#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#بنداول
قحطیه آبه / علی اصغر آروم نداره
کاشکی یکم بارون بباره
بیچاره رباب / حالش خراب و بیقراره
رفته عمو که آب بیاره
باز و بسته میشه لبهای علی اصغر
داره میمیره مادر
از نگاهش معلومه ، که تشنه آبه
کاشکی یکم بخوابه
بمیرم من / لبای کوچیکت / شبیه کویره
لالا علی اصغر
گریه های / تلظی وارت / چقد دلگیره
لالا علی اصغر
علی اصغر لالا علی اصغر
#بنددوم
گهواره خالی / صدای گریه ها زیاده
هرکی یه گوشه افتاده
تیر سه شعبه / حرمله کرده آماده
جوابی جز همین نداده
ذبح من الاذن الی الاذن واویلا
داره میمیره بابا
از خجالت علی اصغرو گرفت زیر عبا
شده غریب و تنها
یه قدم سَم/تِ خیمه ها میره/
ولی برمیگر/دِه سمت میدون
چجوری این / گل پرپر رو
بیاره وُ بِده / به مادرش نشون
علی اصغر لالا علی اصغر
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسین_علیه_السلام
#بنداول
{ اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرارَةً
فى قُلُوبِ الْمُؤ منین
لا تَبْرُدُ اَبَداً } *
داغشمثهآتیشه۲/اینسیلاگهجاریشه
اصلو نسب دشمن / میسوزه از ریشه
پرچم سرخِ / کربلا باید
باشه روی قُلّه های عالمین
{ من ارادالله بعبد خیرا
قذف فی قلبه حب الحسین }
عشق فقط یک کلام
حسین علیه السلام
#بنددوم
{ لا أرَی المَوتَ إلّا سَعادَةً
وَالحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ
إلّا بَرَما } *
این راه شرف مرده۲ / نامرده که برگرده
ارباب ما با خونش / عزتو ثابت کرده
توی این دنیا / هیچ طوفانی
نمیتونه بندازه پرچم اربابو
غیر این مکتب / غیر این روضه
چی میتونه خوب کنه دلای بیتابو
عشق فقط یک کلام
حسین علیه السلام
✅ ترجمه احادیث :
* روایت پیغمبر اکرم (ص) ؛ براى شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.
حدیث قدسی : خداوند خیر و خوبی هربنده ای را که بخواهد در قلب او محبت حسین را میگذارد.
*روایت از امام حسین (ع) ؛ من مرگ باعزت را خوش بختی میدانم ، و زندگی با ستمکاران را غیر از ملالت نمی بینم
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شب_چهارم_محرم #روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
متن روضه 1
🔹آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
شب چهارم محرمه...
امشب دلت رو با من همراه کن...
یه سر بریم مدینه...
بریم خانه ی امیرالمومنین...
🔹آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
🔹مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود
( ای وای ای وای😭)
اگه تو مدینه خانه مادرمون زهرا رو آتیش نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد خیمه های خانم زینب کبری رو آتیش بزنه
🔹از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد
🔹جان علی به پشت در آستانه بود
هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود یکعده نامرد ریختند در خانه امیرالمومنین...
خدا لعنتش کنه...
دومی نامرد صدازد...
علی بیرون بیا وگرنه خونه رو به آتیش میکشم...
خانم زهرای مرضیه...
حامی ولایت...
اومد پشت در ایستاد...
صدا زد...
آی نانجیب حیا نمیکنی...
میخواهی بدون اجازه وارد بشی...
نانجیب صدا زد زهرا در رو باز کن
وگرنه خونه رو آتیش میزنم...
مادرمون زهرا امتناع کرد...
در رو باز نکرد...
نانجیب صدا زد...
هیزمها رو بیارید...
پشت در بگذارید ...
در رو آتیش بزنید...
خدا... خونه ای که جبرئیل برا وارد شدن اجازه میگرفت
درش رو آتیش زدند...
