وقتی همهجا شهره به عنوان تو باشیم
باید که فقط ریزه خورِ خوان تو باشیم
دامن نکش از دست گداهای گرفتار
بگذار کمی دست به دامان تو باشیم
خیرُالعمل این است که ارباب تو باشی
ما هم یکی از مُزد بگیرانِ تو باشیم
فردای قیامت خبر از در به دری نیست
امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم
در سیرِ مقامات پِیِ گوهرِ اشکیم
ما چله نشستیم که گریانِ تو باشیم
اسلام بنا بر لَکَ لبیک حسین است
ما نیز بنا شد که مسلمانِ تو باشیم
گویی که اباالفضل دعاگوی لب ماست
هرجا که به یادِ لب عطشان تو باشیم
دلِ این بندهی انگشت نما را نشکن
با فراقت به سرم جامِ بلا را نشکن
آبرویم برود آبروی تو رفته
جلوی چشم همه ظرف گدا را نشکن
دم شش گوشه فقط توبهی ما را بپذیر
جان آقای خراسان دل ما را نشکن
به همه گفتهام ارباب خریدارِ من است
حرمت سینهزنِ کرب و بلا را نشکن
مادرش گفت که صد نیزه شکستی به تنش
تو دگر بر بدنش چوبِ عصا را نشکن
--
تنِ من را به هوای تن تو ریختهاند
علی و فاطمه در این دو بدن ریختهاند
جلوهی واحده را بین دو تن ریختهاند
این حسینیست که در قالب من ریختهاند
ما دوتا آینهی روبروی یکدگریم
محو خویشیم اگر محو روی یکدگریم
ای به قربان تو و پیکرِ تو پیکرها
ای به قربان موی خاکیِ تو معجرها
امر کن تاکه بیفتند به پایت سرها
آه در گریه نبینند تو را خواهرها
از چه یا فاطمه یا فاطمه بر لب داری
مگر از یاد تو رفته است که زینب داری؟
حاضرم دست به گیسو بزنم رد نکنی
خیمه را با مژه جارو بزنم رد نکنی
حرفِ از سینه و پهلو بزنم رد نکنی
شد که یک بار به تو رو بزنم رد نکنی
تنِ تو گرکه بیفتد تنِ من میافتد
تو اگر جان بدهی گردنِ من میافتد
دلم آشفته و حیران شد و حرفی نزدم
نوبت رفتنِ یاران شد و حرفی نزدم
اکبرت راهیِ میدان شد و حرفی نزدم
در حرم تشنه فراوان شد و حرفی نزدم
بگذار این پسران نیز به دردی بخورند
این دوتا شیر جوان نیز به دردی بخورند
نذر خونِ جگرت باد جگر داشتنم
سپرِ سینهی تو سینه سپر داشتنم
خاک پای پسران تو پسر داشتنم
سر به زیرم نکن ای شاه به سر داشتنم
سر که زیر قدم یار نباشد سر نیست
خواهری که به فدایت نشود خواهر نیست
راضیام این دو گُلم پرپرِ تو برگردند
به حرم بر روی بال و پرِ تو برگردند
لِه شده مثل علی اکبرِ تو برگردند
دست خالی اگر از محضرِ تو برگردم
دستمال پدرم را به سرم میبندم
وسط معرکه چادر کمرم میبندم
تو گرفتاری و من از تو گرفتارترم
تو خریداری و من از تو خریدارترم
من که از نرگسِ چشمان تو بیمارترم
به خدا از همه غیر از تو جگردارترم
امتحان کن که ببینی چقدَر حساسم
به خداوند قسم شیرتر از عباسم
بگذارم بروی باز شود حنجرِ تو
یا به دست لبهای کُند بیفتد سرِ تو
جانِ انگشتِ تو افتد پِیِ انگشترِ تو
میشود جانِ خودت گفت به من خواهرِ تو
طاقتم نیست ببینم جگرت میریزد
ذره ذره به روی نیزه سرت میریزد
--
از تل زینبیه رسیدم که ای وای وای
بالاسرت نشستم و دیدم که ای وای وای
نیزه ز جای جایِ تنِ تو درآمده
حتی لباسهای تنِ تو درآمده
دیدم کسی حسینِ مرا نحر میکند
آقای عالمینِ مرا نحر میکند
میخواستم ببوسَمَت اما مرا زدند
ناراحتم کنار تو با پا مرا زدند
--
چقدر روبروم طولش دادند
سه ساعتِ تموم طولش دادند
یه جوری هر کدوم طولش دادند
سه ساعتِ تموم طولش دادند
سرِ فرصت سرِ تو بریدند
به چه قیمت سرِ تو بریدند
بمیرم داداشِ غریبم
توی غربت سرتو بریدند
توی غربت سرتو بریدند
--
انگار اومد بر قلب من فرود
خنجری که سرت رو از پیکرت ربود
گلوتو میبوسم، رگاتو میبوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
(شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی
تشنه آن بود که میگفت به لشکر جگرم)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
در صفِ و کرب و بلا، لشکر شیطان
چو مصمّم شدی از جور و جفا
در پیِ قتلِ پسر احمد مختار
بهین حجّت دادار، ولیُ اللهِ ابرار
یگانه پسرِ حیدرِ کرار
در آن مرحله حُر بود گرفتار
فِتاده به تنش لرزه در آن عرصهی پیکار
به دل داشت ز غم آهِ شرر بار
گهی بخت به جنّت کشَدَش، گه به سوی نار
سرشکش به رخ و گفت که ای قادر جبّار
من و جنگ حسین ابن علی رهبر احرار
به ذات احدِ داورِ غفّار
که هرگز نکنم رو به سوی نار
به ناگاه چو خون یکسره جوشیدو خروشید
همه هستی خود باخت، فرس تاخت
به سوی حرم یوسفِ زهرا
به لب داشت بسی ذکر و دعا را
حسین جان توبه کردم، بیا دورت بگردم...
