|⇦•کیستم من.....
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کیستم من هفت چرخ نور را شمس الضحّایم
مظهر جود خدا شمع وجود مصطفایم
سرو باغ آرزوهای علیِّ مرتضایم
قلب قرآن، رکن دین، روح خرد، جان دعایم
بحر علم و کوه حلم و دست جودِ کبریایم
من کریم ابن کریمم، من جواد ابن الرّضایم
من به مُلک جان و مُلک دین و مُلک دا زعیمم
من کتاب الله را طاها و نور و حا و میمم
من به چشم اهل معنی وجه رحمان الرّحیمم
من به خیل سالکان حقّ صراط مستقیمم
من چراغ و چشم سلطانِ سریر ارتضایم
من کریم ابن کریمم من جواد ابن الرضایم
بوی عطر جنّت آید از غبار کاظمینم
از سنین کودکی فرمانروای عالمینم
هفت خورشید سپهر معرفت را نور عینم
پای تا سر مجتبی، سر تا به پا جدّم حسینم
بابِ هادی نازنین فرزندِ مصباحُ الهُدایم
من کریم ابن کریمم، من جواد ابنُ الرضایم
*علی ابن موسی الرضا بر جواد الائمه وارد شد..آخه اومدن گفتن: آقاجان ! پسرت حالش وخیمه. حضرت دید جواد الائمه داره مشت می کوبه رو زمین ..میفرماید از قبر بیرونشونمیارم ،محاکمه اشون می کنم ،خودم میکُشمشون..مگه مادرم چه کرده بود؟ بغلش کرد مابین دو ابروی پسررو بوسید. پرسید جوادم چی شده؟عرضه داشت بابا جان یاد مادر پهلو شکسته ام افتادم...*
سالها سوز درون خسته شمع محفلم شد
از جفا و فتنه ی عباسیان خون به دلم شد
عاقبت در خانه ی دربسته ای یارم قاتلم شد
در جواني با شرار زهر حل مشکلم شد
من که از خلق زمين و آسمان مشکل گشايم
من کريم بن کريمم من جواد بن الرضايم
*چون امام جواد سنشون علی الظاهر کم بود سائلا میریختن دور حضرت، خادما گفتن خونه یه در دیگه داره آقا رو از اون در کوچیکه میبریم و میاریمش..*
*پیک از امام رضا خبر آورد.. امام رضا فرموده: جوادم! در دسترس مردم باش .از همون در بزرگه برو. پناه این سائلا تویی بابا...انقدر باب المراده،بین همه ی درهای امام رضا باب الجواد به چیز دیگه است.*
گُل در ایام بهاران مثل من پرپر نگردد
همسری مسموم زهر کینه ی همسر نگردد
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*بین ائمه دونفرن که همسرانشون تو قتلشون سهیمند..اما همه میگن امام حسن از همه غریب تره..همسر امام حسن ظاهری هم شده وقتی دید رنگ صورت امام حسن برگشت وخونابه بالا میاره گریه اش گرفت.آقا فرمود: مگه من بد همسری برات بودم چه کردی با من؟ دید داره گریه می کنه فرمود:از اون راه برودست حسین و زینبم بهت نرسه..
اما بمیرم پسر امام رضا خیلی غریب بود.نه خواهری!نه برادری! اونیمکه زهر دا ه پشت در نشست کنیزا رو جمع کرد.گفت: کنیزا کف بزنید..نمیخوام صدای ناله اش روکسی بشنوه.یه کنیز رفت یه ظرف آب آورد برسونه به جواد الائمه. امفضل دسد نزدیک در سده ظرف آب رو ازش گرفت. چه میخوای بکنی؟کنیز گفت: خانم این آقا داره از دنیا میره لااقل بذار یه ذره آب بهش بدم ظرف آب رو زمین زد گفت: میخوام عزیز زهرا از عطش بال بال بزنه..
