eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.6هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
355 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
شور امام حسین (ع)-آخر جلسه.. برا تاریکیِ قبرم برا وحشتِ قیامت به تو محتاجم حسین برا عاقبت بخریم برا لحظه ی شهادت به تو محتاجم حسین به تو محتاجم حسین جان به تو که خیلی کریمی همه میرن تو می مونی تو رفیقم از قدیمی.. یا رفیق من لا رفیق له آبرو داری کن برای من یا شفیق من لا شفیق له امضا کن برگِ کربلای من حسین آقام.. همه میرن تو میمونی برام.. برا اون وقتیکه من رو می ذارن میون تابوت به تو محتاجم حسین برا وقتیکه تو قبرم میمونم من مات و مبهوت به تو محتاجم حسین منو یادت نره آقا توی لحظه های آخر بیا بالا سرم آقا که نَباشه تنها نوکر.. یا حبیب من لا حبیب له جان زهرا دست مرا بگیر یا طبیب من لا طبیب له جون من رو تو کربلا بگیر حسین آقام.. من از شما یه کربلا میخوام.. حسین آقام.. همه میرن تو میمونی برام.. برا لحظه ی غریبیت برا لحظه های آخر به تو گریونم حسین برا خشکی لب تو.. برا زخمای رو پیکر به تو گریونم حسین بمیرم واسه غریبیت که نداشتی یار و یاور تو رو کشتن لبِ تشنه.. به دلیلِ بغضِ حیدر یا ذبیح العطشانْ بکربلا با لب تشنه دست و پا زدی یا قتیل العریانْ بکربلا خواهر و از نیزه صدا زدی حسین آقام.. به رأسِ رویِ نیزه اَت سلام.. حسین آقام.. همه میرن تو میمونی برام.. @navaye_asheghaan
بنام خدا دعای روز هشتم ماه صیام "" "" "" بکن برمن خدایالطف و احسان/گشایم خوان رفعت بر یتیمان بده توفیق عیاری نمایم/برای صائمان کاری نمایم دم افطار نمایم سفره ای وا/شوم با اهل دل یارب هم آوا خداوندا به من لطف وکرم کن/کرم بنما محبت گسترم کن ز تو می خواهم الان ای خدا من/که باشم با کریمان هم نوا من به حق لطف و احسانت عطا کن/مرا از یاس و نومیدی رها کن خدایا بی پناهان را پناهی/بکن بر نا امیدان تو نگاهی "" "" "" گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر) @navaye_asheghaan
بسم الله الرحمن الرحیم عهد بستم یک شبانگه با خودم باخدا صحبت کنم تا صبح دم حاجت دل را بگویم تا سحر با دعا گیرم ز خالق بال و پر چون کبوتر پر زنم تا آسمان لحظه ای گردم جدا از این و آن سفرهٔ دل در دل شب وا کنم با خدایم لحظه ای نجوا کنم این سعادت شدنصیب من دمی ساختم یک لحظه با خود عالمی نیمهٔ شب حال دیگر یافتم رشتهٔ آمال خود را بافتم باب صحبت وا نمـودم با خدا لحظه ای گشتم از این عالم جدا با خدای خود دمی تنها شدم فارغ از امیال این دنیا شدم گفتمش ای خالق کون و مکان ای خدای لم یزل ای مهربان در دو عالم داد خواه ما توئی اگه از ما بر گناه ما توئی توبه کردم باز گشتم سوی تو آمدم با صد گنه بر کوی تو گر چه باشد دفتر عمرم سیاه گر چه کردم عمر خود را من تباه خواهشی دارم ز تو رب جلیل بنده گانت را مکن خوار و ذلیل ذوالجلا گشته ام فرتوت و پیر در جهان آخرت دستم بگیر دستگیری کـن تو ما را ای خدا لحظه ای مـا را مکن از خود جدا فاخـرم مـن توبه کردم نادمم بر ســــرایت بار الـــها خـادمم دست رد بر سینه ام یا رب مـزن جان مولایم حسین بـی کفن التماس دعای خیروفرج @navaye_asheghaan
بنام خدا «لطفا با تفکر و تامل بخوانید» باز هم مرغ سحر گفت که بر پا سحر است خیـــز از عــالم رویا کـه وقـت سفــر است صبحـدم ســر زد و بــرگ دگــری خورد ورق وقتتان خیـــر عزیزان که دم ها گهر است روز پنج شنبــه دلـــم حـس غـریبـی دارد دلــم انگـار ز دنیــای دگـــر با خبـــر است می کشــد مرغ دلـــم پــر به ســرای ابــدی عده ای چون که در آن وادی غم منتظر است یـاد بایـد بکنیـــم از هـمه امـوات بلــی بفرستیـــم صلواتی که بســـی پر ثمـر است وا کنیــم سفــرهٔ خیـرات به اندازهٔ خویش که خـداوند ز نیــات همــه با خبــر است مـــا ز مبــداء بباید کــه کاری بکنیــم چون که مقصد بلا شک بسی پرخطر است فاخـرا هیـچ مپنــدار که باقی ست جهان بی شــک این عالـــم فانـی محل گذر است عمل خیــر به کار آیــد و اعمــال نکـــو بی عمل نزد خدای دو جهان دیده تر است 🖊مسلم فرتوت فاخر @navaye_asheghaan
