eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
364 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. شب و روزم گذشت به هزار آرزو نه رسیدم به خویش ، نه رسیدم به او نه سلامم سلام ، نه قیامم قیام نه نمازم نماز، نه وضویم وضو دل اگر نشکند به چه ارزد نماز نه بریز اشک چشم، نه ببر آبرو نه به جانم شرر، نه به حالم نظر نه یکی حسب حال، نه یکی گفتگو نه به خود آمدم، نه ز خود می روم نه شدم سربلند ، نه شدم سرفرو همه جا زمزمه ست، همه جا همهمه ست همه جا "لاشریک..."،  همه جا " وحده..." نبرد غیر اشک ، دل ما را به راه نکند غیر آه، دل ما را رفو نشوی تا حزین هله با می نشین هله سر کن غزل، هله تر کن گلو به سر آمد اجل، نسرودم غزل همه اش هوی و های همه اش های و هو هله امشب ببر به حبیبم خبر که غمش مال من ، که دلم  مال او هله از جان جان چه نوشتی؟ بخوان ! هله گوش گران! چه شنیدی؟ بگو ! ببریدم به دوش، به کوی می  فروش که شرابم شراب، که سبویم سبو علیرضا قزوه https://eitaa.com/emame3vom/27427 .👇
. خدا پرسد ز ما فردا که بهر ما چه آوردی؟ به جز بار گنه با خود تو از دنیا چه آوردی؟ به دنیا سال‌ها خوردی و نوشیدی و پوشیدی برای قدردانی، هدیه بهر ما چه آوردی؟ تو را دادیم عقل و منطق و نیروی انسانی تو در آنجا گرفتی کام دل، اینجا چه آوردی؟ تو بی‌پروا ندانستی، پس از امروز فردایی است شد امروز تو فردا و تو بی‌پروا چه آوردی؟ بسی داد و ستد کردی تو در بازار آشفته در این بازار وانفسا بگو، کالا چه آوردی؟ فرستادیم بهر راهنمایی تو پیغمبر از آنچه گفت با تو، در صف عقبی چه آوردی؟ به تو گفتم بهشتم، اهل تقوا را بود پاداش من آن پاداش آوردم، تو از تقوا چه آوردی؟ به قرآن نقش کردم، بهرت آیات جهنم را بگو بهر نجات خود ز نار ما چه آوردی؟ در این جا هر کسی دارد شفیعی نزد ما برگو تو از بهر شفاعت در بر مولا چه آوردی؟ ملاک بندگی ما بود ترک هوای نفس بگو ای بوالهوس از درک این معنا چه آوردی؟ من ژولیده میگویم به نص آیه قرآن خدا پرسد ز ما فردا، که بهر ما چه آوردی؟ .
. ((شعر51)) وزن عروضی:مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن 🎤 رفتی و درد و داغ توام یادگار ماند صد حسرت از تو در دل امیدوار ماند بلبل کشید رنج گلستان و عاقبت گل را صبا ربود و ازو بهره خار ماند دریا شد از سرشک کنارم ولی چه سود کان گوهر یگانۀ من برکنار ماند آن کس که بود آرزوی جان ز دست رفت این جان زار مانده ندانم چه کار ماند خاری همی خلید مرا در دل از گلی آن گل نماند و در دلم این خار خار ماند شاعر:جامی گوشواره:واویلتا واویلا 👇
. پند و اندرز خوانیِ استاد مرحوم که «19 آذر ماه 1398» در جوار رحمت حق آرام گرفت. روح آن عزیزِ سفر کرده و همۀ اسیران خاک شاد، به برکت صلوات و فاتحه ای..•✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بگفتا با جوان آن پیر خسته مشو غره به خود کین سان نمانی غرورِ نوجوانی کرده مستت تو رنج روزِ پیری را ندانی کنون تو نوجوانی را نگه دار از این دُرّ گران کن قدر دانی تبه منما جوانی را به غفلت که این نعمت بوَد بی مثل و ثانی هر آنچه از جوانیِ تو بگذشت نخواهد بازگشتن بر تو آنی برایِ بهره برداری زِ عمرت جوانی بهتر است از هر زمانی تو را تا قدرت و نیرو به کف هست عبادت کن خدا را تا توانی .👇
. درین دنیای فانی هر که پا بنهاد می میرد فقیر و منعم و هم بنده و آزاد می میرد هر آنکس در جهان دستی بگیرد از ره یاری چو عمر او سر آمد دلخوش و دلشاد می میرد جهان همچو عروس خوش خط و خال است و بس شیرین که هر کس دل بر او بندد چنان فرهاد می میرد به زیبایی و زور و زر نبالد مرد حق زیرا اگر باشد چو یوسف یا اگر شدّاد می میرد چو عمر کس به سر آید نخواهد پیش و پس گشتن میان هر خرابی یا که هر آباد می میرد نه هر کس در جوانی مُرد ناکام از جهان رفته که هر کس گشت بی زاد سفر ناشاد می میرد رفیقا بهر فردای قیامت توشه ای بردار که هر کس چند روزی نغمه ای سر داد می میرد https://eitaa.com/emame3vom/35427 .
