enc_16303124421782791049385.mp3
6.85M
زمان با کسی که دوستش داری زود میگذره
همیشه محرم ها انگاری زود میگذره
مثل یه چشم به هم زدن
تو کربلا قدم زدن
زود میگذره
مثل غروب اربعین
روزای خوب اربعین
زود مگیذره
آره زود میگذره
واسه این آواره زود میگذره
عیبی نداره که زود پیر بشم
خوبه با تو داره زود میگذره
دوست دارم حسین
دوست دارم حسین
https://eitaa.com/joinchat/2402549964Cbf14525d62
یابن الحسن اغثنی
ای نورکردگار م یابن الحسن اغثنی
هستی تو افتخارم یابن الحسن اغثنی
با همه ی تباهی ،آمده روسیاهی
جهل است کوله بارم یابن الحسن اغثنی
غریب و زار و خسته منتظرت نشسته
دلتنگ تو نگارم یابن الحسن اغثنی
رفته دگر توانم،من بی شما خزانم
کجایی ای بهارم یابن الحسن اغثنی
بدون تو غریبم،تنها تویی طبیبم
جز تو کسی ندارم یابن الحسن اغثنی
بر تو آقا پناهم ،منتظر نگاهم
آقا درانتظارم یابن الحسن اغثنی
هستم گدای کویت آمدهام به سویت
برتو امیدوارم یابن الحسن اغثنی
مهر و ولایت تو عمری عنایت تو
داده است اعتبارم یابن الحسن اغثنی
از لحظه ی ولادت دارم به تو ارادت
بهر تو بی قرارم یابن الحسن اغثنی
بنما ز غم رهایم امشب نما دعایم
هستی تو در کنارم یابن الحسن اغثنی
آقای با محبت بنما ز لطف و رحمت
نظر به حال زارم یابن الحسن اغثنی
نوکر تو(رضایم) بر درگهت گدایم
در گلشن تو خارم یابن الحسن اغثنی
https://eitaa.com/joinchat/2402549964Cbf14525d62
#مناجات_با_خدا
تنها نه که نظاره بر آهم نمی کنی
آنقدر دلخوری که نگاهم نمی کنی
آتش زدم به توشه ی عمرم، مرا ببخش
فکری برای عمر تباهم نمی کنی؟
در چاه نفس خویش اسیرم، ولی مرا
هرگز رها به ظلمت چاهم نمی کنی
با این بزرگواری تو آب می شوم
وقتی مؤاخذه به گناهم نمی کنی
بی منت است لطف کثیرت، نظاره بر
اعمال کمتر از پَر کاهم نمی کنی
تا بر دلم نوای علی نور می دهد
دیگر نظر به روی سیاهم نمی کنی
خیری ندیدم از سفری غیر کربلا
خیر مرا دوباره فراهم نمی کنی؟
**
رو کرد سوی نیزه و زینب به گریه گفت:
بالانشین! نگاه به ما هم نمی کنی؟
دیدی که همسفر شده ام با سنان و شمر!
فکری برای سختی راهم نمی کنی؟
✍ #محمدجواد_شیرازی
@navaye_asheghaan
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
باز کن در به روی سائل هجراندیده
این منم..، بندهی آلودهی خُسراندیده
پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب
عبد سرخورده محبت ز کریمان دیده!
دستم از دست تو وا شد که چنین گم شدهام
آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده
نَفْسسرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم
چهکسی مثل من اینگونه پشیمان دیده؟!
چشمپوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است
هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده
غرق عصیان شده بودیم..، که زهرا آمد
شیعه از چادر او خِیرِ فراوان دیده
گرچه گیریم..، رضا ضامن ما خواهد شد
لطفها نوکر از آقای خراسان دیده
زیر و رو کن دل آلودهی ما را..، به علی
ذکر او را لب ما آیهی قرآن دیده
پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف
این گدا بندگیاش را دمِ ایوان دیده
لحد آخر ما دست امیر نجف است
دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده
بیقراریم..، به ما رزق حرم را بدهید
نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده
▪️
آب میخواست..، که شمر آمد و او را چرخاند
خنجری را لبِ پاخوردهی عطشان دیده
کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد...
