eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.5هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
381 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 ✍شاعر:بهمن عظیمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ گل گلزار عشق تجلّیِ خدا تویی تو دختر شهید کربلا ۲ معنای عفت و حُجب و حیا سکینه ۲ مرثیه خون شاه سر جدا سکینه ۲ آیینه ی خدا بانوی عالمین مونس زینب و گریه کن حسین مدد بنت الحسین«ع» ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مرامِت زینبی مقامِت فاطمی وقارت حیدری کلامِت فاطمی ۲ ای آیت خدا راه و نشون عشقی ۲ ماه و ستاره نه ، تو آسمون عشقی ۲ معرفتت بی بی رفته به مادرت بسته دلم دخیل به نخ معجرت مدد بنت الحسین«ع» ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ وجودت غرق غم دلت دارالعزاست چشات بارونیِ غروب کربلاست ۲ دیدی سر بابات از پیکرش جدا شد ۲ دیدی تو قتلگاه با اون بدن چه ها شد ۲ گریه کنِ سرِ خونیِ روی نی کشته تو رو غم و غصه ی بزم @navaye_asheghaan
▪️نامت سکینه باشد و محنت زدای ما گریان بود برای غمت دیده‌های ما ما غرق غفلت ایم و اسیران «غیبت» ایم ای غرق در خدا ، تو دعا کن برای ما 🔘 سالروز شهادت پیشاپیش تسلیت باد.
1. یابن الحسن ع.mp3
6.01M
(علیه السلام) حجت الاسلام والمسلمین یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
(علیه السلام) حجت الاسلام والمسلمین یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت داغی نشسته بر جگر داغدار تو در خون نشسته است دلِ درد پرورت بهرِ تسلی دلِ درد آشنای تو صف بسته اند خیلِ مَلک در برابرت : ما را شریک درد و غم خود حساب کن ما دل شکسته ایم ز احوال مضطرت دلتنگ سامرای تو هستیم و چون نسیم ما را ببر به دیدن گلزار پرپرت قربان آن امام ، که در آخرین نفس سیراب گشته است به دست مطهرت مثل همین روزها بود ، غلام امام عسکری (علیه السلام) میگه حضرت فرمود اون ظرف دارو رو بیار، من بنوشم ، ظرف دوا رو آوردند ، دیدم دستای مبارکش داره میلرزه ! لب و دندانش داره میلرزه ! نمیتونه بنوشه ... فرمود برو تو اون حجره ، یه آقازاده ای مثل ماه شب چهارده میدرخشه ، بگو بیاد ، اومدم دیدم تو اون حجره ، یه آقازاده ی 5 ساله مشغول عبادته ، پیغام پدر رو دادم ، تا این آقازاده آمد ، دیدم امام عسکری فرمود : « یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ » ، ای بزرگ اهلبیت (ع) « إسْقِنِی الْمَاءَ »، یعنی تشنه لبم آبم بنوشان « فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی » میدونم دلت کجاست ، اینجا هم آقازاده ای آمد ، پدر تشنه لب و مسمومشو سیراب کرد ، درستشم همینه ، از آداب احتضار یکیش هم همینه ، بالا سر محتضر که رسیدی ، تشنگیشو رفع کن ، سیرابش کن ، اما لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ... من یه آقایی میشناسم کربلا ، هرچی صدازد آی مردم جگرم داره میسوزه ! نه تنها آبش ندادند ، بلکه فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ ، شمشیرزنا محاصرش کردند ، فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ ، نیزه دارها اومدند ، فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ ، سنگ اندازا و تیراندازا محاصرش کردند ، هرکی با هرچی دستش بود پسر فاطمه رو میزد ... ؟ حالا هر جا نشستی از سویدای دلت ، سه مرتبه ، ناله بزن یا حسین ... (علیه السلام )
(علیه السلام) حجت الاسلام والمسلمین تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن ( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا ) تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن ( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... ) زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ... قلب بابَ ت از شرار زهرِ دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پاتا به سر ، يابن الحسن طفل بودي ، پيش چشمت چشم بابا بسته شد 2 تو نگه كردي و او زد بال و پر ، يابن الحسن آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم طفل بودي ، پيش چشمت دست بابا بسته شد تو نگه كردي و قنفذ ... كودك 6 ساله بودي بر پدر خواندي نماز ريختي از چشمِ خود خونِ جگر ، يابن الحسن قرن ها ، فرياد زهرا مادرت آيد به گوش از مدينه بينِ آن ديوار و در « يابن الحسن ... » 3 مادر؛ كاش بودم تا علي را يار بودم من جاي تو بينِ در و ديوار بودم مادر شنيدم بارها از پا فتادي ديدي علي تنها بوَد باز ايستادي ... يوسف زهرا بيا با ما بگو آخر چرا تُربت زهراست مخفي از نظر « يابن الحسن ... » فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ...
