4_5895411422048815697.mp3
3.1M
#نوحه #امام_حسین علیه السلام
#واحد «ای حسین عشق منی ...»
#شب_چهارم_محرم
#حاج_محمود_کریمی 🎤
@navaye_asheghaan
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین❤️
#صبحم_بنامتان
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
نام تو ذکر خوش وقت سحرهای من است
کربلای تو حســین ! آخرِ دنیـــای من است
بارهـــا زاِئــر تو باشـــم اگـر ، باز کم است
حـــرم پاک تو هر لحـــظه تمنـای من است
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#مناجات_امام_زمان_عج
ماه زمزم، قبله ی کعبه، کجا دورت بگردم
در حرم یا مروه یا کوه صفا دورت بگردم
سر به قربانگه برم تا جان کنم قربانی تو
روی در مشعر کنم یا در منی دورت بگردم
در کنار حِجر زیر ناودان گریم زهجرت
یا که آیم در مقام و با دعا دورت بگردم
از حَجَر گیرم سراغت یا که از رکن یمانی
یا کنار زادگاه مرتضی دورت بگردم
لب بشویم از گلاب و سوره ی اقرأ بخوانم
در جوار مکّه یا غار حرا دورت بگردم
روی آرم در مدینه بر سر قبر پیمبر
یا که بر گِرد مزار مجتبی دورت بگردم
سوی شهر کاظمین آیم و یا پویم نجف را
یا کنم چون نی نوا در نینوا دورت بگردم
همچو جابر پیرهن را جامه ی احرام سازم
دور قبر خامس آل عبا دورت بگردم
سالها دور تو گشتم ماه رویت را ندیدم
تا ببینم ماه رویت را کجا دورت بگردم
سینه دارالزّهد و قلبم را کنم دار الولایه
در حریم قدس مولایم رضا دورت بگردم
ای خوش آن روزی که رو آرم به صحن عسکریّین
تا که در سراب سُرّ مَن را دورت بگردم
«میثم» از خون جگر بر صفحه ی صورت نوشته
عمر طی شد یوسف زهرا بیا دورت بگردم
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_رقیه_س
#شب_جمعه
کربلایی حسین عینی فرد •✾•
من از لگد بدم میاد
از حرف بد بدم میاد
از اونکه هی تو صورتم
سیلی میزد بدم میاد
من از طناب بدم میاد
از اضطراب بدم میاد
از اونی که نداد بهم
یه ذره آب بدم میاد
از خیزرون بدم میاد
از ساربون بدم میاد
از اونکه ما رو با چشاش
میداد نشون بدم میاد
من از غذا بدم میاد
از دشمنا بدم میاد
از این روزا که میگذره
هی بی بابا بدم میاد
از آبله بدم میاد
از حرمله بدم میاد
از قاتل بابام حسین،
که سنگ دله بدم میاد
*یه شب بی بی رقیه خوابش برد موند وسط بیابون نصفه شب هرکی باشه میترسه ..رقیه که سه سالشه..وسط بیابون هی ناله می زد یا جداه..بابا! عمه زینب! هرکاری کردن این نیزه تکون نخورد ..دیدن چشمِ پر از خون باباش به مسیر نگاه می کنه..گفتن واویلا!
یه بچه تو راه مونده.بی بی رقیه منتظره باباش بیاد با ناز بغلش بگیره..اما کی رفت دنبالش..اون زجر حروم زاده رو فرستادن دنبالش..که قلبش از سنگ بود...گفت: هممون رو آوراه کردی کجا بودی؟ موی دختر بچه رو گرفت کشون کشون برد..*
هی گفتم بهش میام میام میام
موهامو نکش میام میام میام
از مردِ مست بدم میاد
از زجرِ پست بدم میاد
از اونی که سیلی زد و..
دستام و بست بدم میاد
از میخونه بدم میاد
از ویرونه بدم میاد
از اونکه با خندش مارو
میسوزونه بدم میاد
از جیغ و داد بدم میاد
از زخم حاد بدم میاد
از اون که عمه مو میزد
خیلی زیاد بدم میاد
من از شرور بدم میاد
از حرف زور بدم میاد
از اونکه برد سر تو رو..