خواهری جسم پُر از نیزهیِ عریان دیده
✍ #بردیا_محمدی
@navaye_asheghaan
872400339 (4).mp3
1.33M
نوحه
سبک بار سفر ببندید
✍به قلم مریم صالحی مرزیجرانی
من عاشقم حسین جان عاشق کربلایت
داروندارم آقا مولاشود فدایت
حسرت به دل نذاری این عاشق غریبو
بگو به جان زهرا کربلا میبریمو
مولا حسین،حسین جان۴
انشاالله اربعین وپای پیاده آقا
راهی بشیم مشایه درراه جاده آقا
میگن صفایی داره شبهای جمعه آره
چون مادرت بجامون میشه نایب زیاره
مولا حسین، حسین جان ۴
داروندارم آقا من بیقرارم آقا۲
امضا بکن براتم تورا به جان زهرا
منم گدای کویت مولا تویی حبیبم
ازلطف وازکرامت نکن بی تو بینصیبم
مولا حسین، حسین جان ۴
خواب حرم میبینم با مادرم حسین جان
توی خیالم آقا که زائر م حسین جان
روبه ضریح آقا دارم دعا میخونم
اشک چشام روونه تویی آروم جونم
مولا حسین حسین جان ۴
صل الله علیک یا اباعبدالله
#کربلایی_مجید_منصوری
@navaye_asheghaan
Sibsorkhi-13940816[06].mp3
2.91M
ای غبار حرمت تاج سر نوکرها
نوکری ات شده تنها هنر نوکرها
” با بی انت و امی یا اباعبدالله”
به فدایت همه مادر پدر نوکرها
در قیامت تو به فکر من و امثال منی
میشوی سنگ صبور و سپر نوکرها
عده ای را طلبیدی به زیارت اما
نشده قسمتشان بیشتر نوکرها
کشته ی اشک چه داریم برایت بدهیم
ای به قربان تنت چشم تر نوکرها
کاش مانند شهیدان خودت آخر عمر
بگذاری سر زانوت سر نوکرها
ببری تا که به همراه خودت میمانی
جلوی درب جنان منتظر نوکرها
ای که درعلقمه خم شدکمرت میبینی
از مصیبات تو خم شد کمر نوکرها
اربعین پای پیاده به حرم می آییم
میشود پخش در عالم خبر نوکرها
محمدحسن بیات لو
حاج حسین سیب سرخی
@navaye_asheghaan
3. شهدا.mp3
10.16M
#یادواره_شهدا
#استاد_حیدرزاده
شهیدان از مِی توحید مستند
شهیدان سرخوش از«جام الستند »
نمردند و نمی میرند هرگز
شهیدان زنده ی جاوید هستند ...