سادات منو ببخشید...
یکی گفت ای بی حیا...
توی این خانه دختر پیغمبره...
صدا زد اگرچه فاطمه باشه خونه رو با اهلش به آتیش میکشم...
ای وای، ای وای...
یاصاحب الزمان آقا منو ببخشید...
در خانه رو آتش زدند...
میخواهی گریه کنی بسم الله...
دیگه کسی آروم نباشه...
در نیمه سوخته شد...
مادرمون زهرا پشت در ایستاده....
یکدفعه نانجیب حیا نکرد...
یاصاحب الزمان...
آنچنان با لگد به این در زد که...
صدای ناله ی مادر بلند شد...
یا ابتاه...
یا رسول الله...
بابا بیا به دادم برس...
فَنادَتْ یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه
بابا مگه سفارش منو به این مردم نکرده بودی...
یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ...
پهلوم روشکستند...😭
یا فِضَّةُ الیکِ فخُذینی فَقَدْ وَ اللَّه قُتِلَ ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
(بحار الانوار ج 30 ص 295)
ِ
فضه به فریادم برس بخدا محسنم رو کشتند...
آی غیرتی ها...
طاقت دارید بگم یا نه...
خود نامرد دومی به معاویه نامه نوشت گفت...
تا دختر پیغمبر در مقابلم قرار گرفت...
آنچنان سیلی به صورتش زدم...😭
زهرا نقش زمین شد...
تسلای دل امام زمان صدا بزن...
یا زهرا...
🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن میشکست
🔸تا که میخ در نشان سینه زهرا نبود
۱۵
(حضرت رقیه س)
یا رقیه تویی گل گلستان دین
شیعیان علی را تویی حبل المتین
همه بر تو پناه
مستمند نگاه
یا رقیه۲
یا رقیه تویی آینه ی فاطمه
تویی از لطف حق گره گشای همه
گل باغ ولا
حاجتم کن روا
یا رقیه۲
ما همه ذره و تویی چنان آفتاب
به حق عمه جانت تو به دل ها بتاب
تویی خیر کثیر
دست ما را بگیر
یا رقیه۲
مونس و همدم حضرت زینب تویی
مرهم و محرم حضرت زینب تویی
تویی بنت الحسین
بر همه نور عین
یا رقیه۲
کربلا و کوفه رنج و محن دیده ای
پدرت سر بریده بی کفن دیده ای
بر حسین دختری
تالی کوثری
یا رقیه۲
چه ستم ها که در شام بلا دیده ای
سر پاک پدر به نیزه ها دیده ای
با دل پر شرر
شده ای خونجگر
یا رقیه۲
در خرابه ی شام سر پدر دیده ای
گل بوسه ز لب های پدر چیده ای
بر غم تو فزود
لب بابا کبود
یا رقیه۲
این سخن گفته ای رقیه با چشم تر
پدر مهربان مرا به همره ببر
تو فتادی ز پا
جان تو شد فدا
یا رقیه۲
#رضا_یعقوبیان
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#حضرت_رقیه_س
#مناجات_امام_زمان
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۱
پر کن دوباره کِیْل مرا ایها العزیز
آخر کجا روم به کجا ایها العزیز
رو از من شکسته مگردان که سالهاست
رو کردهام به سوی شما ایها العزیز
جان را گرفتهام به سردست و آمدم
از کوره راههای بلا ایها العزیز
وادی به وادی آمدهام از درت مران
وا کن دری به روی گدا ایها العزیز
چیزی که از بزرگی تو کم نمیشود
این کاسه را … فاوف لنا… ایها العزیز
خالیتر از دو چشم من این جان نیمه جان
محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز
– ما- جان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز
دستم تهی است… راه بیابان گرفتهام
دست من و نگاه شما ایها العزیز
(مریم سقلاطونی)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
وقتی همهجا شهره به عنوان تو باشیم
باید که فقط ریزه خورِ خوان تو باشیم
دامن نکش از دست گداهای گرفتار
بگذار کمی دست به دامان تو باشیم
خیرُالعمل این است که ارباب تو باشی
ما هم یکی از مُزد بگیرانِ تو باشیم
فردای قیامت خبر از در به دری نیست
امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم
در سیرِ مقامات پِیِ گوهرِ اشکیم
ما چله نشستیم که گریانِ تو باشیم
اسلام بنا بر لَکَ لبیک حسین است
ما نیز بنا شد که مسلمانِ تو باشیم
گویی که اباالفضل دعاگوی لب ماست
هرجا که به یادِ لب عطشان تو باشیم
دلِ این بندهی انگشت نما را نشکن
با فراقت به سرم جامِ بلا را نشکن
آبرویم برود آبروی تو رفته
جلوی چشم همه ظرف گدا را نشکن
دم شش گوشه فقط توبهی ما را بپذیر
جان آقای خراسان دل ما را نشکن
به همه گفتهام ارباب خریدارِ من است
حرمت سینهزنِ کرب و بلا را نشکن
مادرش گفت که صد نیزه شکستی به تنش
تو دگر بر بدنش چوبِ عصا را نشکن
--
تنِ من را به هوای تن تو ریختهاند
علی و فاطمه در این دو بدن ریختهاند
جلوهی واحده را بین دو تن ریختهاند
این حسینیست که در قالب من ریختهاند
ما دوتا آینهی روبروی یکدگریم
محو خویشیم اگر محو روی یکدگریم
ای به قربان تو و پیکرِ تو پیکرها
ای به قربان موی خاکیِ تو معجرها
امر کن تاکه بیفتند به پایت سرها
آه در گریه نبینند تو را خواهرها
از چه یا فاطمه یا فاطمه بر لب داری
مگر از یاد تو رفته است که زینب داری؟
حاضرم دست به گیسو بزنم رد نکنی
خیمه را با مژه جارو بزنم رد نکنی
حرفِ از سینه و پهلو بزنم رد نکنی
شد که یک بار به تو رو بزنم رد نکنی
تنِ تو گرکه بیفتد تنِ من میافتد
تو اگر جان بدهی گردنِ من میافتد
دلم آشفته و حیران شد و حرفی نزدم
نوبت رفتنِ یاران شد و حرفی نزدم
اکبرت راهیِ میدان شد و حرفی نزدم
در حرم تشنه فراوان شد و حرفی نزدم
بگذار این پسران نیز به دردی بخورند
این دوتا شیر جوان نیز به دردی بخورند
نذر خونِ جگرت باد جگر داشتنم
سپرِ سینهی تو سینه سپر داشتنم
خاک پای پسران تو پسر داشتنم
سر به زیرم نکن ای شاه به سر داشتنم
سر که زیر قدم یار نباشد سر نیست
خواهری که به فدایت نشود خواهر نیست
راضیام این دو گُلم پرپرِ تو برگردند
به حرم بر روی بال و پرِ تو برگردند
لِه شده مثل علی اکبرِ تو برگردند
دست خالی اگر از محضرِ تو برگردم
دستمال پدرم را به سرم میبندم
وسط معرکه چادر کمرم میبندم
تو گرفتاری و من از تو گرفتارترم
تو خریداری و من از تو خریدارترم
من که از نرگسِ چشمان تو بیمارترم
به خدا از همه غیر از تو جگردارترم
امتحان کن که ببینی چقدَر حساسم
به خداوند قسم شیرتر از عباسم
بگذارم بروی باز شود حنجرِ تو
یا به دست لبهای کُند بیفتد سرِ تو
جانِ انگشتِ تو افتد پِیِ انگشترِ تو
میشود جانِ خودت گفت به من خواهرِ تو
طاقتم نیست ببینم جگرت میریزد
ذره ذره به روی نیزه سرت میریزد
