.
#شهادت_امام_سجاد
▪️حسین علیهایش را دانه به دانه به #میدان فرستاد تا بدانند #حسین سرباز #دین است نه بنده #حکومت 😞.
😭 اما حسین یک #علی را باقی گذاشت تا همان دینی که برایش همه #خونهایش را به قربانگاه کشاند #منجی و هدایتگر داشته باشد.
▪️از #امام_سجاد سوال کردند یابنرسولالله چرا اینقدر بیتابی میکنید، مگر در خاندان شما #شهادت وجود نداشته؟! گفتند: چرا وجود داشته اما #اسارت نه.... 😭
▪️ خون دلهایی که علی پسر حسین خورد از جسارت و اسارت، شعلهای را #فروزان کرده که تا #قیام و قیامت لا بارد ابدا....
▪️ خون دلها خورد علیبنحسین تا نالهی #پدر غریبش در تن و #جان ما بنشیند و ما را در غم خود #دود کند. 😞
▪️ در #غربت امام غریبم همین بس در ▪️حسین علی هایش را دانه به دانه به #میدان فرستاد تا بدانند #حسین سرباز #دین است نه بنده #حکومت 😞
😭 اما حسین یک #علی را باقی گذاشت تا همان دینی که برایش همه #خون هایش را به قربانگاه کشاند #منجی و هدایت گر داشته باشد.
.
▪️از #امام_سجاد سوال کردند یابن رسول الله چرا اینقدر بیتابی میکنید مگر در خاندان شما #شهادت وجود نداشته گفتند: چرا وجود داشته اما #اسارت نه.... 😭
.
▪️ خون دلهایی که علی پسر حسین خورد از جسارت و اسارت شعلهایی را #فروزان کرده که تا #قیام و قیامت لا بارد ابدا....
.
▪️ خون دلها خورد علیبنحسین تا نالهی #پدر غریبش در تن و #جان ما بنشیند و ما را در غم خود #دود کند. 😞
.
▪️ در غربت امام غریبم ،همین بس،که در سجده دعا میکرد ،تا بگوید آنچه را امت رسولالله باید بداند، از خفقان زمانه اش، همین را فهمیدم که عارفان باید سر به مُهر راز بگویند.
.
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
.
@emam8com71708_13991225222724_4455279.mp3
زمان:
حجم:
4.46M
#شور ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#محمدحسین حدادیان
#جان منی، جانان منی...
جان منی ، جانان منی
گوهر تابان منی
بنده منم ، شاه تویی
ذره منم ، ماه تویی
ای قمر آسمان ، مهدی صاحب زمان
تاق کسری کجا و دو ابروی هلالت
ذلیخا کجا و رسیدن به وصالت
منم سر خوش از باده ی عشق حلالت
نگار دلم یوسف زهرا
میخراشد دل آسمان قد بلندت
چه افسون گری میکند زلف کمندت
چه دارم شها تا که باشد به پسندت
نگار دلم یوسف زهرا
تو تنها مصداق عشقی ، دلیل میثاق عشقی
تو خورشید آخرین در ، میان آفاق عشقی
بیا بیا یابن الزهرا
.
مال منی ، آمال منی
محول الحال منی
دلبرمی ، حضرت عشق
دولت تو دولت عشق
بر دل من نور تو ، در سر من شور تو
از تو نور نگاهت طلوع میکنه خورشید
جمالت تماما تجلیه ی توحید
تویی سوره معرفت آیه ی امید
عزیز دلم یوسف زهرا
آذرخش دو چشمت دل و برده به یغما
و یوسف ز حسنت شده واله و شیدا
مسیحا نفس محو نامت شده عیسی
عزیز دلم یوسف زهرا
آخرین دلبنده زهرا ، علت لبخنده زهرا
گل گلزاره حسین و ، میوه پیونده زهرا
بیا بیا یابن الزهرا
یار منی ، دلدار منی
گرمی بازار منی
دم به دم ، ذکر منی
آن به آن فکر منی
لیلی و لیلای من ، سرور و مولای من
نیمه ماه شعبان شب جشن و سروره
که از یُمن میلادت عالم پر نوره
تمنای قلبم فقط امر ظهوره
بیا العجل یوسف زهرا
ای به قربونه امامه ی فاطمی تو