همراه هر وحی از تو جبریل امین گفته ای مادر! ای وصف کمالت بهترین گفته اسلام را مدیون انفاق خودت کردی مکتب به ایثارت "خدیجه"، آفرین گفته "تهلیل" و "تکبیر"ی که بعد از مصطفی گفتی، آیا زنی قبل از تو بر روی زمین گفته؟! ایمان کامل بودی و سی سال بعد از تو_ تازه خدا در مُصحَف از "اِکمالِ دین" گفته آنکه "امیرالمؤمنین" را از "علی" دزدید به دخترش جای تو "اُمّ المؤمنین" گفته تو مقصد ذکر سلام خالقت بودی...! وَالله! در فضل تو بس باشد همین گفته ✍ @navaye_asheghaan
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَک بِما أَوْلاک اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ. آورده ام امشب غم پنهانی خود را بر شانه شب قدرِ پریشانی خود را رفتی و نگفتیم همین قدر که داریم از برکت دست تو مسلمانی خود را در سجده نبخشیده کسی جز تو به این خاک در راه خدا گرمی پیشانی خود را آیا چه بر اسلام گذشته است که بُرده_ از خاطر خود خاطره ی بانی خود را ایمان به تو و مادری‌ات هر که ندارد فریاد زده وسعت نادانی خود را پنهان مکن ای ماه دعا در دل این شب از قبله‌ی دل صورت بارانی خود را یک عمر به امید عطای تو نشستیم پس جمع مکن سفره ی مهمانی خود را بر چهره‌ی زهرای خودت خوب نظر کن بسپار به خاطر غم پایانی خود را ✍ @navaye_asheghaan
افتخار دین و آیین را اگر می‌شد سرود شعر اول از خدیجه لب به گفتن می‌گشود ای که بر شأن بلندت کوه‌ها زانو زدند وی که بر خاک قدم‌هایت فلک دارد سجود تو که هستی؟ که شدی همراه ختم الانبیا در نزول وحی یا در جاده‌ی قوس صعود حق تعالی گر که احمد را ستایش کرده است تو که هستی؟ که مقامت را محمد می‌ستود از مقامات تو بس که مادر زهرا شدی غیر تو بانو کسی شایسته‌ی کوثر نبود اولین فردی که هرچه داشته بخشیده است جود تو شد مبدأ تاریخی هجری جود هر شب از چادرنمازت رنگ و بوی نور داشت هر سحر با دیدن تو بخت خود را می‌گشود آبرو جبریل از آب وضویت می‌گرفت در پی این بحر می‌شد هر چه اقیانوس رود ** با چنین شأن و مقامی در زمان احتضار غیر زهرای سه ساله کس به بالینت نبود بی کفن بودی عبای همسرت را خواستی آهِ پیغمبر زدل برخاست تا رب ودود ناگهان از سوی حق بر دست‌های جبرئیل پنج پیراهن برای آمد فرود پنجمین پیراهنِ این پنج تن شد قسمتت بر تو سهمش را حسین از عرشِ حق هدیه نمود فاطمه که دید می‌ماند حسینش بی کفن بافت پیراهن برای یوسفش یاس کبود بافت تا عریان نماند بین صحرای بلا بافتش با اشکِ تار و بافتش با آهِ پود از حریر کهنه‌ای آن پیرهن را بافت تا وقت غارت در نیاید از تنش اما چه سود وقتِ غارت گشت، یک لشگر به آن گودال ریخت یک نفر با خود زره را برد و یک نامرد خُود بر سر پیراهن کهنه نزاعی در گرفت می‌کشیدند از تنش از هر طرف قوم جُهود پاره پاره گشت و آمد از تنش آخر برون ماند عریان یوسف و آن جامه را گرگی ربود نیمه‌ی شب ماند یک انگشتر و یک ساربان ختم شد غارت به خاتم... خنجری آمد فرود... ✍ @navaye_asheghaan
