eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
2. ای مشک مریز.mp3
زمان: حجم: 4.47M
( علیه السلام ) ای مَشک نریز آبرویم بر باد مَده ، تو آرزویم سیراب زِ آب خوشگواری از اهل حرم ، خبر نداری ای ساقیِ دلاورم تو برگی و باغ و برَم از چه به خون نشستی ؟ 2 کمتر بزن بازوی خود را بر زمین شرمنده ام کردی گُلِ اُمُ البنین ( این یه بیتش ، با دلت بازی میکنه ... ) برخیزو با چشمانِ خون آلودِ خود رَختِ اسیری بر تنِ زینب ببین ( تا نام اسیری میآد ، دلت میلرزه ، ... زینب ...) ای زورِ بازویِ حسین سرت به زانوی حسین حرفی بزن علَمدار 2 ( تعبیر ناقص من اینه ، ابی عبدالله التماس میکرد ، جواب حسین را بده ، حسین غریبه ) ای زورِ بازویِ حسین سرت به زانوی حسین حرفی بزن علَمدار 2 ساقی لبِ عطشانِ تو ، زدآتشم بعداز تو طعم بی کسی را میچشم (« برگو چه سازم ، با دو چشمان رباب ؟ » بگو جواب رباب را چی بدهم ؟ ) برگو چه سازم با دو چشمان رباب وقتی عمودِ خیمه ات را میکِشم ( حالا دستت را بیار بالا ) سقای من « وای وای » تکرار 5/2/1401 @navaye_asheghaan
قسمت چهارم (علیه السلام) حسییین ... جانم جانم جانم ، میگی « یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْن » چند تا كاشِفُ الْكَرْب داریم ، كاشِفُ الْكَرْبِ پیغمبر (ص) ، امیرالمومنین بود ، هر موقع به نگاه به علی میکرد ، غم های پیغمبر (ص) برطرف میشد ، توو زیارت نامه اش هم اومده كاشِفُ الْكَرْبِ پیغمبر (ص) ، ... امیرالمومنین هم یه كاشِفُ الْكَرْب داشت ، فاطمه بود ، هر موقع نگاه به فاطمه میکرد ، غم هاش برطرف میشد ... اما اون شبی که تابوت زهرا را روی دوشش گذاشت ، فاطمه جان ، یه غمی روی دوش علی گذاشتی ، که تا آخر عمر علی عزاداره ، ... یه «كاشِفُ الْكَرْب » هم کربلا بود ، مردم ، هر موقع ابی عبدالله نگاه به چهره ی اباالفضل میکرد ، غمش برطرف میشد ، کنار بدنِ علی اکبر ، زمینگیر بود ، اما تا صدا زد جَوونها بیائید ، تا نگاهش به اباالفضل افتاد ، قدرت گرفت ، نیرو گرفت ، ... اما بمیرم برات ، کنار بدن عباس دیگه کسی را نداشت ، حسیین ... ای ساقیِ دلاورم تو برگی و باغ و برَم از چه به خون نشستی ؟ 2 کمتر بزن بازوی خود را بر زمین شرمنده ام کردی گُلِ اُمُ البنین برخیزو با چشمانِ خون آلودِ خود رَختِ اسیری بر تنِ زینب ببین ( عباسم پاشو ، خواهرمون آماده اسیری شده ... ) ای زورِ بازویِ حسین سرت به زانوی حسین حرفی بزن علَمدار 2 ساقی لبِ عطشانِ تو ، زدآتشم بعداز تو طعم بی کسی را میچشم ( این یه بیت را بشنو اگر حاجتی داری توو این یه بیت بگو به قمر بنی هاشم ... « برگو چه سازم ، با دو چشمان رباب ؟ » بگو جواب رباب را چی بدهم عباس ؟ ) برگو چه سازم با دو چشمان رباب وقتی عمودِ خیمه ات را میکِشم ( عباس پاشو ، پاشو ، خواهرمون آماده اسیری شده ... پاشو ) اگه پاشی ، علی نمی میره علی نمیمیره ، علی نمیمیره رقیه هم ، بهانه میگیره بهانه میگیره ، بهانه میگیره آقا ببخش ، هر چه که شد تیر خورده ام شرمنده ام که نیزه و شمشیر جا نشد ... « یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ » ( اي برطرف کننده غم و اندوه از روي حسين ، بحق برادرت حسين ، اندوه و مشکل من را برطرف کن ) ... 26/5/1400 @navaye_asheghaan