#شعر_دوم
تا گشودند به نام شهدا« دفتر عشق »
جلوه ای یافت ز ایمان و شرف « پیکر عشق »
قصه ی لیلی و مجنون همه از یاد برفت
تا گشودند به نام شهدا « دفتر عشق »
خبر از عشق خدایی ست در این خانه و بس
پای ازین خانه کِشد هر که ندارد سرِ عشق
پیشتازان و دلیران به صفِ جنگ و جهاد
به کفی جام شهادت به کفی ساغر عشق
سرو جان دادن و رضوان طلبیدن بر دوست
تا بدین مرحله ایثار نبود باور عشق
#شعر_سوم
تشنه از دریا گذشتن یا درآتش سوختن
از علمدار رشید کربلا آموختـن
کام ما ، را مرگ خونین از عسل شیرین تر است
این چنین از یادگارِ مجتبی آموختن
#شعر_چهارم
جانا به دل خسته ی ما هم نظری کن
یک شب تو از این کوچه ی ویران گذری کن
این کوچه ی ظلمت زده از نور فراریست
ای ماه بیا و شبِ دل را سحری کن
مولا تو کجا و منِ آلوده ، ولیکن
چون گل به برِ خار شبی را سپری کن
#شاعر_ناصر_شهریاری
#مسجد_مقدس_جمکران
@navaye_asheghaan
#رباعی_انتظار
من مانده ام و گناه ، کی می آیی؟
شد زندگی ام تـــــباه ، کی می آیی؟
یابنَ النَبإِ العَظـــــــیم ما منتظــــریم
ای مــاه ترینِ مــــــاه ، کی می آیی؟
#امیررضا_فرجوند
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
@navaye_asheghaan
#امام_رضا علیه السلام
حال و هوای اسفند در آستانه تحویل سال
تحویل من نمیشود این سال بی حرم
باید که رزق سال خود از مشهد آورم
گویند دوستان که چرا مشهد این قدر
گویم که منزل پدرم هست و مادرم
آغوش مشکبار رواقش همیشه گرم
دامان مادرانه صحنش پراز کرم
آنجا پدر گشوده دو گلدسته را چنان
دستی به روی شانه و دستی ست بر سرم
باید به پای دامن مادر دخیل بست
باید به دست بوس پدر رفت لاجرم
گفتم به بغض روز وداعم ز کربلا
آخر همان رضاست خریدار آخرم
او عشق اولین من و آخر من است
حتی به کعبه جلوه کند در برابرم
خورشید گنبدش به یقینم رسانده چون
روزی طلوع گرده به آفاق باورم
با او همیشه بوده وهرگز نکرده ام
از او وداع طبق رسالات مادرم
کاری ندارم اینکه کجا هست منزلم
انگار مشهدی اصیل است این دلم
چرخانده چرخ قافیه را هم نسیم او
تا منزلم که هیچ به دنبال محملم
هر صبح و شام ساعت هشتم به سرنوشت
هم سوی هر نسیم سلامی است بر بهشت
هر سال نو به وسوسهها می کند عبور
از پیش چشم کلبه دل با رواق نور
گاهی کشد سپند دلم را چنان دمی
در نای عود سوز به دستان خادمی
من آدمم که تنگ دلم بر بهشت اوست
هر جا روم غریبم وآخر بهشت اوست
قسمت کند به گندم یک سال می رسم
پابست او شوم به پر و بال می رسم
اسفند بی امید رسیدن به او دی است
آوای دل گرفته تنهایی نی است
امسال دل هوای تو کرده است بیشتر
نسبت به پیش تر شده ام با تو خویش تر
اینجا ضمیر او به تو تبدیل می شود
یعنی که بعد فاصله تقلیل می شود
یعنی که پای پنجره ات بسته ام دخیل
از پشت فاصله ،چه به قاف و جوار نیل
آمد نسیم شرق تو تحریک تر شدم
از جاده های دور چه نزدیک تر شدم
با اشک های شوق نوشتم رضا رضا
دیدم شکوه گنبد افلاکی تو را
دادم بهای دیدن گنبد نما به چشم
آمد به ناز ، گنبد و باب الرضا به چشم
دیدم که خادمت شده جارو به دستم است
برگ ضمان ضامن آهو به دستم است
چشمم که باز شد قلمم توی دست بود
احساس لمس پنجره بر روی دست بود
زینت کریمی نیا
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#وداع_با_ماه_شعبان
#رمضان
«همصدا با اهل راز»
رود شعبان ، رسد ماه خدا آهسته آهسته
رسد ماه خــــــــــدا ، ماه عطا آهسته آهسته
دلم نام خدا سرمی دهد آماده باش اکنون
که بایدگشت با دل همصدا آهسته آهسته
اگر که وصل می گـــــــــردیم بر ماه صیام امّا
شویم از ماه شعبان هم جدا آهسته آهسته
رسد ماه صیام ، از حنجر گلدسته ها یاران
به پیچــــــــد باز صـــــــــوت رَبَّنا آهسته آهسته
رسد ماه گذشت از بنده ی اهل خطا برخیز
مُبَــــــــرّا کن دل خود از خطا آهسته آهسته
بود ماه عبادت چشمه ی آب حیات ای دل
بنوش از چشــمه ی آب بقا آهسته آهسته
چه زیبا رَبَّنا اِغْـــــفِرْ لَنا بنشسته بر لب ها
بیا تکرار کن اِغْـــــــــــفِرْ لَنا آهسته آهسته
بلای معصیت افتاده بر بال و پرت افسوس
رها کن خویش را از این بلا آهسته آهسته
گدایی کن ز درگاه الــــــهی آنچه می خواهی
که خرج خویش می گیرد گدا آهسته آهسته
به اشک دیده زین ایّام باقیمانده از شعبان
بده جان و دل خود را صفا آهسته آهسته
شود هر روزه داری تشنه امّا سوخت می باید
به یاد تشـــــــــنگان کـــــــــربلا آهسته آهسته
اگر گیرد عطش دامان جانت را بیا "یاسر"
بگیر آتش ز داغ نیـــــــــــــنوا آهسته آهسته
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅
@navaye_asheghaan
.