گوهر محمّد است که آن را خدیجه یافت بانوی اهل مکه چه گوهرشناس بود اَعراب، جاهلانه به دنبال جهل خود اما چه عالمانه پیمبرشناس بود از فرط شوق و شور، سر از پا نمی‌شناخت در جاده‌ی وصال که جای درنگ نیست نور پیمبری به رُخ یار دیده بود پس خواستگار‌ بودن این زن که ننگ نیست مهریّه را خودش به خودش داد، للعجب! بند تمام قاعده‌ها را ز هم گُسست از یُمن ازدواج خدائیِ آن دو نور توحید زنده شد، کمر کفر را شکست در طالع چنین زن پاک و مطهرّه حقّا که نور مادری کوثر است و بس روزی اگر به همسر او مکه بَد کند او کاشف الکروبِ دل شوهر است و بس مبعث رسید، لحظه‌ی موعودِ انبیا محبوب را حبیب به بانگ حجاز خواند کعبه گواه می‌دهد این را: خدیجه نیز پشت سر علی و پیمبر نماز خواند اسلام، طفلِ کم‌نفسِ نورسیده بود این طفل، زیر بالِ خدیجه بزرگ شد اسلام، شهر کوچکِ اهل نماز بود کز لطفِ بذلِ مالِ خدیجه بزرگ شد دین‌دار بود و هستی او وقف یار بود او محضر رسول خدا احترام کرد جبریل هر سفر که به نزد نبی رسید به حضرت خدیجه‌ی کبری سلام کرد باید فراگرفت از او رسم و شیوه‌ی در راهِ پاگرفتنِ دین، خون جگرشدن زهرا ز مادرش به خدا ارث برده است قربان یار رفتن و با جان سپر شدن ** آه از اجل که زود به سوی خدیجه رفت قربان اشکِ چشمِ عزادار فاطمه رفت و ندید آتش اهل سقیفه را نشنید آهِ در پس‌ ِ دیوار فاطمه بعد از عروج مؤمنه و مؤمن قريش این سال، سال ماتم و حُزن و غم نبی‌ست هر همسری خدا به پیمبر اگر دهد یک زن در آن میانه شبیه خدیجه نیست لطف خدیجه تا به قیامت گره‌گشاست مادربزرگ خوب ندیدیم این‌چنین اصلاً به حکم قاعده‌ی وجه تسمیه زیبد فقط به قامت او "اُمّ مؤمنین" ✍ @navaye_asheghaan
روضه دارم من و افطار لبم نان حسین رزق ماه رمضانم همه احسان حسین پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین مادرم اشک فشان آب به کامم میریخت تا که من هم بشوم بی سروسامان حسین به گمانم که شود چادر زهرا سپرش هر کسی گریه کند بر تن عریان حسین این شنیدم به جنان خنده کنان پای نهد هرکه در روضه شود مضطر و نالان حسین هرچه فخر است در عالم همه از مکتب اوست همه از کرب و بلا باشد و میدان حسین جان اگر هست به تن هدیه ی جانیست که داد همه‌ی هستی من زاده شد از جان حسین تاج عزّت به سرم بست ز اشک غم خود اینچنین شد که شدم تابع فرمان حسین گفت با عزٌت خود خو کن و ذلت مپذیر با چنین کار نشستم سر پیمان حسین روزه را روضه نوشتم به غلط تا شاید بنویسند مرا خادم و گریان حسین : 💔 شبهاىِ جمعه سر به هوا ميشود دلم از بس که ميزند به سرِ من هواى تو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، @navaye_asheghaan
💢↶ شرح دعای روز 🌹 ✍آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره🌹 【اَللّهُـمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَـةَ الاْیتامِ】 خدایا در ماہ رمضان مهرورزی نسبت به یتیمان را روزی‌ام گردان ↩️ اگر قلب ما زنگ بزند از چه دوایی می‌توان برای رفع آن استفادہ كرد!؟ ◽️برای این كار باید سحرها قرآن بخوانید تا قلبتان را جلا بدهید ◽️همچنین جان انسان را استغفار سحر جلا می‌دهد ◽️و می‌توان با یتیم‌ نوازی قلب را جلا داد 【وَ اِطْعـامَ اْلطَّعـامِ】 خدایا روزی كن كه من اطعام طعام كنم و افطاری دهم اطعام طعام مخصوصاً به فقرا و مستحقان از كارهای بسیار نیكو است 【وَ اِفْشـآءَ السَّـلام】 خدایا روزی كن با صدای بلند سلام كنم ◽️برخی عارشان می‌شود که اول سلام كنند اما هستند برخی كه در سلام كردن با صدای بلند پیش‌دستی می‌كنند همچنین باید سـلام را به درستی یعنی «سلامٌ علیكم» جواب داد و از بیان عبارت‌های دیگر مثل «سلام از ماست» جلوگیری كنیم همچنین سلام كردن مستحب و جواب سلام دادن واجب است 【وَ صُحْبَـةَ الْكِـرامِ】 خدایا توفیق بدہ در ماہ رمضان با افراد كریم و عالم و دانا و متدین همنشین شوم خدایا توفیق بدہ که با نیكان رفیق شوم كاری كنید که رفیقتان یک درجه از شما جلوتر باشد یكی از رموز مؤفقیت من در زندگی اختیار كردن رفیق خوب بودہ است 【بِطَـوْلِکَ】 یعنی به حق انعامت چقدر تو به ما نعمت دادی به حق نعمت‌هایی که به ما دادی این دعاها را دربارہ ما مستجاب كن 【یـا مَلْجَـاَ الاْمِلیـنَ】 ای كسی كه پناہ آرزومندانی 🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ @navaye_asheghaan