--
از تل زینبیه رسیدم که ای وای وای
بالاسرت نشستم و دیدم که ای وای وای
نیزه ز جای جایِ تنِ تو درآمده
حتی لباسهای تنِ تو درآمده
دیدم کسی حسینِ مرا نحر میکند
آقای عالمینِ مرا نحر میکند
میخواستم ببوسَمَت اما مرا زدند
ناراحتم کنار تو با پا مرا زدند
--
چقدر روبروم طولش دادند
سه ساعتِ تموم طولش دادند
یه جوری هر کدوم طولش دادند
سه ساعتِ تموم طولش دادند
سرِ فرصت سرِ تو بریدند
به چه قیمت سرِ تو بریدند
بمیرم داداشِ غریبم
توی غربت سرتو بریدند
توی غربت سرتو بریدند
--
انگار اومد بر قلب من فرود
خنجری که سرت رو از پیکرت ربود
گلوتو میبوسم، رگاتو میبوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
(شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی
تشنه آن بود که میگفت به لشکر جگرم)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
در صفِ و کرب و بلا، لشکر شیطان
چو مصمّم شدی از جور و جفا
در پیِ قتلِ پسر احمد مختار
بهین حجّت دادار، ولیُ اللهِ ابرار
یگانه پسرِ حیدرِ کرار
در آن مرحله حُر بود گرفتار
فِتاده به تنش لرزه در آن عرصهی پیکار
به دل داشت ز غم آهِ شرر بار
گهی بخت به جنّت کشَدَش، گه به سوی نار
سرشکش به رخ و گفت که ای قادر جبّار
من و جنگ حسین ابن علی رهبر احرار
به ذات احدِ داورِ غفّار
که هرگز نکنم رو به سوی نار
به ناگاه چو خون یکسره جوشیدو خروشید
همه هستی خود باخت، فرس تاخت
به سوی حرم یوسفِ زهرا
به لب داشت بسی ذکر و دعا را
حسین جان توبه کردم، بیا دورت بگردم...
تویی درمان دردم، بیا دورت بگردم...
پسر فاطمه فرمود که ای حرّ ریاحی
تو دگر حُرّ حسینی، یار اُمُ الحسنینی
تو بُریری، تو زُهیری
تو علی اکبر و عبّاس رشیدی
تو همه صدق و صفایی
تو همه شور و نوایی
تو دگر از شهدایی
تو گل سرسبد کرب و بلایی
تو دگر توبه نمودی
تو به ما چهره گشودی
زهی از حُسن ختامت، زهی از قدر و مقامت
زهی از شور کلامت، زهی از مشی و مرامت
چه شود تا که بیایی، به برِ ما و بینی
کرم و عفوِ خطا را
صفا آوردهای حُر، چه ها آوردهای ای حُر...
حُر چو دید آنهم
لطف و کرم و بخشش و احسان و عطا گفت
که ای شمس هدی، نور خدا، سیّد خیل شهدا
لحظهای آرام نگیرم ابداً
تا که شود از بدنم روح برون، رأس جدا
اذن کرم کن که روم جانب میدان
و به راه تو دهم جان و
شوم کشته در این دشت بلا با لب عطشان
من اگر راه تو بستم، دل زار تو شکستم
به خدا از تو و از زینب و عباس و سکینه خجلَستم
بلکه جبران کنم از دادن جان جرم و خطا را
حسین جانم فدایت، بمیرم من برایت...
دشمنان یکسره گفتند که احسنت
به چنین غیرت و این همّت و این عزت
و این صولت و این هیبت و این قدرت
و این نیرو و این بازو و این عزم صلابت
که به هم ریخت بسی میمنه و میسره را خصم
فراری شده با خفت و خواری، همه با شیون و زاری
فلک انگشت به لب ماند و
ملک نعرهی تکبیر زد و
تا که شد از زخم فراوان
تن پاکش چو زره تاب
ز تن داد و فتاد از سر زین
خواند شَهِ ارض و سما را
حسین جان کُن قبولم، ببخشا بر بتولم...