یا جواد الائمه! خدا رو شکر خواهر نداشتی، خدا رو شکر خواهری نداشتی ببینه داری داد میزنی سوختم.یه خانمی بالای تل زینبیه جلودار همه ی عزادارها و سینه زنها می گفت یا حسینا....ارثی که جواد الائمه برده این صحنه ای که ظرف آب رو زمین زدن گفتننمیذاریم آب برسه از اینجای گوداله..یه ملعون خبیثی اومد دو سه متری حسین، امامحسین رو صدا زد چشمها بسته است...قربونش برم دیگه رمقی براش نمونده بود..آدم دستش رو میبره یه ذره خونریزی داره میبینی بی حاله خون ازش رفته. از صبح عاشورا امام حسین رو هی زدن ..خیلی بدن زخم شده، خیلی خونریزی شده، دیگه چشما هم اومده.خب نانجیب رها می کردی میرفتی حسین که داشت از دنیا میرفت. گفت:حسین! ابی عبدالله چشمش رو باز کرد دید یه مشک آب دست این خبیثه. گفت این مشک آب رو میبینی؟اونوقت جلو چشمحسین آروم آروم می ریخت روی زمین..حسین هرگز به دشمن نگفت تشنه امه. یه جا وقتی نگاهش به آب افتاد فهمیدن عطش کار خودش روکرده...حالا توگودال داره آب رومیریزه صدا زد حسین! پرنده های آسمان و درندگان زمین آزادن از آب بنوشن. اما نمیذارم یه قطره آب به لبت برسه...*
از آب هممضایقه کردن کوفیان
خوش داشت حرمت مهمان کربلا
*یه خانمی بین آسمان و زمین ناله می زد یه طرفش مریم بود یه طرفش هاجر، دورش رو حوا و آسیه گرفته بودن..یه وقت صداش تو ملکوت پیچید. صدا زد...."بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک" حسین....*
روضه خانگی - امام جواد(ع) - 1119.mp3
12.45M
|⇦•کیستم من...
#روضه و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
جوانترین اختر آسمان امامت، با غروب غمگسترش، زمین را از داغ هجران لبریز کرد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•هر چه درد است بیارید...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*کاظمین رفته ها کاظمین نرفته ها همه امشب کبوترای دلمونو پرواز بدیم کنار حرم آقامون جوادالائمه علیه السلام. امشب بدون هر قطره اشکی که برای غریبی این آقا میریزی امام رضا علیه السلام یجوری دعات میکنه...بزرگا هم به ما اینطوری گفتن.. حاج آقا مهدی ارضی، پدر حاج آقا منصور ارضی، خدا رحمتشون کنه حاج آقا مهدی رو... گفتش کربلا می خواستیم بریم نمی شد. گفت برو پایین پای حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بگو آقا جان جوادالائمه ات علیه السلام... حضرت به جگر گوشه اش خیلی حساسه. کارد به استخون رسید کار گره خورد اون موقع رفتی حرم امام رضا علیه السلام به امام رضا علیه السلام اینطوری بگو. سخت تر ازاین قسم دیگه وقتی گره ات باز نشد بگو آقا به پهلوی شکسته مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها...*
چه کسی این همه احسان به گدایان دارد
که جگر گوشه ی سلطان خراسان دارد
هر چه حرف است بگویید که گوش شنواست
هر چه درد است بیارید که درمان دارد
*فرمود: هر حاجات دنیایی تونم بیارید در خونه جوادالائمه علیه السلام...*
به گدایی درش اهل کرم می آیند
خانه اش سائل از این دست فراوان دارد
چه پدر را به پسر یا که پسر را به پدر
این دو سوگند فیوضات دو چندان دارد
