eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
(عج) صدای پای کسی از بهشت می آید خدای عاطفه و سرنوشت می آید و عطر یاس حسینی سرشت می آید کسی که ناحیه ها را نوشت می آید به صورتش جلوات پیمبری دارد میان حنجره اش صوت حیدری دارد شب تولدش آغاز عاشقی می شد ترانه ساز، گل سرخ رازقی می شد نوید آمدنش صبح صادقی می شد بخوانمش چه؟، که قرآن ناطقی می شد به روی دوش پدر هم سخن وری می کرد به گاهواره اش از خلق، دلبری می کرد رسید و از دل بابا گرفت غم ها را رسید و چشم ترش آفرید دریا را رسید و رنگ خدا داد اهل دنیا را رسید تا که کند زنده یاد زهرا را رسید و از قدمش باغ ها شکوفا شد رسید و سبزترین سبزپوش زهرا شد ستاره های بهشتی به پاش می ریزد سبد سبد گل یاس از نگاش می ریزد نگاه فاطمه از خنده هاش می ریزد فرشته بال و پرش را، به راش می ریزد رسید و با قدمِ خود بهار را آورد به دست کوچک خود ذوالفقار را آورد ملائکه همه جمعند دور بالینش دل از عشیره برد خنده های شیرینش به غیر راه خدا نیست شیوه ی دینش مرام حضرت زهراست رسم آیینش سبد سبد گل نرگس نثار پاهایش چه ناز خواب شده در کنار بابایش کمال مرتضوی می چکد ز رخسارش تمام خلق زمین و زمان گرفتاری و انبیا همه شاگرد درسِ رفتارش هزار میثم تمار، بر سر دارش دمیده از نفسش آهِ صورِ اسرافیل و بالش سرش از بالهای جبرائيل به دست حیدری اش زهره و زهل دارد چه قدر بر لب شیرین خود عسل دارد صفات بارزی از رب بی بدل دارد که جبرئیل به وصفش دو صد غزل دارد گشود لب به سخن لا اله الا الله محمد است رسول و علی ولی الله عجب نگاه ملیحی به چهره اش دارد عسل نه، از لب او عطر یاس می بارد به باغ فاطمه بذر بهشت می کارد اگر که پرده ز رخسار خویش بردارد نهیبِ آتش دوزخ که سرد می گردد نفس به سینه گرفتار درد می گردد اگرچه خُلقِ نکویش به مصطفی رفته فصاحت و جبروتش به مرتضی رفته به صبر و حلم و بلاغت به مجتبی رفته خلاصه رفته به زهرا که تا خدا رفته کرشمه های نگاهش دل از پدر برده و مُهرِ سوره ی کوثر به بازویش خورده خدا صدای علی را به حنجرش بخشید گناه حیدریون را به خاطرش بخشید طواف کرببلا را به نوکرش بخشید بهشت و هرچه در آن را به مادرش بخشید صفات بارز او را فقط خدا داند و قدرِ لعل لبش را فقط دعا داند مقابل سخنانش سخنوران هیچند به دلبریِ رخش خیل دلبران هیچند به علم و حلم و وقارش پیمبران هیچند به اوجِ بندگی اش هم فرشتگان هیچند که او تمامِ وجودش خدای لم یزل است اساس و پایه ی دینش، اساس و راه علی است خدا شفاعت ما را به دست او داده گناهِ خلقِ بشر را که شستشو داده به ما به خاطر او قدری آبرو داده و تشنه ایم و خدا دست او سبو داده چه می شود که فقط در کنار من باشد گدای او شوم و او نگار من باشد کمی به داغ فراقش دچار کن ما را شبی کنار خودش همجوار کن ما را به بی قراریِ او بی قرار کن ما را به تیر معرفت او شکار کن ما را بگیر پرده ز رویش که مبتلا بشوم قضا شدم به حضورش اگر، ادا بشوم چه خوب بود نگاهش کمی به ما برسد به ما به خاطر زهرا کمی عطا برسد بیاید و قدمِ ما به کربلا برسد بیاید و به حساب دو بی حیا برسد بیاید و به دعایم کمی اثر بدهد به این کبوتر بی بال، بال و پر بدهد رسول و هادی و مشگل گشای عالم اوست فرشته ای به لباس شریف آدم اوست به سيدالشهدا، بانیِ مُحَرم اوست کتاب مقتل علامه ی مُقَرَّم اوست قسم به فاطمه امروز سینه بی تاب است امامِ عصر پیِ کاروان ارباب است ____________________ @navaye_asheghaan
