#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
بکش به روی سرم دست مهربانت را
که باز حس کنم آن لطف بیکرانت را
عجیب نیست از این "چشمِ هرچه را دیده"
ندیده است اگر جلوهی عیانت را
غریبه راه ندارد به خلوتت اما
به روضه یافتهام بارها مکانت را
"رواق منظر چشم من آشیانهی توست"
کرم نما و نگاهی کن آشیانت را
به این امید که باشم اسیر دستانت
کبوترانه رها بودم آسمانت را
هزار جاده مرا میرسانَدَم تا عشق
اگر که گم نکنم راه جمکرانت را
به زیر سایهی الطاف تو بزرگ شدم
مگیر از منِ کوچک، تو سایهبانت را
**
بگو حسین و درآور دوباره اشک مرا
که سیر گریه کنم چشم روضهخوانت را
✍ #محمدحسن_بیات_لو
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
بیا بر قلهی هستی لوای عدل برپا کن
بیا دین را دوباره مثل جدّ خویش احیا کن
چرا از چشم خود تنهای تنها اشک میریزی؟
بیا در ماتم جدّ غریبت گریه با ما کن
بیا از چشم سقّا تیر دشمن را برون آور
بیا زخم گلوی خشک اصغر را مداوا کن
بیا اشک خجالت پاک کن از دیدهی سقّا
بیا از خون دل بر تشنه کامان دیده دریا کن
بیا با عمّه هایت جستجو کن در بیابانها
گلی در کربلا گم گشته زیر خار پیدا کن
بیا و گریه کن بر یاسهای نیلی زهرا
بیا روی کبود عمّههایت را تماشا کن
بیا خونْ پاک کن با اشک از پیشانیِ جدّت
بیا قرآنِ ثارالله را بر نیزه معنا کن
بیا و عمّه را بیرون ببر از بین نامحرم
بیا زنجیر از بازوی زین العابدین وا کن
برای آنکه در محشر قبول مادرت افتد
بیا و دفتر اشعار ” میثم ” را تو امضا کن
✍استاد #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب_س_مدح
#حضرت_زینب_س_اسارت
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
عيان میكرد رازِ دل، امان میداد اگر وقتش
ميان قتلگه، كوتاه بود و مختصر وقتش
بجاي درد دل، كاري مهمتر داشت بر عهده
بيان عشق و شرح غم، بماند بعد در وقتش
قرار اين بود تا فتح برادر را كند كامل
غنيمت بود در آن معركه، از هر نظر وقتش
در آن دربار و آن بازار، با اينكه معطل شد
در آن ساعات طولاني، نشد هرگز هدر وقتش
اسارت رفت فرزند خليل الله؟؟؟ نه... هرگز
بتي در شام باقی بود، زينب رفت سروقتش
تبر در بر، درآورد او دمار از روزِ شاميها
قيامت را رقم میزد چو میشد بيشتر وقتش
هرآنكس جان خود را وقف زينب كرد، طوبى له
و الا بي ثمر عمرش؛ وگرنه بي اثر وقتش
✍ #محسن_رضوانی
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_شام
پنهان کنم چگونه هویدایی تو را
یا بین سینه شرح دل آرایی تو را
ظرف مرا شکستی و حالا نشستهام
تا رو کنم حکایت لیلایی تو را
نفسی لک الوقاء... به عالم نمیدهم
بنده شدن به درگه مولایی تو را
خیلی دعا برای دلم کردهای ولی
خیلی شکستهام دل زهرایی تو را
در غفلت زمانه فراموش کردهام
درد غریبی و غم تنهایی تو را
باید چه کرد این همه رسوایی مرا؟
باید چه کرد این همه آقایی تو را؟
دل مردهام ولی به حسینیه آمدم
تا جست و جو کنم دم عیسایی تو را
**
با گریه گفت زینب کبری، برادرم
سنگی شکسته روی تماشایی تو را
دیروز آیه خواندی و با خیزران یزید
برهم زده بلاغت و شیوایی تو را