ای ولیعهد مرا ز هم ز عنایت بپذیر
رعیتی را که امان نامه ز سلطان دارد
* چشماش نابینا بود سال ها اسیر بود گرفتار بود. رنج می کشید اومد پهلو امام رضا علیه السلام. آقاجان! من که می دونم اگه یه دست عنایت به چشام بکشی همه چی تمومه. میتونه امام رضا علیه السلام ها. اما حضرت فرمود داری کجا میری؟ گفت دارم میرم مدینه گفت یه نامه می نویسم برو درِ خونه جوادالائمه علیه السلام. نامه رو آورد خدمت جوادالائمه علیه السلام. در سنین کودکی ام هستن. نامهٔ بابا رو باز کرد. نامه رو بوسید روی چشمش کشید. یه دست روی چشم این مرد نابینا کشید چشماش بینا شد. خبر رسوندن آقاجان این قَدَر سائل ها محتاج ها، گرفتار ها، درِ خونه جوادالائمه علیه السلام ازدحام کردن. دیگه گاهی موفق، حضرت رو از یه درِ دیگه ای می بره، اذیت نشه. نامه نوشت پسرم عزیزم جوادم. اینا به یه امیدی درِ خونه تو میان، عزیز دلم از همون دری که زائر ها نشستن برو. گره های اینا رو باید باز کنی...بگو یا جوادالائمه علیه السلام امشب به امیدی سر راه شما نشستیم.*
مشهد و باب جوادش به همه ثابت کرد
که اجابت فقط از سمت تو امکان دارد
مطمئناً به کرمخانه تو رو نزده ست
هر که در خانه خود سفره بی نان دارد
*مگه میشه کسی درِ خونه جوادالائمه علیه السلام بره محتاج برگرده..*
هر زمانی که خدایی خدا پایان یافت
یا جواد ابن رضا جود تو پایان دارد
حتم دارم که جزایش گل لبخند رضاست
هر که در ماتم تو دیدهٔ گریان دارد
*درسته هر دو بدست همسران شون مسموم شدن، هر دو غریب بودن اما امام حسن لحظهٔ آخر برادری مثل حسین کنارش بود. برادری مثل اباالفضل، خواهری مثل زینب، مثل ام کلثوم، من بمیرم برا جیگر گوشه امام رضا ..تنهای تنها توی حجره در بسته... امشب هرچقد داد بزنی والا جا داره، آخه اگه خوب گوش کنی صدای هلهله از جلو درِ حجره جوادالائمه داره به گوش میرسه.*
بی سبب ارث نبردی ز غریبیِ حسن
چاره ای نیست، غم فاطمه تاوان دارد
#قسمت_دوم # روضه و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*تو خردسالی جواد الائمه به امام رضا خبر رسوندن. چهار سالش بود جوادالائمه. آقا! ما تا حالا هیچ موقع حال جوادتو اینطوری ندیدیم. بیا خودت نگاه کن. حضرت دوان دوان اومد. دید چشاش غرقابه ی خونه. داره اشک میریزه. هی مشت محکم رو زمین میزنه. هی صدا میزنه "و الله لاخرجن هما و لاحرقن هما". بیرون تون میکشم، آتیش تون میزنم. امام رضا ع میدونه چه خبره ها. دوید بغلش کرد عزیز دلم. چه کسی و میخوای بیرون بکشی آتیش بزنی؟ صدا زد..بابا !ساعت ها تو فکرم آخه مادرم زهرا چه گناهی داشت؟ چرا سیلی تو صورتش زدن؟ تو روضه حضرت زهرا س آروم نباشی ها. اگه نمیتونم ام گریه کنی دستور امام صادقه، فرمود: روضه مادرم مثل مادر بچه مرده داد بزن... امام رضا ع بغلش کرد، چشماشو بوسه زد... حالا دلتو بیار پای این روضه.آقا! یا امام رضا ع ازت معذرت میخوام دارم از علی اکبرت میخونم...*
دست و پا می زنی و همسر تو دست افشان
اشک می ریزی و او هم لب خندان دارد
علت هلهله زهراست که می دانستند
دم آخر پسر فاطمه مهمان دارد
