👆
.
#زمینه
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
توی دل کویر بارون اومده از راه
نیمه شبه ولی مهمون اومده از راه
شب غم به سحر رسیده
دیگه وقت سفر رسیده
به سر اومده انتظارم
دیگه قصه به سر رسیده
ای بابا سلام
ای اجابت گریه هام
ماه من تو شب های شام بابا سلام
با سر اومدی
آخر ای پدر اومدی
اما بی خبر اومدی بابا سلام
اومدی وقتی واسم صدایی نمونده
اومدی اما وقتی که پایی نمونده
اومدی اما وقتی که نایی نمونده
بند2
روی دامن من با سر میشینی بابا
حال و روز منو داری میبینی بابا
اگه رو صورتم نشونس
کار سیلیِ بی بهونس
اگه بازوی من کبوده
یادگاریِ تازیونس
از رو نیزه ها
دیدی مردم بی حیا
ناسزا میگفتن به ما بابای من
توی بزم می
دیدی ما رو با کعبِ نی
میزدن جلو چشمت ای بابای من
#تازه_خبر_نداری_که_حرفِ_کنیز_شد
تازه خبر نداری سکینه مریض شد
تازه خبر نداری چرا زجر عزیز شد
بند3
سرتو میبینم با چشمِ نیمه بسته
شبیه تو شدم با ابروی شکسته
دیگه خسته و نیمه جونم
مث مادر قد کمونم
راه میرم ولی دست به دیوار
مث پیرِزنا می مونم
دور از قافله
با پای پر از آبله
بی عمو چقد مشکله بابای من
زجر از راه رسید
بی هوا موهامو کشید
جوری زد که رنگم پرید بابای من
خوب میدونم که دیدی رو خارا دویدم
خوب میدونم که دیدی چه زجری کشیدم
خوب میدونم که دیدی چه حرفا شنیدم
شعر و سبک: محمدرضا محمدی
.👇