به قربونه خال بنی هاشمیهاشمی تو
من شامل رحمت دائمی تو
بیا العجل یوسف زهرا
بیا که دلها دوباره ، از عشق تو بی قراره
بیا که کعبه یه عمره ، به راهت چشم انتظاره
بیا بیا یابن الزهرا
🌟🌟🌸✨🍃🌟🌟🌸✨🍃
♡✨✧❥🖤❥✧✨♡
♡✨✧❥🖤❥✧✨♡
﷽
#شعر_ سوزناک_مناجات
# امام_ زمان_عجل _الله
✍به قلم شاعر و مداح اهل بیت خانم بخشی
#ارکان_ زمزمه
#سبک_یارالی
#جان یارالی_من
#سنه قربان یارالی😭
دل شیدایی من از غم تو پیر شده
چقدر آمدنت جان جهان دیر شده
صبح آدینه شود ندبه کنان مینالم
در ظهورت چه سبب گشته که تاخیر شده؟
✧❥❥✧
حسرت روز و شبم دیدن ماه تو شده
سالهاست منتظر ناز نگاه تو شده
قاصدک با قد خم دیده براه تو شده
طالب مرحمت و ، مهر گیاه تو شده
✧❥❥✧
دل که یعقوب شده ، شهر پرآشوب شده
کی توان گفت که حال دل من خوب شده
خسته از هجر رخت ، همچو ذلیخا شده ام
بی سبب نیست چنین غرق تمنا شده ام
✧❥❥✧
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_زهرا_س
#اذان_بلال
(دعای فرج)
السلام علیک یا فاطمةالزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا
یَا وجیهةً
🥀دست توسلی به دامن بی بی دو عالم ، خانم فاطمه زهرا س
ان شاالله بری مدینه…اونجا برا غربت زهرا ناله بزنی
ان شاالله خانم فاطمه زهرا، شب اول قبر، فردای قیامت ، شفاعت منو شما رو بکنه…
یافاطمه
▪️خسته جانی ره نمیدانی بگویافاطمه
بی کسی سردرگریبانی بگویافاطمه
▪️مادرعالم دعایت میکندارام باش
آبروداری وگریانی بگویافاطمه
▪️نام مولاراببرزهراعنایت میکنه
ره نمیدانی پریشانی بگویافاطمه
▪️دردبی درمان اگرداری شفایت میدهد
مات ومبهوتی وحیرانی بگویا.....
▪️روزگارت گرشده زندان برایت
حل شودمشکل به اسانی بگویافاطمه
(یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا)
(خدانکنه ادم مریضه داشته باشه.
بخصوص مادرباشه)
▪️اشک ازدیده ی خونباربیفتدسخت است
هرکجابستربیماربیفتدسخت است
▪️اوج این واقعه راجان علی میداند
خانم خانه که ازکاربیفتدسخت است
▪️انکه مادرشده این واقعه رامی فهمد
بعدشش ماه اگرباربیفتدسخت است
▪️خاست تاشانه کندموی سرزینب را
شانه ازدست گرفتاربیفتدسخت است
آی حاجت دارا…
🥀صدا زد علی جان…شنیدم بلال وارد مدینه شده…
(علی جان یه خواهش ازت دارم، میشه به بلال بگی یبار دیگه برا منه زهرا اذان بگه…باشه زهرا جان)
مولا تو مدینه بلال رو طلبید… بلال اومد محضر امیرالمومنین …آقا جان امرتون چیه؟
(صدا زد بلال یادگار پیغمبر یه تقاضا ازت داره… زهرا س سفارش کرده اذان بگی…)
صدا زد آقاجان یاامیرالمومنین ع شما میدونید بعد پیغمبر من دیگه به رو مأذنه نرفتم،عهد کردم دیگه اذان نگم.
اماحالا که فرموده ی خانمم زهراست، من اذان میگم.
( برید به زهرا س بگید همین امروز اذان میگم)
مولا اومد خونه…
علی جان آیا بلال سفارش منو قبول کردیا نه؟
(زهرا جان بلال قبول کرد وعده کرده همین امروز اذان بگه)
🥀بی بی صدا زد فضه بسترمو ببر جلوی در اتاق، در اتاقو باز بذار تا من صدای اذان بلال روبشنوم.
(اوج) آی حاجت دارا… آی جوون دارا… میخوام بپرسم چرا یه خانم ۱۸ ساله ،یه زن جوون خودش بسترشو نبرد.
(میدونی چرا؟)
آخ بمیرم چون زهرا پهلوش شکسته بود، سینه اش آزرده بود،مریضه بود.
