eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
465 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼جشن تکلیف نوگلان 🌸در حضور رهبر عزیز 🌼گشت جشنِ نماز و راز ونیاز 🍃درحسینیه دعوتم به نماز 🌸اقتدا کرده ام به رهبرِ خویش 🍃 دارد این دل سویِ خدا پرواز 🌼جشنِ تکلیف گشت و خندانم 🍃قدرِ عمرِ عزیز می دانم 🌸رهنمایِ من است سوره یِ نور 🍃دوسدارِ حجاب و قرآنم 🌼اونشسته چو مهربان پدری 🍃تا بگیرد ز نوگلان خبری 🌸هست این مهربان پدر رهبر 🍃که به عالَم تو عزتش نگری 🌼بنشستیم نوگلان گردش 🍃هست استاد و ما چو شاگردش 🌸مادرش دخترِ پیمبر ماست 🍃یک جهان عاشقِ عملکِردش 🌼با حجابیم ماهمه یک سر 🍃که نشستیم در برِ رهبر 🌸با حجابی ز حضرتِ زهرا 🍃آن گلِ بوستانِ پیغمبر 🌼تاجِ نورست چادرِ زهرا 🍃پرغرورست چادرِ زهرا 🌸دوسدارم حجابِ برتر را 🍃چون ضرورست چادرِ زهرا 🌼با حجابی که ما به سر گیریم 🍃جلویِ صدمه و ضرر گیریم 🌸رهبرا تا ظهورِ حضرتِ دوست 🍃ما تورا چون نگین به برگیریم ☘✨☘✨☘✨☘✨ شاعر: سلمان آتشی @navaye_asheghaan
  گل و گلدون بیارین                     آیینه و شمعدون بیارین جشن تکلیف منه                      چون خدا یار منه جشن تکلیف منه می خونم دیگر نماز                 می کنم راز و نیاز با خدای بی نیاز                     با خدای بی نیاز جشن تکلیف منه                   چون خدا یار منه سرور و سالار منه                 خالق یکتای منه کرده امر من به دین                گشته ام شاد از این دین جشن تکلیفه منه                  چون خدا یار منه می پوشم از این به بعد           گردن و موی کمند تا نبیند دیگری                      کند از بد نظری جشن تکلیف منه                  چون خدا یار منه (2) چادر سفید من                     مثل بال قو سپید تاج سرخ رو سرم                  توی عالم بی نظیر جشن تکلیف منه                  چون خدا یار منه سرور و سالار منه                 خالق یکتای منه جشن تکلیف منه                  چون خدا یار منه (3) سرور و سالار منه                 خالق یکتای منه @navaye_asheghaan
زمزمه ی کائنات نام علی علیه السلام  ناجی ِدر مشکلات نام علی علیه السلام  تضمین میشه دین و دنیاش  هر کس باشه حیدر مولاش  حتی دشمن فهمید این و  دستی نیستش روی دستاش  اهل عالم تا ابدُالدَهر اهل غدیرن  داد میزن که حیدر امیرم اهل عالم حیدری ام من حیدری ام من.. زینت هر محفله نام علی علیه السلام  عبادتِ کامله نام علی علیه السلام  مولا وقتی تکریم میشه جبریل کارش تعطیل میشه   روزی ما از اول  باحب حیدر تقسیم میشه  حب حیدر حبل متین و راه نجات شرط قبول صوم وصلاته اهل عالم تا ابدُالدَهر اهل غدیرن دادمیزنن که حیدر امیرم  اهل عالم حیدری ام من حیدری ام من  @navaye_asheghaan
( سلام الله علیها ) سلام ما به تو ای هاجرِ چهار ذبیح درود ما به تو ای مریمِ چهار مسیح سپهرِ نورفروزِ سه اختر و یک ماه عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارُ الله سلام بر تو و ابناء و شوهرت ، مادر بـه عطرِ دامنِ عباس پرورت ، مادر ادب به قامت زهرایی ات قیام کند وفا به غیرت عباس تو سلام کند اگر چه با همه گفتی کنیزِ زهرایی به چشم آل محمّد عزیز زهرایی ( فرمود بچه ها ، آقازاده ها ، من نیومدم براتون مادری کنم ، من کجا و مادر شما فاطمه ی زهرا کجا ؟ من اومدم کنیزِ درِ خونه ی مادرتون زهرا باشم ... ) تو بعد فاطمه در بیت وحی ، فاطمه ای تو آسمان ادب را همیشه قائمه ای به نفس پاکِ محمّد تو همدمی مادر مسیحِ عشق و ادب را تو مریمی مادر بهشت ،شیفته چار لاله یاست کلید بابِ حوائج به دست عبّاست هـزار قافله دل پای بست فرزندت نشان بوسه مولا به دست فرزندت ( یه روز دید مولا ، قنداقه عباسشو بغل گرفته ، هی دستاشو می بوسه ، ... آقاجانم ، آیا دستای بچم ، عیب و نقصی داره ؟ ... نه اُمُّ البنین ، دارم این دستهارو می بوسم ، آخه یه روزی قراره برای حسینم ازبدن جدا بشه ... ) حسین را که بسی داشت در کنار ، « شهید » به جز تو نیست کسی مادرِ چهار شهید به چار ماهِ خود اشکی نریختی ز دو عین گریستی به حسین و گریستی به حسین ( گفتند اُمُّ البنین عباست رو کُشتند ، گفت از حسین چه خبر ؟ اُمُّ البنین ، یکی یکی پسرایت را کشتند ، گفت بگید از حسین چه خبر ؟ ... انگار نه انگار ... فقط اول براش مهم این بود ، ببینه چه بلایی بر سرِ حسین اومده ... ) اگر تو نام نبردی ز شاخه یاست گریست دیده ی زهرا برای عبّاست ( یه مادر از یک پسر احترام گرفت ، یه مادر هم از یک پسرِ دیگه احترام گرفت ، دو تا مادر تلافی کردند ) اگر تو نام نبردی ز شاخه یاست گریست دیده ی زهرا برای عبّاست ( تو اینجا گفتی « حسین » ، فاطمه هم کنار علقمه ، هی صدا میزد : آی پسرم ، عباسم ... ) الا تمام وجودت پُر از نوایِ حسین به گریه نایبه الزینبی برای حسین روایتِ عطشِ کربلاست در اشکت سلامِ گریه کنان حسین ، بر اشکت سرود زخم گلوی حسین وِردِ لبت خلوص زینب و عبّاس در نماز شبت تو مادر شهدا ، همسرِ علی هستی هزار حیف ، غریبانه چشم خود بستی ( چرا میگه غریبونه ، مگه شب برداشتند ، نه والله ، روز برداشتند ، اما : ) خزان رسید چو بر برگِ لاله یاست نبود ، جعفر و عثمان و عون و عبّاست ( مادرِ چهارتا پسره ، اما وقتی از دنیا رفت ، یه دونه پسراش نبودند زیرِتابوتش رو بگیرند ؟ این مادر خیلی غریبانه تشییع شد ... ) سپهر و مِهر و مَه و کوکبت کجا بودند ؟ علی ، حسین ، حسن ، زینبت کجا بودند ؟ هماره ریخت به رخ از دو دیده ، یاقوتت اگر به دوش غریبانه رفت تابوتت دگر به پیکرت آثار تازیانه نبود دگر مراسم تشییعِ تو شبانه نبود تو داغدارِ شهید کنار علقمه ای همیشه فاطمه بودی همیشه فاطمه ای نگه به خاطرِ ذریّه ی بتولم کن مرا که «میثم» آلوده ام ، قبولم کن ... ( روزها می اومد ، چهار صورت قبردرست میکرد ، می نشست ، اونقده گریه میکرد خانم ، حرف دلش این بود : ) دیگرمرا ، اُمُّ البنین نخوانید زیرا که من ، دیگر پسر ندارم ( حالا داد بزن ، حسییین )
زن رشک حور بود و تمنای خود نداشت چون آسمان نظر به بلندای خود نـداشت اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر در خانۀ عـلـی سَرِ افشـای خود نداشت ام‌ البنین کـنـایـه‌ای از شرم عـاشقی است کز حجب تاب نام دل‌آرای خود نداشت در پیش روی چهار جـگرگوشه ی بتول آئینه بود و چـشم تـمـاشای خود نداشت زن؟ نه! هـمـای عرش‌ نشینی که آشـیـان جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت در عشق پاره‌های جگر داده بود و لیک بعد از حسین میـل تـسلای خود نداشت عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ دستـی برای یـاری مـولای خود نداشت @navaye_asheghaan
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که درنزدعلی بسیارحرمت داشته التـفاتی کـرده مولامان و با این التـفات بر سر آن مهــربـان بسیــار منّت داشته بی جهت ننشسته مهرش بر دل وجان علی فـاطمه با فـاطمه، قطعـاً شباهت داشتـه نـام این بانـو کـنــار نام زهـرا می برند بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود سال ها روی لبش کوثـر تـلاوت داشته تا که بغض بچه ها با نــام مـادر نشکند ازهمین هم نام بردن هم؛ خجـالت داشته رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش بس که با غم های مولایش رفاقت داشته مــادر عـبّـاس شد تا عـلـقـمـه بـاور کند خون او در اصل عاشورا شراکت داشته از مزار خاکی اش هم میتوان فهمید که هرکسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته یا اباالـفـضلی بگو کــز خانــل امّ البنین دست خالی بر نگشته هرکه حاجت داشته @navaye_asheghaan
غـم با نگــاه خیس تـو معـنـا گرفـته یک موج از اشک تو را دریـا گرفته در فصل غم،فصل خسوف ماه خونین خــورشید هم مثل دلت گــویـا گرفته! تا آسمانها می رود دلـمـویـه هایت کــار دل خــونت عجب بــالا گرفته! این روزها با دیــدن حال تو بانو! بغضی گــلــوی اهـل یثرب را گرفته هر روز اشک و آه، حق داری بسوزی یک کربلا غم در نگاهت جا گرفته! می دانم اینجا بارها با دست لرزان اشک از دو چشمت حضرت زهرا گرفته تاریخ را می گردم ـ آری ـ تا بـبینم مـثــل دل تـنـگـت دلــی؛ آیــا گـرفته؟ اینجا به همراه لب خشک تو مادر! هــر سنگـریـزه ختم "یا سقا" گرفته... @navaye_asheghaan
بوده در لالاییِ اُم‌البنین این زمزمه : جانِ عباسم به قربانِ حسینِ فاطمه... @navaye_asheghaan
مرثیه خوان ، ز چشمِ خونبار مگو با من ، ز سَر و دستِ علمدار مگو ... عباس ، فدای قدّ و بالایِ حسین با « اُمِّ بنین » از غمِ دلدار مگو @navaye_asheghaan