8. بیان داستان.mp3
2.21M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_هفتم
#بیان_داستان
گفت توخونه با خانومم حرفم شد ، نزاع بالا گرفت ، خیلی ناراحت شدم ، عصبانی شدم ، محکم سیلی زدم تو صورت خانومم ، از خونه زدم بیرون ، خجالت میکشیدم تو خونه بمونم !
از خونه اومدم بیرون ، پشیمان شدم ، چرا من این کارو کردم ؟ چرا من سیلی زدم به خانومم ، اومدم پیش یکی از رفقا گفتم فلانی من امروز یه اشتباهی کردم ، عصبانی شدم سیلی زدم به خانومم ! الان دیگه خجالت میکشم ، روم نمیشه برگردم تو خونه ، چیکار کنم ؟
گفت یه جعبه شیرینی بگیر ، یه دسته گل بگیر، برو خونه از خانومت عذرخواهی کن از دلش بیرون بیار ، شیرینی گرفتم ، گل گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، هر دفعه خانومم میومد درو باز میکرد ، اما این بار دخترِ کوچولوم اومد ، تا نگاه به من کرد ، سرشو پائین انداخت رفت داخل خونه ...!
اومدم با شرمندگی یکی یکی اتاقهارو نگاه کردم ، دیدم خانومم نیست ، دیدم تو اون اتاق عقبی یه گوشه ای نشسته زانواشو تو بغل گرفته ، سرشو رو زانوش گذاشته ، نشستم جلوش ، شیرینی رو گذاشتم ، گل رو گذاشتم ، گفتم خانوم ببخشید، اشتباه کردم عصبانی شدم ، دستِ خودم نبود سیلی به شما زدم عدرخواهی میکنم
دیدم سرشو بلند کرد ، همینطورکه آهسته آهسته اشک میریخت گفت: شوهرم عیبی نداره ، اتفاقی که افتاده ، اما یه خواهشی ازت دارم ، این بار اگه خواستی بزنی ، جلو دخترم نزن ! از موقعی که سیلی به من زدی این دختر خرد سالم ، دستشو رو صورتم گذاشت ...
اِاای ی ی زینب زینب زینب ...
@navaye_asheghaan
1_5830789334.mp3
3.87M
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری😭
#تک
#حضرت_رقیه
🎤#محمد_حسین_حدادیان
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
@navaye_asheghaan
#نوحه_زیبای_واحد_سنگین_امام_حسن_(ع)
گردو غبار غصه ها خیمه زده به سینه ام
من زائر قبر غریب و خاکیِ مدینه ام
کاشکی مزار من مثِ مزار تو خاکی باشه
اگه که عشقت نباشه میخوام که دنیانباشه
دل بیقراره ٬ ز سوز داغت
دل و سوزونده ٬ آتیش آهت
حسن غریبه (۴)
فدای اون زائر تو زائرِ بی قرار تو
مهدیِ صاحب الزمان نشسته در جوارتو
غم تو و بی قراری یه دلِ پر غصه داری
برات بمیرم آقا جون حرم و خادم نداری
این دل زارم ٬ داره بهونه
ازغربت تو ٬ داره می خونه
حسن غریبه
دیدی که مادرت آقا از مرتضی رو میگرفت
وقتی بابات علی نبوددستش بپهلو میگرفت
مادرتو چشم توبست وقتی که ازپابنشست
میون کوچه یاحسن دیدی توگوشواره شکست
آتیش خونه ٬ شد قاتل تو
چه کرد زمونه ٬ خون شددل تو
حسن غریبه
مگه امام مجتبی کریم و با وفا نبود
اما کسی مطیع او ز یار آشنا نبود
کسی غریب تر از حسن عزیز زهرا ندیده
توی خونه هیچ کسی رو اینقده تنها ندیده
ازاین زمونه ٬ دیگه بریده
موسم رفتن ٬ دیگه رسیده
حسن غریبه
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@navaye_asheghaan
# نوحه واحدوسنگین امام حسن (ع)
ای پناه دلم تویی خدای کرم
نمیشه باورم نداری تو یک حرم
آرزومه ، که آخرش فدات بشم
آرزومه ، خادم اون سرات بشم
از تَهِ دل ، میگم امام مجتبی
آرزومه ، خاکِ پا زائرات بشم
امام حسن ، کریم آلِ فاطمه
برای غربتت ، همیشه من می سوزم
به شبهای بقیع ، چشمامو من میدوزم
غریب تویی ، نه خادمی نه سایبون
غریب تویی ، نه دلبری نه همزبون
غربت تو ، زبون زده پیش همه
غریب تویی ، شد همسرت قاتلتون
امام حسن ، کریم آل فاطمه
حالا این بند آخر از زبون خود امام حسن👇👇
آرزومه دیگه ، به پیش مادر بِرم
یاد کوچه ی تنگ ، نمی ره از خاطرم
واویلتا ، تو کوچه راهمونو بست
واویلتا ، خاک روی چادرش نشست
مادرمو ، یجوری زد اون بی حیا
واویلتا ، دو گوشوارش با هم شکست
امام حسن ، کریم آل فاطمه
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@navaye_asheghaan
روضه کامل
🕊﷽🕊
✨برحسن سبط مصطفی صلوات
✨به گل باغ مرتضی صلوات
✨به جگر گوشهٔ حبیبهٔ حق
✨به گل روی مجتبی صلوات
(دعای سلامتی امام زمان/ دعای فرج)
💥💥#السلام_علیک_یاابامحمد_یاحسن_ابن_علی_ایهاالمجتبی_یابن_رسول_الله_یا_حجة_الله_علی_خلقه_یاسیدنا...