بلال وارد مسجد شد نگاهش به محراب مسجد افتاد، جای خالی پیغمبرو میبینه گریه میکنه…
(با چشم گریون داره از مأذنه بالا میره، میخواد اذان بگه)
آخ بلال(شبانگاهان
➖اذان بگو تا که دل شیدای من آروم بگیره
زهراداره از غربت و تنهاییه علی می میره
➖یادت میاد روزایی که بابام میگفت تومدینه
که دخترم عمر منه,نشه روزی بلا ببینه
➖ببین حالا حال و روز ما رو
خزون این باغ نو بهارو
➖آخ غریبی شیر ذوالفقارو2
(فرود)شروع کرد اذان گفتن
« الله اکبر الله اکبر » صدای ناله ی زهرا بلند شد
«الله اکبر الله اکبر» زینب دید شونه های مادر داره میلرزه…
امان از دل زینب
(مادر رو سجاده نماز داره صدای اذان رو میشنوه)
یادش افتاد زمانی که بلال اذان میگفت زهرا برا بابا آب می آورد ،تا بابا وضو بگیره…
آی دختر دارا … دختر خیلی باباییه…
خواهرا.. برا دخترا تون خیلی دعا کنید، برا بچه هاتون دعا کنید برا عاقبت بخیریشون دعا کنید.امروزمجلس مادری هاا
( بمیرم برا دختر پیغمبر، پیغمبر یه دختر بیشتر نداشت، چه کردند با یادگار پیغمبر چه بلاها که به سرش نیاوردن…)
🌾صدای اذان بلال بلند شد…
«اشهد ان لاالهالاالله» زینب دید گریه ی مادر شدید شد…
(آخ بابا مؤذنت داره اذان میگه اما دخترت نمیتونه از جا بلند شه…)
آی مریض دارا حالا وقتشه هر کجا صدای منو میشنوی ناله بزن بگو… یا زهرا س…
ولی امان از اون لحظه ای که مؤذن صدا داد
«اشهد ان محمد رسول الله»
(اوج) یه مرتبه دیدن مادر با صورت به رو سجاده افتاد…
آخ زینب صدا زد حسین جان حسن جان چرا معطلید …برید به بلال بگین دیگه اذان نگه، مادرم از دست رفت.
(مردم همه اومدن مسجد ، چه خبر شده ، مگه پیغمبر زنده شده بلال داره اذان میگه ، جای خالی پیغمبرو تو محراب میبینند دارن گریه میکنند)
یه مرتبه دیدن حسنین سراسیمه وارد مسجد شدند، صدا زدن آخ بابا بابا یا علی …به بلال بگین دیگه اذان نگه…
(چرا) آخه مادرمون غش کرد…
( بلال از مأذنه پایین اومد
این اذان نیمه تمام ماند تو مدینه.)
🌾ناله داری یه لحظه دلتو ببرم کربلا، آی کربلائیا…
بگم بی بی جان میون خونه تو بستر، توخونه خودتون خوابیده بودین، مؤذن رفت بالا مأذنه اذان گفت(با عزت نام باباتون برد خانم جان با احترام نام بابارو برد) شما بیاد پدر افتادی غش کردی
اما من بمیرم برا اون بچه هایی که چهل منزل …سر بریده بابارو بالای نی دیدن…
ای حسین…۳
همه با هم حسین…
🌾با هرنفسی که میکشم در هرگاه
از مولد خویش تادم قربان گاه
🌾با هر ضربان قلب خود میگویم
القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله
#بابی انتو امی یا حسین
#جان عالم به فدای لب عطشان حسین
#روضه_حضرت_زهرا_س
(دعای فرج)
السلام علیک یا فاطمةالزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا
یَا وجیهةً
🥀دست توسلی به دامن بی بی دو عالم ، خانم فاطمه زهرا س
ان شاالله بری مدینه…اونجا برا غربت زهرا ناله بزنی
ان شاالله خانم فاطمه زهرا، شب اول قبر، فردای قیامت ، شفاعت منو شما رو بکنه…
یافاطمه
▪️خسته جانی ره نمیدانی بگویافاطمه
بی کسی سردرگریبانی بگویافاطمه
▪️مادرعالم دعایت میکندارام باش
آبروداری وگریانی بگویافاطمه
▪️نام مولاراببرزهراعنایت میکنه
ره نمیدانی پریشانی بگویافاطمه
▪️دردبی درمان اگرداری شفایت میدهد
مات ومبهوتی وحیرانی بگویا.....
▪️روزگارت گرشده زندان برایت
حل شودمشکل به اسانی بگویافاطمه
(یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا)
(خدانکنه ادم مریضه داشته باشه.
بخصوص مادرباشه)
▪️اشک ازدیده ی خونباربیفتدسخت است
هرکجابستربیماربیفتدسخت است
▪️اوج این واقعه راجان علی میداند
خانم خانه که ازکاربیفتدسخت است
▪️انکه مادرشده این واقعه رامی فهمد
بعدشش ماه اگرباربیفتدسخت است
▪️خاست تاشانه کندموی سرزینب را
شانه ازدست گرفتاربیفتدسخت است
آی حاجت دارا…
🥀صدا زد علی جان…شنیدم بلال وارد مدینه شده…
(علی جان یه خواهش ازت دارم، میشه به بلال بگی یبار دیگه برا منه زهرا اذان بگه…باشه زهرا جان)
مولا تو مدینه بلال رو طلبید… بلال اومد محضر امیرالمومنین …آقا جان امرتون چیه؟
(صدا زد بلال یادگار پیغمبر یه تقاضا ازت داره… زهرا س سفارش کرده اذان بگی…)
صدا زد آقاجان یاامیرالمومنین ع شما میدونید بعد پیغمبر من دیگه به رو مأذنه نرفتم،عهد کردم دیگه اذان نگم.