بنام خدا # »»»»»»»««««««« یک به یک، زین دار فانی می رویم یــا فــنا یـا جــاودانی می شــویم زنـــــدگی دارد فــــــراز بی شـــمار هـــر فــــرازی را فـــــرودی در کنار زنـــدگانی کـشت زاری بهر ماست حاصل ما توشهٔ روز جزاست در جهان آخرت تفتیش نیست فرق بین تاجر و درویش نیست گر که باشی شاه عالم یا فقیر می شوی در دام اعمالت اسیر گر در این دنیا نباشی رستگار ریش یا مال و منال نآید به کار گر بباشی تو سلیمان زمان یا که باشی همچو قارون پرتوان در جهان. آخرت دیده تری پیش خالق تو ز موری کمتری گـر بـکاریم گل و یا خس در جهان مـا بـجز این دو نــچینیم بی گمان نـــام نـیکو در جهان مانا بود بــــــهترین ارثـــیه بــــهر ما بـــود وای بــر مـا گر بکاریم خار و خس بعد مرگ. ما را نباشد دادرس گـــــر بــود از مــا رضـا خلق خدا می شود زآندم خدا از ما رضا گر نمائیم روز و شب راز و نیاز یا رویـم پـــای پــیاده تــا حجاز وا کـنیم گـر خوان احسان صبح شام گـر در آن ســفره بچینیم صد طعام گــر بـــسازید حوزه یا دانـش سرا یــا کنید درمانگه و مسجد بنا رتــــبه و شــان شــما بــاشد فـراز پــیش حـق هـستی یقینا سر فراز هـرچه هستی هرچه داری مال خود مـی شوی محشور با اعمال خـود هـــر عـمل دارد هـزار و یـک جـزا گـــر بـود نیکو و یـا این کـه خـطا بـــرترین زهد و عبادت هر زمان دوســـتی با خـلق باشد بی گمان فــــاخرا گـر وا کنی بـــاب امـــید می شــوی در نزد خالق رو سفید گــــر دلی را شـادمان بــنموده ای در جــهان آخـــــرت آســــوده ای مسلم فرتوت فاخر ┄┅✵﷽✵┅┄
بنام خدا «لطفا با تفکر و تامل بخوانید» باز هم مرغ سحر گفت که بر پا سحر است خیـــز از عــالم رویا کـه وقـت سفــر است صبحـدم ســر زد و بــرگ دگــری خورد ورق وقتتان خیـــر عزیزان که دم ها گهر است روز پنج شنبــه دلـــم حـس غـریبـی دارد دلــم انگـار ز دنیــای دگـــر با خبـــر است می کشــد مرغ دلـــم پــر به ســرای ابــدی عده ای چون که در آن وادی غم منتظر است یـاد بایـد بکنیـــم از هـمه امـوات بلــی بفرستیـــم صلواتی که بســـی پر ثمـر است وا کنیــم سفــرهٔ خیـرات به اندازهٔ خویش که خـداوند ز نیــات همــه با خبــر است مـــا ز مبــداء بباید کــه کاری بکنیــم چون که مقصد بلا شک بسی پرخطر است فاخـرا هیـچ مپنــدار که باقی ست جهان بی شــک این عالـــم فانـی محل گذر است عمل خیــر به کار آیــد و اعمــال نکـــو بی عمل نزد خدای دو جهان دیده تر است 🖊مسلم