eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
349 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَک بِما أَوْلاک اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ. آورده ام امشب غم پنهانی خود را بر شانه شب قدرِ پریشانی خود را رفتی و نگفتیم همین قدر که داریم از برکت دست تو مسلمانی خود را در سجده نبخشیده کسی جز تو به این خاک در راه خدا گرمی پیشانی خود را آیا چه بر اسلام گذشته است که بُرده_ از خاطر خود خاطره ی بانی خود را ایمان به تو و مادری‌ات هر که ندارد فریاد زده وسعت نادانی خود را پنهان مکن ای ماه دعا در دل این شب از قبله‌ی دل صورت بارانی خود را یک عمر به امید عطای تو نشستیم پس جمع مکن سفره ی مهمانی خود را بر چهره‌ی زهرای خودت خوب نظر کن بسپار به خاطر غم پایانی خود را ✍ @navaye_asheghaan
افتخار دین و آیین را اگر می‌شد سرود شعر اول از خدیجه لب به گفتن می‌گشود ای که بر شأن بلندت کوه‌ها زانو زدند وی که بر خاک قدم‌هایت فلک دارد سجود تو که هستی؟ که شدی همراه ختم الانبیا در نزول وحی یا در جاده‌ی قوس صعود حق تعالی گر که احمد را ستایش کرده است تو که هستی؟ که مقامت را محمد می‌ستود از مقامات تو بس که مادر زهرا شدی غیر تو بانو کسی شایسته‌ی کوثر نبود اولین فردی که هرچه داشته بخشیده است جود تو شد مبدأ تاریخی هجری جود هر شب از چادرنمازت رنگ و بوی نور داشت هر سحر با دیدن تو بخت خود را می‌گشود آبرو جبریل از آب وضویت می‌گرفت در پی این بحر می‌شد هر چه اقیانوس رود ** با چنین شأن و مقامی در زمان احتضار غیر زهرای سه ساله کس به بالینت نبود بی کفن بودی عبای همسرت را خواستی آهِ پیغمبر زدل برخاست تا رب ودود ناگهان از سوی حق بر دست‌های جبرئیل پنج پیراهن برای آمد فرود پنجمین پیراهنِ این پنج تن شد قسمتت بر تو سهمش را حسین از عرشِ حق هدیه نمود فاطمه که دید می‌ماند حسینش بی کفن بافت پیراهن برای یوسفش یاس کبود بافت تا عریان نماند بین صحرای بلا بافتش با اشکِ تار و بافتش با آهِ پود از حریر کهنه‌ای آن پیرهن را بافت تا وقت غارت در نیاید از تنش اما چه سود وقتِ غارت گشت، یک لشگر به آن گودال ریخت یک نفر با خود زره را برد و یک نامرد خُود بر سر پیراهن کهنه نزاعی در گرفت می‌کشیدند از تنش از هر طرف قوم جُهود پاره پاره گشت و آمد از تنش آخر برون ماند عریان یوسف و آن جامه را گرگی ربود نیمه‌ی شب ماند یک انگشتر و یک ساربان ختم شد غارت به خاتم... خنجری آمد فرود... ✍ @navaye_asheghaan
گوهر محمّد است که آن را خدیجه یافت بانوی اهل مکه چه گوهرشناس بود اَعراب، جاهلانه به دنبال جهل خود اما چه عالمانه پیمبرشناس بود از فرط شوق و شور، سر از پا نمی‌شناخت در جاده‌ی وصال که جای درنگ نیست نور پیمبری به رُخ یار دیده بود پس خواستگار‌ بودن این زن که ننگ نیست مهریّه را خودش به خودش داد، للعجب! بند تمام قاعده‌ها را ز هم گُسست از یُمن ازدواج خدائیِ آن دو نور توحید زنده شد، کمر کفر را شکست در طالع چنین زن پاک و مطهرّه حقّا که نور مادری کوثر است و بس روزی اگر به همسر او مکه بَد کند او کاشف الکروبِ دل شوهر است و بس مبعث رسید، لحظه‌ی موعودِ انبیا محبوب را حبیب به بانگ حجاز خواند کعبه گواه می‌دهد این را: خدیجه نیز پشت سر علی و پیمبر نماز خواند اسلام، طفلِ کم‌نفسِ نورسیده بود این طفل، زیر بالِ خدیجه بزرگ شد اسلام، شهر کوچکِ اهل نماز بود کز لطفِ بذلِ مالِ خدیجه بزرگ شد دین‌دار بود و هستی او وقف یار بود او محضر رسول خدا احترام کرد جبریل هر سفر که به نزد نبی رسید به حضرت خدیجه‌ی کبری سلام کرد باید فراگرفت از او رسم و شیوه‌ی در راهِ پاگرفتنِ دین، خون جگرشدن زهرا ز مادرش به خدا ارث برده است قربان یار رفتن و با جان سپر شدن ** آه از اجل که زود به سوی خدیجه رفت قربان اشکِ چشمِ عزادار فاطمه رفت و ندید آتش اهل سقیفه را نشنید آهِ در پس‌ ِ دیوار فاطمه بعد از عروج مؤمنه و مؤمن قريش این سال، سال ماتم و حُزن و غم نبی‌ست هر همسری خدا به پیمبر اگر دهد یک زن در آن میانه شبیه خدیجه نیست لطف خدیجه تا به قیامت گره‌گشاست مادربزرگ خوب ندیدیم این‌چنین اصلاً به حکم قاعده‌ی وجه تسمیه زیبد فقط به قامت او "اُمّ مؤمنین" ✍ @navaye_asheghaan
