eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
3. در آغاز جوانی.mp3
زمان: حجم: 2.74M
در آغازِ جوانی شدی قامت کمانی زده بر پیکرِ تو فلک ، رنگِ خزانی بمیرم برایت که پژمردی تو در بینِ کوچه زمین خوردی در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دست سنگین کبودی شده قسمت رویت شکسته شد از کینه پهلویت : امان از داغ مادر امان از آهِ مضطر امان از کوچه ها و طناب و دستِ حیدر امان از هجوم عدویِ پست زده تازیانه به رویِ دست ( مرو مادر ، مرو مادر ..) تکرار ۴ دی ماه ۱۴۰۱
( سلام الله علیها ) به نام آنکه به ما داد ، درس ایمان را همان که زندگی اش زنده کرد انسان را همان که بر همگان درس عاشقی آموخت ز دستِ لیلی و مجنون گرفت میدان را به نام نامی آن بانویی که با زحمت نشاند بر لبِ عالَم دمِ « حسین جان » را اگر نبود ، نبودیم نوکران حسین میانِ سفره ی ما او گذاشت این نان را همان کسی که همیشه حکایت صبرش صبور کرد دلِ مادر شهیدان را به نام آن زنِ مرد آفرینِ کربُبلا همان که از دل ما بُرد ترسِ طوفان را کجاست دشمنِ شیعه ؟ حریف می طلبیم مُریدِ حضرتِ زینب عقیلةُ الْعَربیم دوباره در دلم آشوب محشر کبراست چگونه من بنویسم از آن که بی همتاست گرفته ام به روی دست کاسه ی چه کنم ؟ و مانده ام که بگویم خدیجه یا زهراست ؟ خدا کند که بفهمیم کیست این بانو ؟ شناخت هر که مقامش از اولیاءِ خداست نوشته اند که خیلی به مادرش رفته نوشته اند که خیلی فداییِ مولاست نوشته اند که یک عمر اهل نافله بود مُراد و پیرِ تمامِ نماز شب خوان هاست ( حتی شام عاشورا با آن همه داغ سنگین ، نماز شبش ترک نشد ، نشسته نماز شب خوند ، همان نماز شبی که ابی عبدالله علیه السلام ، بهش فرمود : خواهرم ، منو توی نماز شبت یادت نره ... ) نوشته اند که یک عمر اهل نافله بود مُراد و پیرِ تمامِ نماز شب خوان هاست نوشته اند از آن دَمْ که چشمِ خود وا کرد اسیر و عاشق و حیرانِ سید الشهداست نوشته اند کِراماتِ کوثری دارد ببین مقام علی را چه دختری دارد رسیده شیعه به اینجا به همّتِ زینب زمین حسینیه شد با عنایت زینب چه با شُکوه سپاهی چه لشکری دارد حسینیان جهانند اُمَّت زینب بزرگ و کوچکِ عالَم ، مُحرمِ هر سال شوند راهی روضه به دعوتِ زینب هزار طایفه در روز اربعین ، جا شد میان کربُبلا با کرامتِ زینب هزار شکر ، خدا را که خانواده ی ما شدند نوکرِ دربار و رعیتِ زینب برای دیدن آن جمعه یِ فرج باید قسم دهیم خدا را به حُرمتِ زینب @navaye_asheghaan
( علیه السلام ) آئینه‌ی مرد جمل آمد به میدان یک شیر دل مانند یل آمد به میدان با سیزده جامِ عسل آمد به میدان ای لشگر ِکوفه اَجل آمد به میدان .. باید که قبرِ خویش را آماده سازید در دل ، جگر دارید اگر بر او بتازید .. ( یک نوجوان 13 ساله ، در مقابل یک لشکر چند هزار نفری ، جانم به این یَلِ کربلا ، جانم به این قهرمان عرصه عاشورا ) رفته به بابایش که اینگونه شریف است از نسل پاکِ صاحبِ دینِ حنیف است قاسم ، اگر