فرتوت فاخر ─═𑁍🍃🌼🍃𑁍═─ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🥀🥀🥀🥀 ‍ ⚫️⚫️⚫️⚫️🌹🌹🌹⚫️⚫️⚫️⚫️🔴🔴🔴🔵🔵🔵🔵🔵📣 عمر بشر دو روزه کم میشه و میسوزه دنیا یه آزمونه بپّا نشی رفوزه قدر همو بدونیم کینه ها رو برونیم تا دیر نشد رفیقا سرود عشق بخونیم دست همو بگیریم برای هم بمیریم واسه دو روز دنیا کینه به دل نگیریم دنیا وفا نداره عمرت بقا نداره یه روز اسیره مرگی شاه و گدا نداره غره مشو به دنیا بکن تو فکر عقبا نمیبری تو باخود جز کار خیر وتقوا بدون اجل کمینه واسه همه همینه خونهٔ آخرِ ما تنگه زیره زمینه مسافریم از اینجا مقصد ماست عقبا نمیمونه به جز حق همه میریم ز دنیا مرده پرستی زشته خوبا جاشون بهشته هرکی یه جور میمیره میگن که سر نوشته (صفا) بگو دو باره اجل در انتظاره دنیائی که فناهه منم منم. نداره🌹🌹🌹 شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
382.2K
دنیا محل گذره 🌹🌹🌹🔷🔷🔷🔴🔴🔴🔵🔵🔵❤️❤️❤️💚💚💚‼️ دنیا محل گذره مبادا که یادت بره آدم مثله مسافره مبادا که یادت بره اومدنت تو این جهان از روی اختیار نبود بی اختیار باید بره مبادا که یادت بره نقشتو خوب اجرا بکن که صاحبت قبول کنه آدمیزاد در خطره مبادا که یادت بره یکی فریب قدرت و مال جهان را میخوره یادش میره رهگذره مبادا که یادت بره یکی اسیر و بندهٔ مقام دنیایی میشه توی رفاقت دو دره مبادا که یادت بره یکی تو این دو روز عمر بجز حقیقت نمیگه کاراش مثله اباذره مبادا که یادت بره یکی مرامش مردی و سوی خیانت نمیره مثل یه دُرّ و گوهره مبادا که یادت بره یکی تو عشق و عاشقی مثل شهید ِوطنه یادش همش در نظره مبادا که یادت بره یکی ز خون شهدا شرم و حیا نمیکنه دائم فکره سیم و زره مبادا که یادت بره هر کاری در دنیا کنی فردا باید جواب بدی مو به مو ثبت دفتره مبادا که یادت بره شاهده دادگاه خدا اعضاء جسم من و توست این قول و حرف داوره مبادا که یادت بره قربون اون خدا برم همه رو یکجور میبینه شاه و گدا. برابره. مبادا که یادت بره تو زندگی هر کسی یار و پناهی میشه دید پدر برات تاج سره مبادا که یادت بره رفیق تو عالم زیاده بی کلکش. فقط یکی است اونم به والله مادره مبادا که یادت بره قیامت و روز جزا (صفا) تو اعتقاد ماست قبول نداره کافره. مبادا که یادت بره 🌹🌹🌹 شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
