دلتنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا... گفتم حسین...
«.
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
➖➖➖
عرشیان دور سر زهرا فقط پر می زنند
بهر مستی از شراب ناب کوثر می زنند
معنی آب حیات آب وضوی فاطمه ست
خضر و عیسی نیز از این باده ساغر می زنند
آسمانها موقع سجده به ذات کبریا
با توسل بوسه بر جا پای کوثر می زنند
هرچه خیرات است در عالم ز خیر فاطمه ست
خیرهای عالم از خیرالنسا سر می زنند
مثل سلمان باش در عرض ادب بر فاطمه
چون که سلمان ها همیشه با وضو در می زنند
در مدینه شأن زهرا را ولی نشناختند
با تبر بر ریشه ی یاس پیمبر می زنند
باغ را آتش زدند و یاس بین شعله سوخت
شعله با این کارها بر عرش داور می زنند
تا که می بینند زهرا آمده در پشت در
بی ادب ها، بی وضوها با لگد در می زنند
بدتر از این موقعی که در به شدت باز شد
خانمی را پیش چشم خیس شوهر می زنند
هرچه میگوید نزن نامرد! بارم شیشه است
حضرت صدیقه را از بغض، بدتر می زنند
تازه بعد از اینهمه ظلم و جفا بر فاطمه
می نشینند و فقط طعنه به حیدر می زنند
مادرسادات دارد می رود از خانه و
اهل عالم در غمش بر سینه و سر می زنند
#مهدی_نظری
➖➖➖
.
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_حماسی
بسیار زیبا 👌
« دست آورد انقلاب »
ما اگــــــر اکســــــیر امنــیّت به دست آورده ایم
این گهر در سایه ی وحـــدت به دست آورده ایم
ما اگـــــر دهـها هــــــزار آزاده قــــربان داده ایم
در عـــوض میــراث حــرّیت به دسـت آورده ایم
این همـان ایـــرانِ ویران است کز کـف رفته بود
غصه ها خوردیم، کین دولت به دست آورده ایم
یادمان باشد که ما در بهمــــــن پنجــــاه و هفت
این امانت را به چـــه قیمـت به دست آورده ایم
یک طـرف اشـــــرار عـالم بود و ایران یک طرف
خون ز رگها داده و عــــزت به دســت آورده ایم
هست اگــــــر ایــران مدافــــــع از حریم اهلبیت
گوید ایذا دیـده و عبـــــرت به دسـت آورده آیم
بی طرف باشـیـم اگـــر امــــــروز در ســوریه ما
گو به فــردای وطن حســرت به دست آورده آیم
عاشــقی در زینبــیه جـــــان شــنیدم داد وگفت
مرگ بر( النُصره) ما نصــرت به دست آورده آیم
مـــــــرگ بر وهــابـــیان و ننـگ بــر ال ســــعود
مابُریده زین فِــرَق، صـولت به دست آورده آیم
کشــــــور ما، ملـت ما، بیمــــــهُ عــــباسی اند
منزلت زآن مرد با غـیــــرت به دسـت آورده آیم
ای امانــــت دار بیــــت المــال را غـــــارت مکن
ما به اشــک وآه این ثروت به دســت آورده ایم
"شکر نعمــــت نعمتــت افـــــزون کـند" آری بگو
ما کشیده زحمت و رحمــت به دست آورده ایم
ما هـمـــه مدیـــــون آن بنیــانگــــزار نهضـــتیم
کز دمش پیروزی نهضــت به دســـت آورده ایم
باهــــنر ها و رجــــایی ها و چـــــمران ها اگــر
رفته اند انگیزه ی همـــــت به دسـت آورده ایم
طالقانی ها، بهشتی ها، رجـز خـــوان ها، زبان
بسته اند و ما دل و جرئت به دســت آورده ایم
یاد ســــــرداران گمــــنامان ومظلومــان بخیـــر
ما ز یُمن خونشـــان حشمت به دست آورده ایم
نقـش بســــــته در دلــم تصـــــویر یاران امــام
مدعـی سنـگم مزن حجّــــت به دست آورده ایم
هاشــمی رفـــت و به دل غمهـــای کهنه تازه شد
باز بهـر درد دل فـــرصــت به دســـت آورده ایم
هــم دل و همــــــرزم و همگام مقـام رهبــــــری
گر چه رفت اما از اوشوکت به دست آورده ایم
باز ایــــران وحـــدتش را بر رخ دنــــیا کشـــید
ما گل وصلت از این فــرقت به دست آورده ایم
عاشـــق دیرین در آغـــــوش امـامــــش آرمــید
گفت ما این وصل با زحمت به دست آورده ایم
مکــــــر خنّاســـان نکرد او را ز مولایــــش جدا
ما ز طوفان زمان حکمـــت به دست آورده ایم
