📋 خونه علی ایینه بندونه
✅️ #سبک_سرود / حاج محمود کریمی
✅️ #میلاد_امام_حسن #_۱۳۹۵
✅ #هیأترایةالعباس / #بخش_دوم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خونه علی ایینه بندونه
از نور ستاره ها چراغونه
امشب شب رحمت خدامونه
بی چتر بیا شب شبه بارونه
ماه رمضون وقت پروازه
هر شب دره رحمت خدا بازه
امشب شب نورانی ترین رازه
رازی که بهشت بهش مینازه
دلداده منم که لطفت و دیدم
ازاده منم که دل به لطف تو دادم
ای ماه تویی تمام امیدم
ای شاه به پای تو من افتادم
لطف و کرمت نمیره از یادم
غیر تو کسی نداده امدادم
غیر از این نداده یاد استادم
تو میرسی همیشه به دادم
از کرم تو ضرب المثلی مولا
از بعد علی تویی ولی مولا
ای شام تو و برادرت نوره
الله و محمد و علی مولا
این ذکرش تو جمل حسن حیدر
انوار علی البدل حسن حیدر
اتحاد بی مثل حسن حیدر
لبیک یا ابالحسن حیدر
مولا تو سلیمانی و من مورم
تو جلوه خورشیدی و من کورم
تو به ملک عشق امپراطوری
من به طابعیت تو مامورم
من به عشق تو قلندر شهرم
با دل غریبه با غمت قهرم
با علی علی به حق شدم محرم
مجنون تو تا ابد الدهرم
حق زده به نامت عرش و سر تا سر
من تو حسرت غلامی قنبر
کار عاشقا تو این شبا اینه
تا سحر فقط مدد مدد حیدر
@emame3vom
عشقمه تو نوکرای تو باشم
تا قنبر قنبرای تو باشم
مبتلا به ماجرای تو باشم
تا عمر دارم برای تو باشم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇👇
👆
📖 #روضه_امام_رضا_علیه__السلام ۲
🔊 روضه امام رضا علیه السلام
⚫️ شهادت علی بن موسی الرضا ع | #بخش_دوم 🔻
***
(خورشید، سر زد از سحرت، ایها الغریب)2
امشب، اگر بچه های آشپزخونه صدامو میشنون این بچه های صوت اینایی که فیلم برداری میکنن، اینایی که سر پایند دم درند، کار دارن میکنن، امشب شماها، دستتونو میبوسم، کار ما امشب گیر شماست، چرا؟ عرب اینطوری اندها، خودشون غذا نمیخورن تا مهمونا غذا بخورن، بعد که مهمونا سیر غذا خوردن خواستا برن میشنیه با، کارگرا خادما، با اونا میشینه سیر غذا میخورن، امشب خادمای این حسینیه، ما مهمونیم میریم، آخر کار شما میمونید و آقاتون، ما یه گیر و گوری داریم به آقا سفارش مارو کنید، دیدی میگه، آبدارچی یه شرکتو ببین شرکت مال تو، بچه ها، کفشدارو بخر آقا نگات میکنه، چایی بریز دستش، دیدی هیئت ها کسی دور مسئول هیئت نیست، اما آبدارچیه رو همه دستشو میبوسن، چون میدونن، تو این دم و دستگاه همه چی جا بجاست، امشب کار با خدامه، گره مارو وا کنن، میخوام شما هم با ما با این بچه ها بگید
خورشید سر زد از سحرت ایها الغریب
از سمتِ، چشم های تَرت، ایها الغریب
تو ابر رحمتی که، به هر گوشه سر زدی
باران گرفت، دور و بَرت، ایها الغریب
آقا جارییست، چشم به چشمِ، قدمگاه تو هنوز
جنت شده است، ره گذرت، ایها الغریب
آه، تو مسیر امام رضا قدمگاه نرفته ها برن ها، یه جا پای آقا مونده مردم چی کار میکنن، ای وای ای وای، روضه داره همش ها، وقت نیست، یه جا پای امامو دیدن مردم، میاد اونجا، کف زمین اونجا رو میبوسن میگن آقا از اینجا رد شده، آخ حسین، هی خانم داد میزد، نوه ی پیغمبر خداست نزنیدش، پیرمردا پاشده بودن، با عصا میزدن