1. یادم نمیرود.mp3
زمان: حجم: 2M
( علیه السلام ) یادم نمی رود که چگونه مقابلم بستند دستِ عمّه ی قامت خمیده را هنگام جابجایی سرِ روی نیزه ها دیدم شکاف حنجر و خونِ چکیده را لعنت به آنکه مَرکب خود ، نعل تازه زد دیدم سپاهِ روی بدنها دویده را بزم شراب و طشت طلا جای خود ، ولی خون کرده صحنه ای دلِ مِحنت کشیده را دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را ... هر کجا نشستی ، فریاد بزن « یاحسین » ... ( سلام الله علیها ) 31/5/1401 @navaye_asheghaan
2. یادگارغم کربلایی.mp3
زمان: حجم: 6.05M
( علیه السلام ) یادگار غمِ کربلایی با غریبی ، تو هم آشنایی صاحب این غم و گریه هایی سایه ی گریه بر چشم تو مُستدام در غم کربلا ، در مصیبات شام ( یا علیِ بنِ حسین ) تکرار دیده هر کس ، صفای بقیعت جان سپرده برای بقیعت دارد این دل هوای بقیعت گریه دارد پس از تو ، صحیفه مدام در غم کربلا ، در مصیبات شام ( یا علیِ بنِ حسین ) تکرار آهِ حسرت ، تو از دل کشیدی تا پدر را به خون خفته دیدی با چه حالی به مقتل رسیدی سینه ات از غم و غُصه در ازدحام ... در غم کربلا در مصیبات شام ( یا علیِ بنِ حسین ) تکرار کوچه ها و دو چشم ترِ تو سنگ و بام و سرِ اطهرِ تو جای زنجیر به بال و پر تو چه کشیدی از این مردم بی مَرام ؟ در غم کربلا ، در مصیبات شام ( یا علیِ بنِ حسین ) تکرار شهید وا اماما ، مظلوم وا اماما ... ( سلام الله علیها ) 31/5/1401 @navaye_asheghaan
3. شب های غربت.mp3
زمان: حجم: 6.29M
( علیه السلام ) شب های غربت تو گذشت و سحر نداشت حتی سحر ، غم از دلِ تو دست بر نداشت در حیرتم که سلسه ی آهنین مگر جایی زِ زخمِ گردنِ تو خوب تر نداشت ؟ زخم تن تو را همه دیدند و هیچکس غیر از خدا زِ زخم درونت خبر نداشت دنیا چه کرد با تو که هجده عزیز تو تن‌هایشان به روی زمین بود ، سر نداشت ( وای غریب ، وای غریب ) تکرار لاله ی سرخِ شهادت تنِ تبدار من است چشمه ی فیض خدا چشم گُهر بارِ من است در کنار شهدا جان مرا باز خرید عمّه ام بعد خداوند نگهدار من است ( وای غریب ، وای غریب ) تکرار من که هفتاد و دوگُل را همه چیده دیدم بوسه ی عمه به رگهای بُریده دیدم همچو پروانه ، در آتش پَر و بالم می سوخت با که گویم ، دلِ زنجیر به حالم می سوخت ؟ ( من علیِ بنِ حسینم ، پورِ شاهِ عالَمینم ...) تکرار در رهِ شام به اشکم همه می خندیدند پای سرهای بُریده همه میرقصیدند بارها جان به لبم آمد و من افسردم گر نبود عمّه ی من ، من به خدا می مردم ( من علیِ بنِ حسینم ، پورِ شاهِ عالَمینم ...) تکرار داغ فریاد زدن از جگرِ پُر داغم باغبانم منو یک لاله ندارد باغم من به ویرانه خزان گشتنِ لاله دیدم چون کمان قامت ِ زهرای سه ساله دیدم ( من علیِ بنِ حسینم ، پورِ شاهِ عالَمینم ...) تکرار ( سلام الله علیها ) 31/5/1401 @navaye_asheghaan
6. روضه.mp3
زمان: حجم: 4.47M