هاشمی زنده است آری چـون ولایت زنده است
با ولایــت ما بسی قــدرت به دســت آورده ایم
گو «کلامی» خواهد آمد مهدی و خواهیم گفت
شکـر یزدان را ، ولی نعـمت به دست آورده ایم
شعر:استاد کلامی زنجانی
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
|⇦•علی پناه همه خَلق و تو...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حنیف طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
علی پناه همه خَلق و تو پناه علی
میان کوچه تویی یک تنه سپاهِ علی
علی کنار تو قد راست می کند یعنی
وجود حضرت تان بوده تکیه گاهِ علی
حکایت تو و حیدر، حکایت عشق است
علی برای تو خورشید شد، تو ماهِ علی
همین یکی دو سه روزه نبوده قصۀ عشق
به سمت فاطمه بود از ازل نگاهِ علی
اگر چه راه هدایت، صراط صدقِ علی ست
همیشه سمت تو بوده مسیر و راهِ علی
میان شعله و آتش به فکر حیدر بود
نگفت: آهِ دلِ من، که گفت: آهِ علی
چراغ خانه ی حیدر! بیا و رحمی کن
به ناله های علی، به شبِ سیاهِ علی
علی کنار تو جان می دهد، نه در کوفه
نجف که نیست، مدینه است بارگاهِ علی
#شاعر حسین ایزدی
نماز عصر و دلِ گرم مسجد و منبر
چه لحظه های خوشی بود نزد پیغمبر
در این میانه کسی درب آسمان را زد
صدا زدند از آن سو که سائلی آمد
رسید سائل پیری که فقر توشش بود
و کیسه ای که پر از عشق روی دوشش بود
لباس پاره ای از بَزم خاک بر تن داشت
و منتی که ز لطف خدا به گردن داشت
رسید و حضرت خورشید احترامش کرد
و قبل از این که سلامش کند سلامش کرد
اَلا رسول خدا من گرسنۀ نورم
من از تنعّم خورشیدِ آسمان دورم
برهنه پوش صفاتم لباس می خواهم
فقیر خانهٔ ذاتم اساس می خواهم
نبی که منتظر امر آسمانش بود
کنار آینه لبخند زد سپس فرمود:
خودم که هیچ ندارم به دست تو بدهم
پیاله ای به دو دستِ اَلست تو بدهم
ولی تو را به همان خانه می فرستم که
خدا سپرده کلیدش فقط به دستم که
کلید دار و نگهدار خانه من باشم
و شرط اصلی این رفت و آمدن باشم
برو به سمت همان خانه که پر از راز است
برو به سمت دری که به مسجدم باز است
چه خانه ای که از آن سرنوشت می ریزد
و لحظه لحظه از آن جا بهشت می ریزد
برو به خانۀ زهرا که عرش من آن جاست
که گنج های خدا دستِ دخترم زهراست
نگاه سائلِ خورشید سمت ماه افتاد
برای درک شب قدر خود به راه افتاد
همین که بر در خانه رسید زانو زد
برای اذن گرفتن به مرتضی رو زد
سلام اهل خدا؛ خانوادۀ توحید
سلام اهل و عیال گرامی خورشید
سلام ریشۀ هستی؛ سلام علت من
سلام علت اصلی امر خِلقت من
سلام سایۀ لطف همیشه بر سر من
سلام مادرِ شیعه؛ سلام مادر من
برهنه پوش صفاتم لباس می خواهم
فقیر خانۀ ذاتم اساس می خواهم
کرامت از در و دیوار خانه اش می ریخت
برای شیعه دل مادرانه اش می ریخت
دوباره کوثر رحمت به جوش می آید
صدای بخشش خانم به گوش می آید
دوباره آیۀ انفاق می زند لبخند
به دست سائل خود داده است گردن بند
نگاه سائل خورشید مات و حیران شد
هوای شوق وزید و مدینه باران شد
در آسمان خجالت به پای ماه افتاد
به سمت مسجد خورشید باز راه افتاد
سلام حضرت خورشید؛ روز عید شده
شب سیاه من امروز رو سپید شده
دل زمینی من در تلاطم افتاده
ببین که عرش چه در دست فرش خود داده
دوباره ابر به چشمان آفتاب نشست
هوای گریه وزید و دل مدینه شکست
دوباره زیر لبش سِرّی از مگوها گفت
دوباره پیش همه هی فدا ابوها گفت
هوای شرجی مسجد و نم نم باران
و گریه های پر از بیقراری سلمان
زمین ترنمی از جنس مادرانه گرفت
که بغض غیرت عمارها زبانه گرفت
که ناگهان به نبی گفت غیرتِ عمار
اگر اجازه دهی می خرم به صد دینار
خرید زیور عرش اِله را اما
روانه کرد دوباره به خانۀ زهرا
به غیر از این که گوهر را به نام خانم کرد
غلام بیتِ خودش را غلام خانم کرد
چگونه غیرت عمار طاقتش شد کم
که دید زیور خانم به دست نامحرم