تقدیم به امام خامنه ای
-------
دل بجز یار خراسانی خود یار نداشت
غیر از آن سید فرزانه که دلدار نداشت
پاسخ حنجره اش را به سر دار دهیم
تا نگویند علی میثم تمار نداشت
اَینَ عَمار شنیدیم و به سر آمده ایم
تا نگویند دراین واقعه عمار نداشت
چه زند لاف ز رهپوی ولایت داری
آن که بر شانه ی زخمی شده اش دار نداشت
اهل فریاد نباشد به صف حادثه ها
آن که تیغ آمد و او حنجر خونبار نداشت
جان به کف عرصه ی میدان تو را پر کردیم
تا نگویند دراین عرصه فدا کار نداشت
آخرالامر به سر منزل عزت نرسد
کاروانی که تو را قافله سالار نداشت
بهر "یاسر" تو مسیحا نفسی می دانم
درک فیض نفس ات هر دل بیمار نداشت
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
@navaye_asheghaan
.
#امام_زمان
مگر آسمان را چراغان نکردیم ؟!
زمین را مگر نورباران نکردیم ؟!
مگر کوچه را آب و جارو نکردیم ؟!
شبِ تار را غرقِ شببو نکردیم ؟!
مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم ؟!
سر کوچه را طاقنصرت نکردیم ؟!
مگر شاعران از غمش کم سرودند ؟!
قلمها سلاحِ ظهورش نبودند ؟!
مگر مرغِ آمینمان در قفس بود ؟!
دم ربّناهایمان بینفس بود ؟!
مگر العجلهایمان دیردَم بود ؟!
سرِ سفرهی ندبهها چای، کم بود ؟!
مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم ؟!
تهِ هفتهها را به نامش نکردیم ؟!
چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت ؟!
چرا برنمیگردد از راهِ غیبت ؟!
چرا روز موعود، تاخیر دارد ؟!
کجای عملهایمان گیر دارد ؟!
جوابِ چراهایمان هم سوال است
مگر آرزوی وصالش محال است ؟!
نگو آرزویش محال است، هرگز !
نگو دیدنش در خیال است، هرگز !
زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید
اگر حرفمان حرف باشد میآید
#رضا_قاسمی ✍
#امام_زمان_عج
.@navaye_asheghaan
.