2. حجت ثانی عشر.mp3
9.75M
(علیه السلام) حجت الاسلام والمسلمین تسلیت ای حجّتِ ثانی عشر یابن الحسن
منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا معصومه و نوریّه و صدّیقۀ کبری حنّانه و هانیّه و ریحانه و کوثر انسیّه و حوریّه و انسیّۀ حَورا این‌ها همگی فاطمه هستند ولی نیست محبوبیت فاطمه محدود به این‌ها مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها فردوس برین، باغ بهشت است به صورت فردوس برین، خانۀ زهراست به معنا پیچیده در آن عطرِ «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» بیرون زده از پنجره‌اش شاخۀ طوبی روزی که بخندد همۀ شهر، بهاری‌ست آن شب که بگریَد، شب عالم شب یلدا * * * آن شب که بگریَد، همۀ شهر بگریند آن شب که بگریَد...چه می‌آید سر مولا؟ از روی لب مادرمان فاطمه چندی‌ست لبخند فراری شده کاری بکن اَسما کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر درد است سراپا و سکوت است سراسر این هیزمِ تَر چیست که در آتش آن سوخت یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر "در" سوخت، ولی مانده به یادم که محمد یک مرتبه بی‌اذن نشد وارد از این در من خواب بدی دیده‌ام اَسما، چه بگویم؟ دور کمرش شال عزا بست پیمبر از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر خالی‌ست مشام همه، کافور بیاور... ✍ @navaye_asheghaan
ای وای از آن حدیثِ به دفتر نیامده ای وای از آن شروعِ به آخر نیامده ای وای از آن یقینِ به باور نیامده ای وای از آن مزارِ کبوتر نیامده ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده ای دل حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟ یَرضی شنیده‌ای، لِرضاها شنیده‌ای؟ هنگامۀ نماز، دعاها شنیده‌ای؟ "حتی تَوَرَّمَت قَدَماها" شنیده‌ای؟ أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده یاللعجب! فصلّ لربّک ولادتش واحیرتا! لِیُذهِبَ عنکم شرافتش طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده * * اما چه سود، حرمت قرآن شکسته شد یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟ زهرا هنوز گریه‌ی بی‌گاه می‌کند مولا هنوز سر به دل چاه می‌کند پاییز ادعای أنا الله می‌کند صبح بهار از آمدن اکراه می‌کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟ ✍ @navaye_asheghaan
از ابتدا قیامت او آشکار بود آن بانویی که ممتحن کردگار بود در بندگی خویش خدای بقیه بود سرتا به پاش مظهر پروردگار بود در خانه با کنیز خودش هم‌کلام بود در سجده با خدای خودش همجوار بود مردان جنگی از پس او برنیامدند با اینکه بر جراحت پهلو دچار بود کاری به این نداشت که تنها و بی‌کس است وقت گذر ز کوچه، چه با اقتدار بود زهرا عجیب غیرتیِ عشق حیدرست پای علی برای بلا بی‌قرار بود از گرگ‌های شهر، فدک را گرفته بود کرار بود، گرچه خودش خانه‌دار بود بستند راه کوچه! مگر کم میاورد؟! غافل ازآنکه چادر او ذولفقار