توی تنور، بدم میاد
از جام می بدم میاد
از طبل و نی بدم میاد
از اونکه رأس بابامو
زد روی نی بدم میاد
من از سبو بدم میاد
از سُرخْ مو بدم میاد
از اونکه زَد ما رو پیشه
سر عمو، بدم میاد
من از شراب بدم میاد
از تب و تاب بدم میاد
از اونی که سر تو رو..
کرده خضاب بدم میاد
*من از دختر یزید بدممیاد، من سیاه پوشیده بودم اون قرمز ...*
↫
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#زمینه_شهادت_امام_صادق_ع
#سبک_بین_جنجال
#دوباره_دیده_ها
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
دوباره دیده مامون تر شد
تداعی روضه حیدر شد
توو مدینه دوباره تکرار
انگاری روضه ی مادر شد
دوباره روضه های کوچه
دوباره غصه های کوچه
دوباره دست مردی بسته
دوباره ماجرای کوچه
.....
بازم نشونه ها /یا تازیونه ها
دشنام و ناسزا خدا خدا خدا خدا
.....
دوباره حرف بد/با ضربه ی لگد
سیلیه بی هوا خدا خدا خدا خدا
آه و واویلتا واویلا
ٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖ.
☑️بنددوم
حق تو شد ادا توو کوچه
افتادی زیر پا توو کوچه
تورو بردن شنیدم ای واای
بی عبا بی ردا توو کوچه
.....
شنیدم اقا محزون بودی
شنیدم دیده گریون بودی
زبونم لال شنیدم چند روز
جای ناجور توو زندون بودی
.....
گیسو سفیدی و /دیگه بریدی و
با تن نیمه جون آقام آقام آقام
......
میونه بستری /شبیه مادری
بااین قدکمون / آقام آقام آقام
آه و واویلتا واویلا
ـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖ.
☑️بندسوم
شنیدم بردنت با آزار
قوم پست و لعین و اغیار
ولی بازم خدا روشکر که
تو نرفتی تووکوچه بازار
......
شنیدم وقتی که آزردی
توی کوچه زمین میخوردی
شنیدم با صدای خس خس
نام مادر رو هی میبردی
ابن ربیع پست/ میزد با پشت دست
به صورتت آقا آقا آقا آقا
به زیر ضربه ها میزدی بارها
مادر و هی صدا صدا صدا صدا
مادرم مادرم وای مادر
💠💠💠7⃣7⃣1⃣💠💠💠
ٖ
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
⛈ 🦋
#زمینه_شهادت_امام_صادق_ع
#میباره_از_چشمام
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
میباره از چشام بارون
می خونم از دله پرخون
میسوزم از زهر کین نداره درمون
🔘
این لحظه های آخر
میسازم و میسوزم
به یاد روی مادر
نگاه به در می دوزم
🔘
روی بستر هستم تنها مضطر
میسوزم من واااای
🔘
غریبم من واااای
🔘➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
من و شبونه می بردن
با تازیونه می بردن
من و کشون کشون تا کوچه می بردن
🌷
بستن و تا دستامو خیلی منو آزردن
بی ردا بی عمامه منو توکوچه بردن
🔘
باقلبی خون با دوچشم گریون
منو بردن واااای
غریبم من واااای
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
یکی میزد من و از پشت
یکی دیگه به قصده کشت
یکی با ضربه سیلی یکی هم با مشت
🔘
مثال عمه زینب کشوندنم به هرجا
پیاده با برهنه میفتام رو خاکا
🔘
تنها بی کس افتادم ازنفس
یادعمه م واااای
غریبم من واااای
💠💠7⃣6⃣2⃣💠💠
#مجیدمرادزاده
@navaye_asheghaan
#واحد_تک_شور_روضه_ای
#شهادت_امام_صادق_ع
🎼#سبک_ایران
#آقا_تو_شاهی
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول زبانحال نوکرها
آقا
توشاهی و صاحب منصب
تویی رییس دین و مکتب
ای پسرحضرت باقر(ع)
تویی امیر کل مکتب
آقا
تو صادق آل عبایی
به درد بی دوا دوایی
تو جد سلطان خراسان
حضرت اربابم رضایی
آقا
فدای سوز و آه و داغت
فدای قبر بی چراغت
تمام عاشقان فدای