آقا تو آفتابِ، رأفتی و، کوچه کوچه شهر
در سایه سارِ، بال و پرت ایها الغریب
(جونم به تو مستمع، انرژی مو چندان میکنی، با این پا کاریت، ارباب دستتو بگیره)
با این همه، غریبه، غریبان عالمی
خیلی ها براشون سواله، این غریبیه؟ این شلوغی، این حرم، طرف از اینجا رفته یه کشور دور، کارخونه شرکت مال و اموال بچه زن، پست و مقام و ثروت، باهاش حرف میزنی چته؟ میگه دلم گرفته، دلم برا مادرم تنگ شده، حالا فهمیدی چرا این آقا غریبه، بزار یه روضه بگم زنا گریه کنن، زن های نوغان اومدن پیش شوهراشون، به هم ریخته، مردا گفتن چتونه؟ گفتن، ما مهریه ای از شما طلب داریم، آره، همش حلال، چی شده یهو؟ پسر زهرا ، بی کس و یار افتاده، نه دختر، نه خواهر، نه مادر، گریه کن نداره، میدونی یاد چی می افتم، اینجا زن ها آبرو داری کردن، یه سری زن سراغ دارم، تو حجره، صدای آقازاده ی همین امام رضا، صدا نالش بالا رفت، زنارو جمع کرد، گفت هلهله کنید، کِل بکشید، صدا گریش بیرون نره، جــــــان
(من زود جمع و جور کنم، عذر میخوام خدا میدونه)
با این همه غریبه غریبان عالمی
داغی نشسته بر جگرت، ایها الغریب
آقا، از کوچه های غربت شهر آمدی ولی
داری، عبا به روی سرت، ایهاالغریب
گفت اباصلت، اومدم بیرون حواست باشه، اگه دیدی عبا رو سرمه بدو، اباصلت میگه أَمَّن يُجِيبُ میخوندم عبا رو سرش نباشه، گفت یه خورده ای گذشت چشممو از رو در بر نداشتم، تا در باز شد زدم تو سر، دیدم عبا رو سرشه، تا بدوم خورد زمین، بغلش کردم، خاک عباشو، خاک از رو لباساش تکون، آقا چتونه؟ دستشو گرفتم، فقط اشاره میکرد برو برو، دو سه قدم رفتیم دستمو کشید، نمیتونم راه برم، یاد یه جا نیافتادی؟ امام حسن، میگه دست مادرو گرفتم، اول گفت برو، دو سه قدم رفت، دستمو کشید، راه نمیتونم برم
آقا، شکر خدا، جوادِ تو آمد ولی هنوز
بارانی است، چشم ترت، ایها الغریب
بزار روضه بخونم میمونه روضه ها، گفت اباصلت درارو ببند، هیچکی نمیخوام بیاد، اباصلت درارو بست، اومد دید لبای آقا خشکه، دوید رفت آب آورد، اومد بالا سر آقا، آقا آب بفرمایید لباتون خشکه یه نگاه به اباصلت کرد، گفت انگار کربلا یادت رفته، مگه فراموشت شد، جد ما، یابن الشبیب، جد مرا، با عصا زدن، (میخوای اینوری برم)، یابن الشبیب، جد مرا، بی هوا زدن، (برم جلو یا نه؟)، یا بن الشبیب، عمه مارا، چه بد زدند، (ها، باید بمیری با این روضه)، اباصلت، آبو ببر، این زیر اندازمم جمع کن، گودال یاد ما نمیره، زیراندازشو جمع، گفت دیدم پاشو رو زمین میکشه، اما چشماش منتظر کسیّه، (دیگه شندید وقت نیست)، جوادش که اومد میگه غم های عالم یادش رفت سر گذاشت رو پا جوونش، همه ی عالم همینه باباها، آدم دلش میخواد دم آخر، سر بزاره رو پا بچش، (بگم یا نه؟) آه، رو اسب، از هُولِش، که به علی برسه، از بالا اسب افتاد، دید اگه دوباره سوار شه وقت نیست، با زانو، آخ رسید به بدن، پاره پارست، نیزه تو پهلو، سر ترکیده، و نَظَفَ الدَّم، خونو از دهانش در آورد، آروم اومد دم گوشش، هفت مرتبه، وَلَدی، ولدی، ولدی، ولدی، یبار دیگه به من بگو، بابا،حسیــــــــــــــــن
#شهادت_امام_رضا
#روضه_امام_رضا
🎤 حاج حيدر خمسه
.