بود سیلی زدند جا بزند! گفت یا علی! یک دم عقب نرفت! سراپا وقار بود رویش کبود شد، رویشان را سیاه کرد با قامت شکسته عجب پای کار بود تا حشر، خاک بر سر اهل مدینه کرد آن معجری که روی سرش پرغبار بود اصلاً نخورد غصه‌ی آن گوشِ..... اما حَسَن نِشَست و پی گوشوار بود واضح‌تر از همیشه علی را نظاره کرد هرچند چشم‌هاش از آن ضربه تار بود * * ارثیه داد حضرت مادر به دخترش ارثیه‌ای که درد و غم بی‌شمار بود وقتی سر عزیز خدا رفت روی نی زینب اسیر هلهله‌ی سی هزار بود... از یک کفن مضایقه کردند کوفیان بر روی بوریا، بدنی آشکار بود درراه، زینب از همه بدتر عذاب دید دُخت علی به ناقه‌ی عریان سوار بود دستش شکست و دست ستم را ز پشت بست با دست بسته فاتح این کارزار بود... @navaye_asheghaan
فاطمه افتاد؛ اما سوخت حیدر بیشتر بسته شد دست علی و سوخت مادر بیشتر هر کسی آن‌روز ساکت ماند، مدیون نبی‌ست هیچ فرقی نیست در این جرم، کمتر... بیشتر... سنگ‌دل، دیوار بود و سنگدل‌تر میخِ د‌َر سرخ شد دیوار؛ اما سینه‌ی دَر بیشتر نانجیبی دید زهرا بی خیالِ یار نیست تازیانه زد به مادر، بین معبر بیشتر در شلوغی ناگهان با ضربه‌ی سختِ غلاف ریخت بر روی زمین، آیاتِ کوثر بیشتر بعد از آن، چشمی دگر لبخند زهرا را ندید بین بستر، فکر رفتن بود دیگر بیشتر ارث بردند از مصیبات بتول این بچه‌ها یک به یک داغ و بلا دیدند، دختر بیشتر زخم‌های سنگ و تیغ و نیزه‌ها جای خودش سوخت زینب از غم کندیِ خنجر بیشتر ✍ @navaye_asheghaan
. / سبک ناظم این نغمه ها جلوه ی سرمد بُوَد سپاه پیروز محمّد بُوَد ما که جان نثاریم ولایتمداریم ما رهرو راه شهیدیم حامی قرآن مجیدیم نصر من الله ، بقیة الله روشنی صبح سپیده ماییم نزدیک قُلّه ها رسیده ماییم همه بهرِ قرآن مقاوم ، جاودان ما ملّت بگذشته از جان الگو بگیریم از شهیدان نصر من الله ، بقیة الله تصویر گل بر دیده ها فتاده شهید مصطفای صدرزاده خون گل به جوش است سینه در خروش است ماییم سرباز ره دین احیاگر جهاد تبیین نصر من الله ، بقیة الله ** «یاسر»✍ @navaye_asheghaan
. 🏴 روضه ای سلام الله علیها و حضرت محسن علیه السلام (حمله به خانه وحی و ) 🏴بند اول صد آه و صد واویلتا،مادر میون شعله ها میسوخت و میزد ناله که،فضه بیا فضه بیا فضه بیا که داره میسوزه وجودم آتیش گرفته همه ی بود و نبودم با دست بسته میبرن دارو ندارم با درد پهلو غصه ی حیدر و دارم افتاده مادر پشت در برای حیدر شد سپر از داغ محسن خون جگر واویلتا واویلتا 🏴بند دوم صد آه و صد واویلتا،افتاده ناموس خدا ای وای و با ضرب لگد،قامت مادر شد دوتا بشکنه دستی که با تازیونه میزد بشکنه پایی که به پهلوهاش لگد زد اگر نمیزد مادرم زمین نمیخورد تا که زمین خورد اسم محسنش رو آورد ای وای امون از میخ در و سینه ای که شد سپر مادرمون شد بی پسر واویلتا واویلتا 🏴بند سوم صد آه و صد واویلتا،شد سَدِّ راه مجتبی شد سد راه و سیلی زد،به مادرم تو کوچه ها تا سیلی زد چادر مادرو لگد کرد بی احترامی به ما با حرفای بد کرد یه جوری زد که مادرم راهشو گم کرد برای غربت بابامون گریه میکرد ای وای امون از غربت و این مردم بی غیرت و کبودیه رو صورت و واویلتا واویلتا ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی @navaye_asheghaan