دل غمدیده ما در جهان غمخوار هم دارد دل برای راز گفتن محرم اسرار هم دارد سخن بسیار دارد دل ز جور روزگار اما اگر گوید سخن داند ضرر بسیار هم دارد نمیگویم بغیر از حق بعالم گر چه میدانم که گوش از بهر بشنیدن در و دیوار هم دارد زبان سرخ سر سبز را آخر میدهد بر باد چرا ؟؟چون حرف حق گفتن طناب دار هم دارد اگر تیغ تو می برد مبــــــــــر نان کسی هرگز که این برندگی را خنجــــر خونخــــوار هم دارد بگرد هیچ بهر هیچ در این عالم مپیچ ای هیچ! که این پیچیــــــدگی را در طبیعت مار هم دارد بجای نوش دائم میزنی نیـــــــش و نمیدانی که این راه و روش را عقــــرب جـــــرار هم دارد غنی حق ضعیــــــــفان را به غارت میبرد اما نمی داند جهان یک خالق قهــــــــــــار هم دارد مکن ظلم و ستم ظالم بترس از آه مظلومان که روز روشـــــن هر فـــــرد شام تار هم دارد هنوز ای مدعـــــــی بهر فراز دار در عالم علی مرد خدا در مکتب خود میثم تمار هم دارد گنه کارم من ژولیده یا رب خود تو میدانی که گل با آنهمه حسن و لطافت خـــــار هم دارد ژولیده نیشابوری
. غزلی زیبا از صائب تبریزی در احوالات پیری بر من از پيري سراي عاريت زندان شده است زندگي دشوار و ترک زندگي آسان شده است خواب من بيداري و بيداريم گشته است خواب منقلب اوضاع من از گردش دوران شده است دل ضعيف و مغز پوچ و خلق تنگ و فهم کند اشتها کم، حرص افزون، معده نافرمان شده است چشم کند و گوش سنگين، دست لرزان، پاي سست جاي دندان جانشين گوهر دندان شده است مي رود آب از دهان و چشم من بي اختيار کشتي بي لنگرم بازيچه طوفان شده است رعشه برده است از کفم بيرون عنان اختيار زين تزلزل، خانه معمور تن ويران شده است عمر گرديده است از قد دو تا پا در رکاب زندگي زين اسب چوگاني سبک جولان شده است هر رگي در پيکر زار من از موي سفيد چون چراغ صبحدم بر زندگي لرزان شده است قامتم گشته است از بار گنه خم چون کمان آه چون تير خدنگ از سينه ام پران شده است کرده دلسرد از حياتم برگريزان حواس زين خزان بي مروت گلشنم ويران شده است در کهنسالي مرا کرده است صيد خويش حرص جسم من در زندگاني طعمه موران شده است گوي سر در فکر رفتن نيست از ميدان خاک قامت خم گشته ام هر چند چون چوگان شده است رفته جز ياد جواني هر چه هست از خاطرم طاق نسيان قامتم هر چند از دوران شده است ريشه طول امل هر روز مي گردد زياد از خزان هر چند نخل قامتم لرزان شده است چون کنم کفران نعمت، کز گراني هاي گوش عالم پر شور بر من شهر خاموشان شده است صبح محشر نيست گر موي سفيد من، چرا صائب اوراق حواسم نامه پران شده است؟ ✍ ‌...........................................................
