مداحی آنلاین - با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند - مجتبی رمضانی.mp3
4.89M
🔳 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴با پیرمرد خسته که دعوا نمی کنند
🌴در را که با فشار لگد وا نمی کنند
🎤 #مجتبی_رمضانی
⏯ #واحد
#امام_حسین #امام_زمان #کربلا
@navaye_asheghaan
روضه امام صادق علیه السلام_۲۰۲۳_۰۵_۱۳_۱۹_۴۷_۵۷_۵۲۸.mp3
9.58M
#روضه
ویژه ایام شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
روضه امام صادق علیه السلام
🎙#مهدی_میرداماد
«لبیک یاحسین»
═══❖══════❖═══
@navaye_asheghaan
═══❖══════❖═══
محمود+کریمی-+از+دلم+یه+کبوتر+تا+مزار+تو+پر+زد-+شهادت+امام+صادق_۲۰۲۳_۰۵_۱۳_۲۰_۱۳_۰۷_۷۹۶.mp3
6.4M
از دلم یه کبوتر تا مزار تو پر زد
🎙#محمود_کریمی
«لبیک یاحسین»
═══❖══════❖═══
@navaye_asheghaan
═══❖══════❖═══
💠صبح امید
عشقت انـــــــــدر دلِ ويرانه ما منزل كرد
آشنا آمــــد و بيگانـــــــــه مرا زين دل كرد
لبِ چـــــون غنچه گل،بازكن و فاش بگو
سرّ آن نقطه كه كـار من و دل مشكل كرد
يــــاد روى تو،غم هر دو جهان از دل برد
صبح امّيـــــد،همه ظلمت شب باطل كرد
📖 #دیوان_اشعار_امام_خمینی
@navaye_asheghaan
.
#نوحه
#شهادت_امام_صادق(علیه السلام)
#سبک_حاج_ناظم
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
رفت از جها ن آئینه ی حقایق
چشم وچراغ دین امام صادق
شهر مدینه کربلاشد= بیت ولاغرق عزاشد
بقیة الله= آجر ک الله = بقیة الله آجرک الله
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
کرده دلم یاد مدینه آ مروز
بشنو تو فریاد مدینه امروز
شد کشته مظهر حقایق= رهبر دین امام صادق
بقیة الله آجرک الله= بقیة الله آجرک الله
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
مداد عالم شیعه را نوید است
افضل من الدما ء هر شهید است
عالم عالمان توهستی = پناه شیعیان توهستی
بقیة الله آجرک الله= بقیة الله آجرک الله
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
مکتب تو مکتب آ سما نی است
مذهب تو مذهب جاودانی است
قبر تو خلوتگه راز است= کلام آخرت نماز است
بقیة الله آجرک الله = بقیة الله آجرک الله.
#شیدا_نیشابوری
@navaye_asheghaan
.
#واحد
#شهادت_امام_صادق_ع
حقپرستان را امامی هست، دینش دلبری
نور رویش کوثری، شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریخته در ساغری:
آیههای احمدی را با حدیث جعفری
حرف او عشق است، فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، علامهها، طفل دبستانش همه
گردنافرازانِ دانش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ» ریخت تا در جان ما
از هَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسید ایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حدیثش، زد گره با نورها
نور، مجرم بود اما، در نظام کورها
ترس میانداخت حقش، در دل منصورها
در هراساند از وجودش، چون که میدانند کیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غریب مادری را میبرند
پا برهنه، سیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را، با نیمهشب بردن نبود
حق پیر آسمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست، آخر از زبان کوچه است
باز معصومی، پریشان در میان کوچه است
پیر ما، یادِ گل یاس جوان کوچه است
با طنابی بر دو دستش، روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای از خیمههای کربلاست
باز آتش، شعلهور در خانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گرد، بر پیشانیِ آیینۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعیان! فرزند زهرا از نفس افتاده است
خواستم دورت بگردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صادقها و باقرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بین شاعرها، نشد
بر خلاف زندگیِ از خطا آکندهام
صادقانه گفتم این یک بیت را، شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه این جهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را ببینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