علیه السلام 😭 شب جمعه شب زیارتی ارباب التماس دعا «این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت» هرکجا نام حسین است «همانجاست بهشت» بیرق و پیروهن مشکی و یک عکس حرم در مکانی چو شود جور مهیاست بهشت 🔸شاعر: ____________________ علیه السلام 😭🔹شب جمعه، شب زیارتی ارباب (ان شاءالله ذاکرین بزرگوار حق شعر ادا شود) هر نی فغانِ نایِ تو را در می آورد آوایِ ربنایِ تو را در می آورد با اینکه زنده ای! چه حریصانه نیزه دار دارد لباسهای تو را در می آورد پا بر زمین نکش، که کماندار سنگدل می خندد و ادای تو را در می آورد دارد نگاه ماتِ من از متن تیغ ها تفسیر بوریایِ تو را در می آورد در حیرتم که سنگ به من می خورد، ولی بالای نی، صدایِ تو را در می آورد زخم لبت هم اشک مرا در می آورد هم گریه ی خدایِ تو را در می آورد وقت نماز، افسری از خورجین خویش عمامه و عبایِ تو را در می آورد 🔸شاعر: ___________________ @navaye_asheghaan
431.5K
◾نوحۂ مراسم ختم مادر◾ مرو مادر مرو مادر چه خاکی من کنم برسر مرو ای گرمیِ کاشانۂ من تو بوده ای چراغِ خانۂ من زِ بعدِ تو اسیرِ درد و داغم گُلی بودی که تو رفتی زِباغم مرو مادر مرو مادر چه خاکی من کنم برسر تو بودی تک ستارهِ آسمونم برایت روضۂ مادر بخونم ندارم من بدون تو بهایی به دردِ این دلم بودی دوایی مرو مادر مرو مادر چه خاکی من کنم برسر همه آمال من رفته چو برباد عجب داغی فلک بر قلبِ من داد غم مادر برایم بس گران است غمت سنگین ترین دردِجهان است مرو مادر مرو مادر چه خاکی من کنم برسر شبِ جمعه بیایم بر مزارت بیا یک بارِ دیگر بر دیارت بریزم اشک حسرت برسرِ سنگ فلک بختِ سیاهم را زده رنگ مرو مادر مرو مادر چه خاکی من کنم برسر بهار ما چرا یک دم خزان شد گُلِ گلخانه ام در گِل نهان شد نویسَد(هستی)از آن گُل پرپر بخوانَد(پرویزی)از داغ مادر 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی
311.4K
◾نوحۂ مراسم ختم مادر◾ دست غم زنم بر سر از بهرِ تو ای مادر(2) رفتی و شدم واله و شیدا گردیده شدم اسیر غمها بی تو چه کنم از غم عُظما رفتی به کجا ای گُل پرپر دست غم زنم بر سر از بهر تو ای مادر(2) بی مادری و دلِ شکسته بنگر به منو به حال خسته بین کانونِ بر غمت نشسته سرگشته شدیم ما همه یکسر دست غم زنم بر سر از بهر تو ای مادر(2) ای مادر خوب و نازنینم تا کی رخِ ماهتو نبینم غمگین ترین یتیمۂ روی زمینم ای از گُلِ گلدونه تو بهتر دست غم زنم بر سر از بهر تو ای مادر(2) بر راه تو من دیده بدوزم از داغ تو من دیگه بسوزم گریه شده کارِ شب و روزم کاشکی تو بیای یه بارِ دیگر دست غم زنم بر سر از بهر تو ای مادر(2) بهرِ تو شدم غرقِ مصیبت در سوگ تو میکشم چو محنت (هستی)تو بگو از این مشقّت (پرویزی)بخوان زِ داغِ مادر دست غم زنم بر سر از بهر تو ای مادر(2)
فراق صاحب الزمان (عج) پروانه صفت با غم تو سوخته ام من چشمان دلم را به رَهَت دوخته ام من لطفی کن و من را زِ فِراقت نده آزار جانا تو بیا دست از این فاصله بردار ای عشق ببین بی سر و سامان تو باشم چندی است که دیوانه و حیران تو باشم من سائلم و دست  به دامان  تو هستم بیمار توام ،  چشم به درمان  تو هستم دیدی که سر راه  تو  بر خاک فِتادم بر گِرد رَهَت صورت خود را بنهادم جز خال لب صورت تو در نظرم نیست یعنی که به جز ذکر تو وِرد سحرم نیست مجنونم  و  هر لحظه  گرفتار  تو گشتم خون از مُژه می بارم و من زار تو گشتم مَپسند که از  کوی  تو  آواره  شوم من در راه  رسیدن  به  تو  بیچاره  شوم من گر  رُخ بِنمایی همه جا  یار تو گردم من مشتریِ  یوسفِ  بازارِ  تو گردم ای یوسف گُم گشته ی زهرا  مددی کن حالا  که  به  راه  تو  نشستم نظری کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تا که بودیم نبودیم کسی، کشت ما را غم بی همنفسی تا که رفتیم همه یار شدند، خفته ایم و همه بیدار شدند قدر آئینه بدانیم چو هست نه در آن وقت که افتاد و شکست در حیرتم از مرام این مردم پست این طایفه ی زنده کش مرده پرست تا هست به ذلت بکشندش به جفا تا رفت به عزت ببرندش سر دست آه میترسم شبی رسوا شوم، بدتر از رسواییم تنها شوم آه از آن تیر و از آن روی و کمند، پیش رویم خنده، پشتم پوزخند