👆
📖 #روضه_امام_رضا_علیه__السلام ۲
🔊 روضه امام رضا علیه السلام
⚫️ شهادت علی بن موسی الرضا ع | #بخش_دوم 🔻
***
(خورشید، سر زد از سحرت، ایها الغریب)2
امشب، اگر بچه های آشپزخونه صدامو میشنون این بچه های صوت اینایی که فیلم برداری میکنن، اینایی که سر پایند دم درند، کار دارن میکنن، امشب شماها، دستتونو میبوسم، کار ما امشب گیر شماست، چرا؟ عرب اینطوری اندها، خودشون غذا نمیخورن تا مهمونا غذا بخورن، بعد که مهمونا سیر غذا خوردن خواستا برن میشنیه با، کارگرا خادما، با اونا میشینه سیر غذا میخورن، امشب خادمای این حسینیه، ما مهمونیم میریم، آخر کار شما میمونید و آقاتون، ما یه گیر و گوری داریم به آقا سفارش مارو کنید، دیدی میگه، آبدارچی یه شرکتو ببین شرکت مال تو، بچه ها، کفشدارو بخر آقا نگات میکنه، چایی بریز دستش، دیدی هیئت ها کسی دور مسئول هیئت نیست، اما آبدارچیه رو همه دستشو میبوسن، چون میدونن، تو این دم و دستگاه همه چی جا بجاست، امشب کار با خدامه، گره مارو وا کنن، میخوام شما هم با ما با این بچه ها بگید
خورشید سر زد از سحرت ایها الغریب
از سمتِ، چشم های تَرت، ایها الغریب
تو ابر رحمتی که، به هر گوشه سر زدی
باران گرفت، دور و بَرت، ایها الغریب
آقا جارییست، چشم به چشمِ، قدمگاه تو هنوز
جنت شده است، ره گذرت، ایها الغریب
آه، تو مسیر امام رضا قدمگاه نرفته ها برن ها، یه جا پای آقا مونده مردم چی کار میکنن، ای وای ای وای، روضه داره همش ها، وقت نیست، یه جا پای امامو دیدن مردم، میاد اونجا، کف زمین اونجا رو میبوسن میگن آقا از اینجا رد شده، آخ حسین، هی خانم داد میزد، نوه ی پیغمبر خداست نزنیدش، پیرمردا پاشده بودن، با عصا میزدن
آقا تو آفتابِ، رأفتی و، کوچه کوچه شهر
در سایه سارِ، بال و پرت ایها الغریب
(جونم به تو مستمع، انرژی مو چندان میکنی، با این پا کاریت، ارباب دستتو بگیره)
با این همه، غریبه، غریبان عالمی
خیلی ها براشون سواله، این غریبیه؟ این شلوغی، این حرم، طرف از اینجا رفته یه کشور دور، کارخونه شرکت مال و اموال بچه زن، پست و مقام و ثروت، باهاش حرف میزنی چته؟ میگه دلم گرفته، دلم برا مادرم تنگ شده، حالا فهمیدی چرا این آقا غریبه، بزار یه روضه بگم زنا گریه کنن، زن های نوغان اومدن پیش شوهراشون، به هم ریخته، مردا گفتن چتونه؟ گفتن، ما مهریه ای از شما طلب داریم، آره، همش حلال، چی شده یهو؟ پسر زهرا ، بی کس و یار افتاده، نه دختر، نه خواهر، نه مادر، گریه کن نداره، میدونی یاد چی می افتم، اینجا زن ها آبرو داری کردن، یه سری زن سراغ دارم، تو حجره، صدای آقازاده ی همین امام رضا، صدا نالش بالا رفت، زنارو جمع کرد، گفت هلهله کنید، کِل بکشید، صدا گریش بیرون نره، جــــــان