در تنور غیبت، آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غم ندارند اولیاءالله، غمخوار هماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فردا از آنِ صالحان عاشق است
صبح نزدیک است آری! وعدۀ حق صادق است
#قاسم_صرافان
@navaye_asheghaan
❣﷽❣
◾️#سینه_زنی_حضرت_عباس_ع
ای ذکر رایج
والا مدارج
هرکی مریض داره
بگه باب الحوائج
یا باب الحوائج
رو قلهٔ دل علمت، ابالفضل
منو ببر به حرمت، ابالفضل
کلید حل مشکله، ابالفضل
همون دو دست قلمت، ابالفضل
◾️ای شه مشکل گشا یا ابالفضل
◾️بی دست کربلا یا ابالفضل
ای سفرهٔ بزم
پر برکت و فضل
ای ساقی لب تشنگان
جانم ابالفضل
ای جانم ابالفضل
صاحب روز تاسوعا، ابالفضل
ذکر لب علم کشا، ابالفضل
آب میاره ساقی برات، ابالفضل
اگه بگی واعطشا، ابالفضل
◾️ای شه مشکل گشا یا ابوالفضل
◾️بی دست کربلا یا ابوالفضل
مولانا عباس
کارم با عباس
نالهٔ اهل حرم
جیب الماء عباس
لسکینه یا عباس
میگم عموم پهلوونه، ابالفضل
به خیمه آب می رسونه، ابالفضل
مشک و بگیر و زود بیا، ابالفضل
رباب دیگه نمی تونه، ابالفضل
◾️ای شه مشکل گشا یا ابالفضل
◾️بی دست کربلا یا ابوالفضل
◾️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)◾️
@navaye_asheghaan
6563_1580645758.mp3
4.46M
محمد حسین حدادیان
نوحه حضرت ابوالفضل
قلبم گرفتارت حالم پریشونت
من گریه ها کردم با اسم محزونت
هر شب به یاد تو چشمامو تر کردم
دیدی جوونیمو تو روضه سر کردم
( باز آبرومو خریدی میدونم )
( درمون دردامی دردت به جونم )
( خیلی بدهکار آقایی هاتم )
( میخوام همیشه کنارت بمونم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
اشک منو دیدی بازم کرم کردی
آدم نبودم من تو آدمم کردی
دور از تو دنیا رو میخوام چیکار آقا ؟
بازم دلم تنگه تنهام نذار آقا
(نیمه شبا سر رو تربت میذارم )
( میگم حسین آروم آروم می بارم )
( از تو بغیر از محبت ندیدم )
( من هیچکسو مثل تو دوس ندارم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
عمری دل زارم مست اباالفضله
روزی هر سالم دست اباالفضله
کارم گره خورده ای با وفا عباس
ماه بنی هاشم مشکل گشا عباس
( از بچگی گریه کردم براتو )
( از من نگیر اشک تو روضه هاتو )
( اسمت شده مرهم هر چی درده )
( هیچکی تو قلبم نمی گیره جاتو )
سقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دینم حسین و رباب و رقیه
دنیام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
@navaye_asheghaan
#شعر مداحی با نوای کاروان صادق آهنگران
✿●✿
با نوای کاروان
بار بندید همرهان
✿●✿
این قافله عزم کرب وبلا دارد
الرحیل ای عاشقان
✿●✿
همسفر با عاشقان
چون کربلا دیدند
✿●✿
بس ماجرا دارد
عهدمان تا پای جان
✿●✿
راهمان راه وفاست
جبهه امروزمان
✿●✿
تا دمشق و سامراست
ای بسیجیها به پیش
✿●✿
راه قدس از کربلاست
عالم سراسر چشم
✿●✿
بر رزم ما دارد
این عمار ولی هر زمان در گوش ماست
✿●✿
گاه در جنگیم و گاه
رزم ما با فتنه هاست
✿●✿
گاه میدان هنر عرصه پیکار ماست
آیین شیدایی، آیینهها دارد
✿●✿
با نوای کاروان، بار بندید همرهان
@navaye_asheghaan
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :کربلایی حسین طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امام مسلکش از مردم زمانه جداست
امام مظهر احقاق حق دین خداست
امام گرچه خودش بنده خداوند است
درست مثل خداوند، بی همانند است
یقین بدان که مبری ز شک و تردید است
امام سایه ندارد، امام خورشید است
امام کعبه سیار و خلق حجاج اند
خلایقند که او را همیشه محتاج اند
خلایقند که باید به او سلام کنند
به کعبه واجب شرعی ست احترام کنند
خلایقند که باید گرامی اش دارند
امام اوست، ولو خلق عمامه بگذارند
اگرچه خلق بدون امام محرومند
امام و خلق جهان لازمند و ملزومند
اگرچه خلق جهان را ز اوست شانیتی
به هر امام جماعت، سزاست جمعیتی
اگرچه دین خداوند بی نیاز از ماست
بدون مردم دنیا، امام هم تنهاست!