بنام خدا «لطفا با تفکر و تامل بخوانید» باز هم مرغ سحر گفت که بر پا سحر است خیـــز از عــالم رویا کـه وقـت سفــر است صبحـدم ســر زد و بــرگ دگــری خورد ورق وقتتان خیـــر عزیزان که دم ها گهر است روز پنج شنبــه دلـــم حـس غـریبـی دارد دلــم انگـار ز دنیــای دگـــر با خبـــر است می کشــد مرغ دلـــم پــر به ســرای ابــدی عده ای چون که در آن وادی غم منتظر است یـاد بایـد بکنیـــم از هـمه امـوات بلــی بفرستیـــم صلواتی که بســـی پر ثمـر است وا کنیــم سفــرهٔ خیـرات به اندازهٔ خویش که خـداوند ز نیــات همــه با خبــر است مـــا ز مبــداء بباید کــه کاری بکنیــم چون که مقصد بلا شک بسی پرخطر است فاخـرا هیـچ مپنــدار که باقی ست جهان بی شــک این عالـــم فانـی محل گذر است عمل خیــر به کار آیــد و اعمــال نکـــو بی عمل نزد خدای دو جهان دیده تر است 🖊مسلم فرتوت فاخر @navaye_asheghaan
. دست های کرامت خیز --------- ای که می خواهی کرامت های ایزد داده را لطف و احسان کن گرفتار ز پا افتاده را دست محتاجی بگیر اوّل که برخیزد ز جا پهن کن آنگه به زیر پای خود سجّاده را رحمت آور مردم بیچاره را با لطف خویش بعد ازآن ، از حق طلب کن رحمت بنهاده را بال پروازت دهد ای دوست بی منّت خدا پس بیا ایثار کن بی منّت خود باده را در مسیر زندگی غافل مباش از دیگران گر که خواهی بی خطر رفتن مسیر جاده را سرو آزادی اگر داری طلب در باغ عمر سايه ی سر بنگر ای دل مردم آزاده را خاکساری پیشه کن از کبر و نخوت دور باش زینت خود ساز دائم این لباس ساده را گر که می خواهی بگیرد دست تو مولا علی از کرامت دستگیری کن ز پا افتاده را از ولایت تا توانی دست هرگز بر مدار تا به دست آری دل مولا و مولا زاده را گر کنی احسان به مردم می شوی مهمان حق «یاسرا» از کف مده این سفره ی آماده را ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .@navaye_asheghaan
. بگو با هرکه در تاریکی دنیا شده محصور "وَ مَن لَم یَجعَلِ اللهُ لَهُ نورًا، فَما مِن نور" جهان مانند بازار است و سودش را کسی برده که - با هرقیمت - از یاد خدا یک‌دم نباشد دور همیشه خوب سهم خوب و بد هم سهم بد باشد جهان شد برقرار از روز اول با همین منشور یقین در آسمان‌ها شهره خواهد شد هر آن‌کس که بماند در زمین از دیده‌ی نامحرمان مستور کلام عبد چیزی جز "سَمِعنا و اَطَعنا" نیست زمانی که به او از جانب رب می‌رسد دستور من از "والله یَهدی مَن یَشا" این‌گونه فهمیدم که بی‌اذن خدا حتی هدایت هم نشد منظور اگر در خانه‌ی دل شد چراغ یاد او روشن نه تنها در زمین، در آسمان هم می‌شوی مشهور «وَ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ بَطْنِهِ وَ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ رِجْلَيْنِ» کدامین نعمت او کرده ای‌انسان تو را مغرور؟ یقیناً چیزی از چشم خدا پنهان نخواهد ماند سر سنگ سیاهی در دل شب، رفتن یک مور جهان مثل کویری پر سراب است و بشر تشنه کجا از دیدن باده شود سرمست یک‌مخمور؟ اگر نوح است در کشتی، اگر یونس به بطن حوت اگر عیسی‌ست در معراج، اگر موسی به کوه طور "وَ لِله یُسَبِّح فی‌السماواتِ و فی‌الارضِ" اگر بر دار شیپور اناالحق می‌زند منصور خداوندا نصیب ما مکن جز رستگاری را در آن ساعت که اسرافیل دارد می‌دمد در صور خدایا بی‌نهایت دوستت دارم که می‌دانم که با محبوب خود روز قیامت می‌شوم محشور ✍ .