4_5951671357572909267.mp3
29.83M
🔴 شرح دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان مجتهدی تهرانی🌹 @navaye_asheghaan
روضه دارم من و افطار لبم نان حسین رزق ماه رمضانم همه احسان حسین پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین مادرم اشک فشان آب به کامم میریخت تا که من هم بشوم بی سروسامان حسین به گمانم که شود چادر زهرا سپرش هر کسی گریه کند بر تن عریان حسین این شنیدم به جنان خنده کنان پای نهد هرکه در روضه شود مضطر و نالان حسین هرچه فخر است در عالم همه از مکتب اوست همه از کرب و بلا باشد و میدان حسین جان اگر هست به تن هدیه ی جانیست که داد همه‌ی هستی من زاده شد از جان حسین تاج عزّت به سرم بست ز اشک غم خود اینچنین شد که شدم تابع فرمان حسین گفت با عزٌت خود خو کن و ذلت مپذیر با چنین کار نشستم سر پیمان حسین روزه را روضه نوشتم به غلط تا شاید بنویسند مرا خادم و گریان حسین : 💔 شبهاىِ جمعه سر به هوا ميشود دلم از بس که ميزند به سرِ من هواى تو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماییم و روسیاهی، العفو یا الهی تو بهترین پناهی، العفو یا الهی هر جای دیگری را جز خانه‌ی تو رفتیم رفتیم اشتباهی، العفو یا الهی ازما به غیر عصیان چیزی دیگر ندیدی کن سوی ما نگاهی، العفو یا الهی بگذار پای غفلت هرگاه دیدی از ما_ سر زد اگر گناهی، العفو یا الهی ما را مرانی از خود ما که دگر نداریم_ غیر از تو تکیه‌گاهی، العفو یا الهی ای ماه مهربانم، جز کربلا برایم دیگر نمانده راهی، العفو یا الهی جان عزیز زهرا این‌بار بگذر از ما العفو یا الهی، العفو یا الهی ✍
194.5K
کربلایی هادی صالحی
. |⇦•بخوان که اشک بریزم.. ویژۀ ماه مبارک رمضان اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکسته ی من، ای شکسته بالِ خودم بخوان به لهجه ی اشک و بخوان به لحنِ سکوت چقدر خسته ام از لحنِ قیل و قالِ خودم اگر رسید صدایت به شورِ عشق بگو مرا رها نکند لحظه ای به حالِ خودم قرار بود من و تو به آسمان برسیم مرا ببخش که اینگونه خود وبالِ خودم شبی به لطفِ علی می رسم به صحنِ نجف تمامِ عمر خوشم با همین خیالِ خودم علی امام من است و منم غلامِ علی هزار جان گرامی فدایِ نامِ علی قسم به لحظه ی نابِ "فَمَن یَمُتْ یَرَنی" که ایستاده بمیرم به احترام علی خمارِ انگورِ ضریحِ مولایم علی علی علی علی.... *مولاامیرالمؤمنین فرمودند:"انا اُؤدِّبُ المؤمِنین"من مسئول ادب کردن مؤمنینم...در اول مناجات و دعای ابوحمزه می گیم:"الهی لا تُعَذِّبنی بِعُقوبَتِک"..... آمد محضر مولاگفت:آقاجان! هم خودم نوکرتم... هم زن و بچه هام نوکرتن... ما از محبین شماییم علی جان ..اما آقا جان این جوان من یه مدتیه رفته شام، برگشته یه حرفایی میزنه، من نگران جوانم هستم... به گمانم تحت تاثیر تبلیغات اهل شام قرارگرفته میگن مولا نگفت:حالا بگو پسرت بیاد باهاش بحث کنیم، حرف بزنیم، میگن مولا یه نگاه کرد فرمود:جوانت کدوم یک از این هاست؟گفت: آقاجون! اون جوان رو می بینی ما بین جوانا ایستاده... میگن: مولا یه نگاه بهش کرد و نگاهش رو برگردوند... دیدند جوانه بدو بدو داره میاد... خودش رو انداخت رو قدمهای مولاگفت: آقا غلط کردم... امشب تو هم بگو‌: مولا ...* تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد نپسند این که تو باشی و مرا غم ببرد... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇 @navaye_asheghaan