مزار بی صحن و رواقت
ای وای غریب آقام امام صادق(ع)
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم زبانحال امام صادق(ع)
ای وای
خسته شدم ازین مدینه
از شهر بخل و بغض و کینه
به یاد مادر غریبم
هنوز دلم زار و حزینه
🔘
ای وای
یادم نمیره نیمه ی شب
کشوندنم ب پشت مرکب
جسارت و اهانتاشون
جون منو رسونده بر لب
🔘
ای وای
بغضی توی دلم نشسته
از شبی که با دل خسته
دنبال مرکب می دُویدم
باقلبی محزون وشکسته
🔘
ای وای
ابن ربیع پست و نامرد
با تازیونه من و میزد
از لگدی که به تنم زد
کل وجودم میکنه درد
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم گریزبه شام و مدینه
ای وای
یادم میاد با آه سردم
با دل پرغصه و دردم
وقتی که هی سیلی میخوردم
عمه مو هی صدا میکردم
ای وای
نیمه ی شب با سوز و گریه
می افتادم یاد رقیه
زیرلبم همش میگفتم
لعنتِ بر بنی امیه
ای وای
منو یه داغی میسوزونه
ریختن شبونه توی خونه
یادم اومد مدینه وقتی
که میکشید آتش زبونه
ای وای
همونا که در و سوزوندن
منو تو کوچه می کشوندن
همونا بودن که مدینه
پهلوی مادر و شیکوندن
🔘
ای وای غریب آقام امام صادق (ع)
💠💠4⃣2⃣2⃣💠💠
#کربلایی_علی_قاسمی
#استادکربلایی_مجیدمرادزاده
@navaye_asheghaan
#زمینه_شهادت_امام_صادق_ع
#سبک_تسبیحات
#ابا_الکاظم
☑️بند اول
ابا الکاظم (ع)
یا شیخ الائمه یا مولا
مولانا سلاله الزهرا(س)
مولانا اِنّا توجَّهنا
....
پور باقر قرآن ناطقی
پنجمین اختر خدا نما
جد مظلوم اربابم رضا(ع)
مولانا صادق آل عبا
☑️بند دوم
توو نیمه شب
نامردا وقتی من بردن
خیلی قلب من و آزردن
چه بلایی سرم آوُردن
....
با دستای بسته میبردنم
با چشمای خون قلب مضطرم
آتیش کشیدن به کاشونه مو
شبیهِ به خونه ی مادرم
مولانا صادق آل عبا
☑️بند سوم
پا برهنه
وقتی میدووندنم اون شب
با پای پیاده تا مرکب
بودم یاد عمه جان زینب(س)
.......
با لگد و با تازیونه ها
شکست استخونای پیکرم
با دست بسته زمین افتادم
یاد پهلو شکسته مادرم
مولانا صادق آل عبا
💠💠1⃣0⃣4⃣0⃣💠💠
#مجیدمرادزاده
@navaye_asheghaan
#شعرروضه_امام_صادق_ع
#شیخ_الائمه_بود
💠 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خُزّانَ عِلْمِ اللّهِ 💠
شیخ الائمه بودولی دسته بسته بود
گویا لگد کمرش را شکسته بود
مرکب سوارروی لبش لعن وطعنه بود
اقای ما پیاده و پای برهنه بود
باچه دلیل چه جرمی چرا زدید
پیش عوام چه بدبی هوا زدید
سیلی دگر نزنیدش حیا کنید
یااین طناب را زدو دستش جداکنید
ارام تر ابن ربیع میخورد زمین
با هرنفس چه فجیع میخورد زمین
️
گویاکه عضوعضو تنش درد میکند
بایاد مادرش کمرش درد میکند
️
گویاکه تشنه است دلش پرزشور وشین
با آه و ناله صدامیزند حسین(ع)
💠💠4⃣2⃣5⃣💠💠
#مجیدمرادزاده
@navaye_asheghaan
#نوحه
#شهادت_امام_جعفر_صادق صلواتاللهعلیه
واویلتا از روی بغض و کینه
برپا شد آتش در دل مدینه
آمد از ره خزان
گریهها شد روان
در ماتم آقای مذهب
این نوحه گشته ذکر هر لب
مظلوم اماما
مسموم اماما
در کوچهها تا بر زمین میافتد
او یاد زهرای حزین میافتد
به یاد مادر است
بدون یاور است
با یاد پهلویِ شکسته
میخواند او با دست بسته
مظلومه زهرا
مظلومه زهرا
از ماتم شاه غریب و عطشان
چشمان او بارَد شبیه باران
ز داغِ کربلا
بسوزد هر نوا
حالا به یاد عمه زینب
خواند به زیر لب مرتب
مظلوم حسینم
مظلوم حسینم
#علی_گلچین_پور
شعر و صدای این نوحه در حرم مطهر حضرت سلطان علیبنموسیالرضا صلواتاللهعلیهما سروده و ضبط شده است.