سر خلافت اگر خلق اختلاف کند
امام چاره ندارد مگر مصاف کند
بنا به نص روایت امام چون کعبه ست
که واجب است جهان گرد او طواف کند
مطیع امر امامت همیشه پشت ولی ست
اگرچه خلق علیه وی ائتلاف کند
مطیع امر ولی بین کوچه ها باید
بنا به خواست او تیغ را غلاف کند
غلاف گفتم و بازویی آمده یادم
مگر که قافیه اینک مرا معاف کند
ـــــــــــــــــــ
قیام همت و عزمی رفیع میخواهد
امام شیعه محب نه! مطیع میخواهد!
امام شیعه به تاریخ، خوش نگشته دلش
دمی به همهمه شیعیان منفعلش
به شیعه خود امامی علاقهمند نشد
بخاری از دم آن شیعه گر بلند نشد
امام، شیعه خود را عزیز میخواهد
سر برهنه و شمشیر تیز میخواهد
حدیث دین خدا، حرف تیغ و پیکار است
اطاعت از ولی الله سخت دشوار است
مطیع، بهر اطاعت همیشه آماده ست
چنان که حضرت صادق نشانمان داده ست
روایتی ست که خالی ز هرچه اشکال است
ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است
که بود حضرت صادق به خانه دورانی
رسید محضر او شیعه ای خراسانی
گلایه کرد به حضرت؛ که یا امام ششم!
برای معرکه آمادهاند این مردم
نظر کنید مساجد پر از مسلمان اند
کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند
به خلق حجت خود را دگر تمام کنید
زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟
سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد
غلام خانۀ حضرت به خانه داخل شد
امام گفت بیا و اطاعت از من کن
تنور خانۀ ما را بیا و روشن کن
همین که گشت تنور از حرارتش آذین
خلیل وار برو بین شعله ها بنشین
غلام خانه که هارون مکی است اسمش
بدون اینکه ببینند ترس در جسمش
بدون حرف اضافه در آن تنور نشست
امام صادق درب تنور را هم بست
پس از گذشت زمانی، میان خوف و رجا
امام گفت فلانی! تنور را بگشا
همین که باز شد آن از شراره ها گلگون
غلام سالم سالم پرید از آن بیرون!
امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی!
نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟
تویی که دعوی یاری شیعه ها داری
بگو که شیعۀ اینگونه چندتا داری؟
رها ز همهمۀ شیعیان صوری باش
اگر که شیعه شدی، شیعۀ تنوری باش
تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود
تنور حادثه تنها همین تنور نبود
دوباره در تب و تابی عجیب افتادم
تنور گفتم و آمد حکایتی یادم
تنور حضرت صادق اگر گلستان شد
تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد
تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت
سر حسین میان تنور خولی سوخت
سر عزیز خدا و تنور آن فاسق
در آن زمانه کجا بود حضرت صادق؟
سری که بود سرآمد به کل مافیها
سری که خفت به دامان حضرت زهرا
سری که دل ز تمام فرشته ها می برد
سری که خنده آن دل ز مرتضی می برد
سری چنان که به شب های شامیان کوکب
سری که بود فقط روی شانه زینب
سری که بود چنان خطبه نبی، سخنش
سری که گریه نمودند پنج تن به تنش
چرا تمامی موهاش سخت سوخته اند؟
سر عزیز خدا را چه سان فروخته اند؟
صدای قرآنش را شنیده ای خولی؟
به چند درهم سر را خریده ای خولی؟
کشیده مسح ز خون بر سر و گرفته وضو
کدام دست دو دندان شکسته است از او؟
✍#شاعر_پیمان_طالبی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@navaye_asheghaan
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعایروزیکشنبه ۩ سماواتی.mp3
1.95M
📆 دعای روز یکشنبه
🎙 با صدای حاج مهدی سماواتی
4_162514763547411164.mp3
7.97M
ذکر سینه زنی زبانحال امام صادق علیه السلام
*********
حالا دارم می فـهـمـم؛ آتیش در یعنی چی
حالا دارم می فهمم، سوختن پر یعنی چی
حالا دارم می فهمم، تو کوچه های غربت
حمله به یک خانه با چهل نفـر یعنی چی
نفس نمانده تا بگم، یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت، تو کوچه ها به فاطمه
وای، از حــال مـــادرم
وای، از چشمای ترم
اینجا بین کـوچـه ها
ارث از علی می بـرم
وای، وای از غریبی (۴ )
***************
حالا دارم می بینم، گرد و غـبـار و دود و
حالا دارم می بینم، شعله های نمرود و
حالا دارم می بینم، چیزی که مادر دیده
با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و
یکی نگفت تو کوچه ها ، بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود ، فکری به حال من کنه
وای، از تنـهـا مونـدنم
وای، از غصه خوردنم
بـــا پـــای بــرهــنــــه ام
تا کوچه کشـوندنم
وای، وای از غریبی (۴ )
**************
حالا دیگه حس کردم، عطش رو در اوج تب
حالا دیگه حس کردم، ترک های روی لب
حالا دیگه حس کردم ، چرا همش خون بارید
میون چندتا بچه ، چشای عمه م زینب
با روضه ها خمیده شد، زنی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزه ها ، سر حسین و می بره
وای از روضه های نی
وای، از ردّپای نی
سنگ میخورد به بچه ها
هِی از لا به لای نی
وای، وای از غریبی (۴ )
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_ع_شهادت
#روضه_عاشورا از زبان مبارک امام صادق(ع)
امان از بادها... سوزان وزیدند
امان از تیغها برّان رسیدند
ألا یا اهلَ العالم جد من را
به روی خاکها عریان کشیدند
ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه
سرش را با لب عطشان بریدند
سواره ده نفر ناپاکزاده
به روی آن تن بیجان دویدند
جسارت بر تنش کردند اما
فقط از رأس او قرآن شنیدند
سرش را دادهاند و با بهایش
نمیدانم چقدری نان خریدند؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_ع_شهادت
هرچه از درد و بلا بر سر حیدر افتاد
داد بیداد که یک روز به جعفر افتاد
یا رب این "شعله" چرا ول کن این طایفه نیست؟!
باز از خیمه گذشت و روی این در افتاد
سجدهاش خورد به هم، بس که تکانش دادند
سر سجادهی خود با دل مضطر افتاد
با عصا هم بدود باز زمین میافتد
بی عصا رفت و به هر کوچه مکرر افتاد
پس کجایند دراین واقعه شاگردانش؟
پیش چشمان همه حرمت منبر افتاد
تا زمین خورد صدا زد ز جگر: وا اُمّاه
پشتِ در یاد زمینخوردن مادر افتاد
مادرش خورد زمین، خورد زمین، خورد زمین
جلوی چشم علی، فاطمه با سر افتاد
فضه آمد کمکش ورنه مصیبت میشد
فضه با دیدن او پهلوی کوثر افتاد
گریهی غربت زن قاتل شوهر باشد
پس عجب نیست بگوییم که حیدر افتاد
آخر روضهی ما حرف حسین است حسین
دشنه با حنجر خشکیدهی او در افتاد
وَلیُ الله به یک ضربه تنش برگشته
گذر شمر به این ناحیه آخر افتاد
کینهاش با دوسه تا ضربه به پایان نرسید
آنقَدَر زد روی تل یکسره خواهر افتاد
بانوک چکمه تنش این سو و آن سو میشد
بانوک نیزه سرش این ور و آن ور افتاد
آنکه درسجده فقط پای خدا میافتاد
وقتِ قتْلِ علی اکبر شد و بدتر افتاد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@navaye_asheghaan
.