تویی درمان دردم، بیا دورت بگردم...
پسر فاطمه فرمود که ای حرّ ریاحی
تو دگر حُرّ حسینی، یار اُمُ الحسنینی
تو بُریری، تو زُهیری
تو علی اکبر و عبّاس رشیدی
تو همه صدق و صفایی
تو همه شور و نوایی
تو دگر از شهدایی
تو گل سرسبد کرب و بلایی
تو دگر توبه نمودی
تو به ما چهره گشودی
زهی از حُسن ختامت، زهی از قدر و مقامت
زهی از شور کلامت، زهی از مشی و مرامت
چه شود تا که بیایی، به برِ ما و بینی
کرم و عفوِ خطا را
صفا آوردهای حُر، چه ها آوردهای ای حُر...
حُر چو دید آنهم
لطف و کرم و بخشش و احسان و عطا گفت
که ای شمس هدی، نور خدا، سیّد خیل شهدا
لحظهای آرام نگیرم ابداً
تا که شود از بدنم روح برون، رأس جدا
اذن کرم کن که روم جانب میدان
و به راه تو دهم جان و
شوم کشته در این دشت بلا با لب عطشان
من اگر راه تو بستم، دل زار تو شکستم
به خدا از تو و از زینب و عباس و سکینه خجلَستم
بلکه جبران کنم از دادن جان جرم و خطا را
حسین جانم فدایت، بمیرم من برایت...
دشمنان یکسره گفتند که احسنت
به چنین غیرت و این همّت و این عزت
و این صولت و این هیبت و این قدرت
و این نیرو و این بازو و این عزم صلابت
که به هم ریخت بسی میمنه و میسره را خصم
فراری شده با خفت و خواری، همه با شیون و زاری
فلک انگشت به لب ماند و
ملک نعرهی تکبیر زد و
تا که شد از زخم فراوان
تن پاکش چو زره تاب
ز تن داد و فتاد از سر زین
خواند شَهِ ارض و سما را
حسین جان کُن قبولم، ببخشا بر بتولم...
به اولاد رسولم، ، ببخشا بر بتولم...
یوسفِ فاطمه آمد سوی میدان
سرِ حُر را ز وفا بر سر دامن بگرفت و
نگه از لطف و کرم کرد
بر آن کشتهی آزادهی دلداده و
فرمود که ای حُر تو دگر حُر شهیدی
چه نکو مادر تو نام تو حُر گفت
دگر همدم مایی، شریک غم مایی
تو هم مُحرِم و هم مَحرم مایی
تو همه صدق و صفایی
تو سفیر شهدایی، تو دگر پاک ز هر جرم و خطایی
زتو گیرند دگر اهل وفا درس وفا را
تودیگر حُرِّ مایی، شهید کربلایی...
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
4_5816579294490528098.mp3
9.11M
کودکان من به قربان علی اصغرت ...
یابن زهرا یا حسین ...
رد نکن این هدیه ی من را به جان مادرت ...
یابن زهرا یا حسین .