چه قد و بالایش ظریف است اما خدایی ، او سپاهی را حریف است شاگردِ رزمِ حضرت « عباس » ، قاسم آمد ولی در هیبت « عباس » ، قاسم در بازوانش قدرتِ « عباس » ، قاسم بَه‌بَه که دارد غیرتِ « عباس » ، قاسم (« عمامه‌ی او را ، عمویش با نمک بست »... قربونت بِرَم ، یه پارچه ای به سرش بست ابی عبدالله ) عمامه‌ی او را عمویش با نمک بست مانند بابایش حسن ، « تَحْتُ ‌الْحَنَکْ » بست ( خیلی جگر میخواد ، یه نوجوان اینطوری ... امشب شب نوجوانهای سیزده چهارده ساله است ، ای نوجوان ها ، هر کجا نشستید امشب باید ناله بزنید ) قاسم حریفِ تن به تن دارد ، ندارد این نوجوان جوشن به تن دارد ، ندارد ( تیر که می اومد ، مستقیم به بدنش میخورد ، نیزه که میزدند ، مستقیم به سینه اش میخورد ... ) این نوجوان جوشن به تن دارد ، ندارد چیزی کم از بابا حسن دارد ، ندارد اصلا مگر« اَزْرَقْ » زدن دارد ، ندارد (« اَزْرَقْ »کجا و شیر میدان خطرها ؟ » ... اَزْرَقِ شامی ، اون شجاعی که اومد به میدان ، اما حریف قاسم نشد ، پسراش هم آمدند اما آقا اونارو به هلاکت رساند ) « اَزْرَقْ »کجا و شیر میدان خطرها ؟ قاسم بوَد رزمنده‌ی نسلِ قمرها وقت پریدن ناگهان بال و پَرش ریخت یک لشکری را ریخت آخر پیکرش ریخت از مِیْمَنِه تا مِیْسَرِه روی تنش ریخت از روی زین افتاد ، قلب مادرش ریخت ( یه روایتی دیدم ، امام حسین جنگ کردن قاسم را نگاه میکرد ، میگفت : بارکَ الله عمو ، بارکَ الله عمو ... اما وقتی از روی زین ، روی زمین افتاد ... « از روی زین افتاد ، قلب مادرش ریخت » ...آی اونایی که امشب آماده روضه اید :) مثل مدینه کوچه‌ای را باز کردند پرتاب سنگ و نیزه را آغاز کردند ... 1394 @navaye_asheghaan
2. آئینه مرد جمل.mp3
زمان: حجم: 7.41M
قسمت دوم ( علیه السلام ) آئینه‌ی مرد جمل آمد به میدان ... 1394 @navaye_asheghaan
( علیهم السلام ) صدا زد عمو بسه دیگه ، عمو استخوانهای سینه ام زیر سُمِ اسب ها خُرد شد ، بگم آقا ، بدن قاسم زیر سُمِ اسب ها رفت ، لشکر دورش را گرفته بود ، امشب میخوام یه روضه ای بخونم همه داد بزنند ، برای این روضه جگر حضرت زهرا ، خون شده ! ... ، بگم آقا ، بدن قاسم زیر سُمِ اسب ها رفت ، اما یه بدن بی سر را کربلا ... عین عبارت مقتل اینه ، بزار برات معنا کنم ، بعد ناله بزن : « نَحْنُ رَضَضْنا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْری » یعنی چی ؟ اگه معنا کنم ، باید داد بزنی ، یعنی اول پشتش را کوبیدیم زیر سُمِ اسب ها ؟؟ بعد بدنشو برگردوندیم ... سینه ی نازنینش زیر سُمِ اسب ها ، ... حسییین ... این روضه خیلی جیگرو میسوزونه ، « رَضَضَ » یعنی خُرد شدنِ استخوان ! ... آی آی آی ی ی ... تنِ سالار زینب به زیر سُمِ مَرکب به خون غلطیده یارم حسین کفن ندارد .. هرچقدر گریه کردی و سوختی ، نوش جونت ، روزیت بوده امشب ، توو روضه ی یتیم امام حسن ، ... آقا قاسمِ بنِ الحسن ، مادرش کربلا بود ، وقتی ابی عبدالله بدن قاسم را آورد ، زنها آمدند