#روضه_امام_صادق
◀️ حاج مهدی سماواتی🎤
◀️ حاج غلامرضا سازگار✍
ای چشم علم خاک قدوم زراره ات
جان وجود در گرو یک اشاره ات
سبوحیان فریفته ی ذکر دائمت
قدوسیان مدیحه سرای هماره ات
دانش هر آنچه پیش رود در قفای توست
دانشسرای دهر بود یادواره ات
هر کشف تازه جلوه ای از نور دانشت
هر لحظه از گذشت زمان یک نظاره ات
این چهار مام و هفت اب و هشت جنتند
مشتاق حسن و شیفته ی یک نظاره ات
شیخ الائمه صادق آل محمدی
قرآنی و بود سور بیشماره ات
تو آن سپهر معرفت هستی که تا ابد
انوار علم میدمد از هر ستاره ات
تنها نه در کهولت سن یا که در شباب
نور کمال موج زد از گاهواره ات
باب الحوائج همه باب البقیع توست
دلهای عارفان همه دارالزیاره ات
منصور داد زهر تو را ای امید دل
رحمی نکرد بر جگر پاره پاره ات
یکبار کشت ابن ربیعت میان راه
منصور گشت باعث قتل دوباره ات
فرستاد ابن ربیع دل شب اومدن بالای بام وارد شد، حجت خدارُ با سر و پای برهنه خودشون سوار بر مرکب عزیز زهرا پای پیاده می دوید ، دیگه نگم چه کرد و چه گفت...
بودی تو چاره ساز همه عالم و نبود
جز صبر در برابر منصور چاره ات
تنها نسوخت بیت تو کافتاد بر جگر
از شعله های خانه ی زهرا شراره ات
یه بارم فرستاد منصور ملعون خونه ی حجت خدارُ آتش زدن، نوشتن میان آتش و دود قدم بر میداشت صدا میزد:«أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ» یعنی من فرزند ریشه های زمینم من فرزند ابراهیم خلیلم که خدا آتش رُ براش برداً و سلاما قرار داد مگه میشه یاد مادرش فاطمه نکرده باشه لابد این جمله رُ هم فرموده من پسر فاطمه ام که تو این مدینه در خونشُ آتش زدن.
هنوز در نیم سوخته بود لگد به در کوبیدن صدای ناله اش بین در و دیوار بلند شد بابا... مسلماً یاد جد مظلومش حسین علیه السلام هم کرد، یه روز بعد از آنی که در خونشُ آتش زدن یکی از شیعیانش میگه محضر مقدس آقا رسیدم دیدم محزونه گریه میکنه اشک روی گونه هاش می غلطه، گفتم آقا چرا محزونی؟ فرمود روز گذشته که خونمُ آتش زدن این زن و بچه ها هراسان از اینطرف به آنطرف میدویدن، یاد عصر عاشورا افتادم. یابن الحسن ریختن هم خیمه هارُ غارت کردن، هم آتش زدن، هم با تازیانه دنبال این زن و بچه ها... ناله میزدن وا محمدا
حاجت نبود آتش سوزان به خیمه ها
دشتی ز سوز سینه ی زینب شراره بود
یک خیمه نیم سوخته شد جای صد یتیم
چیزی که جا نداشت در آن خیمه چاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
چون دست هر مهی به روی ماه پاره بود
.👇
@navaye_asheghaan
مداحی آنلاین - تو آن سپهر معرفت هستی که تا ابد - مهدی سماواتی.mp3
7.16M
🔳 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴تو آن سپهر معرفت هستی که تا ابد
🌴انوار علم می دمد از ستاره ات
🎤حاج #مهدی_سماواتی
⏯ #روضه
@navaye_asheghaan
.