دری که بوسه‌گه انبیای عظمی شد چگونه بود که با ضربه‌ی لگد وا شد؟! بجای دسته گل، جای احترام و سلام شرار، قسمت آن خانه‌ی معلی شد مقابل نفس بانوی عفیف علی صدای عربده‌ی یک غریبه پیدا شد آهای سینه زنان، فاطمه زمین افتاد کمک دهید که در بین کوچه دعوا شد امان ز میخ که کج رفت، سمت پهلو رفت امان ز «در» که شکست و بلای زهرا شد غلاف تیغ یکی و دوتا نه، خیلی بود چگونه این‌همه ضربه به دست او جا شد؟! اگرچه پشت «درِ» خانه رفته بود از حال به احترام نگاه علی ز جا پا شد @navaye_asheghaan۰
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 من کيستم حقيقت حق را خزانه ام بيرون ز مرز فکر و خيال و فسانه ام بنيانگذار مذهب و مسند نشين علم فيض مدام فلسفه ي عارفانه ام سبط نبي و پور علي نجل فاطمه الگوي صبر و صلح حسن را نشانه ام آيينه دار نهضت سرخ حسيني ام چون عابدين به نخل عبادت جوانه ام بحر العلوم باب من است و سخا و جود يک قطره اي بُود ز يم بي کرانه ام استاد فقه و فلسفه منطق و اصول پرچم فراز علم به قاف زمانه ام با اين همه جلال در اين جوّ قيرگون محصور کرده خصم ستم پيشه خانه ام از يورش شبانه ابن الربيع پست آيد به ناله سنگ ز سوز شبانه ام لرزد بسان بيد تن اهل بيت من تا مي کشد ز خانه برون وحشيانه ام آن بي حيا سواره و من با تن ضعيف پاي پياده جانب مسلخ روانه ام «ژوليده» را بگو که بگويد به سوز دل من صادقم حقيقت حق را خزانه ام @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 قلم به دست گرفتم دوباره بنویسم نهاد عشق شدم تا گزاره بنویسم حروف شمسی خود با ستاره بنویسم توان گرفته‌ام از یک عصاره بنویسم عصاره‌ای که رسید و زمین به آب رسید عصاره‌ای که چکید و شراب ناب رسید در آن زمان که بشر محو بت‌پرستی بود تمام فرصتشان صرف عیش و مستی بود بقای نسل به ‌تدریج رو به پستی بود بنای بتکده‌ها حُکم چیره‌دستی بود تمام نور رسید و جهان چراغان شد رسید و یک‌شبه یک طایفه مسلمان شد به ‌گوش باش خداوندگار گمراهی رسیده‌است سحر در پسِ شبِ واهی وزیده است نسیم خوش سحرگاهی به سوی چاهِ عدم تا ابد بشو راهی خبر رسیده که موسی به نیل آمده است خبر رسیده دوباره خلیل آمده است خدا به خلقت زیبای خود نمک پاشید به خلق جاذبۀ روی عشق می‌نازید خجالت از نَفَس سرد ماه می‌بارید به پشت ابر تکامل روانه شد خورشید خدا به چهرۀ او دین راستین می گفت به آفرینش خود، باز آفرین می گفت به سردی نَفَس آدمی حرارت داد زمین خشکِ هوس‌باز را طراوت داد به ذات گمشدۀ عاشقی کرامت داد به مادّیّت این خاک، معنویّت داد برای کسب شرابش زمین سبو می شد جهان به یُمن قدم‌هاش، زیر و رو