( علیه السلام ) نمک مناجات ، « کربلاست » ، دلت رو بفرست کربلا ، کجای کربلا بریم امشب ؟ امشب دلم هوای حرمِ قمر بنی هاشم کرده ، علمدار بی دست کربلا ، همون آقایی که وقتی ابی عبدالله اومد بالین سرش ، تا نگاه به دستهای بُریده اش کرد ، تا نگاه به فرق عمود خورده اش کرد ، تا نگاه کرد ، دید تیر به چشمش زدند ، بلند بلند گریه کرد ، حسییین ... باور نمیکنم ، دستت جدا شده سقای من چرا ، فرقِت دو تا شده تو رو به حقِ حیدر کرار پاشو علَم رو از زمین بردار ؟ تا بچه هام نرن سرِ بازار عباس پاشو ، عباس پاشو ... دشمنا هتکِ خیمه کردند ... [ یه بیت دیگه و ... به یاد شهدا و امام ، همه فیض بِبرند ، همه گذشتگان ... ] بعد تو میزنند ، دستاشون رو طناب ؟ ( اجازه بِدید از آقا امام زمان عذرخواهی کنم ... بگم ... بی بی جان ، یا حضرت معصومه ، منو ببخش ... ) بعد تو میزنند ، دستاشون رو طناب ؟ زینب رو میبرند توو مجلسِ شراب ... ؟؟ طناب ودست بچه ها ای وای ، ای وای .. سرِ منو ، طشتِ طلا ای وای ، ای وای .. خنده ی شمرِ بی حیا ای وای ، ای وای .. حوائجت را مدّ نظر بگیر ... یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ « اِكْشِفْ كَرْبى » بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ » ( اي برطرف کننده غم و اندوه از روي حسين ، بحق برادرت حسين ، اندوه و مشکل من را برطرف کن ) ... اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل فَرَجَهُم ... ( سلام الله علیها ) 28/11/1403 @navaye_asheghaan
3. حضرت رقیه س.mp3
زمان: حجم: 4.11M
( سلام الله علیها ) بلبلی بود و آشیانه نداشت به قفس مبتلا و لانه نداشت ... اوفتاده به دامِ عشقِ حسين احتياجي به آب و دانه نداشت ... درد دل با سرِ پدر ميکرد خونِ دل از مُژه روانه نداشت چی میگفت با سرِبابا ؟ من که نشنیدم تا بحال ، دختری سرِ بُریده ی بابارو ببینه ، اون هم دختر سه ساله ... حضرت زهرا سلام الله علیها ، بعدِ باباش رسولُ الله ، بعد از رحلت آقا رسولُ الله ، یه روز گفت : یاعلی ، دلم برا بابام تنگ شده ، پیراهن بابامو بیار بو کنم ... امیرالمومنین علی علیه السلام ، پیراهن پیغمبر (ص ) را آورد ، روایت داره تا حضرت زهرا ، پیراهن بابارو بو کرد ، غش کرد ، روی زمین افتاد ... تا بوی بابارو از پیراهن بابا شنید ، غش کرد ، روی زمین افتاد ، حالا شما ببنید سرِ بُریده با دختر چه میکنه ؟ درد دل با سرِ پدر ميکرد خونِ دل از مُژه روانه نداشت من يتيم و شکسته دل بودم تنِ من تاب تازيانه نداشت یه مرتبه دیدند ، سر یک طرف ، رقیه یک طرف ... اصلا ادامه روضه کربلا و روضه شام و روضه رقیه ، آدمو دیوونه میکنه ، مگه میشه به این سادگی گذشت ؟ سر یک طرف ، رقیه یک طرف ... وقتی سر روی زمین افتاد ، کی سر را برداشت ؟ زینب برداشت ؟ اُمِّ کلثوم برداشت ؟ سکینه برداشت ؟ نمیدونم ... چطور دوباره این سر را از بچه ها گرفتند ؟ مگه بچه ها سرِ بابارو رها میکنند ؟ ویرانه را بابا چراغان کردی امشب همچون علی ، یاد یتیمان کردی امشب بابا به قربان سرَت می میرد امشب دخترَت بابای من ، بابای من ... @navaye_asheghaan
1. تو آمدی.mp3