بنام خدا تقدیم به جمیع دوستان بالاخص دوستان خوش مرام و بامعرفت **** بکن لبریز خدایا جام یاران بکن شیرن چو شکر کام یاران موانع را خدایا بر طرف کن ملرزان بارالها گام یاران عنایت کن خداوندا خدایا شود پر بارتر ایام یاران هدایت کن جمیع دوستان را که تا زنده بماند نام یاران تو جاری کن خدا باران رحمت سراسر روز و شب بربام یاران منور کن لیالی را بر آنان نباشد تا که تیره شام یاران خدایا فاخرم می خواهم از تو بکن همواره شیرین کام یاران نگاهی کن برآنان در دو عالم بکن خیر ای خدا فرجام یاران "" "" "" گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
بریم نجف یه دل سیر دم ایوون طلا وایسیم و فقط تماشا کنیم و بعد شبونه راه بیفتیم کربلا یه گوشه کنار به ما جا بده ما رم دم ایوونت راه بده یه نجف امشب به ما بده بعدش یه کربلا بده ◤━───┑▽┍━───◥ تنگه دلم برای انگور ضریحت چیکار کنم اینقد ازم دوره ضریحت والا که از دوری دلم میپوسه مولا ◤━───┑▽┍━───◥ کرب و بلا دست تو رو میبوسه مولا علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم حسین ◤━───┑▽┍━───◥ بریم حرم کنار دسته ی پاکستانیا حسابی که سینه زدیم بشینیم فقط ضریح و فقط خوب ببینیم رفقا ◤━───┑▽┍━───◥ خواب و خیال شده کربلا انگار محال شده کربلا فکر نمیکنی بسه دوریمون خب دو سه سال شده کربلا ◤━───┑▽┍━───◥ حق نمیدی بهم اگه کلافه هستم  برای من سخته بگی اضافه هستم اینجوری پیش بره میدونم که میمیرم یه کاری کن برام یکم آروم بگیرم ◤━───┑▽┍━───◥ یه گوشه کنار به ما جا بده ما رم دم ایوونت راه بده یه نجف امشب به ما بده بعدش یه کربلا بده تنگ دلم برای انگور ضریحت چیکار کنم اینقد ازم دوره ضریحت والا که از دوری دلم میپوسه مولا ◤━───┑▽┍━───◥ کرب و بلا دست تو رو میبوسه  مولاعلی جانم علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم یه گوشه کنار به ما جا بده
4_6037165219925462181.mp3
687.5K
پنجاه ساله  با غم عجیـنم پنجاه ساله  غربت نشـینم پنجاه ساله اشكم رَوونه پنجاه ساله  دل غرق خونه پنجا ساله كه روضه ي  مادرم شده قاتلم پنجا ساله كه اشكاي  خواهرم شده قاتلم تو دو سالگي    ديدم سوزوندن درو ضجّه مي زدم    وقتي زدن مادرو دیدم بستن       دست بابام حيدرو اي واي از غريبي ---------------------------------- يادم نميره  دلشوره هامو يادم نميره  فـرق بابامو يادم نميره  طشت پر از خون نعش داداشم   شد تيربارون پنجا ساله كه روزگار  رسونده جونمو بر لبم پنجاه ساله كه هركجا   شريك درداي زينبم مثل خواهرم   بال و پرم حسين بود مثل خواهرم     تاج سرم حسين بود مثل خواهرم   همسفرم حسين بود اي واي از اين غريبي ---------------------------------- ديدم غروبِ  دشت بلا رو ديدم تو گودال  سر نيزه ها رو ديدم كه پيش  چشماي زهرا داداش حسينم  شد ارباً اربا آه از چادراي سوخته   آه از صورتاي نيلي آه از بددهني‌هاشون  آه از كعب ني و سيلي اين روا نبود   بريم ميـونِ اَنظار حقّ ما نبود    اون همه ظلم و آزار جاي ما نبود  بزم شراب و بازار اي واي از اين غريبي
4_6035312199235275760.mp3
612.1K
بند اول: از کوفه تا شام بلا / جونم رسیده بر لبم تو این همه مصیبتا/ منم شریک زینبم برا سر بریده گریه کردم برا مشک دریده گریه کردم منزل به منزل در کنار زینب با قامت خمیده گریه کردم واویلتا واویلتا واویلا بند دوم : از خیمه گاه به قتلگاه/ رسیدم و دلم شکست رو سینه ی برادرم / دیدم یه بی حیا نشست تو قتلگاه افتاده بود امیدم من ناله های مادرو شنیدم حسینمو تو ازدحام گودال به زیر تیغ و تیر و نیزه دیدم بند سوم: اون شب تو ویرونه ی شام / کار من آه و گریه بود دلیل اشک و ناله هام / تشنگی رقیه بود گرسنه بود یه ذره نون نداشتیم مرهم برای زخم پاش نذاشتیم تنش رو با همون لباس پاره با چشم خون میون خاک گذاشتیم