اماحالا که فرموده ی خانمم زهراست، من اذان میگم.
( برید به زهرا س بگید همین امروز اذان میگم)
مولا اومد خونه…
علی جان آیا بلال سفارش منو قبول کردیا نه؟
(زهرا جان بلال قبول کرد وعده کرده همین امروز اذان بگه)
🥀بی بی صدا زد فضه بسترمو ببر جلوی در اتاق، در اتاقو باز بذار تا من صدای اذان بلال روبشنوم.
(اوج) آی حاجت دارا… آی جوون دارا… میخوام بپرسم چرا یه خانم ۱۸ ساله ،یه زن جوون خودش بسترشو نبرد.
(میدونی چرا؟)
آخ بمیرم چون زهرا پهلوش شکسته بود، سینه اش آزرده بود،مریضه بود.
بلال وارد مسجد شد نگاهش به محراب مسجد افتاد، جای خالی پیغمبرو میبینه گریه میکنه…
(با چشم گریون داره از مأذنه بالا میره، میخواد اذان بگه)
آخ بلال(شبانگاهان
➖اذان بگو تا که دل شیدای من آروم بگیره
زهراداره از غربت و تنهاییه علی می میره
➖یادت میاد روزایی که بابام میگفت تومدینه
که دخترم عمر منه,نشه روزی بلا ببینه
➖ببین حالا حال و روز ما رو
خزون این باغ نو بهارو
➖آخ غریبی شیر ذوالفقارو2
(فرود)شروع کرد اذان گفتن
« الله اکبر الله اکبر » صدای ناله ی زهرا بلند شد
«الله اکبر الله اکبر» زینب دید شونه های مادر داره میلرزه…
امان از دل زینب
(مادر رو سجاده نماز داره صدای اذان رو میشنوه)
یادش افتاد زمانی که بلال اذان میگفت زهرا برا بابا آب می آورد ،تا بابا وضو بگیره…
آی دختر دارا … دختر خیلی باباییه…
خواهرا.. برا دخترا تون خیلی دعا کنید، برا بچه هاتون دعا کنید برا عاقبت بخیریشون دعا کنید.امروزمجلس مادری هاا
( بمیرم برا دختر پیغمبر، پیغمبر یه دختر بیشتر نداشت، چه کردند با یادگار پیغمبر چه بلاها که به سرش نیاوردن…)
🌾صدای اذان بلال بلند شد…
«اشهد ان لاالهالاالله» زینب دید گریه ی مادر شدید شد…
(آخ بابا مؤذنت داره اذان میگه اما دخترت نمیتونه از جا بلند شه…)
آی مریض دارا حالا وقتشه هر کجا صدای منو میشنوی ناله بزن بگو… یا زهرا س…
ولی امان از اون لحظه ای که مؤذن صدا داد
«اشهد ان محمد رسول الله»
(اوج) یه مرتبه دیدن مادر با صورت به رو سجاده افتاد…
آخ زینب صدا زد حسین جان حسن جان چرا معطلید …برید به بلال بگین دیگه اذان نگه، مادرم از دست رفت.
(مردم همه اومدن مسجد ، چه خبر شده ، مگه پیغمبر زنده شده بلال داره اذان میگه ، جای خالی پیغمبرو تو محراب میبینند دارن گریه میکنند)
یه مرتبه دیدن حسنین سراسیمه وارد مسجد شدند، صدا زدن آخ بابا بابا یا علی …به بلال بگین دیگه اذان نگه…
(چرا) آخه مادرمون غش کرد…
( بلال از مأذنه پایین اومد
این اذان نیمه تمام ماند تو مدینه.)
🌾ناله داری یه لحظه دلتو ببرم کربلا، آی کربلائیا…
بگم بی بی جان میون خونه تو بستر، توخونه خودتون خوابیده بودین، مؤذن رفت بالا مأذنه اذان گفت(با عزت نام باباتون برد خانم جان با احترام نام بابارو برد) شما بیاد پدر افتادی غش کردی
اما من بمیرم برا اون بچه هایی که چهل منزل …سر بریده بابارو بالای نی دیدن…
ای حسین…۳
همه با هم حسین…
🌾با هرنفسی که میکشم در هرگاه
از مولد خویش تادم قربان گاه
🌾با هر ضربان قلب خود میگویم
القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله
#بابی انتو امی یا حسین
#جان عالم به فدای لب عطشان حسین
@navaye_asheghaan