زمان: حجم: 7.22M
( علیه السلام ) تو آمدی و بود عبا بر سرت آقا ( سلام الله علیها ) 1401 @navaye_asheghaan
( علیه السلام ) تو آمدی و بود عبا بر سرت آقا خون بود سفیدیِ دو چشم ترت آقا وقتی به روی خاک نشستی به گمانم شد زنده تو را خاطره ی مادرت آقا این کیست عمامه به سرش نیست ؟ جواد است از راه دراز آمده تاج سرت آقا ( تا اومد میان حجره ، دید باباش امام رضا داره به خودش می پیچه ، خیلی سخته ، یه کودک 9 ساله ، ببینه بابای غریبش ، داره به خودش می پیچه ... ) جواد 9ساله به سر میزند بوسه به لبهای پدر میزند صد شکر ، سرِ تو به روی زانوی او بود وقتی که کشیدی نفَسِ آخرت آقا ( بابا دلش میخواد دَمِ آخرش ، بچه هاش باشن کنارش ، بابا دلش میخواد لحظه ی آخر ، سرش روی زانوی پسرش باشه ... ) تشییع شدی ، لیک نه در زیر سُم اسب ( جانم جانم ، تا نام ابی عبدالله میآد ، عاشقانه ناله میزنی ، شاید ناله ت برای اینه ، میگی ماه صفر هم تموم شد ، امشب دیگه میریم ، پیراهن عزارو در میآریم ، پیراهن عزارو روی چشمت میگذاری ، ... این پیراهن مقدسه ، خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی را ، یکی از وصایاش این بود ، اون پیراهن مشکی که توو عزای جدّم می پوشیدم ، تووکفنم بگذارید ، فردای قیامت به مادرم فاطمه نشون بدهم ، ... یااباعبدالله ... ) تشییع شدی ، لیک نه در زیر سُم اسب گل بود که می ریخت روی پیکرت آقا ... ( امروز بدن امام رضارو گلباران کردند ، وقتی میخواستند بدن را بردارند ، [یا حضرت معصومه ] ، گلهارا عقب زدند ، بدن امام رضارو از زیر گل بیرون آوردند ...) کِی با لب تشته سرت از پشت بریدند؟ ( میخوام ببینم با این یک بیت چه میکنی ؟ چون خودِ امام رضا روضه خوان ابی عبدالله ست ، خودش فرمود : « یَا ابْنَ شَبِیب » جدّ مارو کربلا ذبح کردن ... می دونید ذبح یعنی چی ؟ ذبح یعنی کسی که هنوز نفَس میکِشه ، یعنی کسی که هنوز لباش به هم میخوره ، سر از بدنش جدا کنند ... یا امام رضا ، جدّ غریبتون ،لباش به هم میخورد ، زیر لب با خدا راز و نیاز میکرد ... این واژه ی « ذبح » چند جا کربلا به کار برده شده ، یه جا برای ابی عبدالله ست ، یه جای دیگه اش را میگم ، یه جای دیگه برای یه طفل شیرخواره به کار بُرده شده ، ... های جانم ... بابُ الحوائجه ، اونایی که مریض دارند ، اونایی که گرفتارند ... لبای کوچولوی علی اصغر به هم میخورد : « فَذُبِحَ الطِّفلْ مِنَ الْاُذُنِ اِلیَ الْاُذُن » یعنی گوش تا گوش علی درید ؟ با تیر ... لَا اِلَهَ اِلاَّ الله ... اما ذبح باباش فرق میکرد ، ... از حضرت زهرا عذرخواهی میکنم : « أَلسَّلامُ عَلَى الْمَذْبوحِ مِنَ الْقَفا » ... حالا اگه جیگرت سوخت بگو یا حسین ... نه نه ، مگه میتونی بشنوی اربابت رو از قفا سر بُریدند ، آرام باشی ؟ به قصد فرج بگو یا حسین ... ( سلام الله علیها ) 1401 @navaye_asheghaan
2. نوحه.mp3
زمان: حجم: 2.78M