ومن الله التوفیق
@navaye_asheghaan
نوحه شهادت امام صادق ع.mp3
5.63M
تمرین نوحه شهادت امام صادق ع
فضای لحنی (نظر شخصی): #همایون
هستم در این زمانه تنها و بی نشانه
دشمن مرا ز خانه بیرون کشد شبانه
همچون کمان خمیدم زخم زبان شنیدم
دنبال قاتل خود در کوچه میدویدم
واویلا واویلا آه و واویلا
****
تنها و بی قرارم کاری به کس ندارم
از بس که من دویدم دیگر نفس ندارم
همچون علیِ مظلوم خون بر دلم نشاندن
با دست بسته من را در کوچه میکشاندن
اشکی چکیده دارم رنگی پریده دارم
مانند مادر خود قدی خمیده دارم
واویلا واویلا آه و واویلا
****
هستم رئیس مذهب جانم رسیده بر لب
هنگام کوچه گردی هستم به یاد زینب
باشد دلم پر از خون چون لاله های صحرا
میسوزد آشیانم چون آشیان زهرا
گفتم بزن تو آتش از پای تا سرم را
اما مبر تو پیشم تو نام مادرم را
شادم که کارگر شد در سینه زهر کینه
چشمم دگر نیفتد به کوچه ی مدینه
واویلا واویلا آه و واویلا
۱۴۰۳.۰۲.۱۲
1_8439404361.mp3
3.01M
زمینه #حضرت_زهرا
دستگاه_ماهور_گوشه_شکسته
درو دیوار گریه می کنه ای وای
نوک مسمار گریه می کنه ای وای
مادری در بین بستر افتاده
تن تبدار گریه می کنه ای وای
درد پهلو گریه می کنه ای وای
دست و بازو گریه می کنه ای وای
چشم مادر جایی رو نمی بینه
زخم ابرو گریه می کنه ای وای
و علیک بالبکأ
سهم دختر نبی سیلی شد
و علیک بالبکأ
صورت مادر ما نیلی شد
وعلیک باالبکأ
بین اون شلوغیا غوغا شد
و علیک باالبکأ
در خونه با لگد تا وا شد
آسمونْ خون گریه می کنه ای وای
دستِ لرزون گریه می کنه ای وای
داره زینب غصه میخوره دائم
دلْ پریشون گریه می کنه ای وای
حال مضطر گریه می کنه ای وای
سر و معجر گریه می کنه ای وای
مجتبی هم گوشه ای غریبونه
واسه مادر گریه می کنه ای وای
و علیک بالبکأ
پیش مجتبی جنایت ها شد
و علیک بالبکأ
دوّمی اومد و سَدّ را شد
و علیک بالبکأ
روبه روی پسرش واویلا
و علیک بالبکأ
طوری زد که مادر افتاد از پا
🎙اجرا: حاج_اسماعیلی
✍ عباس_قلعه
.
#چهارپاره
مرثیه شهادت امام صادق علیه السلام
دل دوباره به غم فرو رفته
یادِ غم های حضرت صادق
می نویسم من از غمِ آقا
می نویسم چنان دلِ عاشق
با غم و رنج و آه می گویم
از همه سر شکستگی هایش
از رئیس و مؤسس مکتب
از غم پَر شکستگی هایش
نه ضریحی به روی قبرش هست
نه حرم در مدینه اش دارد
او که شاگرد پروری می کرد
غصه و غم به سينه اش دارد
باید از حال بی قراری گفت
باید از ناله های او بنوشت
باید از زهر و سوزش جگرش
باید از غصه مو به مو بنوشت
شاید از بی کَسیش باید گفت
مثل حیدر میان کوچه ی تار
آن زمانی که بی عبا و رِدا
پشت مرکب دویده او بسیار
وای من شایدم زِ بزم شراب
یا که از طعنه های دشمن ها
یا که زآن حرفا که می گفتند
در اِزای سلامِ آن آقا...