(من زود جمع و جور کنم، عذر میخوام خدا میدونه)
با این همه غریبه غریبان عالمی
داغی نشسته بر جگرت، ایها الغریب
آقا، از کوچه های غربت شهر آمدی ولی
داری، عبا به روی سرت، ایهاالغریب
گفت اباصلت، اومدم بیرون حواست باشه، اگه دیدی عبا رو سرمه بدو، اباصلت میگه أَمَّن يُجِيبُ میخوندم عبا رو سرش نباشه، گفت یه خورده ای گذشت چشممو از رو در بر نداشتم، تا در باز شد زدم تو سر، دیدم عبا رو سرشه، تا بدوم خورد زمین، بغلش کردم، خاک عباشو، خاک از رو لباساش تکون، آقا چتونه؟ دستشو گرفتم، فقط اشاره میکرد برو برو، دو سه قدم رفتیم دستمو کشید، نمیتونم راه برم، یاد یه جا نیافتادی؟ امام حسن، میگه دست مادرو گرفتم، اول گفت برو، دو سه قدم رفت، دستمو کشید، راه نمیتونم برم
آقا، شکر خدا، جوادِ تو آمد ولی هنوز
بارانی است، چشم ترت، ایها الغریب
بزار روضه بخونم میمونه روضه ها، گفت اباصلت درارو ببند، هیچکی نمیخوام بیاد، اباصلت درارو بست، اومد دید لبای آقا خشکه، دوید رفت آب آورد، اومد بالا سر آقا، آقا آب بفرمایید لباتون خشکه یه نگاه به اباصلت کرد، گفت انگار کربلا یادت رفته، مگه فراموشت شد، جد ما، یابن الشبیب، جد مرا، با عصا زدن، (میخوای اینوری برم)، یابن الشبیب، جد مرا، بی هوا زدن، (برم جلو یا نه؟)، یا بن الشبیب، عمه مارا، چه بد زدند، (ها، باید بمیری با این روضه)، اباصلت، آبو ببر، این زیر اندازمم جمع کن، گودال یاد ما نمیره، زیراندازشو جمع، گفت دیدم پاشو رو زمین میکشه، اما چشماش منتظر کسیّه، (دیگه شندید وقت نیست)، جوادش که اومد میگه غم های عالم یادش رفت سر گذاشت رو پا جوونش، همه ی عالم همینه باباها، آدم دلش میخواد دم آخر، سر بزاره رو پا بچش، (بگم یا نه؟) آه، رو اسب، از هُولِش، که به علی برسه، از بالا اسب افتاد، دید اگه دوباره سوار شه وقت نیست، با زانو، آخ رسید به بدن، پاره پارست، نیزه تو پهلو، سر ترکیده، و نَظَفَ الدَّم، خونو از دهانش در آورد، آروم اومد دم گوشش، هفت مرتبه، وَلَدی، ولدی، ولدی، ولدی، یبار دیگه به من بگو، بابا،حسیــــــــــــــــن
#شهادت_امام_رضا
#روضه_امام_رضا
🎤 حاج حيدر خمسه
.
حاج سید رضا نریمانی4_5875198502794957651.mp3
زمان:
حجم:
17.31M
شعر مناجات با امام زمان (عج) اجرا شده:
شعر: این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست...
شاعر: ملتمس
مداح: سید رضا نریمانی
#شب_جمعه_است_بیا_حال_مرا_بهتر_کن
#بخش_دوم
#روضه
@navaye_asheghaan
93.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر مناجات با امام زمان (عج) اجرا شده:
شعر: این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست...