📋 ای خدا بندهای گنهکارم
#مناجات_با_خدا
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای خدا بندهای گنهکارم
تو بیا خسته از گناهم کن
خودم از حال خود خبر دارم
روسیاهم ولی نگاهم کن
زندهام بیثمر، ولی روزی
خاطراتم زِ یاد خواهد رفت
پرده از کار من، تو برداری
آبرویم به باد خواهد رفت
آه از آن لحظههای شومی که
روی خود را سیاه میکردم
تو به حالم نگاه میکردی
پیش چشمت گناه میکردم
من از آن رحمتت خبر دارم
تو هم از غفلتم خبر داری
و دلیلِ خجالتم این است
که تو از خلوتم خبر داری
خسته از کینه و دوروییها
خسته از روزگار نیرنگم
تو به من خوب میرسی یا رب
من ولی با تو خوب میجنگم
همهیِ ناسپاسیت از من
همه دار و نداریم از تو
تو مرا میکِشی به سوی بهشت
من بدبخت فراریم از تو
تا نمازم برایِ غیر خداست
سجدههایم شبیه تفریح است
پیش رویم مسیر مرگ است
و کوله بارم گناه و توجیه است
آنقدر غرقِ ظلمتِ نفسم
که دگر روی نور یادم نیست
گیرِ دنیای فانیم دیگر
انتظارِ ظهور، یادم نیست
آنقدر بیمرام بودم که
خود من هم نماند و ترکم کرد
همه رفتند، ولی در دنیا
این حسین بود و ماند و درکم کرد
او که آمد دوباره بنده شدم
او که آمد خداییم کرد
و یک مُحرم دل مرا سوزاند
اربعین کربلاییم کرد
و بعد از آن کار من شده گریه
مثل یک شمعِ خاموشم
همه شبهای من، شب جمعه
تا دخیل ضریح شش گوشم
کمکم کن که خوب گریه کنم
کمکم کن که سینهزن باشم
کمکم کن که مرثیهخوانِ
روضهی مادر حسن باشم
مثل زینب، حسن کشید آه
و مثل قنفذ، مغیره بد میزد
یک نفر با غلاف و شمشیر
و یک نفر هم فقط لگد میزد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@navaye_asheghaan
4_5769167502697304137.mp3
19.95M
📆 زمان:
👈 جمعه ۵ اسفند ماه ۱۴۰۱
🔷 با نوای :
👈 کربلایی سید رضا نریمانی
🔊 #مناجات | ای خدا بنده ای گنه کارم تو بیا خسته از گناهم کن
@navaye_asheghaan
YEKNET.IR - shoor - shabe 2 fatemie avval 1401 - hosein taheri.mp3
3.62M
⏯ #شور حماسی #امام_زمان(عج)
🕋 آذر 1401
🍃سرباز راه عاشورا
🍃آماده واسه پیکار
🎤 #حسین_طاهری
سرباز راه عاشورا
آماده واسه پیکاره
فرماندهش مهدیِ زهرا،
فرزند حیدر کراره
رو پیشونی بسته سربندو،
مشتش رو گره کرده محکم
سینه ستبر کرده تُو میدون،
یعنی فرمانده من آمادهم
العجل؛ بیا حق را پاینده کن
العجل؛ بیا حیدر را زنده کن
العجل؛ عَلَم را روی دَس(ت) بگیر
العجل؛ بیا کعبه را پس بگیر
العجل؛ اباالفضلی شمشیر بکش
العجل؛ علیاکبری تکبیر بکش
العجل؛ بیا آماده شد سپاه
العجل؛ بیا بنشین بر ذوالجناح
مولانا؛ یابنالحیدر
..........................
سرباز ظهر عاشورا،
باید صبح ظهور باشه
تُو اوج معرکه تنها،
خیره به نگاه آقاشه
تنها تحت امر آقاشه؛
میگه سربازتو باور کن
هر امری داری به روی چشم،
آقاجان فقط تو لب تر کن
العجل؛ ببین شور این لشکرو
العجل؛ ببین شیعۀ حیدرو
العجل؛ ستمگر را گردن بزن
العجل؛ بگو لبیکَ یا حسن
العجل؛ بچرخان تیغ ذوالفقار
العجل؛ که دشمن گوید الفرار
العجل؛ بپا کن شور عالمین
العجل؛ بگو لبیکَ یا حسین
مولانا؛ یابنالحیدر
#حمید_رمی ✍
#امام_زمان
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج
اومدم دعا کنم تا که بیای
هی خداخدا کنم تا که بیای
بعداز این میخوام که همراه دعا
دوری از خطا کنم تا که بیای
اومدم بگم منو نگا کنی
تو نمازشب برام دعا کنی
اومدم که التماست بکنم
نشه یک لحظه منو رها کنی
اگه تو بیای آقا بهار میاد
تو دل منتظرات قرار میاد
یه روز عاشقات بهم خبر میدن
آقامون داره با ذوالفقار میاد
میای و لبارو خندون می کنی
مهربونی رو فراوون می کنی
شب انتظار دیگه تموم میشه
میای و دردا رو درمون می کن
میای و غم از تو سینه می بری
میاری صفا و کینه می بری
کاش که باشیم و اون روز ببینیم
که میای مارو مدینه می بری
میای و با چشمای تر میخونی
میای از غربت حیدر میخونی
چه قیامتی میشه وقتی آقا...