ولی چگونه شد آن روز حال و روز علی
که دید روی زمین گوشواره ای نیلی
دو گوشواره عرش خدا به خاک افتاد
و مرتضی وسطِ کوچه داشت جان می داد
خودش نوشت: چنان ضربه ای زدم با دست
که یاس یک طرف افتاد و گوشواره شکست
دو گوشواره که دیگر کسی ندید آن را
گذشت؛ کرببلا یک نفر کشید آن را
#شاعر : رحمان نوازنی
14000923-taheri-roze-1.mp3
4.3M
|⇦•علی پناه همه خَلق و تو...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حنیف طاهری•✾•
#ولادت_حضرت_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
شهر مدینه/بوگون دوباره/رشک جناندی
مولودپاک/دختر شاهِ/جهانیاندی
خجالتیندن/گلشنده هر گُل/بوگون سولوبدی
شأنینده بسدی/حیدره بو قیز/زینت اولوبدی
غملریزه خاتمه گلدی
دخت علی عالمه گلدی
من نجه تعریف ایلیم چون
نایبه ی فاطمه گلدی
«لطف ایلیوب خالق یکتا
گوزلرون آیدین اولا زهرا»
ایدوبدی روشن/بیت ولانی/بو ماه اَنور
گلوب جهانه/بوقیز اولا تا/حسینه یاور
پای ویروب ا.../خیرالنسایه/بیرگل زیبا
آقام حسینه/گلوبدی غمخوار/زینب کبری
منبع احسان و سخادی
گل آدی هر درده دوادی
تذکره وی ایلیر امضا
شیر زن کرب و بلادی
«لطف ایلیوب خالق یکتا
گوزلرون آیدین اولا زهرا»
عشقین یولوندا/دوشر بلایه/بودخت حیدر
غم وبلانین/شجاعتیله/قدین خم ایلر
دخت بتولون/صبرینه ایّوب/حیران قالوبدی
صبراوزی درسین/زهراقیزیندان/اوّل آلوبدی
جودو سخاده بی بدل دی
دختر فاطمه گوزل دی
بیله باجی جهانه گلمز
عشقی اورکلرده مثل دی
«لطف ایلیوب خالق یکتا
گوزلرون آیدین اولا زهرا»
قلبیمده واردی/شور تولّا/به عشق زینب
قسمت اولیدی/دوباره باهم/دمشق زینب
گوزل مزاری/ داعش الیندن/اولوبدی آزاد
(بیکَس) اودور کی/یازور ترانه/اولوبدی دلشاد
یا رب اَله دوشوب بهانه
لطف ایله بو اهل جهانه
ظهور صاحب الزمانی
شیعه لره ویر عیدیانه
«لطف ایلیوب خالق یکتا
گوزلرون آیدین اولا زهرا»
مهدی عبادی
#مولودی_حضرت_زینب_س
#مدح
┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅
"شبی كه مطلع مهر از، طلوع زینب بود
فروغ روز نشسته، به دامن شب بود
هزار رود نواگر ز كوثر و تسنیم
روان به خانهٔ زهرا، به بوی زینب بود
هزار چشمۀ خورشید، از كرانۀ شب
دمیده از دل مهتاب و چشم كوكب بود
شكوفهبار لب مرتضی به باغ دعا
ستارهریز دم مصطفی، به یا رب بود
شراب نور ز خمخانۀ سحر، جوشید
كه جام سرخ شقایق، ز می لبالب بود
اگرچه «زینِ اَب» او را نهاد نام، رسول
خدای داند، كاو زینت «اُم و اَب» بود..."
🔸شاعر:
#استاد_سید_رضا_موید
┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅
سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
اگه دل توی سینه دارین
اگه عاشق و بیقرارین
فاطمه دوباره اومده
گل و گلدون یاس بیارین
هرکی رفت مدینه بختش بلنده
به گهوارهء زینب دل میبنده
چقدر زیبا و زیباس وقتی زینب
حسینش رو که میبینه میخنده
اگه هستی اگه مستی بگو زینب یازینب
مدد زینب یا زینب ۲
اگه با عشق همدستی بگو زینب یازینب
مدد زینب یا زینب ۲
مدد یازینب کبری مدد یا زینب یا زینب
مدد زینب یا زینب ۲
بیقرار حسین اومده
کَس و کار حسین اومده
ملیکهء سرای علی
آره یار حسین اومده
واسهء داداشش آروم جونه
بَدل نداره هست یکی یه دونه
مثه کوه پشت داداشش وا میسته
بتا رو سر جاشون مینشونه
مثل بارون مثه مجنون بگو زینب یازینب
مدد.......
تا داری توی جسمت جون بگو زینب یازینب مدد......
مدد یا زینب کبری مدد یا زینب یا زینب
می مونه عقده رو جیگرم
اگه اسمشونو نَبرم
همه کف بزنید بجای
شهدای دفاع حرم
بیدارشید آی بی ریشه های خُفته
نگید کی دیده و نگید کی گفته
شهید دادیم ولی دیدید نزاشتیم
رو ضریح خانم یه خط بیفته
جای شهید همدانی بگو زینب یازینب مدد
زینب ....
با قاسم سلیمانی بگو زینب یازینب مدد
زینب