( علیه السلام ) دلم پَر کشیده به سَمتِ خراسان که از پای فِتاده امام غریبان به سینه بکوبم خدایا از این غم رضای تو در خانه اش میدهد جان در رَهت ای خدا جان او شد جدا ذکر روی لبش ای جوادم بیا ( یارضا ، یارضا ) تکرار به خاکِ غریبی سرش را گذارد غریبانه یک گوشه جان می سپارد بمیرم برایش که هنگام رفتن کسی را کنار تنِ خود ندارد مانده در قلب ما داغِ شمس و شُموس میچکد اشک ما بهرِ سلطانِ طوس ( یارضا ، یارضا ) تکرار ( سلام الله علیها ) 1401 @navaye_asheghaan
( علیه السلام ) تو آمدی و بود عبا بر سرت آقا خون بود سفیدیِ دو چشم ترت آقا وقتی به روی خاک نشستی به گمانم شد زنده تو را خاطره ی مادرت آقا این کیست عمامه به سرش نیست ؟ جواد است از راه دراز آمده تاج سرت آقا ( تا اومد میان حجره ، دید باباش امام رضا داره به خودش می پیچه ، خیلی سخته ، یه کودک 9 ساله ، ببینه بابای غریبش ، داره به خودش می پیچه ... ) جواد 9ساله به سر میزند بوسه به لبهای پدر میزند صد شکر ، سرِ تو به روی زانوی او بود وقتی که کشیدی نفَسِ آخرت آقا ( بابا دلش میخواد دَمِ آخرش ، بچه هاش باشن کنارش ، بابا دلش میخواد لحظه ی آخر ، سرش روی زانوی پسرش باشه ... ) تشییع شدی ، لیک نه در زیر سُم اسب ( جانم جانم ، تا نام ابی عبدالله میآد ، عاشقانه ناله میزنی ، شاید ناله ت برای اینه ، میگی ماه صفر هم تموم شد ، امشب دیگه میریم ، پیراهن عزارو در میآریم ، پیراهن عزارو روی چشمت میگذاری ، ... این پیراهن مقدسه ، خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی را ، یکی از وصایاش این بود ، اون پیراهن مشکی که توو عزای جدّم می پوشیدم ، تووکفنم بگذارید ، فردای قیامت به مادرم فاطمه نشون بدهم ، ... یااباعبدالله ... ) تشییع شدی ، لیک نه در زیر سُم اسب گل بود که می ریخت روی پیکرت آقا ... ( امروز بدن امام رضارو گلباران کردند ، وقتی میخواستند بدن را بردارند ، [یا حضرت معصومه ] ، گلهارا عقب زدند ، بدن امام رضارو از زیر گل بیرون آوردند ...) کِی با لب تشته سرت از پشت بریدند؟ ( میخوام ببینم با این یک بیت چه میکنی ؟ چون خودِ امام رضا روضه خوان ابی عبدالله ست ، خودش فرمود : « یَا ابْنَ شَبِیب » جدّ مارو کربلا ذبح کردن ... می دونید ذبح یعنی چی ؟ ذبح یعنی کسی که هنوز نفَس میکِشه ، یعنی کسی که هنوز لباش به هم میخوره ، سر از بدنش جدا کنند ... یا امام رضا ، جدّ غریبتون ،لباش به هم میخورد ، زیر لب با خدا راز و نیاز میکرد ... این واژه ی « ذبح » چند جا کربلا به کار برده شده ، یه جا برای ابی عبدالله ست ، یه جای دیگه اش را میگم ، یه جای دیگه برای یه طفل شیرخواره به کار بُرده شده ، ... های جانم ... بابُ الحوائجه ، اونایی که مریض دارند ، اونایی که گرفتارند ... لبای کوچولوی علی اصغر به هم میخورد : « فَذُبِحَ الطِّفلْ مِنَ الْاُذُنِ اِلیَ الْاُذُن » یعنی گوش تا گوش علی درید ؟ با تیر ... لَا اِلَهَ اِلاَّ الله ... اما ذبح باباش فرق میکرد ، ... از حضرت زهرا عذرخواهی میکنم : « أَلسَّلامُ عَلَى الْمَذْبوحِ مِنَ الْقَفا » ... حالا اگه جیگرت سوخت بگو یا حسین ... نه نه ، مگه میتونی بشنوی اربابت رو از قفا سر بُریدند ، آرام باشی ؟ به قصد فرج بگو یا حسین ... ( سلام الله علیها ) 1401