*مقتل کبریت احمر هم نوشته: میگفتن مادرش بالاسرشه، یجوری هلهله کنید فاطمه بشنوه. کنار گودالم میشنوید.*
کاش آرام تنت را به سر بام برند
کاش میشد که بفهمند تنت جان دارد
زیر خورشید تنت سوخت ولی می دانم
که لبت زمزمهٔ جدیَ العُریان دارد
* ابی عبدالله نذاشت بدن پسرش زیر آفتاب بمونه. کبوترا رو فرستاد. همه اومدن بالاسر بدنش بال به بال هم دادن.... سه تا بدن سه روز و سه شب رو زمین بود. یکی بدن ابی عبدالله و یکی بدن موسی بن جعفر... یکی بدن جوادالائمه... اینجا کبوترا اومدن بدن آفتاب نخوره. رو بدن موسی بن جعفر هم اینقد گل ریختن. من بمیرم برا اون بدنی که زینب ایستاد، گفت: حسین!، اگه بهم اجازه بدن امروز روز تلافی کردنمه. اجازه دادن؟ من از شماها می پرسم؟ اجازه دادن؟ نه والله! فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ...یه عده ریختن توی گودال...*
خواهری نیست تو را تا که ببیند بر خاک
بدنت ردّ سُم تازه ی اسبان دارد
دختری نیست تو را تا که ببیند در تشت
خیزران قصد مصاف لب و دندان دارد
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
* این روضه ها رو ما خوندیم، بذار چند بیت از زبون خود آقا بگم، وقتی سرش رو دامن مادر بود، یه نیگاه کرد گفت مادر:
جگرم پاره پاره شد مادر
خون چکیده ز گوشه ی دهنت
زهر اثر کرده و کبود شده ست
درد افتاده در تمام تنت
هرچه شد نیزه بر تنم نزدند
و سه شعبه به قلب من نزدند
کسی اینجا به فکر غارت نیست
چنگ بر کهنه پیرهن نزدند
بغض های عزای کرب و بلا
در میان دل شکسته ام ماند
ساربانی نبود اطرافم
آخر انگشترم بدستم ماند
هیچ کس با وضو و با چکمه
وایِ من، روی سینه ام ننشست
هیچ کس پشت و رو نکرد مرا
هیچ کس سینه ی مرا نشکست
بدنم زیر آفتاب اما..
بدنم زیر دست و پا ها نیست
سرِ پاداشِ بردن سرِ من
بین شمر و سنان که دعوا نیست
*جلو در حجره ایستاده نانجیب، هم خودش داره پایکوبی میکنه هم کنیزا رو جمع کرده بود، هلهله میکنن صداشو نشنون. یه نفر از کنیزا شنید آقا میگه آه! جگرم داره می سوزه. رفت یه ظرف آبی پر کرد تا جلو در حجره رسید نانجیب گرفت ظرف آب رو محکم رو زمین زد، گفت: آب برا کی داری می بری ؟ گفت: برا پسر امام رضا ببین چطور داره ناله میزنه. گفت: اینجا ایستادم لحظات آخر این صدا رو ازش بشنوم. همه ی روضه هاش رنگ و بوی روضه جد غریبشو میده. هِلالم میگه شنیدم لب های حسین وقتی بهم میخوره گفتم شاید داره نفرین میکنه. جلو رفتم دیدم حسین میگه آه! جیگرم... سپرمو از آب پر کردم نزدیک گودال شدم همچین که اومدم آبو ببرم دیدم نانجیب از گودال بیرون اومد، تمام لباس غرق خونه. گفت: کجا داری میری؟ گفتم دارم آب برای حسین می برم. دیدم دامن نحسشو کنار زد، سر و روی دست گرفت. گفت بیهوده زحمت کشیدی.. گفت دیدم بدن نحسش داره میلرزه. گفتم نانجیب تو که کار خودتو کردی دیگه چرا داری می لرزی؟ قصی القلب، سر از بدن پسر فاطمه جدا کردی. گفت: هلال، لحظه آخر گوشهٔ گودال هیچ زنی نبود، اما می شنیدم یه صدایی رو.... یه نفر هی صدا می زد ولدی.... بنیّ قتلوک عطشان....*
«این دستا بیاد بالا، به نیت فرج بگو حسین....»
Sequence 01_1.mp3
21.78M
|⇦•هر چه درد است بیارید...