می شد دو قطره اشک محمد، دو سال باران بود رسول می‌شود از بس به فکر انسان بود شکست خوردۀ این روزگار، شیطان بود و جبرئیل زِ عرش خدا رجزخوان بود دوباره بر همه حجت، تمام خواهد شد چرا که حضرت احمد، امام خواهد شد حمید رمی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 من همان باده نوش جام توام بلبل مست روی بام توام بی نگاهت غزل نمی خوانم شاعر فیض مستدام توام ششمین آینه سلام آقا آرزومند یک سلام توام به پر زخمی ام نگاه کنید آه؛ محتاج التیام توام باز همسفره باش با سائل دوستدار همین مرام توام مست قال الامام صادق من من مسلمان شده به نام توام روی قبرم سپرده ام آقا بنویسند من غلام توام من غلام محبت یارم به خم گیسویت گرفتارم می نویسم فقط حقایق را ماجرای عروج عاشق را با تو فهمیده ام مفهوم و معنی آیه های ناطق را می شود دید در نگاه شما عکس زیبای وجه خالق را معنی یا بصیر در بَصَرت با بصیرت کنی هر عاشق را با بیانات روشن و نابت تو شکستی صف منافق را ما به عالم نمی دهیم هرگز تار موی امام صادق را السلام ای رئیس مذهب ما ای دمادم ترانه ی لب ما دلمان را تو حیدری کردی مست انوار کوثری کردی در لباس امامت ای آقا به خدا که پیمبری کردی با احادیث و گفته های خودت تو عجب فتح خیبری کردی زنده کردی تو علم را تا حشر بسکه شاگرد پروری کردی ما کجا؟! مهر مادرت زهرا دل ما را تو مادری کردی مهرتان را به سینه دارم من آرزوی مدینه دارم من کاش ما را دعا کنی آقا خرج این روضه ها کنی آقا چشم های مرا به پای حسین نذر خیرالنّسا کنی آقا بانی روضه های عاشورا کاش روضه به پا کنی آقا کاش ما را شبی به خرج خودت راهیِ کربلا کنی آقا یاد جدّ غریب خویش کنی یاد آن سرجدا کنی آقا روضه ی زینبیه می خواهیم روزیِ فاطمیه می خواهیم شاعر : محمد جواد پرچمی @navaye_asheghaan
🌹 🌹 🌹 ✍شاعر:حاج امیر عباسی 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 گشته تابنده به عالم نور خورشید امامت ای محبین ای محبین آمده عید ِ امامت نُه ِ ماه ربیع،به شوری بی بدل بگو از جان و دل،یا مهدی اَلعَجَل یا مهدی اَلعَجَل... 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 ما همه هستیم به شور وشوق و عشق و دیده ی تر منتظر های ظُهور ِ مهدی ِ آل پیمبر وَ شهد ِ ذکر او،بُود اَحلا عسل بگو از جان و دل،یا مهدی اَلعَجَل یا مهدی اَلعَجَل... 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 اُمّت اسلام و عزّت،کفر ونابودی و بُطلان با ظهورش میشود هر شوره زاری چون گلستان به خوبی و کرم،ندارد او مَثل بگو از جان و دل،یا مهدی اَلعَجَل یا مهدی اَلعَجَل... 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 تا به آخر ای فدای نهضت و آن انقلابت با امام و رهبر و خود هستم آقا در رکابت سلاح ِ ما به دست،اِراده منجلی به سر یا فاطمه،به لبها یا علی علی مولا علی... 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 @navaye_asheghaan