eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
610 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
@Maddahionlin4_5782998439851724952.mp3
زمان: حجم: 4.53M
❣﷽❣ 🌟 ای نامت از دل و جان، در همه جا 💥 به هر زبان، جاری است 🌟عطرِ پاک نفست؛ سبز و رها 💥از آسمان جاری است… 🌟نورِ یادت همه شب در دل ما 💥چو کهکشان جاری است 🌟تو نسیم خوش نفسی 💥من کویر خار و خسم! 🌟گر به‌ فریادم نرسی 💥من چو مرغی در قفسم… 🌟تو با منی اما من از خودم دورم 💥چو قطره از دریا من از تو مهجورم 🌟با یادت ای بهشت من 💥آتش دوزخ کجاست؟! 🌟عشق تو در سرشت من 💥با دل و جان آشناست… 🌟چگونه فریادت نزنم؟ 💥چرا دم از یادت نزنم 🌟در اوج تنهایی؟ 💥اگر زمین ویرانه شود… 🌟جهان همه بیگانه شود 💥 تویی که با مایی 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @navaye_asheghaan
‍ ❃ یااميرالمؤمنين على جان ❃ ازسوی خدا تو مورد تأییدی درظلمت شب مثل قمرتابیدی دادند ملائکه سلامت امشب تا جای پیمبر خدا خوابیدی
🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کتیبه بر در و دیوار بستند دل آیینه رویان را شکستند عزای سامرا داغ مدینه است حسن ها داغدار کوچه هستند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ز گلبرگ دو چشمش یاس افتاد دلش در آتش احساس افتاد میان کاسه ی آبش چه میدید که یاد حضرت عباس افتاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عزایش رستخیز روضه ی ماست عطش هم اشک ریز روضه ی ماست امام از کودک خود آب میخواست همین جمله گریز روضه ی ماست ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دلش لرزید پای دستهایت نمی داند عزای دستهایت گدا از سامرا با دست پر رفت دعا کرد از برای دستهایت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دل و جان در عزایت گریه کردند فراوان در عزایت گریه کردند کریم سامرایی ای حسن جان کریمان در عزایت گریه کردند @navaye_asheghaan
4. به سامرا جان داد.mp3
زمان: حجم: 1.06M
( علیه السلام ) به سامرا جان داد تشنه لب و محزون مهدی او میزد ناله به قلب خون خورد به ظرفِ آب چون لب و دندانش زنده شده داغ جدّ پریشانش خیزران بر لبِ حسین میزد پیش چشمان خواهرش زینب مجلسِ عِیش و نوش و بزم شراب چشم گریان خواهرش زینب ( وایِ من ، وایِ من حسین جانم ... ) تکرار گرچه به زهر غم داده به حُجره جان ولی نشد دیگر به خون خود غلطان ولی به جدّ او چه ظلم ها گردید سرش جدا از تن مِنَ القفا گردید مادری در میان قربانگاه بود و شمرِ لعین ستم ها کرد روی سینه نشست و واویلا خون به قلبِ علی و زهرا کرد ( وایِ من ، وایِ من حسین جانم ... ) تکرار @navaye_asheghaan
. سلام الله علیه طفل اشکی که در این دیده ی تر می لرزد خبر آورده ز داغی ، که جگر می لرزد رو به قبله شده خورشید و شفق می گرید پشت افلاک ، از این هول خبر می لرزد جسم بابای جوان در بغل کودک اوست شعله ی شمع در آغوش سحر می لرزد بر پسر درد یتیمی است ، مسلم وقتی کاسه ی آب به دستان پدر می لرزد حسن عسکری از زهر ستم می سوزد دل زهرا ز غم مرگ پسر می لرزد ✍ . @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 غار حرا سرآمده عاشقای کار بلده چل سالگی مصطفی تولد مجدده مژده بدید شب شادی و شب هلهله رسیده غار حرا آره شاهد یه پدیده ی جدیده هرکی که پا تو این راه بذاره خود خدا خیلی هواشوداره محمد آیینه ی خداستو وکالتش تام الاختیاره مدثر از غار اومدی رو پر ملک تا پر شه از اسم خدا گوش فلک یارسول الله یارسول الله مدد(٢) *** دریا پر از جزر و مده مجنون نشی خیلی بده مستی برای مصطفی مستحب موکده سر خفی علنی شده خنده رو لبا نشسته پشت بتا نه که خم شده علنا دیگه شکسته امشب شب شادی و امیده روی کوه سنگی گل دمیده دنیا یه دنیای دیگه می شه خورشید اگر که بزنه سپیده تابش نور دم سحر مصطفاست معلم اخلاق بشر مصطفاست یا رسول الله یا رسول الله مدد(٢) **** واسه قریش خیلی بده علی خود محمده با این که ده ساله ولی رو دست پیراشون زده به جز علی نبوده کسی همه جا پناه غمهات به جز علی نبوده کسی چراغ مدلهمات بغض قریش اصلن به علی چه پیش چشاش این بازیا هیچه طومار عمرش می ریزه در هم هر کسی که با علی بپیچه سهم یتیمان لقمه ی نان علی جان محمد بسته به جان علی یا رسول الله یا رسول الله مدد(٢) شاعر : مظاهر کثیری نژاد @navaye_asheghaan