#دودمه
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۱
#دوطفلان_حضرت_زینب س
🎤سید_مجید_بنی_فاطمه
هفتاد و دو مستانه نوشیده از آن جام
هفتاد و دو حاجیِ کمر بسته به احرام
در حال طواف و همگی غرق نمازند
با ذکر حسین (ع) از پی تکبیره الاحرام…
◾️◾️◾️
هفتاد و دو طنازِ زمین خورده به یک ناز
هفتاد و دو شهباز، پر از هیبت پرواز
چون زخم زند تیغ بلا پیکرشان را
گویند که زخم دگرت هست بزن باز…
◾️◾️◾️
هفتاد و دو سرباز سر افرازِ دلاور
هفتاد و دو سردارِ سر آورده ی بی سر
گفتند که یک سر نبود در خورت ای شاه
ای کاش مرا بود به تن صد سرِ دیگر…
◾️◾️◾️
هفتاد و دو مجنونِ به لیلی شده عاقل
هفتاد و دو فرهاد به شیرین شده واصل
هیهات که جان گیرد از آنها ملک الموت
جان دستِ حسین است نه بازیچه ی قاتل…
◾️◾️◾️
حسین حسین (ع)…
◾️◾️◾️
هفتاد و دو پروانه پروا نه از آتش
هفتاد و دو استاد کمانگیریِ آتش
با غمزه مردافکنش از پای فتادند
خندید حسین همگی محو جمالش
خندید حسین همگی محو جمالش…
◾️◾️◾️
خنده کنان می رود روز جزا در بهشت
خنده کنان می رود روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین
هر که به دنیا کند گریه برای حسین
◾️◾️◾️◾️◾️
#شور
#شب_چهارم_محرم۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
قیام میکنم...
قیام می کنم برسم شام کار را تمام می کنم♬♫♪
به شاه نجف سلام می کنم
آب و به چشم عدو حرام می کنم♬♫♪
من زینبم عقیده ی من آزادگی
من اسوه ی مقاومت و ایستادگی♬♫♪
شمشیر اگر به هر بجنگم به سادگی
با ذوالفقار نسبت من خانوادگی♬♫♪
عقیله منم عقیله منم به عالم سیده ی جلیله منم
به صوت علی تکلم کنم که الان حیدر این قبیله منم♬♫♪
عقیله ی عرب و عجمم آبروی دو جهان حرمم
قدم می زنم قدم می زنم به نیابت عباس علم می زنم♬♫♪
عجب صحنه ای رقم می نم تخت و کاخ یزید را به هم می زنم
حق می دهم یزید که این گونه تب کند خب زن ندیده بود مبارز طلب کند♬♫♪
عباس اگر که نیست عدو را ادب کند
زینب که هست کار علی را عوض کند♬♫♪
علمدار منم علمدار منم ابوفاضل اگر نیست سپهدار منم
من از کربلا شدم مرتضی عقب ننشستم و یعنی کرار منم
#شور
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۱
عقیلهالعربم مرتضوی نسبم من
زینبم من زینبم من زینبم من
تو علمداری و من از تو علمدارترم من یا عباس
تو جگر داری و من از تو جگر دارترم یا عباس
اذن میدان بدهد یار خودت می بینی یا عباس
وسط معرکه ها از همه کرارترم یا عباس
ذوالفقار پدرم را کمرم می بندم یا عباس
دستمالی که به سر بست سرم می بندم یا عباس
به خدا شیر زنم شیر خدا می داند یا عباس
راه این بی صفتان را به حرم می بندم یا عباس
بین معرکه تا قدم بزنم میمنه حسین میسره حسنم
شیشه هستم ولی از الماسم زینبم صف شکن خناسم
امتحان کن به حسینم گفتم به خدا شیر تر از عباسم
عقیلهالعربم مرتضوی نسبم من
زینبم من زینبم من زینبم من
رجز آن است که آغاز کند محشر را یاحیدر
خطبه خواندم که ببینند دمی حیدر را یاحیدر
بشنود هر چه یهودی که در این دنیا هست یاحیدر
پدرم بود که انداخت در خیبر را یاحیدر
شب صفین که ماه از رخ حیدر می ریخت یاحیدر
یا علی از دو لب مالک اشتر می ریخت یاحیدر
صبح فرداش همه غرق تماشا بودند یاحیدر
او قدم می زد و پیش قدمش سر می ریخت یاحیدر
یا علی مدد با دم علوی زیر و رو کنم مسجد اموی
هیچ کوهی نشود مانندم حرز یا فاطمه بازوبندم
کوفه تا شام چهل منزل بود من چهل تا در خیبر کندم
عقیلهالعربم مرتضوی نسبم من
زینبم من زینبم من زینبم من
مرتضی عشق به زهرا همه مقصودش بود یا زهرا
مادرم فاطمه محبوبه ی معبودش بود یا زهرا
همه جنگ به هر سو به زبانش ذکر یا زهرا
زه و تیر زره و تاج و کلاه خودش بود یا زهرا
کار او بود که نو از علمم بر خیزد یا زهرا
میروم شام که خاک از قدمم برخیزد یا زهرا
این حسین است که در گوش دلم می خواند
جریانی به دفاع از حرمم برخیزد یا زهرا
پادگان من سرزمین حسین وعده ی قرار اربعین حسین
همه دم ذکر حسین جان بر لب زنده باد این علم و این مکتب
بی قراران فرج بسم الله عجل الله بحق الزینب
عقیلهالعربم مرتضوی نسبم من
زینبم من زینبم من زینبم من