شاعر: ملتمس
مداح: سید رضا نریمانی
#شب_جمعه_است_بیا_حال_مرا_بهتر_کن
#بخش_دوم
#روضه
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_زهرا_س
#گریز_به_کربلا
چیزی از فاطمه نمونده بوده
واااااااااای مادرم مادرم مادرم مادرم
⬅️فکر کردم رو به بهبودیست حال خانومم
امروز خودش پا شد، همه ی کارارو انجام داد
خودش شروع کرد به آب و جارو کردن خونه
موهای بچه ها رو دونه دونه شونه کرده
اما شونه زدن گیسوان حسین فرق داره
😭😭😭😭
من با وضو موی تو را…
😭😭😭
💠فکر کردم رو به بهبودیست حال خانومم
💠ناگهان دیدم که تو داری وصیت میکنی
یکی دوتا از وصیتای خانومو بگم ها؟؟…
♥️#علی…
✅شبونه غسل و کفنم کن
✅عبای کُهنتو تنم کن
✅بدجوریه مادریه بچم
✅فکری به حال حسنم کن
😭😭😭
یه چیزایی پسرم میدونه بقیه نمیدونن
دونه دونه بگم…
♥️#حسین
⬅️جونم رسیده دیگه بر لب
⬅️یه خواهشی میکنم امشب
⬅️با داداشت حسن، مرتب
⬅️حواستون باشه به زینب
😭😭
تا روزیکه یه نگاه کرد گفت سالار زینب…
🔘تنها، شدم میان جمع نامحرم
🔘نظر نما به قامتم یک دم
🔘که جان من به لب رسیده
😭😭
اصلا درستشم همینه
هی میری مدینه هی میری کربلا
🔶ناگهان دیدم که تو داری وصیت میکنی
☑️خانومم، پشت و پناه علی، همه سپاه علی
دار و ندار علی،،، فاطمه جانم
🔵زینب از عجل وفاتی گفتنت تب کرده است
بچه ها رو جمع کرد
گفت برید وضو بگیرید، مادر میخواد براتون دعا کنه
با چه امیدی اومدن نشستن کنار بستر مادر
دستای کوچولوشونو بالا آوردن
یهو یه جمله ای گفت مادر، دلشون ریخت
اللهم عجّل وفاتی سریعاً
خدا دیگه مرگ منو برسون
🟩 زینب از عجل وفاتی گفتنت، تب کرده است
🟩این دعاها چیست پیش بچه هایت میکنی??
زینب داره میمیره
حسین داره میمیره
حسن داره جون میده
☑️میگن بعد اینکه مصیبتی به کسی وارد شده، اونیکه داره گریه میکنه ناله میزنه رهاش کنید
☑️حواستون به اونی باشه که گریه نمیکنه
بغض میگیرتش
شاید دق کنه
☑️دیدید یه بزرگتر خونواده،،، فرزند ارشد خودشو کنترل میکنه که کوچیکترا عنان از دست ندن
امام حسن مگه تو چی دیدی?????
😭😭😭😭😭
✔️گفت قول دادم،،، به مادرم قول دادم چیزی نگم
یکیشو بگم ها؟؟…
🟠ای کاش، خاک زبون وا میکرد
🟠کوچه، رازشو افشا میکرد
🟠حس بدی که داره این راه، چیه?
🟠هول و هراس این گذرگاه چیه??
🟠گرفتگیه صورت ماه چیه??
🟠قصه این کوچه ی غمبارو کی میدونه??
🟠علت این خون رو دیوارو کی میدونه??
😭😭😭😭
🟣هر چی مادر عقب تر میرفت
🟣نامرد، به سمت مادر میرفت
🟣حیا نکرد و بی هوا زد چرا??
🟣لجش در اومد و با پا زد چرا??
🟣سیلی به ناموس خدا زد چرا??
🔵شکستن غرور بانو رو حسن دیده
🔵کبودیه گوشه ی ابرو رو حسن دیده
🟢تنگ غروبه تنگ غروبه
🟢از کوچه تا خونه حسن سینه میکوبه
🟢ای قد خمیده ای قد خمیده
🟢تو زیر دست و پا منم رنگم پریده
🟢آتیش به قلبم میزنه تا از فدک دم میزنه
🟢ببین چجوری بی حیا سیلی محکم میزنه
😭😭😭
🟢این دعاها چیست پیش بچه هایت میکنی??