#نوحه_سنتی
نوحه شهادت امام صادق علیه السلام
غم ببار ای آسمان در غربت صادق
ناله کن دل در عزای حضرت صادق
در عزایش نوحه خوان باش
هم نوا با قدسیان باش...
(یابن زهرا یابن زهرا..)
مسموم وا اماما
مظلوم وا اماما
او که شد مسموم زهرِ دشمن بی دین
خانه اش آتش گرفت و شد دلش غمگین
می کشید آتش زبانه
بر سرش از بام خانه
مسموم وا اماما
مظلوم وا اماما
بینِ اَنظار عمومی بُردَنَش او را...
پا برهنه،پشتِ مرکب،نیمه شب تنها
آن امامِ شیعیان را
کرده غمگین ظلم اعدا
مسموم وا اماما
مظلوم وا اماما
آخری عمری دلش بی تابِ مادر بود
او که دردش هم شبیه دردِ حیدر بود
درد دستِ خسته ی او
دوش پینه بسته ی او..
مسموم وا اماما
مظلوم وا اماما
بین حجره کاظمش دیده غمِ بابا
لحظه ی آخر شده او همدمِ بابا
ناله ها کرده برایش
او کفن بُرده برایش
مسموم وا اماما
مظلوم وا اماما
شکر حق بر پیکرش آخِر کفن بوده
کِی دگر در قتلگه خونین دهن بوده
کِی سرش بر روی نی رفت
خواهرش در بزم می رفت..
شهید وا حسینا
غریب وا حسینا
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#شهادت_امام_صادق
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#قبرستان_بقیع؛ #اخلاقی_و_اندرز
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
نبض ستارگان همه در دستش
افلاک علم، واله و سرمستش
او مردی از تبار پیمبر بود
نقش نگاهش آینهپرور بود
چون باغ، علم «علَّم الاسمایش»
میریخت غنچهغنچه، ز لبهایش
او باغبان باغ معارف بود
محبوب قلب عامی و عارف بود...
دریای غرق موج فضیلت بود
اوج کمال، اوج فضیلت بود
آن مهر ذرّه پرور افلاکی
سرچشمۀ مجاهدت و پاکی
احیاگر معالم قرآن بود
بر پیکر شریعت ما جان بود
تجدید کرد سنّت جدّش را
نشناختند حرمت و حدّش را
روزی که زهر زد به دلش آتش
منصور زد در آب و گلش آتش
شوق سفر به عالم دیگر داشت
دلتنگ بود و دیدۀ سوی در داشت
هنگام پر گشودن و رفتن بود
پرواز روح از قفس تن بود
احضار کرد جملۀ خویشان را
شیرازه بست جمع پریشان را
چون دید اهلبیت همه جمعاند
پروانگان شیفتۀ شمعاند
مثل همیشه دغدغهاش دین بود
در واپسین نفس سخنش این بود:
هر کس سبک شمرد نمازش را
نشناختهست گوهر رازش را
در سایهسار چتر شفاعت نیست
با او شمیم و عطر شفاعت نیست
چون کعبهای که قبلهنما دارد
ای عاشقان بهشت بها دارد
گفت این حدیث و هدیه به جانان داد
ذکر نماز روی لبش... جان داد
فردا چه میدهیم جوابش را؟
وقتی حدیث روشن و نابش را-
دادیم ما به دست فراموشی
دست سکوت و سایۀ خاموشی
او رفت و ماند مکتب او تنها
ماندیم ما و مرثیه خواندنها
آن مکتبی که هست جهانافروز
از تربتش غریبتر است امروز
«قالَ الامام صادقِ» ما کم شد
دریا بدل به قطره و شبنم شد
دلهای مهربان، شده دور از هم
داریم شکوه وقت عبور از هم
یاد آن که بود، مسجد ما سنگر
صحن و رواق آن، همه روشنگر
مسجد، به چلچراغ مزین شد
محراب، مثل آینه روشن شد!
اما نماز چشم به در مانده
نخلی در انتظار ثمر مانده
مسجد گرفته گرد ملال امروز
محزون شده صدای بلال امروز
مسجد پر از جماعت کمرنگ است
گلدسته رنگ باخته، غم رنگ است
از بس که دل ز دایره بیرون شد
اشک کبوتران حرم خون شد
در آن حرم که شمع و چراغی نیست
یک لاله بینشانی داغی نیست
دلها در آرزوی بقیع او
پر میکشد به سوی بقیع او...