کوچه‌ی عشق رهگذر دارد هر سری میزبان سنگش نیست آن سری سنگ می‌خورد اینجا که گرفتار آب و رنگش نیست سرفراز است مادر زهرا که در این کوچه زخم‌ها خورده‌ست هر که دیده‌ست حجم انفاقش متعجب شده‌ست، جا خورده‌ست مال دنیا زیاد داشت ولی ذره‌ای دل نبسته بود به آن غیر مال و منال بسیارش خرج دین کرده بود عُمر گران پیش او هر چه بود غیر نَبی پای هم در نتیجه کم بودند آبرو، اعتبار، جان، اموال در نگاه خدیجه کم بودند ** در زمینِ ولا برای خودش هیچ چیزی نکاشت آخر کار هر چه را داشت خرج کرد و خودش یک کفن هم نداشت آخر کار ارث مادربزرگ چندین سال بعد دفنش دوباره احیا شد نوه‌اش بی سر و بدون کفن تشنه‌لب دفن پای دریا شد ✍ @navaye_asheghaan
حیا در چشم‌هایش بود، غیرت داشت، همت داشت چنان آسیه و هاجر، چنان مریم نجابت داشت لباس کهنه می‌پوشید، روی خاک می‌خوابید تماماً خرج دین می‌کرد هرچه مال و مکنت داشت تجارت‌خانه‌های مکه از اموال او پُر بود ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت بجای مرغ بریان، دانه‌ی خرما غذایش بود به رعیت‌ها شباهت داشت آن بانو که رعیت داشت وجودش را فدای راهِ حق می‌کرد بی وقفه برایش پیشرفتِ دین همیشه ارجحیت داشت به رغم آن‌همه تبلیغ که ضِد پیمبر بود کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت گواهی می‌دهد شعبِ ابی‌طالب به ایثارش گواهی می‌دهد این شیربانو استقامت داشت چه ایمانی، چه اخلاصی که بین بسترِ مرگش خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت ** کفن برتن نکرد و با لباس پاره‌ای پَر زد عجب این لحظه‌ی آخر به اربابم شباهت داشت @navaye_asheghaan
برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود چنان‌که ثروت تو هم‌ترازِ تیغِ حیدر بود به ایثارت گواهی می‌دهد شعبِ أبی‌طالب همین از خود گذشتن‌های تو خود فتح خیبر بود همین بس که سلامت داده جبرائیل با هر وحی کجا این منقبت در شأن آن زن‌های دیگر بود؟ کسی که مادر زهراست اُم المؤمنین باشد فقط این‌گونه مادر لایق آن‌گونه دختر بود نه تنها مریم و حوا کنیز خانه‌ات بودند که غیر از فاطمه شأن تو از کُلِ زنان سر بود تو بودی و علی بود و ابوطالب همین کافی‌ست پیمبر از همان آغاز هم دارای لشگر بود تو ای بانو اگر اسلام را یاری نمی‌کردی یقین دارم جهان امروز  بی «الله اکبر» بود ** خدیجه!  آه...، بعد از تو رسول الله هر روزش... خدیجه! آه...، هر شب روی لب‌های پیمبر بود ✍ @navaye_asheghaan
در روزگارانِ غریبی، آشنا بودى تنها تو با قرآنِ ناطق هم‌صدا بودی هر شب كنارِ خانه با یعقوب چشمانت چشم انتظار یوسف غار حرا بودی آیات كوثر روی دامان تو نازل شد چون آیه‌ی تطهیر بودی، إنّما بودی وقتی امینِ مكه را مردم رها كردند تنها امانِ جانِ ختم‌الانبیا بودی مادربزرگ بی‌كفن‌ها! لحظه‌ی آخر جای كفن دنبال یك تكه عبا بودی شعب ابی‌طالب كجا و طف كجا بانو ای كاش تو همراه زینب، كربلا بودی... ✍ @navaye_asheghaan
وقتی که ابتر خوانده شد پیغمبر اسلام حق خواست تا باشد خدیجه مادر اسلام کوری چشم جمعی از آلوده دامن‌ها جوشید بر دامان پاکش کوثر اسلام هم حلقه‌ی عشق نبی را داشت در دستش هم دُرِّ نابی بود بر انگشتر اسلام السابقون السابقون یعنی که او بوده هم شانه با دست خدا در سنگر اسلام هر روز شاگردانه زانوی ادب می‌زد با شور و اخلاص و یقین در محضر اسلام با ثروتی از مهربانی‌های بی حدش بخشید جانِ تازه‌ای بر پیکر اسلام شایستگی دارد که اُم المؤمنین باشد وقتی که می‌چرخد به حولش محور اسلام ** بعد از خدیجه مصطفی اشک یتیمی ریخت این را گواهی می‌دهد چشمِ تَرِ اسلام ✍ @navaye_asheghaan