🌾مرغ دل من گشته گرفتار بقیع
🌾قربان بقیعُ اشک زُوّار بقیع
🌾شبها که در بقیع را میبندند
🌾من گریه کنم به پشت دیوار بقیع
⬅️دلها را ببریم مدینه کنار قبرستان بقیع....
کنار اون قبری که بی شمع و چراغه...
زائر نداره.... بارگاه ندارد ....آقام غریبه... غریبه... غریبه....
رسول خدا فرمود : به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان برا حسنم گریه می کنند .....
فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه فردای قیامت کور محشر نمیشه....
↙️حالا چشم سرتو ببند، چشم دلتو باز کن بریم مدینه...
🔹 دلم میخواد یه شب مدینه باشم
🔹زائر آن شکسته سینه باشم
🔹 دلم میخواد یه شب بقیع بشینم
🔹 آخ قبر غریبِ حسنو ببینم
🌐 اما بگم چه کردند با این امام مظلوم تو مدینه ...
آی حاجت دارا...آی جوون دارا... آی ناله دارا....
آی غریب نوازا....
⬅️ آقا روزه بود موقع افطار همسرش جعده رو صدا زد آب طلبید... تا آبُ نوشید فرمود انا لله و انا الیه راجعون.....
🌐 هر مردی از دردی داشته باشه تو خونه به اول کسی که میگه همسرشه،،،
اما من بمیرم امام مجتبی تو خونش هم غریب بود محرم نداشت....
صدا زد آخ حالا که مادر ندارم همسرم دشمنمه،،،
صدا زد کنیزا برید به خواهرم زینب بگین بیاد...
💥#آخ_میون_همه_دلها...
💥#امون_از_دل_زینب....
چه خون شد دل زینب
⬅️دلا بسوزه برا اون لحظه ای که...
تا خبر به زینب دادن، زینب بیا بی برادر شدی....
الهی نبینی داغ برادرُ...
الهی نبینی اونچه که زینب دید...
(اومد کنار بستر برادر....
شروع کرد گریه کردن)
زینب بمیره حسنشو تو بستر نبینه...
امان امان..
صدا زد زینب جان گریه نکن خواهر،، برو حسینمو خبر کن...
یه وقت دیدن زینب داره تو کوچه های بنی هاشم میدوه..... صدامیزنه عباسم بیا... عون بیا... جعفر بیا..
آخ حسینم بیا (چه خبر شده خواهر)
آخ بیاید حسنم داره جون می ده...
(الهی این لحظه رو نبینی به خدا خیلی سخته)
⬅️ همه اومدن کنار بستر امام حسن همه دارن گریه میکنن همه دارن ناله میکنند ....
امام حسین تا برادرو تو اون حال دید شروع کرد گریه کردن...
⬇️ امام حسن یه لحظه چشم شو باز کرد، دید امام حسین داره گریه می کنه....
صدا زد حسین جان داداش،،، چرا گریه می کنی،،،
شاید گقته باشه...
داداش تو رو به این حال می بینم گریه می کنم....
دارم میبینم بی برادر میشم گریه می کنم....
داغ بی برادری برام سنگینه دارم گریه می کنم...
یه وقت صدا زد حسین جان داداش....
گریه نکن داداش....
گریه نکن حسین جان..
💥عالم برا حسین گریه کنه حسین گریه نکنه...
⬅️(داداش اگرچه منو با زهر مسموم کردند اما حسین جان تو خونه خودم هستم دارم جون میدم،،،
الان آب طلب کنم بهم شیر تعارف می کنند...
همه کنار بسترم جمعند خواهرم هستش، برادرم هستش،،،
اما حسین جان
💥#لایوم_کیومک_یااباعبدالله💥
حسین جان روزی میاد روز عاشورا....
دشمن دورت حلقه میزنه حسین جان...
داداش لب تشنه شهیدت می کنند...
سر تو بالای نی میبرن....
امان امان
⬅️ یه مرتبه صدا زد خواهرم زینب...
خواهر طشتی برام بیار خواهر..
میگن اینجا بیبی خوشحال شد ..
گفت الان حسنم زهرو بر میگردونه...
حالش بهتر میشه...
اما یه وقت نگاه کنه ببینه پاره های جگر برادر....
⚫️حسنم بس که ز غم ناله نمود
🔴طشت را پر زِ گُل لاله نمود
☑️اما ای روزگار چه کردی با دل زینب....