#روضه و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام جواد (ع) میفرماید:
شرط پذیرش توبه چهار مورد است: پشیمانی قلبی داشته باشی، با زبان استغفار کنی، آثار گناه را جبران کنی و عزم راسخ بر عدم تکرار گناه داشته باشی.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
#زمینه
#شهادت_امام_جواد
#امام_جواد_زمینه
یا جوادالائمه
دست رد نزن به سینم
نگران اربعینم
یعنی امسال
قسمتم میشه زیارت حسین
روضه غروب بین الحرمین
نجف و کرببلا و کاظمین
یا باب المراد گرفتارم
یا باب المراد گنه کارم
یا باب المراد دوست دارم
یا باب المراد دوست دارم
یا جوادالائمه
من شبیه تو جوونم
به محرم برسونم
باید بازم
به امام رضا تو رو قسم بدم
تا بتونم اربعین منم برم
پابرهنه از حرم تا بحرم
یا باب المراد گرفتارم
یا باب المراد گنه کارم
یا باب المراد دوست دارم
#امیر_طلاجوران ✍
#امام_جواد
.👇
«بسم ربّ الحسین»
#سلام_بر_حسین❤️
#صبحم_بنامتان
سلام ای نام زیبایت نمــاد عشــق در عالم
سلام ای چشمهٔ فیــض خدا از خلقت آدم
اگر این عالم هستــی شود مانند انگشتــر
خدا نام تو را قطعا نوشته روی این خاتم
#رقیه_سعیدی_ڪیمیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋️سلام آقا جان🌤
🫡سلام آقای دل ها❤️
لب های خشک جاده به دریا نمی رسد
باران به خشکی لب دنیا نمی رسد
هر کس که هست مدّعی نوکری تو
سلمان اگر نگشت به منّا نمی رسد
بار گناه باز زمینم زده ببین
اهل گنه به عالم بالا نمی رسد
هر کس سحر نداشت به جایی نمی رسد
هر کس سحر نداشت به معنا نمی رسد
این چشم من لیاقت دیدن نداشته
وقتی به روی یوسف زهرا نمی رسد
#امام_زمان
✅کانال امام زمان عج
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
.
#تک
مداح: حاج #محمود_کریمی
#شب_چهارم_محرم
🌿
یک لحظه تو خیمه گام، یک لحظه تو قتلگام
لبه تشنه کشتنت پیش چشام
از گریه زخمه صدام، بارونه اشک چشام
دشمنم گریه میکرد با گریه هام
زینت دوش نبی، تو مقتل تشنه لبی
زیر دست و پا به فکر زینبی
دیدم در تاب و تبی، دیدی با بی ادبی
من و میزدن یه عده اجنبی
غرق خونه تن تو، مردم با کشتن تو
حق مادری دارم گردن تو
رفتی با رفتن تو، غارت شد گلشن تو
چادرم فدای پیروهن تو...
رفتی ریختن سر من، غارت شد زیور من
رفتی زخم پر من میسوزه پیکر من
مثل انگشرت انگشتر من
آتیش دور قافله است دور خیمه هلهله است
جلودار کاروانت حرمله است
دستام بین سلسله است، پای من پر آبله است
چقدر بین من و تو فاصله است
دیدم دست و پا زدی، مادر رو صدا زدی
سرت و به خاک قتلگاه زدی
دیدم بی هوا زدن، خیلی ناروا زدن
پیرمردا تورو با عصا زدن
تو مقتل قیامته، غوغا وقت غارته
خولی از تنت پیِ غنیمته
#حضرت_زینب
.👇
.............
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
#شور #زمینه
به سبک(یک لحظه تو خیمه گام.....)
شرمنده ام از روی تو
از زخم پهلوی تو
دست من رسیده به بازوی تو
آب می ریزم رو تنت
سخته غسل بدنت
خون تازه میچکه از پیرهنت
*
میبندم بند کفن
تنها شد ابالحسن
این نگاهه آخرین نگاه من
دیگه وقت رفتنه
این پیکر جان منه
آدم از جونش چی جور دل بکنه
*
میبینم با اشک و آه
زیر نور سرد ماه
نیمی از رخت کبوده و سیاه
رو به خالق میکنم
من دارم دق میکنم
تو سکوت خونه هق هق میکنم
*
روضه خونت حسنه
زینب بر سر میزنه
روی دستای حسینت کفنه
با گریه صدات کنم
چی جوری رهات کنم
تو کفن بشی و من نگات کنم
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#میثم_مومنی_نژاد
.
@navaye_asheghaan
4_6014775611245987329.mp3
12.74M
#نوحه #حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#تک «یک لحظه تو خیمه گام ...»