آنچنان کز رفتن گـــــل خــار می‌مــاند به جـــــا از جوانی حسـرت بسیـــــــار می‌ماند به جــــا آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است آنچه از عمـــــر سبک‌رفتــــــار می‌ماند به جــــا کامجـــویی غیــــــر ناکامی ندارد حاصــــــــــلی در کف گلچین ز گلشن، خـــار می‌ماند به جـــا جســــــم خاکی مانع عمر سبک‌رفتار نیــست پیش این سیـــلاب، کی دیوار می‌ماند به جــا؟ هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست وقــــــت آن کس خوش کزو آثار می‌مـاند به جـــا زنگ افسوســــی به دســت خواجه هنگام رحیل از شـــــمار درهم و دینــــار می‌مـــاند به جــــــــا نیســــــت از کــــــردار ما بی‌حـــاصلان را بهره‌ای چون قلـــم از مــــا همین گفتــــار می‌ماند به جا عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور برگ صائب بیشــــتر از بار می‌مانـــــــد به جــــــا ✍️ @navaye_asheghaan
1. ایها الناس.mp3
5.35M
ایهاالناس ، جهان جای تن آسانی نیست مردِ دانا ، به جهان داشتن ارزانی نیست خفتگان را چه خبر زمزمه یِ مرغ سحر؟ حَیَوان را خبر از عالَمِ انسانی نیست داروی تربیت از پیر طریقت بستان کآدمی را بَتر از علت نادانی نیست زاهد و عابد و صوفی همه طفلان رهَند مرد اگر هست بجز عالِمِ ربانی نیست ببری مالِ مسلمان و چو مالت ببرند بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست خانه پُرگندم و یک جو نفرستاده به گور برگِ مرگت چو غمِ برگِ زمستانی نیست سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست ... @navaye_asheghaan
دنیای فانی برادر جان! اجل در هر نفس با ماست، باور کن                                                                    نشان مرگ در هر عضو ما پیداست، باور کن                         رفیقان را وفایی نیست در دنیا ولی بشنو                                                                             از آنان بی وفاتر با تو این دنیاست، باور کن اگر خلق جهان گردند یار آدمی، بالله                                                                                   چو انسان از خدا گردد جدا، تنها ست، باور کن گنه بسیار کردی و نمی دانی پس از مردن                                                                     هزارت شیون و فریاد و واویلاست، باور کن تو در دریای هستی، روز اوّل قطره ای بودی                                                                     کنون درحرص سیم و زر دلت دریاست،باورکن بزرگ عالمت دیدم ولی از بس شدی کوچک                                                                          تو گشتی بنده و دنیا تو را مولاست، باور کن بنای خانة آمال کردی بر پل دنیا                                                                                      سرای جاودانت عالم عقباست، باور کن به روی کوه سیم و زر گرسنه می بری بر سر                                                                     کجا؟ کی سیر خواهی شد،خدا داناست،باور کن ز قصر و باغ و مال و ثروت و املاک و آبادی                                                                            به وقت کوچ کردن یک کفن با ماست باورکن