وای من شاید از شراره کین
که به جانش فِتاده دشمن او
که دلش را به تاب اَفکنده
پُر زِ خاک و شراره شد تن او
یا که از بچه هاش باید گفت
که غمین و چه دل شکسته شدند
زانوی غم بغل گرفته همه،
گوشهی خانه زار و خسته شدند
گر چه آتش به خانه اش اُفتاد
گر چه شد موسفید شهرِ غریب
کِی ولی دخترش اسارت رفت؟
کِی شده قتل او فجیع و عجیب
می نویسم که او کفن شده است
می نویسم که پیکرش شد خاک
کِی شده جسم او به طرزِ قفا؟
کِی شده پیکرش به خنجر چاک؟
نوحه خوانِ حسین بود اما..
بدنش چون حسین پاره نبود
گفت نوحوا علی الحسینِ شهید
زخمِ او کمتر از ستاره نبود
نوحه خوانِ حسین بود اما..
رأس او روی نیزه ها نشده
دستِ آخر غروب خواهر او
از اسیرانِ کربلا نشده
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#شهادت_امام_صادق
#امام_صادق
.
@navaye_asheghaan
.
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام
گرچه وجودم را شرار نار سوزاند
کی سینه ام را حملۀ اغیار سوزاند؟
من بین شعله بودم و یاران همه خواب
قلب مرا این غفلت انصار سوزاند
با آنکه خواندم ذکر «حرِّم شیبتی» را
اما تمام صورتم را نار سوزاند
من تازه فهمیدم چرا مادر جوان مُرد
پهلوی من را هم نوک مسمار سوزاند
با پای عریان چون دویدم در پی او
گلبرگ پایم را فشار خار سوزاند
مُردم ز غیرت لحظه ای که ناسزا گفت!
این بد زبانی قلب من بسیار سوزاند
#قاسم_نعمتی ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#شهادت_امام_صادق
شعر مرثیه امام صادق علیه السلام
باور نمی کنم که به او هم جفا شده
او که عزیز جان و دل مصطفی شده
او که امام و رهبر و مولای شیعه بود
از چه دلش به غصه و غم مبتلا شده
مذهب به دست او به ثَمر آمده بسی
مکتب به اَمر حضرت نورش بنا شده
چندین هزار مثل ابوحمزه ها فقط
در پای درس معرفت او گدا شده
درس و کتاب و بحث و روایات ما همه
با قالَ صادقش همه جا پُر بها شده
غربت شراره زد به دلِ غم چشیده اش
وقتی مدینه با دل او بی وفا شده
با زهرِ کاری از نفس افتاده، بی قرار
در بین حجره با غم دل آشنا شده
تنها نه زهرِ کاری شده قاتلش ولی
مسمومِ کین شده، غم او مُنتها شده
آتش به خانه آتش زده اَند و، قیامتی
در بینِ خانه و دلِ آقا به پا شده
سجّاده را به وقت نمازش زِ پای او
دشمن کشیده باعث رنج خدا شده
با دستِ بسته از حرمش تا که بُردهاند
دلهای زارِ اهل حرم در نوا شده
پای برهنه، پیر زمانه، کشان کشان
عالَم نَدیده در به درِ کوچه ها شده
یادِ علی غمِ دل و، با یادِ فاطمه
زخم دلش یکی و غمِ او دو تا شده
در بین کوچه، در پیِ مرکب که می دوید
جانش برای فاطمه آنجا فدا شده
گاهی به یاد حیدر و، گاهی علی الخصوص..
.. با یادِ زینبش دل او کربلا شده
در بین روضه ها، دل آن روضه خوان عجین
با روضه ی حسین و تن و بوریا شده
شکر خدا که پیکرش آخر کفن شده
کِی دیگر او سرش به روی نیزه ها شده
تنها فقط شبیه حسینش بقیع اوست
چند مرتبه خراب و، یَمِ غصه ها شده
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#امام_صادق
.
@navaye_asheghaan
.