بامداحی: #حاج_محمود_کریمی
#سبک_یک_لحظه_تو_خیمه_هام
@navaye_asheghaan
Shahadat Emam Javad 1402 Hoseini [Mohjat_Net] (3).mp3
1.66M
#امام_جواد
#سید_مهدی_حسینی
حجره ی سوخته اش کاش دری دیگر داشت
این جوان کاش به بالای سرش خواهر داشت
چه شده چند کنیز از پس در میخندند
یکنفر این طرف و چند نفر میخندند
خنده کردند بر این زخم دوایی نرسد
خنده کردند صدایش به صدایی نرسد
تشت دفن شد که نفهمند کسی میسوزد
بین این حجره ی بسته نفسی میسوزد
تشت را پیش لبانش بگذارند ای کاش
کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش
ظرف از آب پُر اما به زمین میکوبند
میزند داد ولی پا به زمین میکوبند
خنده ی بد دهنی میرسد از هلهله ها
ناسزاهای زنی میرسد از هلهله ها
خواست بالی بزند غم پرِ او را سوزاند
خواست آهی بکشد حنجر او را سوازند
گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم
زهر وقتی نفس آخر او را سوزاند
خواهری حیف ندارد که به دادش برسد
عوضش بی کسی اش مادر او را سوزاند
تا بگریند برایش دو سه همسایه که هست
روی این بام تنش مانده ولی سایه که هست
روی این بام تنش مانده ولی عریان است
#شهادت_امام_جواد
شهادت امام جواد 1402
.
@navaye_asheghaan
Shahadat Emam Javad 1386 Sibsorkhi [Mohjat_Net].mp3
4.65M
#نوستالژی
#امام_جواد
#حسین_سیب_سرخی
پسر امام رضا داره ز رفتن میخونه
داره جون میده ولی خدایی خیلی جوونه
اومده وقت وصالش با باباش امام رضا
مثل باباش میزنه ز زهر کینه دست و پا
همسرش قاتلشه مونس اون درد و غمه
نفسای آخرو میکشه میگه فاطمه
مادرم چشم انتظارِ من شده
در جنان او سوگوار من شده
گوش جان را آمده یک زمزمه
میرسد در حجره بوی فاطمه
یوسف زهرا جواد ابن الرضا
****
هرچی ناله میزنه به من یه جرعه آب بدین
میسوزه سینه ی من به ناله هام جواب بدین
پیش پیکر نحیفش دشمنا صف میزنن
جای اینکه آب بدن میخندن و کف میزنن
من بمیرم این آقا پاره ی قلب مرتضاست
مگه جُرمش چی بوده که کشته ی زهر جفاست
ای خدا ابن الرضا از پا فتاد
حاصل عمر رضا هستم جواد
با لب تشنه به یاد دلبرم
یاد کام خشک شاه بی سرم
یوسف زهرا جواد ابن الرضا
****
تا شدم با کام عطشان در تب و در شور و شین
خاطرم آمد لبان خشک و عطشان حسین
من بمیرم بهر طفلش شیرِخواره اصغرش
تشنه بود و تر شد از تیر سه شعبه حنجرش
رفته بود عباس عمویم آب آرَد خیمه ها
مشک او شد پاره پاره فرق او از کین دوتا
میرود این دل به پیش دلبرش
تا ببوسد آن نگار بی سرش
لحظه ی آخر شدم در شور و شین
وقت جان دادن بگویم یا حسین
****
تو خیالم همیشه کرب و بلا رو میبینم
میرم و یه گوشه ای تو صحن یارم میشینم
آرزومه که بشم با گریه و با سوز و اشک
یا کبوتر حرم یا ماهی میدون مشک
آرزومه که چشم ببینه ایوون طلا رو
به همه بگم که عاقبت دیدم کربلا رو
دیگه حسرت کشیدن برام بسه
کربلاتو ندیدن برام بسه
یا بکش منو یا اینکه یه بارم
آقا این نوکرتو ببر حرم
یا قتیل العبرات حسین حسین
#شهادت_امام_جواد 1386
.