@Karbala_online11010-shoor (1) (2).mp3
زمان: حجم: 18.75M
دست تو دست گریه پا به پای غم اومدم 🎙 🎙=صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @navaye_asheghaan
@Karbala_online110کربلایی‌محمدحسین_پویانفر_دوازدهمین_امام_.mp3
زمان: حجم: 9.72M
بیا دعا کنیم امام غائب رو بانی روضه ی ام مصائبو 🎙=صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @navaye_asheghaan
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره... غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند... یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟ این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...* با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم نام ما را که از قدیم نوشت از گدایانِ این حریم نوشت تا خدا حال و روز ما را دید بعدِ نام حسن، کریم نوشت تا که پیشِ تو درد دل کردیم نام ما را خدا کلیم نوشت دلِ ما را اسیر کرد آنکه بال جبریل را گلیم نوشت رفته بودیم مشهد و آقا باز هم روزیِ عظیم نوشت سامرا واجبیم، امام رضا! نه کبوتر که یا کریم نوشت با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم این طرف صحن صاحبِ کَرَم است آن طرف یک غریب بی حرم است این طرف هرچه هست زائر هست آن طرف بی چراغ بی عَلَم است این طرف احترام می‌بینی آن طرف ناسزا که دَم‌به‌َدم است سامرا شد خراب فهمیدم چقدر روضه‌ها شبیه هم است مادری اند هر دوتا آقا مو سپید است هرکه غرقِ غم است پیش هر دو به گریه می‌شنوی روضه‌ی پهلویی که محترم است کاش پلکت کمی تکان بخورد به زمین وَرنه آسمان بخورد پسرت آمده است تا جگرت زخم کمتر از این و آن بخورد ظرفِ آبی به دستهایش تا پدر آبی نفس زنان بخورد می‌خورد ظرف هِی به دندانت چه کند آب نیمه جان بخورد خوب شد کودکت ندیده لبت ضربه از چوبِ خیزران بخورد روی پیشانی‌ات فقط چین است آه اگر سنگِ بی امان بخورد عمه مانده است زیر هر ضربه که مبادا به دختران بخورد دختران تشنه‌اند و با خنده لقمه‌ی خویش را سنان بخورد حسن لطفی پاشو حال و روزِ ما رو ببین ببین بازم مادر خورده زمین برا خیمه ات یه عده درکمین ای لب تشنه توی گودال شمر وخولی به رقابت افتادن توی گودال سر فرصت به جسارت افتادن توی گودال رو تنِ تو برا غارت افتادن انگار اومد بر قلبِ من فرود خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود اونی که سر از تنت برید فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود رگاتو می بوسم تو رو خدا دست و پا نزن نذار که ببینه اینقده مادر و صدا نزن *ای حسین!...* @navaye_asheghaan
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟! دوباره یارِ سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی؟! به حد وسع، برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم به دست شدی؟! چه روزها که فقط منفعت‌پرست شدی چقدر از غمش افتاده‌ای به کم خوابی؟! زمان پیری‌ات آمد! هنوز هم خوابی! چقدر محضر او دیده‌ی تر آوردی؟! ادای منتظران را فقط دراوردی بیا به کار بیاییم، انحطاط بس است عمل کنیم، که بازی با لغات بس است بیا که مونس شب‌های خلوتش باشیم به‌ جای ننگ شدن، باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست، دم ز او بزنیم به جای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی کربلا باشیم * * خدا کند که بسوزیم و  آه.. گریه کنیم بخواند او، همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده که داغ او به دل اهل روستا مانده ✍ @navaye_asheghaan
مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشید‌ن‌مان، بی تو مایه‌ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده، می‌دانم ببین که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده‌ام جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سال‌هاست بی رنگ است * * شنیده‌ایم که مادر، به بستر افتاده شنیده‌ایم درِ خانه‌ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا... برای گریه‌ی از داغ مادرم تنگ است ✍ @navaye_asheghaan