بنام خدا # «لطفا با تفکر و تامل بخوانید» "" "" "" "" "" "" باز هم مرغ سحر گفت که برپا سحر است خیـــز از عــالم رویا؛ کـه وقـت سفــر است صبحـدم ســر زد و بــرگ دگــری خورد ورق وقتتان خیـــر عزیزان که دم ها گهر است روز5شنبــه به دل حـس غـریبـی دارم دلــم انگـار زدنیــای دگـــر باخبـــر است می کشــد مرغ دلـــم پــربه ســرای ابــدی عده ای چونکه در آن وادی غم منتظر است یـاد بایـد بکنیـــم از هـمه امـوات بلــی بفرستیـــم صلواتی که بســـی پر ثمـر است وا کنیــم سفــرهٔ خیـرات به اندازهٔ خویش که خـداوند ز نیــات همــه باخبــر است مـــا ز مبــدأ ببایدکــه کاری بکنیــم چونکه این مقصد عزیزان بسی پرخطر است فاخـرا هیـچ مپنــدار که باقیست جهان بی شــک این؛عالـــم فانـی محل گذر است عمل خیــر به کار آیــد؛ و اعمــال نکـــو بی عمل نزد خدا روسیه و؛ دیده تر است مسلم فرتوت گلهین # @navaye_asheghaan
💠 ای خوش آنکس که دلی را ز وفا شاد کند خاطر غمزده ای بهر خدا شاد کند ای خوش آن اهل سخاوت که ز احسان و کرم دل محتاج به آیین عطا شاد کند هست در روز جزا سر خط آزادی او هر که خاطر ز اسیران بلا شاد کند خرّم آن راد که از عقده گشائی دل خلق چون نسیم سحر و باد صبا شاد کند بلبل آسا به گلستان جهان با صد شور دل عشّاق حزین را به نوا شاد کند در بر اهل حقیقت که صفا بخش دلند ذکر مولاست که دل را ز صفا شاد کند «اشتری» هر که به دل مهر علی اندوزد خاطرش را ز عنایت به جزا شاد کند
6. دل هر ذره.mp3
4.38M
دل هر ذرّه دعایی و ثنایی دارد تا ببینیم که گوش شنوایی دارد هرگز از ظلمِ ستمکارِ قوی پنجه مترس بیم از آن کن که ضعیف است و خدائی دارد سال ها در طلبِ کوچه دل ،گردیدی کوی دلدار ندیدی چه صفایی دارد بیم از لشگر فرعون نشاید هرگز تا که موسی به کفِ خویش عصایی دارد حیف اگر روز زبان را ، به گناه آلاید آنکه در خلوت شب ذکر و دعایی دارد پیروی کرده زشیطان و بوَد بنده ی او هر که در ذات خدا چون و چرایی دارد ما عجب گوشِ دلِ ناشنوایی داریم « جَرَسِ مرگ ... » چه فریاد رسایی دارد این توُ ، این کفّه میزانِ عدالت زِنهار هر ثواب و گُنهی اجر و جزایی دارد ... چه نیازی به گُلستانِ جنانش « میثم » هر که در کویِ علی حال و هوایی دارد ...
. چراغ راه هر بوته ی دل مرده که طوبا شدنی نیست هر شاخه ی بشکسته که رعنا شدنی نیست از تیره گی شب مطلب نور تو هرگز چون دیده ی هر کور که بینا شدنی نیست در فکر منافق نزند جوش چراغی این برکه ی گندیده که دریا شدنی نیست نور از پس دیوار به آنسوی نتابد قلبی که سیاه است مداوا شدنی نیست بیهوده مده تکیه به اعمال نکویت خشتی که نپخته ست متکا شدنی نیست آن دل که تو انداخته ای در دل آتش چون باغ خزان دیده شکوفا شدنی نیست از خصم ولایت نرسد خیر - که گویند این بوته ی مرداب مصفا شدنی نیست با دیده ی آلوده مجو دیدن گل را زیرا که چنین عرض تمنا ، شدنی نیست پیدا شود از پاکی و تقوای تو ای دوست آن گوهر نایاب که پیدا شدنی نیست «یاسر» مطلب از نی مرداب شکر را هر میوه ی فاسد که مربا شدنی نیست *** محمود تاری «یاسر»✍ @navaye_asheghaan