به اولاد رسولم، ، ببخشا بر بتولم...
یوسفِ فاطمه آمد سوی میدان
سرِ حُر را ز وفا بر سر دامن بگرفت و
نگه از لطف و کرم کرد
بر آن کشتهی آزادهی دلداده و
فرمود که ای حُر تو دگر حُر شهیدی
چه نکو مادر تو نام تو حُر گفت
دگر همدم مایی، شریک غم مایی
تو هم مُحرِم و هم مَحرم مایی
تو همه صدق و صفایی
تو سفیر شهدایی، تو دگر پاک ز هر جرم و خطایی
زتو گیرند دگر اهل وفا درس وفا را
تودیگر حُرِّ مایی، شهید کربلایی...
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
4_5816579294490528098.mp3
9.11M
کودکان من به قربان علی اصغرت ...
یابن زهرا یا حسین ...
رد نکن این هدیه ی من را به جان مادرت ...
یابن زهرا یا حسین .
#دودمه
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۱
#دوطفلان_حضرت_زینب س
🎤سید_مجید_بنی_فاطمه
هفتاد و دو مستانه نوشیده از آن جام
هفتاد و دو حاجیِ کمر بسته به احرام
در حال طواف و همگی غرق نمازند
با ذکر حسین (ع) از پی تکبیره الاحرام…
◾️◾️◾️
هفتاد و دو طنازِ زمین خورده به یک ناز
هفتاد و دو شهباز، پر از هیبت پرواز
چون زخم زند تیغ بلا پیکرشان را
گویند که زخم دگرت هست بزن باز…
◾️◾️◾️
هفتاد و دو سرباز سر افرازِ دلاور
هفتاد و دو سردارِ سر آورده ی بی سر
گفتند که یک سر نبود در خورت ای شاه
ای کاش مرا بود به تن صد سرِ دیگر…
◾️◾️◾️
هفتاد و دو مجنونِ به لیلی شده عاقل
هفتاد و دو فرهاد به شیرین شده واصل
هیهات که جان گیرد از آنها ملک الموت
جان دستِ حسین است نه بازیچه ی قاتل…
◾️◾️◾️
حسین حسین (ع)…
◾️◾️◾️
هفتاد و دو پروانه پروا نه از آتش
هفتاد و دو استاد کمانگیریِ آتش
با غمزه مردافکنش از پای فتادند
خندید حسین همگی محو جمالش
خندید حسین همگی محو جمالش…
◾️◾️◾️
خنده کنان می رود روز جزا در بهشت
خنده کنان می رود روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین
هر که به دنیا کند گریه برای حسین
◾️◾️◾️◾️◾️
#شور
#شب_چهارم_محرم۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
قیام میکنم...
قیام می کنم برسم شام کار را تمام می کنم♬♫♪
به شاه نجف سلام می کنم
آب و به چشم عدو حرام می کنم♬♫♪
من زینبم عقیده ی من آزادگی
من اسوه ی مقاومت و ایستادگی♬♫♪
شمشیر اگر به هر بجنگم به سادگی
با ذوالفقار نسبت من خانوادگی♬♫♪
عقیله منم عقیله منم به عالم سیده ی جلیله منم
به صوت علی تکلم کنم که الان حیدر این قبیله منم♬♫♪
عقیله ی عرب و عجمم آبروی دو جهان حرمم
قدم می زنم قدم می زنم به نیابت عباس علم می زنم♬♫♪
عجب صحنه ای رقم می نم تخت و کاخ یزید را به هم می زنم
حق می دهم یزید که این گونه تب کند خب زن ندیده بود مبارز طلب کند♬♫♪
عباس اگر که نیست عدو را ادب کند
زینب که هست کار علی را عوض کند♬♫♪
علمدار منم علمدار منم ابوفاضل اگر نیست سپهدار منم
من از کربلا شدم مرتضی عقب ننشستم و یعنی کرار منم
#شور
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۱