14010119eheyat-rasouli-monajat.mp3
2.09M
|⇦•بخوان‌ که اشک‌ بریزم... ویژۀ ماه مبارک رمضان اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی رسولی @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸روز هشتم غزلی عشق مرا می چیند سفره را گوشه ی ایوان طلا می چیند.. از همین همینجا نیت مشهد کردم.. نام سلطان دلـم را به زبان آوردم.. شورعشقی به دلم ریخت، غمی پیرم کرد.. یارضا گفتم و این اسم نمک گیرم کرد.. هشتمین روز، قرار از دل ما میگیرد.. عطرحرم وصحن وسرا میگیرد.. هشتمین روز هوای دلمان بارانیست مشهدو کرب وبلا هردوحرم مهمانیست.. هشتمین روز عجب حال دعایی دارم حالت مشهدی و کـرببلایی دارم.. روز هشتم ماه رمضان، در سفرم بین اربابم و سلطان خودم دربه درم هم سر سفره ی سلطان دوعالم هستیم.. هم پریشان روز هشتم محرم هستیم.. هم علی اکبریم هم رضوی، حیرانم کـفـتـر بام حسین و حـرم سلطانم یا امام رضا روزی کن بحق فرزند دلبند حضرت امام جواد @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مناجات با خدا امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم  گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم از لطفِ بیکرانت یک فرصتی دگر ده شاید که فائق آیم از هر چه فعلِ پستم خود شاهد و گواهم در ورطه ی گناهم بر خوانِ رحمتِ تو دور از ادب نشستم در شکرِ نعمتِ تو من فاقدِ سپاسم در کفر و ناسپاسی آخر بگو که هستم آگه ز هر خطایم امّا سر از ندامت در دفترِ تمرّد تقصیرِ در الستم اغماض از خطا کن این رو سیه ببخشا آن روز اگر تو دادی پرونده ام به دستم یارب تفضّلی کن بر بنده ی حقیرت در کوی حق پرستان از جان تو را پرستم  ای منتهای رحمت بر من عنایتی کن گر چه سر از جهالت عهدِ تو را شکستم یا رب ز درگهِ خود این روسیه مرانی من هر که هر چه هستم آن بنده تو هستم! 🔸شاعر: هستی محراب @navaye_asheghaan
حضرت خدیجه سلام الله علیها زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام کسی به درک مقامش نمی‌رسد هرگز به درک معنی نامش نمی‌رسد هرگز "فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم گدای سفره‌ی اکرام اوست صد حاتم از او اگرچه نوشتند عالم و آدم ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست همین مقام بس او را که "مادر زهراست" امینه بوده اگر همسر امین شده است تمام ثروت او خرج راه دین شده است که جزء چار زن برتر زمین شده است به امر حضرت حق "ام‌مومنین" شده است تمام ثروت اسلام در خزانه‌ی اوست چرا که عرش خداوند فرش خانه‌ی اوست کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت "خدیجه بیشتر از بیست‌و‌هشت سال نداشت" به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند "صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند کنار نام رسول خدا و شیر خدا نوشته است خدا نام نامی او را چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا حسین‌ گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء" چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله" چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد که از رسول خدا خواهش دعا دارد و برخلاف بقیه چنان حیا دارد که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد! ولی به خواسته‌ی خود رسید آخر سر شفیع مادر خود شد شفیعه‌ی محشر رسید روح‌الامین در دقایق آخر گرفته بود ولی پنج‌تا کفن در بر یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر... به گریه گفت: قرار است این سه‌تای دگر برای فاطمه و حیدر و حسن باشد ولی حسین قرار است بی‌کفن باشد... 🔸شاعر: مجتبی خرسندی @navaye_asheghaan