🟤هرچه میخواهی بگو ، اما حلالم کن نگو
🟤من خجالت میکشم اینگونه صحبت میکنی
تو باید حلالم کنی
۹سال تو خونه ی من، با همه ی سختیا کنار اومدی
حالا لحظه ی آخر داری آتیش به قلبم میزنی میگی حلالم کن…
😭😭
🔆خانه داری میکنی، دستاس خونی میشود
🔆با چه اوضاعی به ما لطف و محبت میکنی
🔆نان بپز، باشد ولی دیگر چرا پای تنور
🔆از سَری خاکستری، ذکر مصیبت میکنی
☑️زن خولی میگه بین چنتا زن، یه خانوم قامت خمیده ای سر بریده ای رو بغل گرفته
❤️🔥یمّاه یمّاه یمّاه یمّاه یمّاه
❇️فکر دوری از حسینت را نکن، میبینیَش
❇️قتلگاهش را تو قبل از ما زیارت میکنی
❇️خوشی ز عمر ندیده، صنوبری که خمیده
❇️قرار بعدیه ما، قتلگاه دم غروب کنار رأس بریده
💔#ای_حسین…
حسن خودشو انداخت رو سینه ی مادر
کلمینی کلمینی مادر..
#من_حسنم
#با_من_حرف_بزن_مادر
😭😭😭
ارباب من و شما، صورت کف پای مادر گذاشت
اینجا کف پای مادر به صورت ارباب خورده
اما تو گودال…
🔷پا پس نمیکشه…
همه رفتن ولی شمر که دست نمیکشه
🔷زینب رسید و گفت…
مادر بیا ببین دیگه نفس نمیکشه
🔷تاختن…
اونا که مُلک ری باختن
بدجوری با همدیگه ساختن
♻️زیر و رو شدی پشت و رو شدی
♻️چجوری با مادرت روبرو شدی
♻️بی هوا زدن با عصا زدن
♻️جلو خواهر تو با کف پا زدن
😭السلام علی المرمل بالدما
😭السلام علی المقطع الاعضا
😭السلام علی من نحره منحور
😭السلام علی من صدره مکثور
استخونای سینشو شکستن
😭😭😭😭😭😭
♥️#حسین…
#حسین…
حاج عباس طهماسب پور
⬅️#بخش_دوم
📖 #متن_روضه
🔊 روضه برگشت کاروان اُسراء به کربلا
⚫️ ظهر اربعین حسینی #بخش_دوم
➖➖➖➖➖➖➖➖
بَر گَشته ام، به کربُبَلا یا أخی الغریب
بی تو دِگر، فِتادم از پا أخی الغریب
قَدَّم، زِ غصه های تو تا شد، أخی الغریب
بعد از تو نیست، خِیر به دنیا، أخی الغریب
یک اربعین، پس از تو، بلا دید خواهرت
رفتی و بعد تو، چه ها دید خواهرت
خوننده این روزا، سر و سینه نمیمونه براش ، باید تو کمک بدی، خیلی از رفیقامو میدونم، نرفتن گفتن بمونیم روضه ها خالی نشه، از صبح این ور اون ور دارم داد میزنم، به اربابم هر چی دادن میزارم وسط، هرچی هم تو این چند روز دلت سوخت بزار وسط ، من میگم، یه ثواب اونی که رفته میبره، ده تا ثواب توی نرفته، وقتی تَقَلّا برا رفتن میکنی بی بی میگه جانم، چند تا تون به این و اون رو زدید نشد، رفیق میشناسم، به صاحب کارش گفته حقوق یه ماهَ مو نده، سه روز برم بیام، آی ، هواست به ما هست یا نه؟ میدونم سرت شلوغه، اما منم دل دارم، میخوام این دوسه تا بند و با من بیای ها،
آورده ام، کنار مزارت، سر تو را ،
از ساربان، گرفته ام، انگشتر، تو را
دق داده اند، بی صفتان، مادر تو را (چرا؟)
از بس زدن، در همه جا، خواهر تو را (نگام کن صورتمو)
یک دم نظر نما، که تن من شده کبود
رفتم به شام، در بر من، محرمی نبود