برا ما روضه ی مادر میخونی
کاشکی از باغ خزونت بخونی
از عموی مهربونت بخونی
ما چقد لطمه بصورت می زنیم
وقتی که از عمه جونت بخونی
سیدمجتبی شجاع
#امام_زمان_عج
وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد
باید که چشمانم کمی باران بگیرد
مثل همیشه این غزل تا بیت آخر
حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد
تا اینکه آید ذکر مهدی بر لبانم
شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد
با چشم گریان ندبه می خوانم برایت
شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد
آقا بیا تا در میان قلب شیعه
این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد
هر جمعه من روی تو را را چشم انتظارم
تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد...
محسن زعفرانیه
#امام_زمان_عج
#مناجات_پایان_سال
هوای شهر بهاری ولی غم انگیز است
بهار اگر تو نباشی شبیه پائیز است
دلم هوای تو کرده چه میشود آیی؟
ببین که کاسه صبرم ز غصه لبریز است
عنایتی ، کرمی ، یا محول الاحوال
که حال و روز گدایت ترحم انگیز است
قسم به عصمت زهرا کسی که در قلبش
ولایت تو ندارد فقیر و بی چیز است
به انتظار قدومت مسافر زهرا
ببین که جمعه به جمعه گدا سحرخیز است
بیا که داغ فراق تو می کشد ما را
بیا که چشم من از دوری تو خونریز است
به عالمی نفروشم دمی ز حالم را
که انتظار فرج قیمتی ترین چیز است
شنیده ام که به سختی جدا شدند از هم
در شکسته که با مادرت گلاویز است
یگانه مرهم یاس شکسته سینه بیا
غریب خسته دل و زائر مدینه بیا
محمود مربوبی
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
«هدیه به حضرت رقیه سلام الله علیها»
#غزل
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
تهنیـت ای مؤمنان آمد گل جـود و سـخــا
دخـتـری،باب الحــوائــج از تـبار مـرتضـــــــا
در فلک شادان ومسرورندجملـه عرشیان
از بــرای نـازدانــــــــــــه ، نـوگل شــــــــاه ولا
می کندتوصیف این محبوبه جبریل امین
او که فـردا می شود نالان به دشت کربلا
آن سه سـاله غنچه گلزار ختم المرسلیـن
رخ کبود و قدخمیده مانده زیر دست وپا
شد نوازش صورت مه گونه ی آن نازنین
باهمان سیلی که زجربی حیا زد بی هوا
خــادمانـش را پـــــناه و یـار روز واپـســـــیـن
مهر او رمــز نجــات و شـــــــافـع روز جــــــزا
شد شبـیـه مـادرش فخـر نساء العالمین
می گشــاید هــر گــــــره را قبله حاجات ما
شعر:خادمه الزهرا (س)-علیزاده
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بوی گل در همۀ ارض و سما پیچیده
بازهم باغ جنان جامه نو پوشیده
دست مولاست به این سفره نمک پاشیده
در کویر دل من باز گلی روئیده
به روی خاک ملائک همه گل می بارند
همگی بر لبشان سوره کوثر دارند
خبر آمد که شب هجر سحر خواهد شد
انتظار دل عشاق به سر خواهد شد
ماه رخساره ای از پرده بِدَر خواهد شد
باز هم حضرت ارباب پدر خواهد شد
عطر بانوی مدینه همه جا منتشر است
بیشتر از همه ساقی حرم منتظر است
گریه طفل بگوش آمد و شد غوغایی
عمه زینب به خودش گفت عجب زهرایی
عشق باباست عجب نیست شود بابایی!