#شور
#زمینه
#امام_جواد
پیکرش میسوزه
ناله میکشه دل مادرش میسوزه
جوونه امام رضا جگرش میسوزه
چشماشو میبنده
دست و پا میزنه و قاتلش میخنده
دست و پا میزنه و قاتلش میخنده
دل شده زار و غمین واویلا
یا امام رضا ببین واویلا
پسرت رو خاک حجره از درد
میکشه پا به زمین واویلا
غریب آقا..
غربتش رو دیدن
ناله اشو شنیدنو کف زدن رقصیدن
با صدای گریه هاش همگی خندیدن
با لب خشکیده
هی میخونه العطش جگرش تفتیده
مثل جدش روی خاک تشنه لب جون میده
تو دلش عزا به پا شد ای وای
روضه خون کربلا شد ای وای
یاد اون غریبی که تو گودال
تشنه لب سرش جدا شد ای وای
غریب آقا غریب آقا...
کربلا شد تیره
قتلگاه شلوغه و آسمون دلگیره
بدن شاه پر از زخمای شمشیره
چقدر بی حاله
زینت دوش نبی میون گوداله
زیر سم مرکبا بدنش پا ماله
لحظه های آخرش تنها بود
همهی دور و برش غوغا بود
وقتی پیکرش رو غارت کردند
نگران خیمه زنها بود
غریب آقا...
#عبدالزهرا ✍
#شهادت_امام_جواد
.👇
@navaye_asheghaan
.
#شهادت_امام_جواد
چشمه ی خشکیده را شب تا سحر پُر می کنند
سفره های اشک ما را پشت در پُر می کنند
هرکه هستی، هرچه هستی از کریمان کم نخواه
دست خالی را کریمان، بیشتر پُر می کنند
مُشت خاک از کوچه ای ویرانه دستم را گرفت
خاک ها را می خرند و جاش، زر پُر می کنند
ما گداها آبروریزیم اما اهل جود
کیسه ی ما را همیشه بی خبر پُر می کنند
بارِ مانده بر زمین را روی شانه می کِشند
شهر را با جودشان اهل نظر پُر می کنند
سائل باب الجوادم، زائر باب المراد
در حرم کشکول من را بی ضرر پُر می کنند
من فدای تشنه ای که زهر خورده جای آب
آنکه در جانش حرامی ها شرر پُر می کنند
پیش چشم آن کسی که تشنه خورده بر زمین
از چه آب کاسه ها را اینقدر پُر می کنند
#امام_جواد
#رضا_دین_پرور ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#زمینه
#شهادت_امام_جواد (علیه السلام)
میونِ حُجره ی در بسته، وای مادر
غمی روی دلم بنْشَسته، وای مادر
میسوزه سینم اَسیرِ کینم
در این هیاهو یادِ مدینم
شبیه غریب ِ مدینه ، غریبم
قاتلِ مَنِ بی شکیبه ، حبیبم
نمیشه قطره آبی حتی، طبیبم
غریب اِبنِ غریبم(٤)
داره دلم آتیش میگیره، با زهرا
میونِ هلهله شد ذکرم، یازهرا
ابن الرضایَم غرقِ بلایَم
اين حُجره تار شدکربلایم
شبیه غريبِ تو گودال، میمیرم
به دامِ بلایِ يه نا زَن، اَسيرم
شَهد شهادت از پیمبر، میگیرم
غریب اِبنِ غریبم(٤)
با یادِ کربلا بی تابم ، واویلا
غمِ یه بی کفن کرد آبم، واویلا
آه از سَر او از حَنجر او
طُعمه ی آفتاب شد پیکر او
گرچه تَن منم تو آفتاب، رَها شد
ولی کجا اَسیرِ دامِ ، بلا شد؟
کجا نَصیبِ من سُمِ مَر، کَبا شد؟
شهید اِبنِ شهيدم(٤)
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#امام_جواد
.👇
@navaye_asheghaan
.