✍ #محمدجواد_شیرازی
@navaye_asheghaan
#مجلس_یزید_ملعون
کنار طشت طلاست، فاطمه مهمان من
چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من
با چه دلی میزنی برلب من خیزران
کز همه دل میبرد، نغمهی قرآن من
گر چه تحمل کنم، ضربهی چوب تو را
تابِ مرا میبرد، گریهی طفلان من
تا که نگاه افکنم، بر رخ اطفال خود
دور زند دم به دم، دیدهی گریان من
تا نرود از اسف، صبر و قرارش ز کف
زینب من میشود، دست به دامان من
نالهی من بر ملاست، مقتل من کربلاست
شام بلا آمده، شام غریبان من
با چه گنه میکنی، لعل لبم را کبود؟
بر سر و صورت بس است، زخم فراوان من
سرم به شام بلا، زینت طشت طلا
زیر سم اسبها، پیکر عریان من
طشت ز سوز درون، سوخت و فریاد زد
چوب تو هم گریه کرد، بر لب عطشان من
سوز دل اهلِ دل، در نَفَس «میثم» است
در شرر شعر اوست، ناله و افغان من
✍استاد #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#مجلس_یزید_ملعون
چوب ستم و سرِ بُریده
والله قسم نـدیده «دیـده»
این لعل لبی که میزنی چوب
پیغمبــر اکـرمش مکیده
هر کس سر نی زدهست سنگش
قرآن ز دهان وی شنیده
آهسته بزن که پای این طشت
رنگ از رخ فاطمه پریده
آهسته بزن که دور این سر
سروِ قد مصطفی خمیده
آهسته بزن که ایستادند
یک مُشت، اسیرِ داغدیده
آهسته بزن که سینهاش را
از ضرب سنان «سنان» دریده
هم دشمنش از جفا زده سنگ
هم قـاتلش از قفـا بُریده
والله قسم گـریسته خـون
تیغی که بر این گلو رسیده
هم لب ز عطش دو چوبهی خشک
هم خونِ دل از دیده چکیده
کی دیده کنار مجلس می
قرآنِ به خاک و خون کشیده
از زخم، سرش گرفته بوسه
بادی که به صورتش وزیده
«میثم»! شررِ غمِ حسین است
روحی که به پیکرت دمیده
✍استاد #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
دوبیت از یک غزل
یکی نبود بگوید محلههای شلوغ
چه جای آمدن بچههای فاطمه است...
***
کجاست فاطمه؟! در شام ازدحام شده
عقیله وارد دروازهی عوام شده...
✍ #رضا_دین_پرور
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب_س_شام
ای کاش شهیدان خدا زنده نبودند
عباس نمیدید که زینب تک و تنهاست
✍ #زهرا_آراسته_نیا
@navaye_asheghaan
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
خدا بخیر کند باز ازدحام شده
زمان روضهی جانسوز شهر شام شده
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@navaye_asheghaan
#خطبه_حضرت_زینب_س_در_کوفه
#خطبه_حضرت_زینب_س_در_شام
والایی قدرِ تو، نهان نتوان کرد
خورشیدِ تو را نمیتوان پنهان کرد
توفندگیِ خطبهی طوفانی تو
کاخ ستم یزید را ویران کرد
✍استاد #محمدعلی_مجاهدی
@navaye_asheghaan
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#مجلس_یزید_ملعون
یک روز، جگر برابرم آوردی
یک روز، سرِ برادرم آوردی
ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم
ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی
✍ #عارفه_دهقانی
@navaye_asheghaan
#مجلس_یزید_ملعون
سرت را دخترت تا دید در طشت
نگاه زخمیات لرزید در طشت
به جای دختر دلتنگ بابا
لبت را خیزران بوسید در طشت
✍ #حسن_کردی
@navaye_asheghaan