#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹صاحبعزا🔹
دیدم به خواب آن آشنا دارد میآید
دیدم كه بر دردم دوا، دارد میآید
دیدم كه با شال عزا و چشم گریان
مولایمان صاحبعزا دارد میآید
تو بانی این روضهای! دریاب ما را
آغوش خود بگشا! گدا دارد میآید
امشب نمیدانم چه سرّی هست كاینجا
بوی شهیدان خدا دارد میآید
در این دهه خط مقدّم هیأتِ ماست
از جبهه بوی كربلا دارد میآید
اینجا صدای گریه و عطر مناجات
از سنگر رزمندهها دارد میآید
آقا سؤالی داشتم، از سمت گودال
آوای «وا اُمّا» چرا دارد میآید؟
آتش به جان خیمهها افتاده از درد
پایان تلخ ماجرا دارد میآید
📝 #عباس_احمدی
#امام_زمان
.
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#دوبیتی
🔹آفتاب آل یاسین🔹
شروع قصه با برگشتن تو
کجا ما و کجا برگشتن تو
ولی نه، مانده از چشمانتظاری
فقط یک ندبه تا برگشتن تو
زلال محض، باران نجابت!
حضور مطلق نور و اجابت!
بیا تا بندبندِ ندبۀ ما
بگیرد رنگ و بوی استجابت!
فراتر از تمام نامهایی
نسیم دلکش الهامهایی
عدالت، عشق، یکرنگی، کرامت
رسولِ بهترین پیغامهایی
تو که درد آشنای اهل دردی
تو که دست کسی را رد نکردی
بگو حالا که دلهامان شکستهست
دلت میآید آیا برنگردی؟
به ما کی میرسد پیغامی از تو
نسیمِ تازۀ الهامی از تو
چرا در ذهن سرد کوچههامان
نمیپیچد طنین گامی از تو؟
کناره پنجره، گلدان خالی
شکوه عشق با دستان خالی
بیا، چشمانتظار میهمان است
صفای سفرهای با نان خالی!
جهانِ ما و دردی سخت سنگین
ستم، نامردمی، غم، دشمنی، کین
بیا از مشرق آدینهای سبز
بتاب، ای آفتابِ آل یاسین!
بمان ای جلوۀ گم با دل ما
به شوق یک تبسّم با دل ما
ببین در غیبت باران چه کرده است
خزانِ بیترحّم با دل ما!
دل ما و غم سرخ حسینی
دوباره ماتم سرخ حسینی
سوار پرخروش دادگستر!
بیا با پرچم سرخ حسینی
📝 #سیدحبیب_نظاری
#امام_زمان #محرم
.
.
#امام_زمان علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل #شب_نهم_محرم
🔹صحبت سقاست، میآیی؟🔹
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
دو رکعت اشک باریدم دو رکعت ناله سر دادم
دو رکعت درد دل از دوریات پیش خدا کردم...
تمام شب نگاهم خیره بر گلدان خالی بود
تمام شب برای نرگس چشمت دعا کردم
هوا روشن شد و من در هوای دیدن رویت
نوای ندبه سر دادم به عهد خود وفا کردم...
سرم بر روی سجده... مُهر خیس از اشکهایم شد
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
به شوق اینکه هرجا صحبت سقاست میآیی
بساط روضۀ مشک و علم را دست و پا کردم...
دو چشمم تیره شد انگار جایی را نمیدیدم
و صبح سوت و کور جمعه را شام عزا کردم
غزل، بارانی از گریه، غزل، روضه، غزل، ناله
تو را با هر زبانی که بلد بودم صدا کردم
و هرچه منتظر ماندم ندیدم روی ماهت را
غروب جمعه شد سجاده را با بغض تا کردم
📝 #اعظم_معارف_وند
.
.
#امام_زمان علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
دو رکعت اشک باریدم دو رکعت ناله سر دادم
دو رکعت درد دل از دوریات پیش خدا کردم...
تمام شب نگاهم خیره بر گلدان خالی بود
تمام شب برای نرگس چشمت دعا کردم
هوا روشن شد و من در هوای دیدن رویت
نوای ندبه سر دادم به عهد خود وفا کردم...
سرم بر روی سجده... مُهر خیس از اشکهایم شد
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
به شوق اینکه هرجا صحبت سقاست میآیی
بساط روضۀ مشک و علم را دست و پا کردم
به سوز نالههایم نی زدم آهسته آهسته
فضای خانۀ خود را شبیه نینوا کردم
دو چشمم تیره شد انگار جایی را نمیدیدم
و صبح سوت و کور جمعه را شام عزا کردم
غزل، بارانی از گریه، غزل، روضه، غزل، ناله
تو را با هر زبانی که بلد بودم صدا کردم
و هرچه منتظر ماندم ندیدم روی ماهت را
غروب جمعه شد سجاده را با بغض تا کردم
#اعظم_معارفوند✍
.
@navaye_asheghaan