گفت عباس که به به چه شب زیبایی
گفته بودند که او جلوه زهرا دارد
واقعاً بوسه به دستش بزنم جادارد
در اصالت به نبی رفته به مولارفته
صورتش هاله نور است به بابا رفته
در شهامت به خود زینب کبری رفته
همه تأیید نمودند به زهرا رفته
آنقدر بر سر دستان عمو زیبا بود
عمه می گفت فقط”بترکد چشم حسود”
چه شبی بود شه علقمه زهرا را دید
دور گهواره او ام ابیها را دید
دیده واکرد رقیه رخ سقا را دید
لب خندان علی اکبر لیلا را دید
ماه و خورشید و ستاره همه زیبا بودند
همه شان منتظر خواندن لالا بودند
آمده تا حرمش قبله حاجات شود
آمده نسل معاویه خرافات شود
آمده حرمله با گریه مجازات شود
شک نکن آمده که عمه سادات شود
گرچه ارباب علی داشت پیمبر هم داشت
شب میلاد رقیه شد و مادر هم داشت
لب اگر باز کند قند و شکر می ریزد
چادرش باز شود درو گهر می ریزد
چشم او اشک مناجات سحر می ریزد
سائلش باش که در دست تو زر می ریزد
هیچ کس اینقدر احساس ندارد دارد؟
چون رقیه عمو عباس ندارد دارد؟
جای دارد که همه خلق به او رو بزنند
در برش ماه و ستاره همه سوسو بزنند
تا زبان باز کند چنگ به گیسو بزنند
در حضورش شه و سائل همه زانو بزنند
گاه زهرا و گهی زینب کبری می شد
تا می آمد عمو عباس ز جا پا می شد
یک تنه او به دوصد شام حریف است حریف
چه کسی گفته که این طفل ضعیف است ضعیف
کاش بر خاک نیافتد که ظریف است ظریف
صورتش مثل گل یاس لطیف است لطیف
کاش ضربه نخورد چونکه پرش می شکند
کاشکی داغ نبیند کمرش می شکند
همه گویند رقیه به پدر حساس است
یک نفر نیست بگوید که به سر حساس است؟
کاش از ناقه نیافتد چقدر حساس است
نوه فاطمه به درد کمر حساس است
خواب بود و پدرش رفت به میدان نبرد
ماند بیدار شبی و پدرش را آورد
شعر: مهدی نظری
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مدح_مناجات
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
ای رونق فصل بهار أُمِّ إِسحاق
ای دلخوشی روزگار أُمِّ إِسحاق
تو فرق داری با همه از دار دنیا
تنها تویی دار و ندار أُمِّ إِسحاق
تو به حیات مادر خود جلوه دادی
ای روشنی شام تار أُمِّ إِسحاق
گویا خدیجه فاطمه آورده از نو
بالا گرفته کار و بار أُمِّ إِسحاق
امشب ملائک به تماشایت نشستند
امشب که هستی در کنار أُمِّ إِسحاق
در چشمهای تو نجابت خانه کرده
ای سوگلی با وقار أُمِّ إِسحاق
دختر به خوبی تو این دنیا ندارد
غمخوار بابا! خانه دار أُمِّ إِسحاق
نورٌ علی نورٌ علی نوری یقینا
خورشید زاده! شاهکار أُمِّ إِسحاق
بی شک به دنبال کمالات است اگر که
بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق
در دامنش خاتون محشر پروریده
صدها درود حق نثار أُمِّ إِسحاق
کل می کشم امشب به یمن مقدم تو
کف می زنم به افتخار أُمِّ إِسحاق
عطر خوش قنداقه ات می آید از راه
با یاد تو مستم تَوَکَّلتُ عَلَی الله
خورشید روی بام دنیای حسینی
فرزانه ای و ماه شب های حسینی
باباست محو حُسن سیمای تو بانو
یا اینکه تو گرم تماشای حسینی
سر تا به پا آیینه ی مادربزرگی
هانیه حسنا زهره زهرای حسینی
ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل
محبوبه ی محجوب و زیبای حسینی
إِنسیه ای اما شبیه به فرشته
باید صدایت کرد حورای حسینی
با مادری هایی که کردی می توان گفت
در کودکی أم أبیهای حسینی
عالم فدای طرز بابا گفتن تو
شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی
دل می برد چادر نمازت از ملائک
مأموم شب های مصلای حسینی
تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت
پیداست در خوی تو تقوای حسینی
بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد
تو زینب کبری نه صغرای حسینی
حبل المتین از ریشه های چادر توست
تو گرمی بازار فردای حسینی
ای آبرو بر خلق داده! خیر مقدم
ارباب زاده! شاهزاده! خیر مقدم
روحی لطیف آکنده از احساس داری
قلبی شکننده دلی حساس داری
سیب دو نیم فاطمه هستی و حتما
در هر نفس هایت شمیم یاس داری
جز حق برای هیچ کس کاری نکردی
مانند زهرا مادرت اخلاص داری
لطف زیاد تو به بابا رفته انگار
بنده نوازی و نگاهی خاص داری
گرم است پشت تو به کوه انگار بانو
تا تکیه ای بر شانه ی عباس داری
ما رعیتی ساده در این دربار هستیم
خاتون! نگاهی به عوام الناس داری؟
جودِ حسن مهرِ علی احسانِ زهرا
در تو نهفته بی گمان میراث داری
آیینه دار نور ناب پنج تن تو
زهرا حسین و مرتضی احمد حسن تو
از عزم جزم ات دشمن احساس خطر کرد
گوش فلک را هم رجزهای تو کر کرد
آنقدر ای بانو بزرگی که برایت
هجده سر بر روی نی سینه سپر کرد
محکم قدم برداشتی عالم به هم ریخت
پس همنشینی با عمو در تو اثر کرد
شمشیر دشمن پیش تو از کار افتاد
با شیوه ی ترفند تو کلی ضرر کرد
با ناله ات طوری به مسجد حمله بردی
گویا دوباره فاطمه چادر به سر کرد
با همت ات چیزی نماند از آل فتنه
هشیاری تو شام را زیر و زبر کرد
تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعا
کاری که خشمت با بساط زور و زر کرد
تا حرمله را از نفس انداخت آهت
نفرین تو شمر و سنان را دربه در کرد
تو مغز بادام امیر لافتایی
آوازه ات امروز عالم را خبر کرد
با گرد و خاک چادرت محشر به پا شد
کرببلا با همت تو کربلا شد
یا خود بخشکان ریشه ی جور و ستم را
یا که به من بسپار شمشیر دو دم را
هَیهاتْ مِنَّ الذِّلّه ام معنی اش این است
از کودکی نذر غمت کردم سرم را
گلدسته هایت روی چشمم جای دارند
دلواپسم این بارگاه محترم را
قربانی راهت شدن مرزی ندارد
مهرت کشانده هم عرب را هم عجم را
عشق حرم شوق شهادت جمع کرده
در صحن تو افغانیان با جنم را
اهل امان نامه نه عباس تو هستم
از من پذیرا باش دستان قلم را
من إرباً أربا هم شوم روزی به دشمن
هرگز نخواهم داد کاشی حرم را
یک صبح جمعه منتقم می اید از راه
در دست مهدی می دهد رهبر علم را
قطعا نه تنها شهر خان طومان که آن روز
آزاد خواهد کرد مولا قدس هم را
بر هر ستون مسجد ألاقصی نویسم
با اذن او شعر شریف محتشم را
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شعر:علیرضا خاکساری
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
@navaye_asheghaan