به استقبال حسین ... [ این ناله را میخوام مادرها ناله بزنند ] ، وقتی نگاه کردند دیدند بدن قاسم ... وای وای ، وای وای ... وقتی مادر نگاه کرد دید قاسمش قد کِشیده ... از حسن هر کس که در دل ذرّه ای هم کینه داشت نیزه ای پرتاب کرد و زخم بر جسمم گذاشت حاجت هایت را بخواه ، حرفاتو بزن ، ... یا امام حسن ، یا امام حسن ... آقاجون خودت نبودی کربلا ، اما بچه هات یکی یکی کار را تموم کردند ، ... اونقدر قاسم را دوست داشت امام حسین ، که درباره هیچ کدوم از شهدا نداره که حضرت ، موقع وِداع از حال رفته باشه ، حتی در وِداع علی اکبر ... اما درمورد قاسم داره که قاسم را توو بغل گرفت ، گریه کرد ، گریه کرد « وجَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما » { بحارالأنوار، ج‏ 45 ، ص33 }، یعی هر دو از حال رفتند ... {مَقْتَلُ الْحُسَیْنِ خوارزمي ، ج 2 ص 27 } ... قربونت بِرَم ، چقدر عزیز کرده ی امام حسین بود قاسم ، که وقتی هم بدنشو آورد خیمه ها ، دو تا بدن را میونِ بدنها گذاشت ، یکی بدن علی اکبر بود ، یکی بدن قاسم ، ... نوشتند حضرت میان این دوتا بدن نشست ، گاهی میگفت : پاره جگرم علی ... گاهی هم میگفت : عزیز برادرم قاسم ... لذا امشب روضه ی حضرت قاسم و مجلس حضرت قاسم ، یک عنایت خاصی بهِش هست ، کسی دست خالی از مجلس حضرت قاسم بیرون نرود ... کسی هم بی حاجت توو مجلس حضرت قاسم نباشه ... امشب این نوجوانهای سیزده چهارده ساله بیایند جلو میدون داری کنند برای حضرت قاسم ، امشب شما بیائید برای اون سیزده ساله ی کربلا سینه بزنید ، سیزده سالشه ، هنوز به رشد کامل نرسیده ، وقتی سوار شد ، پاش به رکاب نمیرسید ، امام حسین خودش کمکش کرد سوارش کرد ، ... یااباعبدالله ، یااباعبدالله ... خدایا به این سیزده ساله شهید کربلا ، فرج امام زمان (عج) را برسان ... 1394 @navaye_asheghaan
4. امام حسین ع.mp3
زمان: حجم: 6.67M
( علیهم السلام ) صدا زد عمو بسه دیگه ، عمو استخوانهای سینه ام زیر سُمِ اسب ها خُرد شد ... 1394 @navaye_asheghaan
قسمت پنجم ( علیه السلام ) آنقدر جانسوزه روضه ی حضرت اباالفضل ، روضه ی حضرت عباس ، روضه تنهاییِ ابی عبدالله ست ، روضه ی غربت امام حسینِ ، یه عبارتی می دیدم توو مقتل ، زینب کبری نقل میکنه ، کنار برادرم ایستاده بودم ، یه مرتبه دیدم رنگِ حسینم پرید ،گفتم داداش چی شد ؟ فرمود : الان علمدارم از روی زین روی زمین افتاد ، تا این جمله را گفت ، بلافاصله حضرت فرمود : « واضَیْعَتا » امان از غریبی ... زینب هم دستاشو روی سرش گذاشت ، گفت امان از اسیری ... حسییین ... خودشو رسوند بالای سرش ، یه نگاه کرد ، { باید موقعیت ابی عبدالله را درک کنی تا بفهمی وقتی رسید بالاسرِ اباالفضل « وَلَمَّا قُتِلُ الْعَبَّاس» یعنی چی ؟ دیگه هیچ کسی را نداشت ، نه علی اکبر بود ، نه قاسم بود ، نا عُون بود ، نه ظُهیر بود ، یه مُشت زن و بچه بودند و یه اباالفضل ... تا دید دستاشو قطع کردند ، عمود به فرقش زدند ، ای وای ... باور نمیکنم ، دستات جدا شده سقای من چرا ؟ فرقت دو تا شده ؟ تو را به حق حیدر کرّار پاشو علَم رو از زمین بردار تا بچه هام نرَن سرِ بازار جدا ، جدا ، جدا شده تموم پیکرت حسینو کُشته یاد اون نگاه آخرت تو زیرو رو شدی عمو زِ حالِ مادرت ای سَروِ خیمه ها طوری شکستنت که جا میشه توو قبرکوچکی همه تَنِت ای وای دل از خونینِ بچه ها بسته میشه سرِ تو از پهلو رو نیزه ها ... ( یااباالفضل ، یااباالفضل ، یااباالفضل ... کنار بدنُ عباس ، نشست روی زمین ... ) دو دستت از بدن جدا شده برادرم ببین که هِلهله به پا شده برادرم چگونه فرق تو جدا شده برادرم تیرِ سه شعبه شون توو چشم تو نشست دستت جدا شد و پشت منو شکست تو بی علَم شدی من بی برادرم بِرس به داد خیمه ها سردارِ لشکرم ... 15/5/1401 @navaye_asheghaan
قسمت چهارم (علیه السلام) حسییین ... جانم جانم جانم ، میگی « یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْن » چند تا كاشِفُ الْكَرْب داریم ، كاشِفُ الْكَرْبِ پیغمبر (ص) ، امیرالمومنین بود ، هر موقع به نگاه به علی میکرد ، غم های پیغمبر (ص) برطرف میشد ، توو زیارت نامه اش هم اومده كاشِفُ الْكَرْبِ پیغمبر (ص) ، ... امیرالمومنین هم یه كاشِفُ الْكَرْب داشت ، فاطمه بود ، هر موقع نگاه به فاطمه میکرد ، غم هاش برطرف میشد ... اما اون شبی که تابوت زهرا را روی دوشش گذاشت ، فاطمه جان ، یه غمی روی دوش علی گذاشتی ، که تا آخر عمر علی عزاداره ، ... یه «كاشِفُ الْكَرْب » هم کربلا بود ، مردم ، هر موقع ابی عبدالله نگاه به چهره ی اباالفضل میکرد ، غمش برطرف میشد ، کنار بدنِ علی اکبر ، زمینگیر بود ، اما تا صدا زد جَوونها بیائید ، تا نگاهش به اباالفضل افتاد ، قدرت گرفت ، نیرو گرفت ، ... اما بمیرم برات ، کنار بدن عباس دیگه کسی را نداشت ، حسیین ... ای ساقیِ دلاورم تو برگی و باغ و برَم از چه به خون نشستی ؟ 2 کمتر بزن بازوی خود را بر زمین شرمنده ام کردی گُلِ اُمُ البنین برخیزو با چشمانِ خون آلودِ خود رَختِ اسیری بر تنِ زینب ببین ( عباسم پاشو ، خواهرمون آماده اسیری شده ... ) ای زورِ بازویِ حسین سرت به زانوی حسین حرفی بزن علَمدار 2 ساقی لبِ عطشانِ تو ، زدآتشم بعداز تو طعم بی کسی را میچشم ( این یه بیت را بشنو اگر حاجتی داری توو این یه بیت بگو به قمر بنی هاشم ... « برگو چه سازم ، با دو چشمان رباب ؟ » بگو جواب رباب را چی بدهم عباس ؟ ) برگو چه سازم با دو چشمان رباب وقتی عمودِ خیمه ات را میکِشم ( عباس پاشو ، پاشو ، خواهرمون آماده اسیری شده ... پاشو ) اگه پاشی ، علی نمی میره علی نمیمیره ، علی نمیمیره رقیه هم ، بهانه میگیره بهانه میگیره ، بهانه میگیره آقا ببخش ، هر چه که شد تیر خورده ام شرمنده ام که نیزه و شمشیر جا نشد ... « یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ » ( اي برطرف کننده غم و اندوه از روي حسين ، بحق برادرت حسين ، اندوه و مشکل من را برطرف کن ) ... 26/5/1400 @navaye_asheghaan