#نوحه
#شهادت_امام_جواد
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
بر سر نعش من ، ای پدر من بیا
من غریبم غریب، با جمع پنج تن بیا
هستی من پدر
کُن به حالم نظر
بابا رضا(۴)
من جوون توأم، که گشته ام روسپید
در دیارِ غریب ، با زهرِ همسر شهید
نحوه ی قتل من
شد شبیه حسن
بابا رضا(۴)
بين حجره زدم، من دست و پا از عطش
هلهله کردن و.. ، گشتم فدا از عطش
از عطش شد فدا
اکبرت یا رضا
بابا رضا(۴)
شد تن من به رو، یِ بام خانه رها
یادم آمد از این، غم غربت کربلا
من كجا و حسين
آن شه عالمین
بابا رضا(۴)
این دم آخرم، بر من بخوان روضه ها
روضه ی قتلگا ، هِ حضرت سر جدا
وای از آن وقتِ شوم
که بر او شد هجوم
مظلوم حسین(۴)
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#نوحه_سنتی #زنجیر_زنی
#امام_جواد
@navaye_asheghaan
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحهیِ واحد شهادت امام جواد علیه السلام سبک رویایِ دل من ......
میسوزه وجودِ جودِ آلِ حیدر
اگر چه جَوُونه میره مثلِ مادر
واویلا واویلا /۴/
شعلههایِ نیرنگ دستِ بخل و کینه
با انگورِ خوشرنگ به قلبش میشینه
صدایِ غریبیش تو حجره بلنده
بارشو به سویِ .... فاطمه میبنده
واویلا واویلا /۴/
از دردِ مدینه عمری شِکوه کرده
هر جا نامِ زهرا اومد گریه کرده
شنیده گلِ یاس تویِ کوچه پژمرد
مجتبی میدید که مادرش کتک خورد
واویلا واویلا /۴/
شنیده که روشو گرفت پیشِ بابا
شنیده حسن شد عصا واسه زهرا
از نیرنگِ مَحرم حسنی میمیره
آی اهلِ مُحرّم طعنه مثلِ تیره
واویلا واویلا /۴/
رویایِ دلِ من بینالحرمینه
لیلایِ دلِ من اربابم حسینه
اربابم حسینه /۴/
بهشتِ دو دنیا کربلایِ مولاست
آهای هیأتیا مادرِ ما زهراست
به عشقِ ضریحِ شیشگوشه میسوزم
چشمامو به عکسِ کربلا میدوزم
رویایِ دلِ من بینالحرمینه
لیلایِ دلِ من اربابم حسینه
اربابم حسینه /۴/
دلتنگِ حریمِ یار و بویِ سیبم
کربلاییام من تو اینجا غریبم
کاشکی باز دوباره دورِ میدونِ مشک
تو روضهت بریزه از چشمایِ من اشک
رو به کفُّالعبّاس آقا دم بگیرم
برایِ دو دستِ بیعَلم بمیرم
رویایِ دلِ من بینالحرمینه
لیلایِ دلِ من اربابم حسینه
اربابم حسینه /۴/
#نوحه_واحد #شهادت #امام_جواد_علیه_السلام #کاظمین
#حسین_ایمانی
@navaye_asheghaan
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه شهادت امام جواد علیه السلام سبکِ ای نامت از دل و جان .....
میسوزد حاصلِ من
قاتلِ من شد مَحرمِ سینه
دشمنم همسرِ من
من چو حسن اینجا چو مدینه
کنجِ حجره میپیچم از
سوزِ زهرِ عدو به خویش
زهرِ کینه قلبِ مرا
کرده یارب زار و پریش
جان به لبم آورد
صورتِ من شد زرد
از زهرِ دشمن شد
تنم ضعیف و سرد
دمِ آخر زِ غمِ مادرم وُ آن کوچه میگویم
میچکد اشکِ من و یادِ در و سینه و پهلویم
چشمم از شدّتِ ضعف
تار وُ شده دگر نمیبینم
مجبورم مثلِ علی
گوشهیِ این حجره وُ بِنْشینم
استخوانِ گلویِ من
همدم و مونسم شده
نالههایِ هادیِ من
گرمیِ مجلسم شده
به یادِ کربوبلا
خورده تَرَک این لب
گویم به آه و نوا
وای از دلِ زینب
وای از روزی که سرِ دلبرِ من بریده بر نِی رفت
ناموسِ حضرتِ حق بی معجر وُ به مجلسِ مِی رفت
#زمزمه #شهادت #امام_جواد_علیه_السلام #کاظمین
#حسین_ایمانی
@navaye_asheghaan