#شهادت_امام_صادق
#امام_صادق علیه السلام
طایر قدسی ام و سوخت همه بال و پرم
زهر شد مرهم زخم دل و زخم جگرم
بارها خون جگر خوردم و از ظلم عدو
خون دل بود که میریخت ز چشمان ترم
میکشم پا به زمین از اثر زهر بلا
میکشم آه از این سینه پر شعله ورم
شرم از روی من و روی پیمبر نکرد
آنکه از فتنه و بیداد دو تا کرد کمرم
بسکه شبها ز غریبی دلم گرییدم
که گرفت هاله غم چهره همچون قمرم
قبله عالمم و روی به قبله شده ام
شادم از اینکه نشسته ست کنارم پسرم
گرچه لب تشنه ام اما به دلم افتاده
جان دهم تشنه به یاد شه لب تشنه ترم
گرچه بر روی زمین پا کشم از درد ولی
شد تجسم غم آن کشته به پیش نظرم
یاد تاراج حرم همره سیلی و لگد
یاد آن پیکر زخمی ز پا تا به سرم
#اسلام_مولایی ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#شهادت_امام_صادق
یا لطیف
آسمان در سجده افتاد است پیش پای تو
عرش آرام است زیر سایه ی طوبای تو
بادها را مسخ کرده عطر جان افزای تو
ماه،فانوسی برای شب نشینی های تو
تو تجلّی اصولی،تو بنای منطقی
تو امام راستینی،تو امام صادقی
از قنوت صبحگاهت تا دعایی می رسد
مستمند تو به یک نان و نوایی می رسد
پای درس ات روح آدم تا رهایی می رسد
جابرِ حیّان در این مکتب به جایی می رسد
طایر علم لدُنّی جلد بامِ صادق است
شیعه هرچه دارد از قالَ الامام صادق است
خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل است
خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل است
کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصل است
طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل است
نور علم ات را به ژرفای جهان تابانده اند
بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده اند
حال عاشق نیمه شب با چشم بارانی خوش است
پس سحر لطفی کنی من را بگریانی،خوش است
یک نظر تنها،به سمتم،سربگردانی خوش است
در تنور عشق من را هم بسوزانی،خوش است
خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده
مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده
می چکد عطر خدا از اَلسّلام آخرت
شش قدم می خواست تا معراج، چشمان ترت
جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت
بندگی ات شیعه را انداخت یاد مادرت
اشک را مانند مادر می کنی آب وضو
آنقدر،مولای من،زهراخِصالی که نگو
فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می کنم
شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می کنم
دست چشمم را کنار قبر تو رو می کنم
بارگاه خاکی ات را آب و جارو می کنم
کاش در خاک بقیع تو حرم می ساختیم
چارتا گنبد در آنجا دسته کم می ساختیم
بارها گفتی که اشک روضه ها مشکلگشاست
دردمندان گریه بر هر در بی درمان دواست
ختم منبر هایت آغاز گریز کربلاست
قاتلِ جان تو آقا روضه ی طشت طلاست
اشک های گریه کن ها را شمارش کرده ای
گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کرده ای
آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت
آسمان قلبش شکست و بارشی نم نم گرفت
روضه خوان"دیوار"شد "در" پا به پایش دم گرفت
دخترت از ترس دامان تو را محکم گرفت
نیمه شب بال و پر پروانه را آتش زدند
پیش چشم دختر تو خانه را آتش زدند
پیش پای ات اشک های همسرت افتاده است
جای جای این گذر بال و پرت افتاده است
تکه ای از شعله بر روی سرت افتاده است
رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟
ریسمانِ بی مروّتها اسیرت کرده است
ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است
بین این کوچه تو را در نیمه ی شب می کِشند
بی عمامه بی عبا در پشت مرکب می کشند
تا گذر از جمعیت می شد لبالب می کشند
ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می کشند
سوخت در بین گذر بال و پر پروانه ها
عمه جانت سنگ خورد از پشت بام خانه ها
گیسوان کودکی با پنجه شانه می خورد
پیش چشمانش رقیه تازیانه می خورد
طفلکی از زجر سیلی بی بهانه می خورد
دست سنگینی به رویِ کودکانه می خورد
دور تو شکر خدا انبوه شامی ها نبود
معجر ناموس تو دست حرامی ها نبود
#امام_صادق
#بردیا_محمدی ✍
@navaye_asheghaan