سوی بقیع، باغ گل یاسین
آنجا که دیده داغ گل یاسین
آنجا که اشک ماه سرازیر است
آنجا که پشت پنجره دلگیر است
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_ع_مدح_و_مناجات
به سمت عشق کشاندی نگاه آئین را
ببر به سمت حقیقت، قبیلهی دین را
تو صبح صادقی و صادقانه میگویم
ز سمت چشم تو دیدم طلوع آئین را
تو پیر میکدهی مکتب و هزاران مست،
بنوشد از لب لعلت کلام شیرین را
برای وصف تو ذهنم قلم گرفت به دست
ز شش جهت بکشد رشتهی مضامین را
به باغ پُر ثمرِ واژه واژهی کلمات
کشانده خاطر تو شاعر غزل چین را
پیِ اجابت تو دست پُر ز خواهش من
گره بزن به نگاهی دعا و آمین را
میان بغض و غریبی، بقیع بی زائر
به دوش شهر نشانده سکوت سنگین را
بنا کند دل من روی قبر خاکی تو
ضریح و گنبد و گلدستههای زرّین را
شکست بغض من و بین اشک غم چیدم
برای مرثیهات واژههای غمگین را
✍ #حسین_عرشی
@navaye_asheghaan
مي زنم دم ز علمدار رشيد حرم عشق
شه با كرم عشق
مه محترم عشق
صفاي قدم عشق
چكد از لب او بر لب پيمانه نم عشق
همان شاه كه باشد سر دوشش علم عشق
نگار دل زارم صفا بخش مزارم
بجز عشق جمالش به دل خويش ندارم
قرارم، بهارم، شعارم همه دار و ندارم
كه باشد شب اول قبرم به كنارم
دلم عاشق رويش شدم بنده كويش
دلم بسته به مويش ، قدح نوش سبويش
شتابان دل زارم همه شب جانب كويش
چنان برگ خزاني است روان در دل جويش
ندارم به خدا جز هوس ديدن رويش
مرا كشته به والله علي واري خويش
اباالفضل اميرم، امير بي نظيرم
كه جز عشق رخش در دل خسته نپذيرم
چه خوش باشد اگر باز زنده با دو سه تيرم
كه صيدش شوم و و زير قدمهايش بميرم
ز غيرش همه سيرم
دل از مهر خدايي اباالفضل نگيرم
علمدار اباالفضل، سپه دار
(اباالفضل)
جهانگير و جهاندار
بود دلبر و دلدار
مرا يار و مددكار
طپش هاي دل حيدر كرار
شده در حرم فاطمه پرگار
زنم جار،بود عشق شرر بار
بگويد سر ديوانه سردار
سرم پر ز هوايش
دلم جاي ولايش
غلامم به سرايش
همه هستي و دينم به فدايش
ربوده ز سر روح الامين عقل صدايش
بود محور عرش ازلي دست جدايش
حسين بن علي سوره توحيد
بخواند ز برايش
كسي نيست به پايش
به قربان نوايش
به قربان دعايش
دلم گشته خريدار بلايش
به قربان گره بند قبايش
لقب باب الحوائج
نسب باب الحوائج
خداوند نجابت و ادب باب الحوائج
دلم غرق كمالش، پريشان وصالش
دو ابروي هلالش ، جمالش و كمالش
بود زينب كبري همه جا محو جمالش
دلم بنده نامش ، گرفتار مرامش
كه افتاده به دامش
نه حاتم نه سليمان و نه لقمان
كه موسي است غلامش
حسين است كلامش
ببين حسن ختامش
به زهراست سلامش
قيامت متجلي شود از وقت قيامش
تمامي بهشت است بنامش
زور بازوي علي باب الحوائج
ناصر دين نبي باب الحوائج
بچه شير مرتضي باب الحوائج
اي شهيد علقمه باب الحوائج
اي عزيز فاطمه باب الحوائج
@navaye_asheghaan