رسیدن کربلا، زنای بنی اسد، غوغا کردن، چند جا زنا خیلی به آل الله خدمت کردن، یکی اینجا بود ، زنا بنی اسد رفتن به مرداشون گفتن نمیرید ما میریم، تن بچه های زهرا رو زمینه، دور تا دور قبرا، آماده، الآن صاحبای قبرا میان، نگاه کردن دیدن از دور، دونه دونه، مثل برگ خزان، از بالا مرکب ها، با صورت میان پایین، دویدن زنا، رسیدن به اولی خانم پاشو، اینجا که قبری نیست ، قبرا جلوست، صدا زد برو کنار، کجا بودی ظهر عاشورا، قاسمم همین جا تیکه تیکه شد، دیدن اینا آروم نمیشه رفتن جلو تر ، خانم، پاشو، قبرا جلوست، گفت برو کنار، کجا بودی برادرم، علی اکبر رو همین جا، عربا عربا، دیدن نه، کار جمع نمیشه، بریم سراغ بزرگتر، اومدن بالا سر زینب، خانم، شما بزرگید، پاشو، قبر جلوست، خانم جیغ کشید، برید کنار، کجا بودید صبح یازدهم، اسباشونو نعل تازه، اینقدر رو تنش دُوُندَن، همه صحرا بوی حسین، آه، آی، بلاخره اومد بالای قبرا،
از دوریت حسین، گریبان، دریده ام
شروع کرد حرف زدن، بی بی حرف میزد بچه ها خودشونو میزدن
رفتی و بعد تو، چه بلایی، کشیده ام (سادات منو ببخشن)
من ناسزا، ز دشمن زهرا، شنیده ام
دشمن تر از یهود، به حیدر، ندیده ام (چرا؟)
از آتش یهود، به سرها نشانه است
دم دروازه شام، اومد گفت یا شمر، من از تو تاحلا چیزی خواستم، نه والله، یه خواهش دارم، بگو مارو از شلوغی نبرن، بازار نبرن، یه بار بحرف خانم گوش کرد، تا مسیر عوض شد، خانم دوید، بگو از بازار ببرن، اونجا نه، محله ی ، یهود ...
حسیـــــــــــــن
عرض من تمام، یکی دوتا جمله، سرورا، داداشام میخونن، گفت
از آتش یهود، به سرها نشانه است (حواست هست یا نه)
از آتش یهود، به سرها ، نشانه است
بر گونه هایمان، اثر تازیانه است
عرض روضه ام یه جمله است، همه رو آروم کردن، دو نفر آروم نمیشدن، یکی ربابه، هر چی دست رو سرش، خانم آروم، بچم کجاست؟ هر کی یه قبری رو بغل، بچم کجاست؟ امام سجاد اومد آرومش کرد، خودم گذاشتم رو سینش، نگران نباش، جاش خوبه، رباب آروم شد، اما سکینه، آروم نمیگرفت، هی میگفت وَینَ العَمِه، یه ظرف آب برداشت، رفت سمت علقمه، عمو، پاشو ، پاشو، آب برات آوردم، عمو، آب فرات تازه از شام، حسیــــــــــــــــــــن، جان
آی ، اِی سایه ی، اِی سایه ی بلند سرم
اِی سایه ی بلند تو بر سر، بلند شو
پس داده اند چادر مادر، بلند شو
زخم جبین من، شده بهتر، بلند شو
بنگر، بنگر چگونه از غم تو سال خورده ام
برخیز، تا کنار مزارت نمرده ام (بند آخرم)
یادم نمیرود، که چه دیدم ز روی تل (بیرونیا میشنون یانه؟)
من نالهء ، بُنَیَّه، شنیده ام زِ روی تل
فریاد، یا حسین، کشیده ام، زِ روی تل
بر سینه ات، نشستُ، دویدم، ز روی تل (این برا اونایی که هنو گریه نکردن)
آن نانجیب، خنجر خود را، بُرون کشید
رأس تو را، مقابل من، از قفا، بریــــــد
بگو چکار کنم، تا که دست و پا نزنی؟
حسیـــــــــــــــــــــــــن
صدات کربلا برسه
حسیـــــــــــــــــــن
#روضه_روز_اربعین
#روضه_حضرت_زینب
#برگشت_کاروان_اسراء
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@navaye_asheghaan