مرغ دلم می زند پر به هوای حسین
مرغ دلم می زند پر به هوای حسین
می بردم کو به کو شور و نوای حسین
جاذبه ی عشق او داده مرا آبرو
سرخوش و سرمستم از جام ولای حسین
عاشق و دلخسته ام دل به حسین بسته ام
کعبه ی آمال من کرب و بلای حسین
هر که به دربار او دست گدایی برد
شامل حالش شود لطف و عطای حسین
زمزمه ی یا حسین می رسد از هر کران
گشته به هر جا بلند باز لوای حسین
سوز دل خسته را جام حسینی دواست
مرهم زخم دل است اشک عزای حسین
در همه ی کائنات ولوله برپا شده
ملک و ملک نیل پوش گشته برای حسین
رایحه ی عدل و داد روح صلات و جهاد
تا ابدیت دمد از دم نای حسین
گر چه حسین شد شهید در ره دین و نماز
جان جهان می شد ای کاش فدای حسین
روز قیامت شود آتش دوزخ خموش
گر به به محشر فتد بند ردای حسین
در سفر کربلا سر ز تنش شد جدا
اکبر فرخ فر و ماه لقای حسین
یاور و همسنگرش ساقی و آب آورش
دست و سر و جان خویش کرد
@navaye_asheghaan
.
#امام_صادق
در حریم یار
ای نور خدا امام صادق
خورشید لقا امام صادق
پویا ز تو شد فقاهت عشق
ای رمز بقا امام صادق
افتاده ردای مکتب نور
بر دوش تو یا امام صادق
دستان تو ای کرامت محض
مفهوم عطا امام صادق
با هر نفست شود شکوفا
گل های دعا امام صادق
هر شیعه شود لبالب از نور
با مهر شما امام صادق
ذکر تو شفای قلب خسته
نام تو دوا امام صادق
ایجاد شد از فقاهت تو
آئین هدا امام صادق
بر پیکر ما تو جان دیگر
ای روح ولا امام صادق
در پیش ستمگران تویی تو
فریاد رسا امام صادق
تفسیر بلند درد باشد
این بغض صدا امام صادق
تا کاخ ستم فرو بریزد
گشتی تو به پا امام صادق
جان تو برای ماندن دین
گردید فدا امام صادق
بر درگه جود بی حسابت
ماییم گدا امام صادق
ما دیده به رحمت تو داریم
ای شافع ما امام صادق
دست من و لطف بی کرانت
در روز جزا امام صادق
آتش زده غربت بقیع ات
هستی مرا امام صادق
هر ذزه ز خاک مرقد تو
لبریز شفا امام صادق
افتاده دلم چو داغداران
در شور و نوا امام صادق
باران غم تو گشته جاری
از دیده ی ما امام صادق
پرپر شده لاله ی وجودت
از زهر جفا امام صادق
گردیده مدینه در غم تو
چون کرب و بلا امام صادق
در کوی تو مرغ جان «یاسر»
گردیده رها امام صادق
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
....................................................@navaye_asheghaan
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
شب های جمعه نیمه شب ها تا سپیده
بر روی اسرارش خدا پرده کشیده
از راه می آید زنی قامت خمیده
لب می گذارد روی حلقوم بریده
فریادهای یا بُنیَّ پا بگیرد
حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بوَد اینگونه شکل گفتگویش
گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ
برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ
دیدم خودم در عصر عاشورا بنیّ
افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
از تشنگی ؛ لب های عطشانت به هم خورد
ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد
از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد
آیه به آیه نذر قرآنت به هم خورد
راه تو را در گودی گودال بستند
بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند
#قاسم_ نعمتی
@navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#امام_صادق__ع__روضه
از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند
روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند
حتم دارم با قلاف و تازیانه ریختند
یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست
بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست
نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند
ریسمانها میکشند و فکر بالش نیستند
بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند
او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم
پیش طفلانش مَکِش نامرد میریزد بِهَم
باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد
این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد
سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد
باز هم صد شُکر در ، آئینهاش را خط نزد
در میانِ شعله میخی سینهاش را خط نزد
در میانِ کوچهها با زور او را میکِشند
بر زمین میاُفتد و بدجور او را میکِشند
روی مرکب میروند از دور او را میکِشند
پیرمرد شهر با هر زحمتی پا میشود
آه میگوید فقط " یا عَمَّتی" پا میشود
دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده
من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده
جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده
حرمله وقتی که میآید پریشان میشوم
پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان میشوم
کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند
شامیان نان خشکها را پیش مهمان ریختند
دختران تَه ماندهها را پای طفلان ریختند
عمه جان حس میکنم مژگانِ بابا کم شده
خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده
(حسن لطفی
@navaye_asheghaan
enc_16229854803825868065625.mp3
1.71M
#زمینه
#شهادت_امام_صادق
کربلایی حسین ستوده
رویاشم قشنگه ببینم گنبد داری
صحنای قشنگی شبیه مشهد داری
روی قبر خاکی یه دونه مرقد داری
زائر بی حد داری
بیقرارم تویی قرار قلب زارم
من به جز تو آخه مگه کسی رو دارم
آرزومه سر رو ضریح تو بذارم
من با یاد روضه هات گریه میکنم برات
امشب میزنم صدات یا مولا امام صادق
یا مولا امام صادق ...