دو تا طشت نشون زینب دادی...
یه طشت تو مدینه پاره های جگر برادرش حسن.....
یه طشتم توی شام، سر بریده حسیــــــــن....
🔘از دو طشت آمد نوای شور و شین
🔘گاه از طشت حسن گاه از حسین
🔘اندر اینجا قلب زینب خسته بود
🔘وندر آنجا دست زینب بسته بود
🔘از دو لبهای حسن خون میچکید
🔘خورد لبهای حسین چوب یزید
🔆هر چقدر ناله داری به سوز جگر ابی عبدالله ناله بزن سه مرتبه بگو
یا حســــــــین
⬇️هنگام نشر #صلوات حذف نشه لطفا⬇️
♻️هدیه محضر خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)♻️
@navaye_asheghaan
YEKNET.IR - vahed 2 - hafteghi 1399.07.03 - narimani.mp3
6.53M
🔳#شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
🌴وقتی گره میفته تو کارم
🌴یا وقتی که خیلی گرفتارم
🎙 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #واحد
👌بسیار دلنشین
@navaye_asheghaan
مداحی_آنلاین_ای_آنام_فاطیمنون_لاله_ی_خونین_کفنی_نادر_جوادی.mp3
1.57M
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
🌴ای آنام فاطیمنون
🌴لاله ی خونین کفنی
🎙 #نادر_جوادی
⏯ #ترکی
👌بسیار دلنشین
@navaye_asheghaan
تقدیم به سه ساله کربلا رقیه خاتون علیهاسلام
🌷🌷🌷🌷🌷
دختر شاه کربلایی تو
وارث دشت نینوایی تو
🌷🌷🌷🌷🌷
گلی از گلشن رسول الله
بلبل بوستان آل لله
🌷🌷🌷🌷🌷
دختری از تبار عاشورا
میوه باغ سیدالشهدا
🌷🌷🌷🌷🌷
تو ز نسل علی و زهرایی
ثمر گلستان طاهایی
🌷🌷🌷🌷🌷
دختر حضرت حسینی تو
بر پدر نور هر دو عینی تو
🌷🌷🌷🌷🌷
تو که همچون ماه تاب استی
جلوه ذات آفتاب استی
🌷🌷🌷🌷🌷
ای رقیه فداییت هستم
چون گدایان بسوی تو دستم
🌷🌷🌷🌷🌷
زجر دون زد بروی تو سیلی
همچو مادر رخ تو شد نیلی
🌷🌷🌷🌷🌷
پایت از خارها پر آبله شد
دل زارت غمین و پر گله شد
🌷🌷🌷🌷🌷
از روی ناقه تا که افتادی
دست خود را به فاطمه دادی
🌷🌷🌷🌷🌷
دشمن دین تو را کتک می زد
بر روی زخم تو نمک می زد
🌷🌷🌷🌷🌷
تو که در شام و کنج ویرانه
کعبه نی خورده ای ز بیگانه
🌷🌷🌷🌷🌷
راس بابا گرفته ای در بر
من فدای تو گردم و این سر
🌷🌷🌷🌷🌷
جان سپردی کنار راس پدر
عمه زینب شد از غمت مضطر
🌷🌷🌷🌷🌷
زن غساله دید پیکر تو
ناله زد تا رسید در بر تو
🌷🌷🌷🌷🌷
مهدی فاطمه بیا مولا
انتقامش بگیر از اعدا
🌷🌷🌷🌷🌷
"ناطقا" بس کن این چکامه غم
خون شده قلب حضرت خاتم
🌷🌷🌷🌷🌷
غلامرضامحمودنژاد (ناطق)قم
@navaye_asheghaan
غلامرضا محمودنژاد (ناطق) من خادم خادم حسینم:
تقدیم به سه ساله کربلا حضرت رقیه بنت الحسین ع
ای کعبه دلهای مشتاقان رقیه
ای آرزوی آرزومندان رقیه
باب الحوائج دختر شاه شهیدان
بر درد بی درمان ما درمان رقیه
نور دو چشمان حسین و زینبینی
عباس را تو روح و هم ریحان رقیه
تو میوه باغ رسول عالمینی
نور دل شاهنشه خوبان رقیه
از روی ناقه که فتادی در بیابان
ای من فدای آن تن نالان رقیه
از زجر دون خوردی تو ضرب تازیانه
نفرین حق بر جمله ی عدوان رقیه
از ضرب سیلی روی تو گردیده نیلی
رخسار تو چون فاطمه ای جان رقیه
در خواب دیدی باب خود در کنج ویران
گشتی پریشان کنج آن ویران رقیه
راس پدر را نیمه شب در بر گرفتی
از غصه دادی جان تو بر جانان رقیه
بهر عزای ماتمت "ناطق" شب و روز
شد در عزا و دیده ی گریان رقیه
غلامرضامحمودنژاد (ناطق)قم
۲۰ شهریور ۱۴۰۰
۴ صفر ۱۴۴۳
@navaye_asheghaan