عقیلهالعربم مرتضوی نسبم من
زینبم من زینبم من زینبم من
تو علمداری و من از تو علمدارترم من یا عباس
تو جگر داری و من از تو جگر دارترم یا عباس
اذن میدان بدهد یار خودت می بینی یا عباس
وسط معرکه ها از همه کرارترم یا عباس
ذوالفقار پدرم را کمرم می بندم یا عباس
دستمالی که به سر بست سرم می بندم یا عباس
به خدا شیر زنم شیر خدا می داند یا عباس
راه این بی صفتان را به حرم می بندم یا عباس
بین معرکه تا قدم بزنم میمنه حسین میسره حسنم
شیشه هستم ولی از الماسم زینبم صف شکن خناسم
امتحان کن به حسینم گفتم به خدا شیر تر از عباسم
عقیلهالعربم مرتضوی نسبم من
زینبم من زینبم من زینبم من
رجز آن است که آغاز کند محشر را یاحیدر
خطبه خواندم که ببینند دمی حیدر را یاحیدر
بشنود هر چه یهودی که در این دنیا هست یاحیدر
پدرم بود که انداخت در خیبر را یاحیدر
شب صفین که ماه از رخ حیدر می ریخت یاحیدر
یا علی از دو لب مالک اشتر می ریخت یاحیدر
صبح فرداش همه غرق تماشا بودند یاحیدر
او قدم می زد و پیش قدمش سر می ریخت یاحیدر
یا علی مدد با دم علوی زیر و رو کنم مسجد اموی
هیچ کوهی نشود مانندم حرز یا فاطمه بازوبندم
کوفه تا شام چهل منزل بود من چهل تا در خیبر کندم
عقیلهالعربم مرتضوی نسبم من
زینبم من زینبم من زینبم من
مرتضی عشق به زهرا همه مقصودش بود یا زهرا
مادرم فاطمه محبوبه ی معبودش بود یا زهرا
همه جنگ به هر سو به زبانش ذکر یا زهرا
زه و تیر زره و تاج و کلاه خودش بود یا زهرا
کار او بود که نو از علمم بر خیزد یا زهرا
میروم شام که خاک از قدمم برخیزد یا زهرا
این حسین است که در گوش دلم می خواند
جریانی به دفاع از حرمم برخیزد یا زهرا
پادگان من سرزمین حسین وعده ی قرار اربعین حسین
همه دم ذکر حسین جان بر لب زنده باد این علم و این مکتب
بی قراران فرج بسم الله عجل الله بحق الزینب
عقیلهالعربم مرتضوی نسبم من
زینبم من زینبم من زینبم من
.
📝 #من_کیـم_حـر_گنه_کار_اباعبدالله
🖊 #واحد #مرثیه
🖊 #شب_چهارم_محرم
🖊 #حضرت_حر #اصحاب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من کیم حر گنهکار اباعبدالله
شده ام سخت گرفتار اباعبدالله
رهبر و سید و مولای همه توابین
چهره بنهاده به دیوار اباعبدالله
جان به کف راهی بازار محبت شده ام
گشتم امروز خریدار اباعبدالله
پیش از آنی که خدا خلق کند آدم را
نام من بود به طومار اباعبدالله
دست و دل از سر و سرداری لشکر شستم
تا شدم بنده دربار اباعبدالله
او مرا یار شد و رخصت جانبازی داد
من کیم تا که شوم یار اباعبدالله
میشوم آب ز شرم دو لب عطشانش
چشمم افتد چو به رخسار اباعبدالله
آمدم بوسه به پای علی اکبر بزنم
شوم از زمره ی انصار اباعبدالله
یوسف فاطمه با یک نگهش عفوم کرد
که بود لطف و کرم کار اباعبدالله
میثما آرزوی هر دو جهان گر خواهی
باش خاک ره زوار اباعبدالله
شاعر: #حاج_غلامرضا_سازگار✍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.