eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی وحید شکری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نوکری که اول کاره شک نکن نمیشه آواره توی مشکل و گرفتاری حضرت رقیه رو داره کیه این خانوم، دار و ندار نوکراشه شیرین زبون عمه هاشه همش تو آغوش باباشه کیه این خانوم، چادر زهرا آبروشه وقتی که رو دوش عموشه ماه و ستاره رو به روشه سلام الله علیک یا رقیه جان خاتونه رقیه، بارونه رقیه تو کشور قلبم بانومه رقیه خوش نامِ رقیه، رؤیامه رقیه دردونهٔ قلبِ، آقامه رقیه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ میبری دل از دل قاسم تک ستارهٔ بنی هاشم به بابات سفارشم کردی وقتی که شدم حرم لازم تو همونی که، غمامو از چشام میخونی همش برام دل نگرونی الهی واسه من بمونی تو همونی که، واسه عقیله نور عینی ذکر دم شهادتینی ام ابیهای حسینی سلام الله علیک یا رقیه جان دنیامی رقیه، عقبامی رقیه مضمون قشنگه شعرامی رقیه شهزاده رقیه، آزاده رقیه اصلا به تو میگم، فرمانده رقیه @navaye_asheghaan
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی امیر برومند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿ ●من عالمی دارم با غم بی بی سه ساله سر میدم به پای قدم بی بی سه ساله سوم محرم حرمش چه حالی داره آرزومه باشم حرمِ بی بی سه ساله ■تپش قلبم یا رقیه خاتونه این خودش یه قانونه هر کسی که میشناسه من رو اینو میدونه من یه دیوونم پشت در این خونه که اسیر و مجنونه مزد این گداییمون رزق کربلامونه ★شَه دختر ثارالله دُردانهٔ آل الله ای لیلیِ لیلا ها رقیه شَه بانو ★من پای همین پرچم یک کرببلا میخوام رزقم رو بزن امضا رقیه شَه بانو ♢شاه بانو یا رقیه.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ●دنیا به تب عشق دمشق تو دچاره چرخ نُه فلک گرد مدارت بی قراره از قدیم ندیم جیره خوره سفرهٔ عشقیم توی مشکلا اسم تو میشه راهه چاره ■دین و دنیامی دلخوشی عقبامی والله همهٔ عشقو گرمی نفس هامی دلبر ساقی سر پناه عشاقی تو مهر قبولی به کل کربلا هامی ★ای قبلهٔ حاجاتم مقصود عباداتم من خاک قدم هاتم رقیه شَه بانو ★ای دلبر دیرینه عشقت همهٔ دینه این حاجت مسکینه رقیه شَه بانو ‹✍›ـ تایپ:کلب العباس‌♡‌ٖٖؒC᭄ @navaye_asheghaan
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی حسین حدادیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای صنما ای خدای همه ی با جنما اونکه میمیره برا تو منما ای صنما کفیل عقیله ابالفضل اصیله اصیله ابالفضل بزرگ قبیله حسین و عموی قبیله ابالفضل ابالفضل ابالفضل قمر سیما ابالفضل بلند بالا ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل یل ام البنین و بن الزهرا ابالفضل ابالفضل یا ابوفاضل یا ابوفاضل ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ رقیه جان ای سه ساله ی بزرگ خانِدان جانم عمه جانِ صاحب الزمان رقیه جان جوونیمو حلال رقیه همه دنیا مال رقیه همه عزت و آبرومو دارم از قِبال رقیه رقیه رقیه مَه کامل رقیه قرار دل رقیه رقیه رقیه رقیه همه عشقِ جنابِ ابوفاضل رقیه رقیه @navaye_asheghaan
🏴 🏴 🎤مداح :حاج استاد میرزا محمدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ السلام علیک یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه حسین........ من نمیدونم تو اون تاریکی خرابه ،نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم ِ.... انقده بچه‌ها ترسیده بودن ، انقده لرزیده بودن ،از سرمای شب خرابه سقفی نداشت ' نگهبان هایی گذاشته بودن ،لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف میزدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام ِ عالم ِ به همه زبان هاست ، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم...،اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: "یا ابتا....من الذی قطع وریدک"،این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد... حسین....... حالا داره با بابا حرف میزنه ،این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده......... ،حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد....،"فیض آماده است " صدازد بابا.... بابا..... *داری با خود هزار نشونه لبات به رنگ ارغوونه نگو که کار خیزرونه* بابای خوبم.....،حسین ........ چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من يه مشابهتي پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده ،لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم ِ... ،این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، حسين...... روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمدرضا بذری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خدا نیاره تو بیابون بچه بمونه بین گرگا مونده رو صورت کوچیکم جای دست آدم بزرگا جوری زدن تو صورتم زیر چشام ورم کنه حالا که نیستی بابا جون کی روسری سرم کنه مادر بزرگم فاطمه دیشب بهم سر زد و رفت خسته شدم از دست زجر اون منو بیشتر زد و رفت بابا بارونیِ چشمام بابا بغلتو میخوام خدا نیاره تو شلوغی بچه بیفته زیر پاها بهت بگم سرم چی اومد بهت بگم رفتیم کجاها تو از گودال برام بگو از سنگ و بام برات بگم خوردی عصا برام بگو از شهر شام برات بگم پیره مردا تو رو زدن منو زدن پیره زنا هیچ دختری گیر نکنه وسط این بد دهنا بابا از داغ تو مردم مثل سرت زمین خوردم خدا نیاره توی غربت یه عده راهتو ببندن یهودیِ اومد جلو تا هولم بده همه بخندن از مجلس حرام نگم واللهِ بی حرمتیِ از عمه زینبم بگم این زن چقدر غیرتیِ دختراتو بغل میکرد گوش منو گرفته بود آخه هنوز اون دلقکه از توی جمع نرفته بود بابا سکینه دل خونِ چشماش ابرای بارونه قلبش پیش عموجونه
. شاعر: مرغ باغ ملکوتم که شکسته است پرم ریخته دست زمان خاک یتیمی به سرم چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم در همین فاصله از زندگی مختصرم چند روزی‌ است که از حال دلم بی خبری چند روزی است که از حال سرت بی خبرم شانه ی سنگ شده جایِ سر دختر تو جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که می رسیده است زمانی قد آن تا کمرم کاش میشد که دوباره به مدینه برویم تا که انگشتر ی از شهر برایت بخرم کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم گر‌ چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا معجر سوخته ای هست ببندم به سرم کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو باخودم محض تبرک به مدینه ببرم آبرو بود که از کاخ ستم می بردم باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم دست و پا گیر‌ شدم مرحمتی کن بِبَرم که در این قافله با تاول پا دردسرم بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است! کشته ی سیلیِ بعد از غم داغ پدرم .