بنام خدا # «لطفا با تفکر و تامل بخوانید» "" "" "" "" "" "" باز هم مرغ سحر گفت که برپا سحر است خیـــز از عــالم رویا؛ کـه وقـت سفــر است صبحـدم ســر زد و بــرگ دگــری خورد ورق وقتتان خیـــر عزیزان که دم ها گهر است روز5شنبــه به دل حـس غـریبـی دارم دلــم انگـار زدنیــای دگـــر باخبـــر است می کشــد مرغ دلـــم پــربه ســرای ابــدی عده ای چونکه در آن وادی غم منتظر است یـاد بایـد بکنیـــم از هـمه امـوات بلــی بفرستیـــم صلواتی که بســـی پر ثمـر است وا کنیــم سفــرهٔ خیـرات به اندازهٔ خویش که خـداوند ز نیــات همــه باخبــر است مـــا ز مبــدأ ببایدکــه کاری بکنیــم چونکه این مقصد عزیزان بسی پرخطر است فاخـرا هیـچ مپنــدار که باقیست جهان بی شــک این؛عالـــم فانـی محل گذر است عمل خیــر به کار آیــد؛ و اعمــال نکـــو بی عمل نزد خدا روسیه و؛ دیده تر است مسلم فرتوت گلهین # @navaye_asheghaan
. ✍ صد گره افتاده در کارم؛ چه کردم با خودم!؟ بد گرفتارم! گرفتارم! چه کردم با خودم!؟ در گلویم بغض درگیر است با آهِ مدام شاهدِ لحظاتِ دشوارم؛ چه کردم با خودم!؟ سال‌ها بازیچهٔ نفْس ِ طلبکارم شدم من به خود خیلی بدهکارم؛ چه کردم با خودم!؟ حالِ ایمانم مساعد نیست! تقوایم چه شد؟! سنگ شد قلبِ وفادارم؛ چه کردم با خودم!؟ اشکِ چشمانم چه شد؟! شوقِ مناجاتم کجاست؟! رفت لذت‌های سرشارم؛ چه کردم با خودم!؟ در سرم می‌پرورانم "حبّ دنیا" را مدام در فنا افتاده افکارم؛ چه کردم با خودم!؟ ای خدا عفو و گذشت و رأفت و صبرم چه شد؟! داشت رنگی از تو رفتارم؛ چه کردم با خودم!؟ داشت دستم ذکرِ تسبیحِ تو را؛ یادش بخیر... باب میلت نیست کردارم؛ چه کردم با خودم!؟ غفلتی سنگین به روی سینه‌ام افتاده است مانده زیرِ تلّ آوارم؛ چه کردم با خودم!؟ همدم ِ شیطان شدم! من که برایم سخت بود- لحظه‌ای چشم از تو بردارم! چه کردم با خودم!؟ کوله بارم کاش خالی میشد از کوهِ گناه خسته از عصیانِ بسیارم؛ چه کردم با خودم!؟ باز هم با توبه و شرمنده برگشتم خدا خوب می‌دانم گنهکارم! چه کردم با خودم .@navaye_asheghaan
6. دل هر ذره.mp3
4.38M
دل هر ذرّه دعایی و ثنایی دارد تا ببینیم که گوش شنوایی دارد هرگز از ظلمِ ستمکارِ قوی پنجه مترس بیم از آن کن که ضعیف است و خدائی دارد سال ها در طلبِ کوچه دل ،گردیدی کوی دلدار ندیدی چه صفایی دارد بیم از لشگر فرعون نشاید هرگز تا که موسی به کفِ خویش عصایی دارد حیف اگر روز زبان را ، به گناه آلاید آنکه در خلوت شب ذکر و دعایی دارد پیروی کرده زشیطان و بوَد بنده ی او هر که در ذات خدا چون و چرایی دارد ما عجب گوشِ دلِ ناشنوایی داریم « جَرَسِ مرگ ... » چه فریاد رسایی دارد این توُ ، این کفّه میزانِ عدالت زِنهار هر ثواب و گُنهی اجر و جزایی دارد ... چه نیازی به گُلستانِ جنانش « میثم » هر که در کویِ علی حال و هوایی دارد ... @navaye_asheghaan
بنام خدا "" "" "" «لطفا با تفکر و تامل بخوانید» باز هم مرغ سحر گفت که بر پا سحر است خیـــز از عــالم رویا کـه وقـت سفــر است صبحـدم ســر زد و بــرگ دگــری خورد ورق وقتتان خیـــر عزیزان که دم ها گهر است روز پنج شنبــه دلـــم حـس غـریبـی دارد دلــم انگـار زدنیــای دگـــر با خبـــر است می کشــد مرغ دلـــم پــر به ســرای ابــدی عده ای چونکه در آن وادی غم منتظر است یـاد بایـد بکنیـــم از هـمه اموات بلــی بفرستیـــم صلواتی که بســـی پرثمـر است وا کنیــم سفــرهٔ خیـرات به اندازهٔ خویش که خـداوند ز نیــات همــه با خبــر است مـــا ز مبــداء بباید کــه کاری بکنیــم چونکه مقصد بلاشک بسی پر خطر است فاخـرا هیـچ مپنــدار که باقی ست جهان بی شــک این عالـــم فانـی محل گذر است عمل خیــر به کار آیــد و اعمــال نکـــو بی عمل نزد خدای دو جهان دیده تر است "" "" @navaye_asheghaan