@navaye_asheghaan
از وقتی شدم شیدای حرم
شده مونسم رؤیای حرم
یه زیارت آرزومه نمیخوام
آرزو به دل از دنیا برم
قدم به قدم به یاد حرم گریه میکنم ارباب
کنار علم به یاد حرم گریه میکنم ارباب
تو خیمه ی غم به یاد حرم گریه میکنم ارباب
یااباعبدالله یااباعبدالله
بند دوم
ما که زِ ازل دل ریش توئیم
خاکستری از آتیش توئیم
همسر تو ایرونی بود آقا
پس ما همه قوم و خویش توئیم
تا روز ابد تویی امیرم ای برادر زینب
الهی برات بی سر بمیرم ای برادر زینب
آخه سرتو به نیزه زدن در برابر زینب
ای برادر زینب
یااباعبدالله یااباعبدالله
علیرضاشوندی
enc_16807915018938867319778.mp3
4.68M
🎧 سلام آقای دلم یا اباعبدالله
عجینه با تو گِلم یا اباعبدالله
🎤 حسن_عطایی
@navaye_asheghaan
#روضه_امام_حسین علیه السلام
🥀#قتلگاه
#آقای_خلج
قرارشد نگذارند ساده جان بدهد
قرار شد نگذارند سر تکان بدهد
◼️حسین جانم 3 جانم جانم
به دشمنی کشتنش
یعنی اینهمه زخمایی که زدن راضی شون نکرد
نگران بودن حسین جان بده راحت شه.
میخواستن تااون لحظه آخر زجرش بدن
هرجوری تونستن آقا رو اذیت کردن ..
◼️حسین آقام آقام آقام
یعنی چیجوری میتونستن آزارش بدن، اذیتش کنن!! شمشیر دار که داشت با شمشیر میزد
نیزه دار که داشت با نیزه میزد
سنگ زن که داشت با سنگ میزد
حتی پیرمردای کوفه با عصا اومدن
با عصا میزدنش
غرق خونه_ تو گودال افتاده_دیگه رمق نداره _یه وقت یه نامرد صدا رد کارش تمامه برید سمت خیمه ها_دیدن رو دو کنده ی زانو بلند شد_من هنوز زنده ام..
قرار شد نگذارندساده جان بدهد
قرار شد نگذارند سر تکان بدهد
قرارشد که تنش روی خاکها باشد
ونیزه دار سرش رابه آسمان بدهد
اُفتاده بین قتلگاه
تو چنگ کینه ی سپاه
نداره دیگه جون پناه، پناه عالم
◼️پناه عالم بی پناه شده
دورش پراز کمینه، زینب داره میبینه
رو سینه داداشش یکی داره میشینه
بالای گودال، هی میره ازحال
پیرشده زینب، قدهزار سال
◼️سالار زینب..
🌿هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم حسین جان
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
شب های جمعه نیمه شب ها تا سپیده
بر روی اسرارش خدا پرده کشیده
از راه می آید زنی قامت خمیده
لب می گذارد روی حلقوم بریده
فریادهای یا بُنیَّ پا بگیرد
حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بوَد اینگونه شکل گفتگویش
گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ
برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ
دیدم خودم در عصر عاشورا بنیّ
افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
از تشنگی ؛ لب های عطشانت به هم خورد
ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد
از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد
آیه به آیه نذر قرآنت به هم خورد
راه تو را در گودی گودال بستند
بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند
#قاسم_نعمتی
╔═💎💫═══╗
@navaye_asheghaan
╚═══💫💎═╝
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